مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز تعیین ریسک معامله نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن تعیین ریسک معامله معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)] [(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
منظور از ریسک نکول (ریسک اعتباری) چیست؟ و چگونه مدیریت می شود؟
برای آنکه بهتر با معنای ریسک نکول (default) آشنا شوید، برای شما مثالی بیان می کنیم. تصور کنید یک شخص حقیقی یا حقوقی اقدام به پرداخت وام به شخصی می نماید. در چنین حالتی احتمال به وقوع پیوستن نکول در معامله وجود دارد. اما این ریسک می تواند کم یا زیاد شود. زیرا همواره این احتمال وجود دارد که شخص دریافت کننده وام در شرایطی قرار گیرد که قادر نباشد قسط وام خود را بپردازد.
یا به نوعی این شخص قادر نباشد به تعهدی که در زمان دریافت وام شرط شده است، عمل کند. در چنین موقعیتی درگیر ریسک نکول خواهد شد. این نکته را به خاطر داشته باشید که این ریسک ممکن است عمدا و یا حتی سهوا باشد. اما در هر دو شرایط یک نتیجه را با خود در پی خواهد داشت. آن هم عدم ایفای به تعهد است.
ریسک نکول یکی از انواع ریسک ها در بازار سرمایه است، که از اهمیت زیادی برخوردار است. از این رو بیشتر سرمایه گذارانی که وارد بازارهای مالی می شوند، باید در این خصوص اطلاعات لازم را به دست آورند. در غیر این صورت ممکن است دچار آسیب زیادی شده و تمام سرمایه خود را با این شرایط در بازار از دست دهند.
منظور از ریسک نکول (ریسک اعتباری) چیست و چگونه مدیریت می شود؟
افراد موفق در بازارهای مالی افرادی هستند که همزمان با بررسی شرایط کسب سود، به میزان ریسک بازار نیز توجه می کنند. ریسک های مختلفی در بازارهای مالی وجود دارد که یکی از معروف ترین آنها ریسک نکول است. این ریسک به طور کلی زمانی در معامله به وجود می آید، که یکی از طرفین معامله به صورت سهوا یا عمدا وظیفه خود در معامله دو طرفه را انجام ندهد.
این که بدانیم ریسک نکول چیست و چگونه مدیریت می شود، می تواند به ما در جلوگیری کردن تعیین ریسک معامله از بروز آن کمک شایانی نماید. افراد موفقی که در بازارهای مالی سود خوبی به دست می آورند افرادی هستند که در مورد تمامی شرایط ورود به معامله اطلاعات دارند. می دانند در چه صورتی ممکن است سود به دست آورند، یا ریسک ضرر کردن آنها در معامله بیشتر است.
- سیاست کاهشدهنده ریسک نکول.
- سیاست طبقهبندی داراییها.
- سیاست کاهش زیان.
پس پیش از آنکه شخصی بخواهد وارد بازار بورس یا بازارهای مالی دیگر شود، بهتر است در مورد انواع ریسک های سرمایه گذاری اطلاعات کافی به دست آورد. البته کسب اطلاع در خصوص قوانین معامله نیز می تواند برای این دسته از افراد حائز اهمیت باشد.
منظور از ریسک نکول چیست؟
در زبان عربی، نکول به معنی رد کردن یا عدم تایید است. بیشتر افرادی که وارد دنیای اقتصاد می شوند با این کلمه مواجه می شوند. زیرا این کلمه در دنیای اقتصاد مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو ریسک نکول زمانی در معاملات اتفاق می افتد، که یکی از طرفین معامله قصد نداشته باشد یا آنکه نتواند در زمان تعیین شده به تعهدات معاملاتی خود عمل کند.
ریسک نکول در بازار سرمایه
این ریسک در بازارهای مالی به معنای ریسک عدم ایفای تعهد نیز شناخته می شود. می توانیم نکول را به عنوان یکی از قدیمی ترین ریسک های مالی به شمار آوریم، که در حوزه سرمایه گذاری وجود دارد. مسلما در زمان های قدیم افرادی که وارد بازارهای مالی می شدند، با ریسک های کمتری مواجه بودند. اما امروزه انواع ریسک ها و خطرات در معاملات وجود دارد که باید به آنها توجه شود.
عوامل تاثیر گذار بر ریسک اعتباری یا نکول چیست ؟
افرادی که در تلاش هستند بتوانند اقدام به مدیریت ریسک نکول نمایند، باید در مورد عوامل موثر بر این ریسک اطلاعات لازم را به دست آورند. آنگونه که تاکنون در مورد نکول توضیح دادیم، این ریسک در معاملات مختلف بسته به عدم تعهد یکی از معامله گران ایجاد می شود. اما با این حال دلایل مختلفی وجود دارند که منجر می شود تا نکول در معامله پیش آید.
از جمله مهمترین دلایلی که منجر به بروز ریسک نکول در معامله می شوند، می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- افزایش نرخ بهره بانک ها
- بروز مشکلات سیاسی
- بروز ضرر مالی یا آسیب دیدن شخص وام گیرنده
- انتشار گزارش هایی در مورد ضرر و زیان خدمات کشوری و نهاد های دولتی
- ورشکسته شدن نهادهای خدماتی و تولیدی
- تغییر در ماهیت بازارهای سرمایه
- کاهش قیمت جهانی نفت و گاز و فلزات گرانبها
- اتفاقات غیر منتظره همچون سیل، زلزله، آتش سوزی، جنگ
- تغییر در ماهیت کسب و کار
- اعتصاب و ایجاد آشوب توسط کارگران
- افزایش بازار رقابتی
- افزایش دادن نرخ دستمزد کارگران
- تغییرات قانونی در بخشنامه های اداری
- افزایش نرخ ارز و بی ثباتی اقتصادی و …
به طور کلی هر یک از این عوامل می تواند منجر به بروز ریسک نکول شرکتها در بازارهای سرمایه شود. اما در صورتی که معامله گران در مورد نحوه محاسبه ریسک نکول اطلاعات داشته باشند، می توانند نسبت به بروز چنین اتفاقی اقدامات لازم را انجام دهند.
انواع ریسک های نکول در بازار سرمایه کدامند ؟
نکول در بازار سرمایه و نکول در اوراق مالی دولتی از انواع نکول در بازار سرمایه هستند .
ریسک های مختلفی ممکن است در بازار سرمایه مشاهده شود که همگی از نوع نکول هستند. از جمله مهمترین این ریسک ها می توانیم به دو مورد نکول در بازار سرمایه و نکول در اوراق مالی دولتی اشاره کنیم.
می دانیم که بازار سرمایه از جمله مهمترین بازارهایی است که در سطح جهان وجود دارد. در صورتی که معامله گران و سبدگردان ها درگیر ریسک نکول در بازار سرمایه شوند، بدون تردید تمام فعالیت های مالی آنها درگیر این مسئله خواهد شد. پس توجه به نکول برای صندوق های سرمایه گذاری و سبدگردان ها نسبت به افراد دیگر، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
در صورتی که یکی از طرفین معامله اقدام به نکول در معامله نماید، سرمایه یا ممکن است درگیر زیان شود، یا در معرض خطر قرار خواهد گرفت. بهترین روش برای پیشگیری از ضرر و زیان، محاسبه نکول در بازار سرمایه خواهد بود.
در ایران اوراق دولتی مختلفی وجود دارد که از جمله آنها می توانیم به اوراق مشارکت، اوراق مرابحه، اوراق صکوک، اوراق تسویه خزانه اسلامی و موارد دیگر اشاره کنیم. تمامی این اوراق با شرایط خاصی منتشر می شوند و میزان آنها نیز از پیش تعیین شده است. در صورتی که ریسک نکول در اوراق مالی دولتی پیش آید، لازم است با استفاده از ارزیابی قانون بودجه سالانه و آمار بانک مرکزی اقدام به محاسبه آن نمود.
این نکته را در مورد ریسک نکول در اوراق دولتی بدانید، که معمولا ریسک این اوراق معاملاتی ضعیف است. زیرا دولت ها تمامی فرایند بازپرداخت اصل و سود را در زمان مشخص تضمین می کنند. مثلا می توانیم به اوراق مشارکتی که وزارتخانه ها برای جبران نقدینگی خود در طرح های اجرایی منتشر می کنند. این اوراق معاف از مالیات بوده و توسط دولت تضمین می شوند. از این رو ریسک ضعیفی دارند.
محاسبهگر آنلاین و راهنمای محاسبه لات سایز و لورج یا اهرم در فارکس
محاسبه لات سایز و حجم معاملاتی در فارکس از کلیدیترین و مهمترین مباحث معاملهگری میباشد. بدون محاسبه صحیح لات سایز ریسک کال شدن (نابودی حساب) و یا ریسک کاهش چشمگیر سودها معاملهگر را تهدید میکند. در مقاله پیشین به آموزش نحوه محاسبه پوزیشن سایز در بازار کریپتو پرداختیم (حتما مطالعه کنید) و اکنون به آموزش نحوه محاسبه لات سایز صحیح میپردازیم.
پپ (Pip) چیست؟
واحد اندازیگیری تغییرات قیمت در فارکس پپ نام دارد. در جفتهای دلاری (USD) مثل EURUSD اگر از قیمت ۱٫۰۰۰۰ به قیمت ۱٫۰۰۰۱ برود یعنی یک پپ رشد قیمت داشتهایم و جایگاه پپ در عدد اعشاری چهارم است. اما در جفتهای ین (JPY) اگر از ۱۰۰٫۰۰ به ۱۰۰٫۰۱ برود یک پپ رشد قیمت داشتهایم و جایگاه پپ در عدد اعشاری دوم است.
ارزش پپی (Pip Value) – انواع لات سایز استاندارد، مینی، میکرو، نانو
نکته: در هر بروکر کاربر میتواند ارزی که با آن اقدام به واریز و برداشت میکند را تعیین کند. معمولا برای ایرانیان ارز پایه حساب معاملاتی روی دلار تنظیم شده است، مگر اینکه ساکن کشورهای خارجی باشید و قصد واریز و برداشت با سایر ارزها را داشته باشید. در ادامه روی صحبت ما با دوستانی است که با حساب دلاری کار میکنند. (اگر شما با حساب دلاری کار نمیکنید باید ارزش پپی را به ارز مورد نظر خود تبدیل کنید که در این مقاله به آن نمیپردازیم.)
نکته: لازم به ذکر نیست که بروکرهای مطرح جهان با ایرانیان کار نمیکنند. در بسیاری از مواقع حتی پشتیبانان فارسی زبان بروکرها درک درستی از مطالبی که در این مقاله گفته میشود ندارند. پس در تشخیص نوع لات سایز حساب دقت کنید و با حسابهای زیرو و سنتی و … که هیچ ارتباطی به این مطالب ندارند گمراه نشوید.
هر پپ روی جفتارزیهای متفاوت ارزش متفاوتی دارد. برای مثال یک پپ تغییر قیمت روی جفت ارزی EURUSD و با حجم یک لات استاندارد برابر ۱۰ دلار میباشد اما یک پپ تغییر قیمت روی جفت ارزی EURGBP و با همان حجم یک لات استاندارد در لحظه فعلی برابر ۱۳٫۹ دلار میباشد. برای محاسبه لات سایز در قدم اول نیاز به درک و محاسبه ارزش پپی خواهیم داشت:
حالت ۱) روی جفتهای ارزی که بخش دوم آنها USD میباشد (مثل EURUSD و AUDUSD)
- هر لات در حساب استاندارد برابر ۱۰۰,۰۰۰ دلار است. ارزش پپی آن برابر ۱۰ دلار میباشد. (لات استاندارد ارتباطی به حسابهای استاندارد در برورکرها ندارد)
- هر لات در حساب مینی برابر ۱۰,۰۰۰ دلار است. ارزش پپی آن برابر ۱ دلار میباشد.
- هر لات در حساب میکرو برابر ۱۰۰۰ دلار است. ارزش پپی آن برابر ۰٫۱ دلار میباشد.
- هر لات در حساب نانو برابر ۱۰۰ دلار است. ارزش پپی آن برابر ۰٫۰۱ دلار میباشد.
حالت ۲) روی جفتهای ارزی که بخش اول آنها USD میباشد (مثل USDCHF و USDCAD)
(یک پپ اعشاری / نرخ جفت ارزی) x میزان دلاری یک لات
مثال) USDCAD با نرخ ۱٫۲۵۰۰ و لات استاندارد:
(۰٫۰۰۰۱ / ۱٫۲۵۰۰) x 100,000 = 8$
مثال) USDJPY با نرخ ۱۱۰٫۰۰ و لات مینی:
(۰٫۰۱ / ۱۱۰٫۰۰) x 10,000 = 0.9$
حالت ۳) روی جفتهای کراس و غیر دلاری (مثل EURGBP و AUDCAD)
(یک پپ اعشاری x نرخ جفت ارزی مبدل دلاری) x میزان دلاری یک لات
مثال) EURAUD با لات میکرو (نرخ AUDUSD برابر ۰٫۷۴ میباشد)
(۰٫۰۰۰۱ x 0.74) x 1,000 = 0.074$
مثال) CADJPY با نرخ ۸۸٫۰۰ و لات استاندارد. نرخ تبدیل USDJPY برابر ۱۰۹٫۰۰ میباشد اما نکته مهم این است که برعکس دو مثال قبلی، در جفت ارزی USDJPY دلار در بخش اول این جفت ارزی قرار دارد! در نتیجه ابتدا باید با تقسیم ۱ بر نرخ USDJPY این جفت ارزی را به JPYUSD تبدیل کنیم (جفت ارزی را معکوس کنیم).
JPYUSD = 1 / USDJPY = 1 / 109.00 = 0.0091
(۰٫۰۱ x 0.0091) x 100,000 = 9.1$
مثال) GBPJPY با لات استاندارد (نرخ USDJPY برابر ۱۰۹٫۰۰ میباشد)
JPYUSD = 1 / USDJPY = 1 / 109.00 = ۰٫۰۰۹۱
(۰٫۰۱ x 0.0091) x 100,000 = 9.1$
مثال) EURCHF با لات استاندارد (نرخ USDCHF برابر ۰٫۹ میباشد)
CHFUSD = 1 / USDCHF = 1 / 0.9 = 1.1111
(۰٫۰۰۰۱ x 1.1111) x 100,000 = 11.1$
اهرم یا لورج (Leverage) چیست؟
لورج یا اهرم به ما این امکان را میدهد که مقدار زیادی پول را با سرمایه کم یا بسیار اندک از خود بروکر یا سایر کاربران یا شرکای مالی بروکر قرض گرفته و با آن معامله کنیم. برای مثال اگر ۱۰۰۰ دلار موجودی ما (مارجین) باشد و بخواهیم یک معامله ۱۰۰,۰۰۰ دلاری باز کنیم، باید از اهرم حداقل ۱۰۰:۱ استفاده کنیم. با داشتن اهرم ۱۰۰ اکنون میتوانید یک ترید ۱ لاتی یا به عبارتی ۱۰۰,۰۰۰ دلاری باز کنید.
لات سایز یا حجم معاملاتی (Position Size) چیست؟
لات سایز یا حجم معاملاتی کلیدیترین و مهمترین فاکتور در مدیریت ریسک و انجام هر معاملهای است. همانطور که از نامش پیداست با تعیین لات سایز مشخص میشود که چقدر پول یا سهم را در حال معامله هستیم. ما با تغییر این فاکتور ریسک خود را کنترل میکنیم. اگر نیاز به کاهش ریسک داشته باشیم باید حجم معامله خود را کاهش دهیم و اگر نیاز به افزایش ریسک معامله خود داشته باشیم باید حجم معامله را افزایش دهیم. اما کاهش و افزایش لات سایز دل بخواه و بدون قائده نیست و در ادامه به نحوه صحیح انجام این کار میپردازیم.
نکته مهم: فارغ از اینکه در چه بازاری فعالیت دارید عدم تنظیم صحیح حجم معاملاتی، منجر به ضررهای سنگین و حتی نابودی کامل حساب شما یا بلعکس باعث کاهش چشمگیر سوددهی و طی کردن مسیر یک ساله در ده سال خواهد شد (عده زیادی همیشه به اشتباه ۰٫۰۱ یا ۰٫۱ لات پوزیشن میگیرند).
ارتباط لورج و لات سایز با یکدیگر چیست؟ سوال میلیون دلاری!
بر خلاف باور عموم اهرم بیانگر حجم معامله و میزان ریسک شما نیست! ریسک شما توسط لات سایز مشخص میشود. اگر اهرم را یک ظرف آب فرض کنیم، لات سایز میزان آب درون ظرف است. طبیعتا اگر ظرف کوچک باشد حجم کمتری آب را میتوان در آن جا داد. اما ممکن است تانکر بزرگی بخریم و فقط یک لیتر آب درون آن بریزیم و تانکر بزرگتر به معنای داشتن آب بیشتر نیست.
برای مثال اگر موجودی حساب یا مارجین ما ۱۰۰۰ دلار باشد و لورج ۱۰۰ داشته باشیم، نهایتا میتوانیم ۱ لات (هر لات استاندارد ۱۰۰,۰۰۰ دلار است) معامله باز کنیم. درست است که سقف حجم معاملاتی ما ۱ لات است اما این لات سایز ماست که بیانگر حجم هر معامله و در نتیجه ریسک ماست. در نتیجه تفاوتی ندارد با لورج ۱۰۰ یک معامله ۱ لاتی باز کنیم یا با لورج ۲۰۰۰ یک معامله ۱ لاتی باز کنیم و در هر دو صورت سود و ضرر ما ذرهای تفاوت نخواهد داشت.
پس با خیال راحت میتوانیم اهرم حساب معاملاتی خودمان را در زمان ساخت حساب درون بروکر در بالاترین میزان خود قرار دهیم. در اینصورت ظرف بزرگ تری خواهیم داشت.
نحوه محاسبه لات سایز
در مرحله اول باید میزان ریسک خود را محاسبه کنیم. میزان ریسک برابر درصدی از موجودی ماست که فارغ از اینکه فاصله نقطه ورود تا استاپ لاس ما چقدر است، در صورت استاپ خوردن از دست خواهیم داد. برای مثال اگر ما مایل نباشیم بیشتر از ۲% موجودی حساب خود را در یک ترید از دست بدهیم، به صورت زیر قادر به محاسبه “میزان ریسک” خواهیم بود:
میزان ریسک = موجودی (یا مارجین) x درصد ریسک
Risk Amount = 1000 x 0.02 = 20$
در مرحله دوم باید میزان دلاری فاصله نقطه ورود تا استاپ لاس را محاسبه نماییم. برای مثال اگر فاصله استاپ ما ۶ پپ باشد و ارزش پپی فعلی USDCAD برابر ۸ دلار باشد خواهیم داشت:
میزان دلاری فاصله نقطه ورود تا استاپ لاس = تعداد پپ x ارزش پپی (توضیح در ابتدای مقاله)
Stop in dollars = 6 x 8 = 48$
در مرحله سوم برای محاسبه لات سایز کافیست رقم بدست امده در مرحله اول (میزان ریسک) را تقسیم بر رقم بدست امده در مرحله دوم (فاصله دلاری استاپ) کنیم:
Lot Size = 20 / 48 = 0.41 Lots
لات سایز ما ۰٫۴۱ لات بدست آمد. طبق توضیحات قبلی ۰٫۴۱ لات استاندارد برابر ۴۱,۰۰۰ دلار میباشد و برای ترید آن نیاز به لورج حداقل ۴۱ داریم. در نتیجه هر لورجی بالاتر از ۴۱ به ما امکان انجام این معامله را میدهد و اگر لورج حساب را روی رقم بالایی مثل ۱۰۰۰ تنظیم کرده باشیم، برای انجام این معامله هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
نکته: دقت کنید به اشتباه اعداد بدست آمده در مرحله دوم را بر نتیجه مرحله اول تقسیم نکنید 🙂
چند درصد ریسک کنیم؟
تعیین درصد ریسک بهینه مطلبی کلیدی میباشد که خود نیاز به مقاله مجزایی دارد. با توجه به فاکتورهای ژورنال و برایند معمالاتی نظیر وین ریت و حداکثر ضررهای متوالی میتوانیم به چند روش درصد ریسک بهینه را بدست آوریم که به آن نمیپردازیم.
پیشنهاد میکنم اگر در شروع کار هستید با ارقام پایینی مثل ۰٫۱% الی ۰٫۵% برای فروارد تست حداقل ۱۰۰ تریدی استفاده کنید. اگر بعد ۱۰۰ ترید برایند سوددهی داشتید با توجه به وین ریت خود میتوانید اقدام به ترید با ۱ الی ۳% ریسک نمایید. حتی استفاده از حد ریسک ۳% نیاز به تجربه و وین ریت بالایی دارد و استفاده از حد ریسک بالای ۳% نیز تحت هیچ عنوان توصیه نمیشود.
محاسبهگر لات آنلاین سایز
درک کامل نحوه انجام محاسبات برای همه الزامیست اما در حین معامله میتوانید از محاسبهگر زیر استفاده کنید.
با این تکنیک فقط ۱۰ الی ۲۰% سرمایه را در بروکر قرار دهید!
اگر موارد توضیح داده شده را به درستی درک کرده باشید حتی بدون خواندن ادامه توضیحات این تکنیک را کشف خواهید کرد! با وجود اهرم میتوانیم فقط بخش کوچکی از سرمایه خود را در بروکر قرار دهیم اما روی تمام سرمایه خود معامله کنیم!
برای مثال اگر ۱۰۰۰ دلار سرمایه داشته باشیم، کافیست ۲۰۰ دلار را در بروکر قرار دهیم اما محاسبات لات سایز را برای ۱۰۰۰ دلار انجام دهیم. ما میتوانیم ۰٫۵ لات را بجای ۱۰۰۰ دلار سرمایه با ۲۰۰ دلار سرمایه در بروکر بگیریم پس دلیلی ندارد چنین نکنیم. در اینصورت به هر نحوی اگر توسط بروکر تحریم یا بلوکه شویم یا حتی اگر سرورهای بروکر آتش بگیرند ما نهایتا ۲۰% سرمایه خود را بجای ۱۰۰% آن از دست خواهیم داد. همچنین میزان سود و ضرر ما در معاملات نیز ذرهای تفاوت نخواهد کرد.
سایر نکات مهم
- بدون داشتن استاپ لاس در تمام معاملات، کل این مقاله برای شما بی فایده خواهد بود. پس با خیال راحت سرمایه خود را نابود کنید!
- مدیریت ریسک در تعیین لات سایز خلاصه نمیشود اما قطعا بدون محاسبه صحیح لات سایز و استاپ گذاری نتیجهای جز شکست انتظار شما را نمیکشد. با تنظیم صحیح لات سایز لیکویید کردن و نابودی حساب هنر خاصی میخواهد!
- هرچه فاصله استاپ لاس شما کوچکتر باشد، لات سایز بزرگتری خواهید داشت و در صورت تارگت زدن سود بیشتری نصیب شما خواهد شد. اما از طرفی با کوچک کردن بی حساب و کتاب استاپ لاس نیز احتمال استاپ خوردن خود را افزایش خواهید داد.
ابزار محاسبهگر متاتریدر
حتما این فیلم را در یوتیوب مشاهده کنید:
صحبت پایانی
روشهای مختلفی برای محاسبه لات سایز وجود دارد اما در صورت محاسبه صحیح نتیجه در تمامی آنها باید یکسان باشد. در این مقاله تلاش شد تا توضیحات سادهتر و کاملتری نسبت به تمام مقالات انگلیسی ارائه شود، زیرا بنده حتی به زبان انگلیسی مقاله روان و مناسبی در این زمینه پیدا نکردم (حداقل با سلیقه بنده هماهنگی نداشتند). در نهایت مسئولیت عدم درک صحیح مقاله و همچنین مسئولیت سود و ضررهای شما کاملا بر عهده خودتان میباشد. سوالات خودتان را در گروه منتوریفای مطرح کنید.
نحوه محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی(position size)
مهم نیست که سبد دارایی های شما چقدر بزرگ است، باید نحوه صحیح مدیریت ریسک و محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی را تمرین کنید. در غیر این صورت، ممکن است سرمایه خود را از دست بدهید و متحمل ضررهای قابل توجهی شوید. هفته ها یا ماه ها پیشرفت و موفقیت را می توان با مدیریت ضعیف یک معامله از بین برد.
هدف اصلی در مورد تجارت یا سرمایه گذاری، اجتناب از تصمیم گیری احساسی است. احساسات نقش اساسی در تصمیم گیری های مالی دارند. باید بتوانید آنها را کنترل کنید تا بر تصمیمات تجاری و سرمایه گذاری شما تاثیر نگذارند. به همین دلیل باید مجموعه ای از قوانین مفید تجاری را برای خود تهیه کنید و در حین سرمایه گذاری و انجام معاملات آنها را به کار بگیرید. مطلب زیر می تواند برای این منظور به شما کمک کند:
اجازه دهید این قوانین را سیستم تجارت شما بنامیم. هدف این سیستم، مدیریت ریسک است. اما به همان اندازه برای حذف تصمیمات غیر ضروری اهمیت دارد. به این ترتیب، وقتی زمان معامله یا سرمایه گذاری فرا می رسد، این سیستم تجارت اجازه تصمیم گیری عجولانه و احساسی را به شما نخواهد داد.
در زمان سازماندهی این سیستم ها باید برخی از موارد را در نظر بگیرید. افق سرمایه گذاری شما چیست؟ آستانه تحمل ریسک شما چقدر است؟ حاضرید چقدر از سرمایه خود را به خطر بیندازید؟در این مقاله روی نحوه اندازه گیری موقعیت ها در معاملات تمرکز خواهیم کرد.
برای انجام این کار، ابتدا باید تعیین کنیم که اندازه حساب معاملاتی شما چقدر است و چه مقدار از آن را می خواهید تنها در یک معامله به خطر بیندازید.
نحوه تعیین اندازه حساب
اگرچه این یک مرحله ساده و حتی زائد به نظر می رسد، اما اهمیت زیادی دارد. این می تواند به مبتدیان کمک کند تا بخش معینی از سبد دارایی های خود را به استراتژی های مختلف اختصاص دهند. بنابراین، آنها می توانند پیشرفت های حاصله از استراتژی های مختلف را ردیابی کنند و همچنین احتمال زیان و ضرر بیش از حد را کاهش دهند.
برای مثال، شما نسبت به آینده بیت کوین مطمئن هستید و یک موقعیت طولانی مدت در کیف پول سخت افزاری خود دارید. بهتر است این موقعیت را به عنوان بخشی از سرمایه تجاری خود حساب نکنید.
بنابراین، تعیین اندازه موقعیت به دنبال سرمایه موجود و قابل دسترس است که می توانید به یک استراتژی معاملاتی اختصاص دهید.
برای اطلاع از استراتژی های معاملاتی به مطلب زیر رجوع کنید:
نحوه تعیین ریسک حساب
مرحله دوم نوبت به تعیین ریسک موقعیت می رسد. این مرحله شامل تصمیم گیری در مورد سرمایه موجود است که مایلید در یک معامله مجزا ریسک کنید.
قانون 2 درصد
در بازار مالی سنتی یک استراتژی سرمایه گذاری به نام قانون 2 درصد وجود دارد. طبق این قانون، یک معامله گر نباید بیش از 2 درصد از حساب خود را در یک معامله به خطر بیندازد. در ادامه این قانون را به طور دقیق توضیح خواهیم داد، اما ابتدا باید آن را متناسب با بازارهای پرنوسان ارز رمزنگاری تنظیم کرد.
قانون 2 درصد یک استراتژی مناسب برای روش های سرمایه گذاری است که معمولا شامل ورود به چند موقعیت بلند مدت هستند. این قانون برای بازارهای کم نوسان مناسب است نه بازار ارز رمزنگاری. اگر تریدر فعال تری هستید و فعالیت تجاری خود را شروع کرده اید، باید بیشتر محتاط باشید و دقت کنید تا سرمایه شما به خطر نیفتد. در اینجا، این قانون را به قانون 1 درصد تغییر می دهیم.
این قانون می گوید که شما نباید در یک معامله بیش از 1 درصد از حساب خود را به خطر بیندازید. آیا این بدان معناست که شما فقط باید با 1 درصد سرمایه موجود خود وارد معاملات شوید؟ قطعا نه! معنای آن این است که اگر شما در ایده معاملاتی خود اشتباه کنید و قیمت به حد ضرر- توقف رسیده باشد، تنها 1 درصد از حساب خود را از دست خواهید داد.
نحوه تعیین ریسک معامله
تا اینجا، اندازه و ریسک حساب خود را تعیین کرده ایم. چگونه می توان اندازه موقعیت را برای یک معامله تعیین کرد؟
باید ببینیم که در کجا ایده معاملاتی ما کنسل خواهد شد. توجه به این موضوع خیلی مهم است و تقریبا در مورد هر استراتژی به کار گرفته می شود. وقتی صحبت از معامله و سرمایه گذاری به میان می آید، ضرر و زیان ها همیشه بخشی از آن هستند. معامله و سرمایه گذاری، بازی احتمالات هستند. حتی بهترین معامله گران همیشه ایده معاملاتی درستی را انتخاب نمی کنند. در واقع، ممکن است برخی از آنها اشتباه کنند، اما با این وجود بازهم سودآوری دارند. چطور ممکن است؟ همه اینها به مدیریت صحیح ریسک، داشتن یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن برمی گردند.
بنابراین، هر ایده معاملاتی باید دارای یک نقطه پایان و خروج باشد. اینجاست که می گوییم: “ایده اولیه اشتباه بود و باید از این موقعیت خارج شویم تا ضررهای بعدی را کاهش دهیم. در سطح عملی تر، این همان جایی است که ما حد ضرر و توقف را تعیین می کنیم.
روش تعیین این نقطه کاملا مبتنی بر استراتژی معاملاتی شخصی و تنظیمات خاص است. نقطه خروج می تواند بر اساس پارامترهای تکنیکال مانند یک منطقه حمایت یا مقاومت و همچنین بر اساس شاخص ها، شکسته شدن ساختار بازار و یا هر چیز دیگری باشد.
برای تعیین حد ضرر و توقف، رویکردی متناسب با همه سلیقه ها وجود ندارد. شما باید خودتان تشخیص دهید که کدام استراتژی مناسب سبک شما است و براساس آن نقطه خروج از معامله را تعیین کنید.
نحوه محاسبه اندازه موقعیت
اکنون تمام عناصر لازم برای محاسبه اندازه موقعیت را در اختیار داریم. فرض کنیم که یک حساب 5000 دلاری داریم. پیش بینی می کنیم که در یک معامله بیش از 1 درصد از سرمایه ما به خطر نمی افتد. یعنی ما در یک معامله بیش از 50 دلار ضرر نخواهیم کرد.
ما تجزیه و تحلیل خود را در مورد بازار انجام داده ایم و تعیین کرده ایم که نقطه خروج از معامله 5 درصد پس از ورود اولیه باشد. در واقع، وقتی بازار 5 درصد خلاف جهت پیش بینی ما حرکت می کند، از معامله خارج می شویم و 50 دلار ضرر می کنیم.به عبارت دیگر، 5 درصد از موقعیت ما باید 1 درصد از حساب ما باشد.
موجودی حساب برای سرمایه گذاری(Account size)= $5000
میزان ریسک سرمایه گذاری(Account risk)=%1
نقطه نامعتبر شدن معامله یا حد ضرر(Invalidation point)= 5
طبق فرمول محاسبه اندازه موقعیت داریم:
اندازه موقعیت برای این معامله 1000 دلار خواهد بود. با پیروی از این استراتژی و خروج در نقطه تعیین شده می توان میزان ضرر و زیان را کاهش داد. برای استفاده صحیح از این مدل، باید کارمزد هایی که می خواهید پرداخت کنید را نیز در نظر بگیرید. اگر با ابزار نقدینگی پایین تری معامله می کنید، باید فکر سقوط احتمالی بازار هم باشید.
برای نشان دادن چگونگی عملکرد این استراتژی، فقط نقطه خروج را 10 درصد می گیریم و بقیه موارد همان مقادیر قبلی هستند. طبق فرمول محاسبه اندازه موقعیت داریم:
حد توقف و ضرر ما اکنون دو برابر فاصله ورودی اولیه است. بنابراین، اگر بخواهیم همان 5000 دلار از حساب خود را به خطر بیندازیم، اندازه موقعیت ما به نصف کاهش خواهد یافت.
نتیجه
محاسبه اندازه موقعیت مبتنی بر برخی استراتژی های قراردادی و اختیاری نیست. بلکه شامل تعیین ریسک حساب و مشخص کردن نقطه خروج قبل از ورود به معامله است.
جنبه مهم این استراتژی اجرای آن است. ابتدا اندازه موقعیت و نقطه خروج را تعیین کنید و تا زمانی که موقعیت معاملاتی شما باز است، نباید آنها را تغییر دهید.
حرف آخر این که، بهترین روش برای یادگیری اصول مدیریت ریسک (مانند استراتژی ذکر شده در بالا) تمرین کردن و بکار گرفتن آنها در معاملات است.
نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)
سرمایهگذاری در حوزههای مختلف مالی از سهام و فارکس گرفته تا خرید مسکن و ارزهای دیجیتال، به ابزار و معیاری نیاز دارد که بتواند ریسک تصمیمات اقتصادی سرمایهگذار را نشان دهد. نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت ریسک به پاداش، معیاری ساده و کاربردی است که امکان مقایسه ریسک و پاداش انتظاری سرمایهگذار را فراهم میآورد. در این مقاله این نسبت را معرفی میکنیم و نحوه استفاده از آن را در گزینههای مختلف سرمایهگذاری و مدیریت ریسک در ارز دیجیتال شرح میدهیم.
نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان میدهد که سرمایهگذار به ازای ریسک از دست دادن هر دلار در یک سرمایهگذاری، حاضر است چه مقدار پاداش انتظاری کسب کند. بسیاری از سرمایهگذاران از این نسبت برای مقایسه عواید انتظاری (Expected Returns) یک سرمایهگذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن عواید باید متحمل شوند، استفاده میکنند. نوعی سرمایهگذاری را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایهگذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان پاداش سرمایهگذاری، ریسک زیان 1 دلاری سرمایهگذاری خود را بپذیرد. نسبت 1 به 3 نیز به صورت مشابهی نشان میدهد که سرمایهگذار حاضر است با انتظار کسب 3 دلار در آینده، بر 1 دلار سرمایهگذاری کند.
نحوه محاسبه ریسک به ریوارد
تریدرها اغلب از این نسبت جهت تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده میکنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود انتظاری او محاسبه میشود.
نسبت ریسک به ریوارد چگونه کار میکند؟
استراتژیستهای بازار، در بسیاری از موارد نسبت ریسک به ریوارد ایدهآل برای سرمایهگذاری خود را 1 به 3 تعیین میکنند: یعنی به ازای هر واحد ریسک، 3 واحد عواید انتظاری. سرمایهگذاران میتوانند نسبت ریسک به ریوارد را با اعمال حد ضرر یا استفاده از سفارشات زیانگریز (Stop-Loss Orders) و معاملات مشتقه (Derivatives) مانند اختیار فروش (Put Options) مدیریت کنند.
نسبت بهینه ریسک به پاداش در استراتژیهای مختلف متفاوت است. برای تعیین بهترین نسبت ریسک به ریوارد در یک استراتژی معاملاتی، معمولاً از روش آزمون و خطا استفاده میشود و بسیاری از سرمایهگذاران در سرمایهگذاری خود از نسبت ریسک به ریوارد از پیش تعیینشده استفاده میکنند.
نسبت ریسک به ریوارد چه چیزی به ما میگوید؟
نسبت ریسک به پاداش، سرمایهگذاران را یاری میکند که ریسک از دست دادن پول خود در معاملات را مدیریت کنند. حتی اگر تریدری معاملات سودآور داشته باشد و این نرخ زیر 50% باشد، در این صورت به مرور زمان ضرر میکند. این نسبت، تفاوت میان نقطه ورود به یک سفارش زیانگریز (Stop-Loss Orders) را با یک سفارش سودْمعین (Take-Profit Order) اندازهگیری میکند. مقایسه این دو، نسبت سود به ضرر یا پاداش به ریسک را نشان میدهد.
سرمایهگذاران معمولاً برای به حداقل رساندن زیان یا مدیریت مستقیم سرمایهگذاری خود در معاملات سهام، با تمرکز بر نسبت ریسک به ریوارد از سفارشات استاپ لاس استفاده میکنند. سفارش استاپ لاس (زیانگریز یا حد ضرر) به گونهای طراحی شده که اگر قیمت سهام به پایینترین حد تعیینشده برسد، به صورت خودکار سهام موجود در سبد دارایی فروخته میشود. سرمایهگذاران میتوانند سفارشات استاپ لاس را از طریق حساب کارگزاری تنظیم کنند و برای این کار معمولاً هزینه اضافی لحاظ نمیشود.
مثالی از نسبت ریسک و پاداش
فرض کنید معاملهگری 100 سهم از شرکت X را به قیمت هر سهم 20 دلار خریداری میکند و برای حصول اطمینان از اینکه زیان احتمالیاش بیشتر از 500 دلار نشود، سفارش حد ضرر را بر 15 دلار تنظیم میکند. ضمناً فرض کنید که تریدر انتظار دارد قیمت سهام شرکت X در چند ماه آینده به 30 دلار برسد. در این مورد تریدر حاضر است در ازای کسب عایدی انتظاری 10 دلار برای هر سهم، 5 دلار ریسک هر سهم را بپذیرد. از آنجایی که تریدر انتظار دارد معادل دو برابر ریسک خود را به دست آورد، لذا گفته میشود که نسبت ریسک به ریوارد در این معامله خاص 1 به 2 است. قراردادهای مشتقه مانند فروش اختیاری نیز با دادن اختیار به صاحب قرارداد برای فروش دارایی خود در مبلغی مشخص، اثر مشابهی با سفارشات استاپ لاس دارند و برای این منظور به کار میروند.
اگر سرمایهگذاری ترجیح دهد در یک سرمایهگذاری مشخص از نسبت ریسک به ریوارد 1 به 5 استفاده کند (5 واحد عواید انتظاری برای هر واحد ریسک اضافی)، در این صورت میتواند سفارش استاپ لاس را به گونهای تنظیم کند که با این نسبت منطبق شود. اما درک این مطلب حائز اهمیت است که انجام دادن چنین کاری باعث میشود احتمال موفقیت ترید کاهش یابد.
مثال بالا را به گونهای دیگر تصور کنید: فرض کنید سرمایهگذار مذکور حد ضرر معاملات خود را به جای 15 دلار، بر سطح 18 دلار تنظیم کند و همچنان انتظار دارد که قیمت هر سهم خریداریشده به 30 دلار برسد. سرمایهگذار با انجام دادن چنین کاری، در واقع مقدار ضرر احتمالی را کاهش میدهد (با فرض اینکه تعداد سهام تغییر نکند) اما در عین حال، احتمال برخورد قیمت با حد ضرر افزایش مییابد. زیرا در این صورت حد ضرر به نقطه ورود (20 دلار) بسیار نزدیکتر است تا به قیمت انتظاری (30 دلار). در نتیجه علیرغم اینکه سود مورد انتظار سرمایهگذار در مقایسه با ضرر احتمالی بیشتر است اما احتمال کمتری وجود دارد که به نتیجه دلخواه برسد.
سخن پایانی
نسبت ریسک به ریوارد ابزاری است برای ارزیابی احتمال سود یک معامله نسبت به احتمال زیان آن. این نسبت نشان میدهد که یک سرمایهگذار حاضر است در ازای پذیرفتن ریسک از دست دادن 1 دلار در سرمایهگذاری خود چه مقدار پاداش بگیرد. در واقع نسبت ریسک به ریوارد 1 به 7 نشان میدهد که سرمایهگذار قبول کرده است که ریسک از دست دادن 1 دلار در ازای کسب 7 دلار در آینده را بپذیرد.
محاسبه این نسبت با تقسیم مقدار زیان پذیرفتهشده توسط تریدر بر مقدار سود انتظاری او به دست میآید. مقدار بهینه این نسبت در استراتژیهای مختلف متفاوت است و بعضاً بر اساس آزمون و خطا به دست میآید. اما باید اشاره کرد که نسبت بهینه معمولاً از نسبت 1 به 3 کمتر نیست. برای رعایت نسبت ریسک به ریوارد در معاملات، میتوان از حد ضرر یا قرارداد اختیار خرید و فروش استفاده کرد.
دیدگاه شما