خشم در معامله‌گری


در مرحله بعد بدون داشتن معامله باز یا نگاه کردن به نمودار (به دلیل درگیر نشدن ذهن و تمرکز روی هدف) باید نوعی برنامه برای خود تهیه کنید. این برنامه روند کاری شما است و نظم و تسلط بر خویش را به شما یادآوری می‌کند. هر معامله‌گری در ابتدای کار یا هنگامی‌که ضرر بالایی متحمل می‌شود، باید این کار را انجام دهد؛ چراکه بازار همانند یک بانوی زیبارو مملو از وسوسه دائمی است و شما را شیفته خود می‌کند و تا به خودتان بیایید تمام سرمایه شما را می‌بلعد. موفقیت درجایی اتفاق می‌افتد که فرصت و آمادگی به هم برسند. بنابراین اگر بدون برنامه و روشی برای دور زدن نواقص ذهنی آمادگی لازم را نداشته باشید، موفق نخواهید شد.

معامله‌گر منظم

بعید است کسی چند ماه در بازارهای سرمایه‌گذاری فعالیت کرده باشد و اسم کتاب معامله‌گر منضبط یا معامله‌گر منظم را نشنیده باشد. این کتاب آن‌قدر در بین فعالان بازارهای مختلف شنیده شده که گویی هرکس آن را نخوانده باشد، دانش سرمایه‌گذاری ندارد. مارک داگلاس نویسنده این کتاب است که یک کتاب معروف دیگر (Trading in the Zone) هم در این زمینه دارد و هر دو کتاب او بیشتر به جنبه روان‌شناسی بازارها و به‌خصوص عملکرد معامله‌گران پرداخته است. همانند کتاب اول، کتاب دوم او نیز با نام‌های متعددی به زبان فارسی منتشر شده که یکی از نسخه‌های معروف آن «تحلیل بنیادی، تکنیکال یا ذهنی؟» است.

خویشتن‌داری، کنترل احساسات و تغییر ذهن، همگی موضوع‌هایی در حوزه روان‌شناسی انسان‌ها هستند و با پیشرفت‌های نوین بازار، مانند سرویس‌های خبری جدید، خدمات نوین مشاوره‌ای، ابزارهای نوین مالی یا سیستم‌های پیشرفته تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی هیچ ارتباطی ندارند. به اعتقاد مارک داگلاس، همه معامله‌گران (چه برنده و چه بازنده) تجربیات مشابهی در زمینه تشویش، اضطراب، ناکامی و درد روانی ناشی از شکست را تجربه کرده‌اند. آن عده کوچک از معامله‌گران که به عبور از این مرحله موفق شده‌اند، برای رفع موانع پیچیده روان‌شناسی در حیطه معامله‌گری و غلبه بر آن خود را به زحمت انداخته‌اند. این کتاب مشتمل بر 17 فصل است که در سه حوزه اصلی سعی در ارتقای مهارت معامله‌گری دارد. گام نخست شناخت ماهیت محیط معامله‌گری ازنقطه‌نظر روان‌شناختی است و در مراحل بعدی ساختن چهارچوبی برای شناخت خود و در نهایت تبدیل‌شدن به معامله‌گر برتر مدنظر قرار گرفته است.
نکته مهمی که باید به آن دقت شود، تعدد ترجمه‌های مختلف از این کتاب در بازار ایران است. در واقع با محبوبیت بورس (و در حالت کلی سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی) در سال‌های اخیر، بسیاری از ناشران سعی در ارائه ترجمه جدیدی از این کتاب داشته‌اند. نتیجه آن وجود چندین کتاب مختلف با این نام شده است. اما باید توجه داشت که اغلب این ترجمه‌ها اصلا خوب نیست و در بهترین حالت نمی‌تواند منظور نویسنده را به خوبی منتقل کند. در بدترین حالت نیز به واسطه وجود اصطلاحات تخصصی، مترجمانی که با مباحث مالی آشنایی ندارند، نتوانسته‌اند ترجمه دقیقی از کتاب داشته باشند. برای مثال عبارت «futures trading» که به معامله قراردادهای آتی اشاره دارد در یک کتاب «معاملات آتی»، در دیگری «معاملات قرارداد آتی» و در دیگری «معاملات» ترجمه شده است. در نتیجه در حین خرید، باید به نام انتشارات و مترجم کتاب دقت کرد. حالت ایدئال، همکاری یک روان‌شناس و فعال بازار سرمایه در ترجمه این کتاب بوده است. اما در حالت کلی، اگر مترجمی به طور تخصصی در حوزه مالی و سرمایه‌گذاری ترجمه کرده باشد نیز می‌تواند مفاهیم کتاب را منتقل کند. این روزها به واسطه ترجمه کتاب‌های متعدد، نام برخی از مترجمان برای کرم‌کتاب‌های حوزه سرمایه‌گذاری آشناست. در این موضوع شکی نیست که هر دو کتاب مارک داگلاس کمک شایانی به سرمایه‌گذاران می‌کند، دید آن‌ها را در خصوص چرایی حرکت قیمت در محدوده‌های خاص، باز می‌کند و در نهایت کمک می‌کند معامله‌گران با ذهن آرام و به‌دوراز خشم، عصبانیت و انتقام، سرمایه‌گذاری‌های خود را دنبال کنند؛ اما به اعتقاد نگارنده، مطالعه کتاب‌های مارک داگلاس لازم است اما به‌هیچ‌وجه کافی نیست. حتی در حوزه کتاب‌هایی که به مباحث روان‌شناختی معامله‌گران می‌پردازند کتاب‌های قوی‌تری هم در بازار پیدا می‌شود. این را از آن نظر می‌گویم که برخی با خواندن کتاب «جامعه‌شناسی خودمانی» خودشان را جامعه‌شناس و بعد از خواندن کتاب «بیشعوری» خود را باشعورترین شخص جامعه می‌دانند. در نتیجه اگر با ذهن باز، ظرف خالی و بدون پیش‌داوری این کتاب را مطالعه کنید، اثربخشی آن دو چندان خواهد شد.
اینکه کدام ترجمه از این کتاب مارک داگلاس بهتر است، شاید اندکی به سلیقه خواننده بستگی داشته باشد. برای مثال ترجمه‌ای که انتشارات چالش ارائه داده، روان است؛ اما آن‌قدرها هم به متن وفادار نیست. بااین‌حال احسان سپهریان به واسطه ترجمه چند کتاب معروف دیگر در این حوزه، توانسته مفاهیم کتاب را به خواننده منتقل کند. در سوی مقابل، ترجمه‌ای که انتشارات دریچه نو (شفاف) به بازار عرضه کرده، سعی کرده به متن وفادار باشد؛ اما زبان محصول نهایی، الکن است و خواننده را دل‌سرد و گیج می‌کند. از سوی دیگر، اگرچه نام ویراستار آن نیز به‌صورت درشت روی جلد آمده، کتاب پر از اشکال‌های نگارشی است. انتشارات آذین مهر، انتشارات آراد و نشر شمشاد از جمله دیگر ناشرانی هستند که کتاب معروف مارک داگلاس را به فارسی برگردانده‌اند و البته این پایان کار نیست و انتظار می‌رود ترجمه‌های دیگری از آن در سال‌های آتی منتشر شود. اگر به کتاب‌فروشی‌های شهر مراجعه کنید به‌احتمال‌زیاد یک یا در نهایت دو نسخه متفاوت از این کتاب را پیدا خواهید کرد؛ اما در بستر فضای مجازی دسترسی به تمام نسخه‌های آن در بازار امکان‌پذیر است. بااین‌حال اگر شما از دسته افرادی هستید که مطالعه کتاب کاغذی را بر کتاب‌های الکترونیک ترجیح می‌دهید، کتاب معامله‌گر منظم از کتاب‌هایی است که هر معامله‌گر باید یک نسخه از آن را داشته باشد.

معرفی و دانلود کتاب درمان خشم در 30 دقیقه

عکس جلد کتاب درمان خشم در 30 دقیقه

برای دانلود قانونی کتاب درمان خشم در 30 دقیقه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب درمان خشم در 30 دقیقه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابراه

معرفی کتاب درمان خشم در 30 دقیقه

کتاب درمان خشم در 30 دقیقه نوشته‌ی رونالد.تی پاتر افرون و پاتریشیا اس. پاتر افرون، راهکارها و تمرین‌هایی را برای درمان و از بین بردن خشم و عصبانیت ارائه داده است.

کتاب درمان خشم در 30 دقیقه (30minute therapy for anger) برای افرادی طراحی شده است که خواهان و نیازمند رهنمودی ساده و سریع برای مهار خشمشان هستند. برای مثال، اگر شما به سرعت از کوره در می‌روید به معنی این است که آستانه‌ی خشمتان بسیار پایین است و می‌توانید برای پیدا کردن راه‌حل به فصل چهاردهم مراجعه کنید. برای استفاده از این کتاب لازم نیست به طور حتم به مشکلاتی اساسی در مورد خشم مبتلا باشید. هر انسانی در بعضی شرایط، خشمگین می‌شود و برای مهار آن نیازمند رهنمودی خوب است. بسیاری از ما هر چند وقت یک بار دچار فوران خشم می‌شویم و نمی‌دانیم باید چه واکنشی نشان دهیم. این کتاب به شما کمک می‌کند که بیاموزید چطور از عهده‌ی مدیریت چنین موقعیت‌های دشواری برآیید.

رونالد.تی پاتر افرون (Ronald T Potter Efron) و پاتریشیا اس. پاتر افرون (Patricia S Potter Efron) این کتاب را به سه بخش اصلی تقسیم کرده‌اند. در بخش اول فصل‌هایی طراحی شده‌ است که به شما کمک می‌کند موقعیت‌هایی را که باعث می‌شود دچار خشم شوید، نقطه‌ی رسیدن به آن‌ها و این‌که چطور عصبانیت و خشم موجب ایجاد مشکل برای شما و اطرافیان‌تان می‌شود، شناسایی کنید. برای مثال، آیا شما ‌هنگام ناراحتی و اندوه به شدت عصبانی می‌شوید؟ آیا در هنگام خشم فرایند تفکرتان دستخوش اختلال می‌شود؟

در بخش دوم به شما کمک می‌شود اهدافی واقع‌گرایانه را برای مبارزه با خشم و عصبانیت تعیین کنید و در بخش سوم به هدف اصلی، یعنی یادگیری روش‌های اساسی برای مهار خشم پرداخته‌اند که شامل روش‌هایی برای شناسایی عواطف و هیجانات خودتان و دیگران است و همچنین توانایی‌ قرار دادن خودتان در موقعیت دیگران و درک شرایط آنان و نیز بخشیدن خودتان در مواقعی که برای بروز خشم به شدت خویشتن را سرزنش می‌کنید.

هر فصل به سه بخش تقسیم شده است. قسمت اول مقدمه‌ای کوتاه در مورد اهداف آن فصل دارد و دست‌کم یک راه‌حل مؤثر برای رویارویی با مشکلات مربوط به خشمتان ارائه می‌دهد. سپس در قسمت دوم راه‌حل‌های مفید و کاربردی بیشتری ارائه می‌شود و سرانجام در قسمت سوم، راه‌حل‌های تکمیلی و مثال‌هایی در مورد اشخاصی که در استفاده از این روش‌ها موفق شده و توانسته‌اند بر خشمشان غلبه کنند، ارائه می‌شود که به شما کمک می‌کند خلق‌وخو و حالت عصبی‌تان را بهتر درک کنید و بهتر قادر به کنترل رفتارتان باشید. همچنین در جریان فصول مختلف تمرینات مفیدی ارائه می‌شود که در موقعیت‌های متفاوت می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید.

در بخشی از کتاب درمان خشم در 30 دقیقه می‌خوانیم:

خشم هیجانی است که اغلب به صورت الگویی چندبخشی رخ می‌دهد. فرایند خشم، اغلب شروعی مشخص دارد. هیجان به شکل عادی شروع می‌شود و سپس به آرامی شدت می‌گیرد. برای نمونه، شخص میزان خشم را در درجه‌ی شش ارزیابی می‌کند و بعد مدت زمانی برای آرام شدن دوباره طول می‌کشد. شخص می‌گوید: «یک ساعت عصبانی هستم. اما بعد آرام می‌شوم.» شما می‌توانید از این اطلاعات برای کمک به خودتان در تغییر الگوی خشمتان و مدیریت آن استفاده کنید.

در ابتدا باید هدفی مبنی بر کمتر عصبانی شدن از حد معمول را برای خودتان در نظر بگیرید. شاید اکنون زمان متوسط خشمگین شدنتان پنج بار در روز باشد. تصور کنید که چقدر کیفیت زندگی‌تان بهبود می‌یافت اگر می‌توانستید این مدت را به روزی دو بار در طول ماه یا یک ‌بار در هفته کاهش دهید.

شما همچنین باید هدفی مبنی بر کاهش شدت عصبانیت‌ خود تعیین کنید. البته این به نظم و برنامه‌ریزی نیاز دارد؛ اما آیا اگر هنگام خشم بتوانید آرامشتان را حفظ کنید، درست فکر کنید و درست صحبت کنید، باعث نمی‌شود که احساس بهتری داشته باشید؟

هدف سوم کاهش طول مراحل خشمتان است. این هدفی ویژه و ضروری برای زمان‌هایی است که در اغلب موارد مدت زمان زیادی به خشم و عصبانیت‌ می‌چسبید.

یک هدف دیگر هم از مدیریت خشم داریم که می‌خواهیم آن را در نظر داشته باشید این‌که هنگام خشم کمتر به خودتان و خشم در معامله‌گری دیگران آسیب بزنید. نیازی به گفتن نیست که در هدف چهارم از شما می‌خواهیم در هنگام بروز خشم، رفتارهایی مانند شکستن اشیا، مشت زدن به دیوار و حمله به دیگران را متوقف کنید. همچنین به‌یاد داشته باشید در هنگام خشم با آنچه بر زبان می‌آورید به دیگران آسیب زیادی می‌زنید. حملات کلامی می‌تواند به همان میزان صدمات جسمانی، برای اشخاصی که دوستشان دارید ویران کننده باشد.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: آستانه‌ی خشمتان را شناسایی کنید
خشم شدید و بهای آن
برانگیختگی سریع
مشکلات مربوط به‌شدت خشم و اندازه‌گیری میزان خشمتان
تفکر و برنامه‌ریزی در زمان خشم
واکنش بسیار سریع و نیرومند
خشم بسیار شدید و گوش دادن به صدای آن
عصبانی شدن و احساس انزجار
شناخت پاداش‌هایی که از خشم عایدتان می‌شود
بخش دوم: اهدافی واقع‌گرایانه‌ برای خودتان تعیین کنید
عملکرد مؤثر
اهداف شما برای مدیریت خشم
اصل جایگزینی
پذیرش خشمتان
بخش سوم: از خشمتان به‌خوبی استفاده کنید
دعوت‌کننده‌های خشم
وقفه‌ای درست و حسابی بدهید
در موقعیت‌های فشارآور نفس عمق بکشید و تمرینات وارهیدگی انجام دهید
از خشم به‌عنوان فرایندی مستمر و پایدار اجتناب کنید
خودتان را جای طرف مقابل بگذارید
افکار منفی را با افکار مثبت جابه‌جا کنید
سایر هیجانات خود را شناسایی کنید
در عوض بدی‌ها، در جستجوی خوبی‌ها باشید
خشمی بالقوه را خنثی کنید
از جملاتی با ضمیر «من» استفاده کنید
رهنمودهایی برای دعوای منصفانه
بایدهای دعوای منصفانه
از خشمتان برای مبارزه در راه اهدافتان استفاده کنید
رنجش‌های عمیق و نیاز به بخشش
خشم درونی شده و چالش‌های بخشش خود

روانشناسی بازار ارز دیجیتال | سفر به ذهن تریدرهای موفق!

روانشناسی بازار ارز دیجیتال یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت در این بازار است که کمتر به آن توجه شده است. وقتی صحبت از بازار کریپتوها و معامله رمز ارزها به میان می‌آید، دانش تحلیل و معامله‌گری اولین مسئله‌ای است که مهم جلوه می‌کند. شاید فکر کنید هر زمان تحلیل تکنیکال را فول یاد گرفته و بر تحلیل بنیادی مسلط شوید، یک معامله‌گر شکست ناپذیر خواهید شد! اما تجربه ثابت کرده که یک تحلیلگر خوب، لزوماً یک تریدر خوب نیست! تحلیلگران حرفه‌ای زیادی بوده‌اند که با بهترین استراتژی‌های تحلیل، به دفعات از بازار شکست خورده‌اند.

آن هنگامی که رمز ارز ما افزایش قیمت چشمگیری داشت و به طمع سود بیشتر از فروشش خودداری کردیم، گواه این است که علم روانشناسی بازار ارز دیجیتال چقدر با اهمیت است. دانش روانشناسی بازار به ما کمک می‌کند نه تنها احساسات خود را کنترل کنیم بلکه از آن‌ها در جهت کسب سود استفاده کنیم.

اکثر معامله‌گران هنوز اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال را درک نکرده‌اند. احساسات شما و سایر تریدرهای بازار به قدری موثر است که حتی گاهی جهت بازار را تغییر می‌دهد. مطالعه این مطلب برای شما ضروری است چون کمک می‌کند از احساسات خود به هنگام معامله، در راستای موفقیت استفاده کنید.

اهمیت روانشناسی بازار ارز دیجیتال

پیش از آن که به تعریف روانشناسی بازار کریپتوها بپردازیم، با هم اهمیت آن را در موفقیت بررسی خواهیم کرد. بازار ارزهای دیجیتال دارای سه بعد است که عبارتند از:

  1. بُعد تحلیلی
  2. بُعد روانشناسی
  3. بُعد مدیریت سرمایه

اکثر تحلیلگران کل انرژی خود را روی بُعد تحلیلی بازار گذاشته و به آن دو بُعد دیگر کمتر می‌پردازند. شناخت کامل نسبت به همه‌ی ابعاد بازار ضروری است. تحلیلگری و تریدینگ دو دنیای متفاوت هستند. افرادی هستند که در حوزه تحلیل استاد بوده؛ اما بُعد روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا بُعد مدیریت سرمایه در آن را نادیده گرفته و به همین دلیل نتوانستند تریدرهای خوبی باشند. در مقابل افرادی هستند که خیلی هم در تحلیل ماهر نیستند؛ اما تریدرهای خوبی هستند. تریدر حرفه‌ای یک دوره تحلیل و مدیریت سرمایه را پشت سر گذاشته و اصول روانشناسی بازار را رعایت می‌کند.

روانشناسی بازار چیست؟

روانشناسی به طور کل مطالعه و علم به رفتار افراد است؛ اما وقتی از روانشناسی بازار ارز دیجیتال یا کلاً بازارهای مالی صحبت می‌کنیم، منظور چیست؟ روان شناسی بازار یا ترید به مجموعه رفتارهایی گفته می‌شود که به معامله‌گر کمک می‌کند احساساتش را کنترل کرده و از آن‌ها در جهت پیروزی در معاملات استفاده کند. روانشناسی بازار یعنی علم به حرکت یک بازار با توجه به واکنش‌ها و شرایط احساسی افرادی که در آن فعال هستند.

در تعریفی دیگر ، به احساسات و رفتارهایی اشاره دارد که در زمان معامله بروز می‌کنند. احساساتی که تصمیمات تریدر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. علم روانشناسی معامله یا بازار ارزهای دیجیتال در پی شناخت این احساسات و رفتارها است. در معامله‌گری دو نوع احساس به شدت موج می‌زند که یکی ترس و دیگری طمع می‌باشد. سایر احساساتی که در ترید بروز می کنند عبارتند از: امید، خشم، هیجان، اضطراب، یاس، ریسک‌پذیری و.

تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال در معاملات خود استفاده می‌کنند نیز می‌توانند از روانشناسی بازار بهره ببرند. بررسی نمودار قیمت کریپتوها قطاری از احساسات معامله‌گران را به نمایش می‌گذارد. شناخت احساسات حاکم بر بازار، فرصت‌های سودده بسیاری به بار می‌آورد.

احساسات عمده تریدرها که بر بازار ارز دیجیتال موثر هستند

طمع ، زیاده خواهی و تمایل شدید انسان به پول است. این حرص آنقدر زیاد است که گاهی منطق انسان را ضایع می‌کند. این ویژگی مقدمه‌ی بسیاری از رفتارها و تصمیمات یک معامله‌گر در بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود. بارها شده در معامله‌ای به سود مطلوب رسیدیم اما همین حرص نگذاشته از معامله خارج شویم. ارز دیجیتالی را بدون آن که خوب بشناسیم خریداری کرده‌ایم فقط چون قیمت آن به سرعت رشد کرده است. این رفتارها و سایر رفتارهای مشابه آن همگی از طمع ما تریدرها نشات می‌گیرد.

ترس ، احساس دیگری است که موجب می‌شود معامله‌گران معاملات خود را زود ببندند. تریدرها از ضررهای بزرگ ترسیده و ریسک منطقی و لازم را نمی‌پذیرند. هرگاه بازار ارزهای دیجیتال روند نزولی به خود می‌گیرد، احساس ترس تریدرها آن‌ها را به سرعت از بازار خارج کرده و فشار عرضه در بازار شدت می‌گیرد. علم به روانشناسی بازار کمک می‌کند ما این احساس ترس را شناخته و کنترل کنیم.

امید ، افراد به امید کسب سود وارد بازارهای مالی می‌شوند. اصلاً اگر امید به سود کردن نباشد، انگیزه‌ای نیز برای ورود به بازار وجود نخواهد داشت. امید یک تریدر را به تحرک در می‌آورد. البته اگر امید و انتظار بیش از حد باشد، تهدیداتی ناشی از اغراق در توانایی‌ها پدید می‌آید. امید و انتظار باید با استدلال و محاسبات منطقی همراه باشد.

چرخه احساسات تریدرها در بازار

روانشناسان معتقدند که نوسانات قیمت در بازار متاثر از احساسات افراد است. عملاً رشد بازار به علت نگرش مثبت و اعتماد به نفس مشارکت‌کنندگان است. یعنی یک موج از احساسات مثبت تقاضا را افزایش می‌دهد. در مقابل احساست منفی نیز منجر به افزایش عرضه در بازار خواهد شد.

احساسات در بازار صعودی یا گاوی

از نظر روانشناسی بازار ، هنگامی که یک بازار روند صعودی دارد، سه نوع احساس در آن شدت می‌گیرد:

  1. خوش‌بینی
  2. حرص و طمع
  3. اعتماد به نفس

اغلب، همین احساسات منجر به شدید شدن خریدها در بازار می‌شود. در چرخه روانشناسی بازار، احساسات اثر چرخشی دارند. در واقع احساسات مثبت حاکم بر بازار با افزایش قیمت‌ها مثبت‌تر می‌شوند. همین امر، به عواطف بازار سیر صعودی بخشیده و آن را به سمت بالاتر می‌کشاند.

گاهی همین شور افراد می‌تواند باعث شکل‌گیری حباب قیمت در بازار شود. در چنین شرایطی اکثر تریدرها هیجان‌زده و غیرمنطقی می‌شوند. فراموش می‌کنند ارزش واقعی آن دارایی چقدر است و فقط به امید ادامه یافتن روند صعودی بازار، آن را می‌خرند. اینجاست که طمع به میان می‌آید و چشم منطق تریدرها را می‌بندد.

احساسات در بازار نزولی یا خرسی

از نظر روانشناسی بازار ، در بازاری که روند نزولی دارد، افراد احساس اندوه را تجربه می‌کنند. عصبانیت، افسردگی و احساسات نظیر این در افراد بروز خواهد کرد. آن احساس سرخوشی و طمع در افراد تبدیل به احساس ناخرسندی می‌شود. همین طور که بازار روند نزولی خود را طی می‌کند، احساسات حاکم بر بازار منفی و منفی‌تر خواهند شد. این احساسات معمولاً شامل اضطراب و وحشت‌زدگی هستند.

در این شرایط سرمایه‌گذاران به دنبال علل کاهش قیمت ها می‌گردند. آن‌ها نمی‌خواهند باور کنند روند صعودی به پایان رسیده است و وارد مرحله انکار می‌شوند. در حقیقت سعی در حفظ جایگاه خود دارند چون فکر می‌کنند برای فروش دیر شده و بازار دوباره برمی‌گردد. پس از آن که قیمت‌ها حتی از این هم پایین‌تر آمدند، ترس و وحشت بازار را به سمتی هدایت می‌کند که سرمایه‌گذاران تسلیم شده و در پایین‌ترین قیمت دارایی خود را می‌فروشند.

وقتی بازار به این نقطه یعنی کف قیمت می‌رسد، روند نزولی متوقف شده و به ثبات خواهد رسید. اینجا احساس خشم و عصبانیت وجود سرمایه‌گذار را فرا خواهد گرفت. در نهایت با بهبود وضع بازار مجدد احساس امید و انتظار، سرمایه‌گذاران را به بازار جذب خواهد کرد.

کنترل احساسات به کمک روانشناسی در بازار ارز دیجیتال

تا به حال دیدیم که درصد تصادفات یک راننده که چند سال است گواهینامه گرفته بیشتر از یک راننده آماتور است. آن راننده که خیلی وقت است رانندگی می‌کند، به دلیل با تجربه بودن برخی احتیاط‌ها را کنار می‌گذارد. در حالیکه راننده آماتور بی ادعا تک تک موارد را رعایت می‌کند.

در بازار ارزهای دیجیتال نیز همین موضوع صدق می‌کند. تحلیلگران حرفه‌ای در هنگام معامله اهمیت احساسات درون خود را نادیده می‌گیرند. خیال می‌کنند استادانه تحلیل می‌کنند و ترید کرده، سود می‌برند؛ اما اگر به احساسات خود نپردازند، اگر راه کنترل احساسات خود را نیابند، ممکن است تحت کنترل احساسات خود تصمیمات اشتباهی بگیرند.

برای آن که از یک تحلیلگر خوب به یک تریدر خوب تبدیل شوید به موارد زیر نیاز دارید:

  • آرامش روان
  • بالا بردن سرعت تصمیم‌گیری
  • بهبود سرعت عمل
  • کنترل احساسات ترس و طمع
  • تسلط بر غرور
  • پذیرش شکست و دوباره شروع کردن

داشتن چنین مهارت‌هایی به نظر من شصت هفتاد درصد کار است که در هیچ کلاس و آموزشگاهی تدریس نمی‌شود. این مسائل را خود شما باید در درون خود کشف کنید.

جمع‌بندی

روانشناسی بازار یکی از ابعاد بازار دیجیتال است که نادیده گرفتن آن مانع موفقیت ما خواهد بود. ما به کمک روانشناسی بازار و معامله می‌توانیم از حالات روحی خود برای سوق دادن معاملات به سمت سوددهی استفاده کنیم. روانشناسی علاوه بر شناخت احساسات و ویژگی‌های شخصیتی موثر در تریدها، تکنیک‌هایی به ما ارائه می‌دهد تا کمتر احساس سردرگمی و ناتوانی کنیم. در مطالب بعدی شما را با این فوت و فن‌های روانشناسی ترید در بازار ارزهای دیجیتال آشنا خواهیم کرد.

نظر شما در این باره چیست؟ به نظر شما دانش تحلیل به تنهایی کافیست؟ آیا واقعا روانشناسی بازار تا این حد با اهمیت است یا خیر؟ نظرات خود را در قسمت دیدگاه با ما به اشتراک بگذارید.

خشم مجلس نمایندگان از حاضر نشدن سرپرست وزارت مالیه برای خشم در معامله‌گری پاسخگویی+ ویدئو

سرپرست وزارت مالیه در نشست افشاسازی مقامات حاضر نشد - اسپوتنیک افغانستان, 1920, 06.07.2021

شماری از اعضای مجلس در حالی‌که همکاران شان را نیز به معامله‌گری با وزارت مالیه متهم می‌سازند، خواهان معرفی آقای پاینده به نهادهای عدلی و قضایی استند.

به گزارش اسپوتنیک، شماری از اعضای مجلس نماینده‌گان، خالد پاینده، سرپرست وزارت مالیه را به فروش کرسی‌های ریاست گمرک‌ها در بدل میلیون‌ها دالر نیز و عزل و نصب‌های غیرقانونی متهم می‌سازند.

این در حالی است که آقای پاینده، که روز گذشته (14 سرطان) به مجلس فراخوانده شده بود، اما او به مجلس حاضر نشد و خشم نماینده‌گان مجلس را برانگیخت.

حمیده احمدزی، نمایندۀ کوچی‌ها در مجلس بیان داشت: «چوکی‌ها فروخته می‌شوند، همه‌اش با پول، وزیرمالیه خودش دست دارد در این مسله.»

شاهپور پوپل، نمایندۀ مردم هرات در مجلس نیز اظهار داشت: «خاک بر سر این وزیر.. که با بودنش هشت و نیم ملیون دالر (روزانه) حیف و میل می‌شود.»

عالم ساعی، نمایندۀ مردم تخار هم تصریح کرد: «امضای این مفسد سر از این تاریخ، مدار اعتبار نیست.»

در حدود پنجاه روز پیش آقای پاینده در یکی از نشست‌های عمومی مجلس نماینده‌گان، از نفوذ شماری از اعضای مجلس و کسان دیگر در گمرک‌ها و وجود فهرست نام‌های آنان یاد کرد که تا هشت میلیون دالر از درآمدهای گمرک ها را روزانه حیف ومیل می‌کنند. اما از آن زمان تاکنون با وجود خواست‌های مکرر نماینده‌گان، فهرست نام‌های افراد متهم به فساد شریک ساخته نشده‌است.

جاوید صافی، عضو کمیسیون مالی و بودجه مجلس گفت: «سرباز از نداشتن امکانات می‌میرد، اما این‌ها روزانه میلیون‌ها میلیون‌ها دالر را فساد می‌کنند.»

شماری از اعضای مجلس در حالی‌که همکاران شان را نیز به معامله‌گری با وزارت مالیه متهم می‌سازند، خواهان معرفی آقای پاینده به نهادهای عدلی و قضایی استند.

ناهید فرید، نمایندۀ مردم هرات در مجلس تصریح کرد: «خزانه‌دار پادشاه در یک کشور دموکراتیک به اساس قانون اساسی افغانستان به ملت پاسخ‌گو است. جای ندارد و هرچه زودتر باید توسط نهادهای عدلی و قضایی به پنچه قانون سپرده شود.»

رفیع تابع، سخن‌گوی وزارت مالیه اما در این باره بیان داشت: «با توجه به وضعیت جاری در گمرک‌ها و سایر منابع عایداتی در کشور، سرپرست وزارت مالیه نتوانست در جلسه شورا حضور یابد ولی تعهد ما این است که در جلسه‌های بعدی اگر خواسته شوند حتمأ حضور میابند.»

اما مجلس نماینده‌گان به‌علت نداشتن نصاب نتوانست تصمیمی دربارۀ سرپرست وزارت مالیه بگیرد.

دست از کنترل کردن بازار بردارید!

در ابتدا ممکن است کمی غیرمنطقی به نظر برسد اما برای اینکه کنترل معاملات و طرز فکر معاملاتی خود را واقعا در دست بگیرید باید دست از کنترل کردن بازار بردارید. اغلب معامله‌گران سعی در کنترل بازار دارند؛ در حالیکه خود به این امر حتی آگاه نیز نیستند! اگر تا امروز این را نمی‌دانستید، باید بگوییم که بازار را نمی‌توان کنترل کرد. اگر قصد کنترل بازار را دارید علاوه بر اینکه احتمالا ضرر زیادی متحمل خواهید شد، شاید در روند معامله‌گری خود نیز بسیار ناامید و درمانده خشم در معامله‌گری بشوید. برای کنترل نکردن بازار و مقابله با آن در وهله اول باید بپذیرید که در حال کنترل بازار هستید.

هرگاه در زندگی و بازار یاد گرفتید که برخی موارد قابل‌کنترل نبوده و برای همیشه نیز اینگونه باقی می‌مانند، آنگاه خواهید توانست انرژی خود به چیزهای قابل‌ کنترل اختصاص دهید. درست همانند یادگیری هنرهای رزمی، شما می‌توانید مشت زدن، حمله و دفاع را یاد بگیرید اما کنترلی روی حرکات حریف خود نخواهید داشت. به‌عنوان معامله‌گر، شما در بازارهای مالی با رقبای بسیاری مواجه هستید و بهترین شانسی که برای موفقیت دارید آماده‌سازی طرح هجومی و دفاعی خوب و در نظر گرفتن موارد احتمالی است. ما تمام تلاش خود را برای آماده‌سازی و حرکت در بازارهای مالی انجام می‌دهیم اما نمی‌توانیم همه‌چیز را کنترل کنیم، تنها موارد قابل‌ کنترل ازسوی ما، کارهایی است که انجام می‌دهیم و نیز نحوه واکنشی که در برابر موقعیت‌ها و شرایط مختلف از خود نشان می‌دهیم.

کنترل داشتن روی خود (خودکنترلی) در معامله‌گری، روابط عاطفی و به‌ طور کلی زندگی عامل تعیین‌کننده‌ای است. هر کتاب خوبی در مورد روابط به شما می‌گوید که تنها چیزی که می‌توانید کنترل کنید خودتان هستید. کاری که دیگران انجام می‌دهند، نحوه رفتار یا تفکرشان در کنترل شما نیست، پس اهمیتی هم ندارند. با کار روی خودتان می‌توانید در هر نوع رابطه‌ای یاد گرفته، تطبیق یافته و درنهایت موفق شوید. اما قبل از هر چیزی باید خود را رها کرده و قبول کنید روی همه‌چیز نمی‌توان کنترل داشت. این مسئله در معامله‌گری هم دقیقا به همین نحو صدق می‌کند.

رسیدن به این واقعیت که «ما فقط روی خودمان کنترل داریم نه بازار»، برای بسیاری از معامله‌گران سال‌ها یا حتی دهه‌ها طول می‌کشد. این اشتباه برای معامله‌گر هزاران دلار هزینه دارد، در کنار شب‌بیداری‌های بیشمار و خسته‌کننده.

شما در کجای تصویر کلی بازار قرار دارید؟

در هر لحظه هزاران یا حتی میلیون‌ها متغیر بر بازار تاثیر می‌گذارند، از انتشار اخبار اقتصادی گرفته تا نظرات و انتظارات معامله‌گران مختلف. هیچ انسانی توانایی کنترل و درک این حجم از اطلاعات را ندارد.

روانشناسی معامله گر

شما فقط یکی از شرکت‌کنندگان در خیل عظیم رقبا و دشمنان این میدان نبرد هستید، که همگی در تلاش هستند تا جایزه (یعنی پول) را از آن خود کنند. بازار هم درست مانند سایر رقبای موجود در آن قابل‌کنترل نیست، شما را نمی‌شناسد و اهمیتی هم به شما نمی‌دهد، پس تلاش برای کنترل آن / آن‌ها کاملا بیهوده است.

تنها هدف و مأموریت شما اجرای موفقیت‌آمیز و منظم برنامه معاملاتی و محافظت از سرمایه در این فرآیند با مدیریت سرمایه است. به یاد داشته باشید که شما در بازار فقط مسئول کنترل خودتان هستید و وقت خود را برای مسائل غیرقابل‌کنترل تلف نکنید.

نیاز ذاتی ما کنترل مسائل و آسیبی که در انتظار ماست

معامله‌گران در بازار سعی دارند همه‌چیز را کنترل کنند، به‌جز تنها چیزی که قابل‌کنترل است یعنی خودشان. به‌طورکلی انسان‌ها در نظم و انضباط و خودکنترلی افتضاح هستند. آن‌ها بجای کنترل خودشان سعی در کنترل دیگران دارند تا احساس بهتری داشته باشند (چراکه خودکنترلی برایشان سخت و دردناک است). در معامله‌گری هم این‌گونه است، با این تفاوت که فرد سعی در کنترل بازار دارد، بازاری که کنترل آن نسبت به افراد سخت‌تر است و عواقب تلاش برای کنترل آن نیز فاجعه‌بار است.

کنترل‌گری هم‌ردیف با ترس است. وقتی روی مسئله‌ای کنترل نداریم، احساس ترس می‌کنیم. به همین دلیل است که برخی از پرواز می‌ترسند، چراکه کنترلی روی آن ندارند، حتی اگر امن‌ترین راه سفر هم باشد. در معامله‌گری هم به همین نحو افراد به دلیل ترس از ضرر با معاملات بیش‌ از حد، جابجایی حد ضرر یا حد سود، ریسک بالا و غیره سعی در کنترل بازار دارند. انجام این کارها به فرد احساس کنترل موقتی می‌دهد اما به‌ محض حرکت بازار برخلاف انتظارشان این حس به‌ سرعت تبدیل به خشم یا حتی وحشت می‌شود.

تنها با بی‌نیازی از کنترل بازار است که می‌توانید آن را کنترل کنید. این جمله را دوباره بخوانید. شما باید با آنچه قابل‌ کنترل نیست کنار آمده و از نیاز و وسوسه ذاتی خود دست بکشید تا طوری رفتار کنید که گویی بر غیرقابل کنترل‌ها کنترل دارید.

شکست در برنامه‌ریزی یا برنامه‌ریزی برای شکست؟

اگر می‌خواهید از افتادن در دام چرخه کنترل بازار فرار کنید، باید یک معامله‌گر با برنامه باشید نه فقط یک معامله‌گر ساده. بگذارید بیشتر توضیح دهیم:

تنها راه جلوگیری از کنترل بازار این است که ابتدا بدانید آیا این کار را انجام می‌دهید یا خیر (احتمالا آن را انجام می‌دهید)، نکات ذکرشده تا بدین جا در تشخیص این امر به شما کمک می‌کنند. به یاد داشته باشید اگر درمجموع ضررده هستید احتمالا به دلیل سعی شما در کنترل بازار است. معامله‌گران سودده قطعا فقط روی خودشان کنترل دارند و مدت‌هاست که دست از کنترل بازار کشیده‌اند.

کنترل بازار

در مرحله بعد بدون داشتن معامله باز یا نگاه کردن به نمودار (به دلیل درگیر نشدن ذهن و تمرکز روی هدف) باید نوعی برنامه برای خود تهیه کنید. این برنامه روند کاری شما است و نظم و تسلط بر خویش را به شما یادآوری می‌کند. هر معامله‌گری در ابتدای کار یا هنگامی‌که ضرر بالایی متحمل می‌شود، باید این کار را انجام دهد؛ چراکه بازار همانند یک بانوی زیبارو مملو از وسوسه دائمی است و شما را شیفته خود می‌کند و تا به خودتان بیایید تمام سرمایه شما را می‌بلعد. موفقیت درجایی اتفاق می‌افتد که فرصت و آمادگی به هم برسند. بنابراین اگر بدون برنامه و روشی برای دور زدن نواقص ذهنی آمادگی لازم را نداشته باشید، موفق نخواهید شد.

چهار چیز که در کنترل شما هستند

موارد قابل‌کنترل در تجزیه‌وتحلیل واقعی بازار و انجام معاملات:

  • ورود و خروج – اینکه چه زمانی و در کجا وارد بازار شوید در اختیار شما است.
  • مدیریت ریسک – با تعیین اندازه پوزیشن خود و درست قرار دادن حد ضرر می‌توانید میزان ریسک هر معامله را کنترل کنید.
  • وضعیت ذهنی – داشتن برنامه معاملاتی، درک بازار و نحوه عملکرد آن، داشتن استراتژی معاملاتی، گرفتن تأییدیه‌های روزانه برای معاملات و عدم اعتیاد به نمودار راه‌های کنترل وضعیت ذهن هستند. – اینکه چه مواردی در طرح معاملاتی قرار می‌دهید به خودتان بستگی دارد پس مطمئن شوید چه مواردی در آن قرار می‌دهید و مهم‌تر اینکه تا انتها آن را دنبال کنید. مهم‌ترین مسئله در معامله‌گری خودکنترلی و نظم است.

ساده‌ترین روش اطمینان از خودکنترلی

شاید این نکته برای خوانندگان همیشگی ما تعجب‌آور نباشد اما باید به آن اشاره کنیم، چراکه واقعا ساده‌ترین راه برای کنترل خود در حین معاملات است.

ساده‌ترین و سریع‌ترین راه برای اینکه دیگر بازار را کنترل نکنید این است که معامله را تنظیم کرده و آن را فراموش کنید. بیان این مسئله شاید راحت باشد اما در عمل می‌تواند بسیار دشوار شود، چراکه دقیقا تعریف خودکنترلی و نظم است. آیا می‌توانید معامله را باز کرده، حد ضرر و هدف را قرار داده و سیستم را خاموش کرده و برای یک هفته به سراغ این معامله نروید؟ اگر بتوانید این کار را انجام دهید احتمالا در درازمدت موفق خواهید بود، در غیر این صورت شکست خواهید خورد. همین حالا شروع کنید و در چند معامله این روش را بیازمایید و ببینید چگونه پیش می‌روید.

نتیجه‌گیری

بحث در مورد کنترل بازار و کنترل خود درواقع بحث در مورد این است که چرا اغلب افراد در معامله‌گری شکست می‌خورند. فعالیت در بازارهای مالی شاید بیش از هر جای دیگری محلی برای آزمایش قدرت پیروی از برنامه و دوری از وسوسه‌ها باشد. در این بازار هیچ رئیسی ندارید و به کسی پاسخگو نیستید، همین امر موجب سخت‌تر شدن رعایت قوانین می‌شود. این‌گونه نیست که اگر دیر به سرکار برسید توبیخ شوید. نه، در اینجا اگر ضرر کنید یا از برنامه خود پیروی نکنید هیچ‌کس جز خودتان خبردار نمی‌شود. منظور کلی ما این است که تمرکز بر کنترل خویش و انجام آن در معاملات بسیار دشوار است، و هنگامی‌که آن را به‌خوبی فراگرفتید در معاملاتتان به سود خواهید رسید.

حریف شما در این نبرد خودتان هستید. باید تصمیم بگیرید که کدام نسخه شما برنده خواهد شد؟ نسخه حیوانی خارج کنترل که تنها به توهمات موقتی در کنترل بودن اهمیت می‌دهد یا نسخه آرام و متمرکزی که فقط به نتیجه نهایی اهمیت می‌دهد و نبرد را به‌گونه‌ای پیش می‌برد که برنده‌شدن تضمین شده باشد. هرچه سریع‌تر باید موضع خود را روشن کنید؛ هیچ‌کس نمی‌خواهد بارها و بارها از بازار شکست بخورد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.