درک معاملات یک شبه


اگر جهت را عوض نکنیم، آخر کار احتمالا از جایی سر در می‌آوریم که شروع کرده‌ایم.

رویای یک شبه پولدار شدن در بازارهای مالی

با قدرت به شما می گویم که هر کسی به شما گفته در بازارهای مالی بویژه فارکس می توان یک شبه پولدارتان شد، به او شک کنید و بپرسید چرا خودش یک شبه پولدار نشده و گر هم شده چه دلیلی دارد آن را با دیگران تقسیم کند؟

بازارهای مالی نیز مانند هر کسب و کار دیگری نیاز به آموزش و تجربه دارند

مهارت پیدا کردن در بازارهای مالی کار یک شب و یک ماه و یک سال نیست،این بازار نیز مانند هر کسب و کار دیگری نیاز به آموزش و تجربه دارد.یک مهندس کامپیوتر را در نظر بگیرید که بعد از چهار سال دانشگاه و صرف هزینه های آموزش، فارغ التحصیل میشود،ولی تازه اول راه است برای او و باید یکی دوسالی در بیرون از دانشگاه به کسب تجربه بپردازد، یعنی مجموعا شش سال طول میکشه که یک مهندس کامپیوتر وارد پروسه ی کسب پول شود.

حال شما از بازارهای مالی بویژه بازارهای مالی جهانی به عنوان قوی ترین جریان مالی دنیا چه انتظاری دارید به نظر شما می توانید به سرعت در این بازار کسب سود کنید؟ نه هرگز شما باید مراتب لازم را طی کنید باید راههای سختی را بگذرانید تا در این مارکت ماندگار شوید و سود کسب کنید.

آیا این همه زحمت برای موفقیت در بازارهای مالی و رسیدن به کسب ثروت به نظر شما ارزش دارد؟ بله با قاطعیت بله زیرا شما چه کسب و کاری را سراغ دارید که با یک خط اینترنت یک لپ تاپ و حتی یک گوشی موبایل بتوانید معامله کنید، کارفرمایی ندارید و وابستگی به مکان و زمان وجود ندارد و حتی در حالی که بر روی کاناپه دراز کشیده اید و یا در حال اجابت مزاج هستید می توانید معامله کنید (نخندید این واقعیت این بازاره).

ولی بدست آوردن این همه راحتی در کسب و کار، آسان نیست باید در این راه دانش کسب کنید،مطالعه کنید،مربی بگیرید و ضرر دهید.برای رسیدن به درآمدی پایدار باید زحمت کشید،باید تحلیل تکنیکال یاد بگیرید باید بتوانید نمودار ها را توضیح دهید و درک کنید باید از لحاظ روانی ذهن خود را تمرین دهید و حتی نیاز به مدیتیشن دارید.

داستانی از زبان یک شهروند آمریکایی :

دروتی اوما (یک شهروند آمریکایی) معاملات ارز جهانی را پس از دیدن یک آگهی تجاری در تلویزیون شروع کرد. او فکر می کرد که فارکس راهی برای بدست آوردن پول زیاد است، همان چیزی که به عنوان یک مادر تنها، برای پرورش 3 فرزند خود نیاز داشت.
او گفت: تبلیغات باعث شد، من فکر کنم که معاملات فارکس یک راه آسان برای پولدار شدن می باشد. وی در طی چندین هفته با معاملات نا مناسب، 3000 دلاری را که قرض کرده بود از دست داده است. او اظهار می دارد حتی اگر شما مقدار کمی پول بدست آورید در نهایت تمام آن را از دست خواهید داد. در حدود 615/000 نفر آمریکایی به طور تفریحی معاملات ارز فارکس را انجام می دهند. این افراد توسط تبلیغات دو تا از بزرگترین بروکرها، FXCM و Gain Capital که هر دوی آنها در نیورک هستند به این معاملات تشویق شده اند. بر طبق افشاگریهای جدید CFTC (عالیترین نهاد قانونگذاری و نظارتی ایالات متحده در مورد بازارهای مالی ) در FXCM در سه ماهه سال گذشته بین 77% تا 75% مشتریان پول خود را از دست داده اند. در بروکر Gain که از طریق سایت فارکس عمل می کند مشتریان بی سود تعدادشان بین 79% تا 72% در سه ماهه سال گذشته می باشد.

پروفسور لری هریس استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و اقتصاددان ارشد در” کمیسیون بورس و اوراق بهادار” می گوید مدل کسب و کار بازار فارکس این گونه است که، یک مشتری را آتش می زند و می سوزاند و به دنبال مشتری دیگری می گردد.

بله این هم قسمتی از واقعیت این بازار است برای کسانی که بدون دانش و بدون مهار خویشتن وارد این تجارت پر ریسک می شوند. ضریب اهرم در این بازار به شما اجازه می دهد روی پولی که ندارید ریسک کنید. یعنی کارگزارها به شما اجازه می دهند چندین برابر موجودی خود فشار و ریسک به معامله ی خود تحمیل کنید که این هم می تواند باعث چند برابر شدن سود شما شود هم به سرعت سرمایه اولیه شما را ببلعد،ولی برای اکثریت باعث ضرر می شوند چون می خواهند به سرعت پولدار شوند بدون اینکه مراحل تعالی آنرا طی کرده باشند.

توضیحاتی پیرامون تریدر روز الگو

AC1501BF 3109 4DB5 B656 48414DB641C1 - توضیحاتی پیرامون تریدر روز الگو

معامله گر الگو (PDT) یک تعریف قانونی برای آن دسته از معامله گران یا سرمایه گذاران است که معاملات چهار روزه یا بیشتر را در مدت پنج روز کاری با استفاده از حساب ما جین انجام می دهند . تعداد معاملات روزانه باید بیش از 6 ٪ از کل فعالیت ترید حساب مارجین را در آن پنجره پنج روزه تشکیل دهد .

در صورت بروز این امر ، حساب معامله گر به عنوان PDT توسط کارگزار وی پرچم گذاری می شود . تعیین PDT محدودیت های خاصی را برای تجارت بیشتر ایجاد می کند . این تعیین به منظور دلسرد کردن سرمایه گذاران از ترید بیش از حد انجام می شود .

نکات کلیدی

  • معامله گر الگو (PDT) معامله گر است که معاملات چهار روزه یا بیشتر را در مدت پنج روز کاری با استفاده از همان حساب انجام می دهد .
  • معاملات روز الگو به طور خودکار توسط کارگزار شخص شناسایی می شود و PDT تحت نظارت و محدودیت های اضافی نظارتی قرار می گیرد .
  • معامله گران روز الگو باید 25000 دلار در حسابهای مارجین خود نگه دارند . اگر این حساب به زیر 25000 دلار برسد ، انجام معاملات ر وزانه دیگر تا زمان برقراری مجدد موجودی ممنوع است .

درک معامله گران الگو

معامله گران روز الگو ممکن است انواع مختلفی از اوراق بهادار را از جمله اختیارات سهام و فروش کوتاه معامله کنند . هر نوع ترید از نظر این تعیین ، به شرطی که در یک روز انجام شود ، به حساب خواهد آمد .

اگر یک کال مارجین وجود داشته باشد ، تریدر روز الگو پنج روز کاری فرصت دارد تا به آن پاسخ دهد . ترید شما محدود به دو برابر مارجین نگهداری تا زمان برقراری تماس خواهد بود . عدم رسیدگی به این موضوع پس از پنج روز کاری منجر به محدودیت 90 روزه اعتبار حساب نقدی می شود یا تا زمانی که مشکلات حل نشده باشد .

توجه داشته باشید که موقعیت های بلند و کوتاه که یک شبه نگه داشته شده اند – اما قبل از خریدهای جدید با همان ضمانت روز بعد فروخته شده اند – از تعیین PDT مستثنی هستند .

مقررات حاکم بر معامله گران روز الگو (PDT)

تعیین PDT توسط سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) تعیین می شود . تفاوت آن با معامله گر روزانه استاندارد با مقدار معاملات روزانه انجام شده در یک بازه زمانی متفاوت است . اگرچه هر دو گروه حداقل دارایی های اجباری را دارند که باید در حسابهای مارجین آنها نگهداری شود ، یک معامله گر روزانه باید حداقل 25000 دلار در حساب خود داشته باشد . این مبلغ لزوماً نقدی نیست و می تواند ترکیبی از پول نقد و اوراق بهادار واجد شرایط باشد . اگر ارزش دارایی در حساب به زیر 25000 دلار برسد ، در این مرحله انجام معاملات روزانه دیگر تا زمان برقراری مجدد موجودی ممنوع است .

FINRA یک قانون PDT ایجاد کرده است که طبق آن همه PDT ها حداقل 25000 دلار در حساب های کارگزاری خود در ترکیب پول نقد و اوراق بهادار خاص به عنوان راهی برای کاهش خطر دارند . اگر ارزش پول نقد در حساب به زیر این آستانه 25000 دلار برسد ، PDT دیگر نمی تواند معاملات روزانه خود را انجام دهد تا این که حساب بالاتر از آن نقطه باشد . این به عنوان Pattern Day Trader Rule یا قانون PDT شناخته می شود . این قوانین به عنوان یک استاندارد صنعتی بیان شده است ، اما ممکن است شرکت های کارگزاری فردی تفسیر دقیق تری از آنها داشته باشند . آنها همچنین ممکن است به سرمایه گذاران خود اجازه دهند خود را به عنوان معامله گر روز معرفی کنند .

با محبوب ترین استراتژی های معاملاتی آشنا شوید + نظریه آشوب بیل ویلیامز (قسمت اول)

نظریه-آشوب-بیل-ویلیامز

در این نوشته با مجموعه‌ای از استراتژی‌ ها و روش‌ هایی که زمانی به سیر تکامل معامله‌ گری در بازارهای مالی کمک کرده اند آشنا می شوید. در مقدمه کتاب بیل ویلیامز با نام “نظریه آشوب در معامله گری: بیشینه کردن سودآوری با روش‌های ثابت شده تکنیکال ” آمده که:

اگر جهت را عوض نکنیم، آخر کار احتمالا از جایی سر در می‌آوریم که شروع کرده‌ایم.

این کتاب هدیه‌ای به کسانی بود که تصمیم گرفتند فارغ از شکست‌ها و موفقیت‌های قبلی خود، به بهترین فرد دنیای معامله‌گری تبدیل شوند.

بیل ویلیامز تئوری آشفتگی خود را توضیح داد؛ نگاهی جدید به بازار. نگاهی نه به یک گشت و گذار تصادفی در قیمت‌ها و نظرات بلکه به نظمی کاملاً سازمان یافته. (به تئوری آشفتگی، نظریه آشوب یا نظریه بی‌نظمی و هرج و مرج نیز گفته می‌شود.)

بعدها این سیستم به “Profitunity” تغییر نام داد (اشاره به سودآوری زیاد سیستم معاملاتی). این روش به شما امکان می‌دهد تا از فشار روانی روی معامله گر، کوشش بیهوده، از بین رفتن سلول‌های عصبی و در نهایت خالی شدن حساب معاملاتی خلاص شوید.

با درک بازار، معامله گر می‌تواند احساسات و اقدامات و وضعیت حساب معاملاتی خود را کنترل کند.

بیل ویلیامز کیست؟

در منابع مختلف می توانید بیابید که بیل ویلیامز یا در سال ۱۹۲۸ یا در سال ۱۹۳۲ در یک خانواده معمولی آمریکایی متولد شده است. در مدرسه، او بچه‌ای ساکت و آرام بود ، هرچند عادت داشت نظریه‌هایی را مطرح کند و سعی کند آنها را اثبات کند. پس از اتمام مدرسه، والدینش می‌خواستند که او به کالج کلیسا برود و بعداً کشیش شود، اما او دانشگاه را انتخاب کرد، در آنجا با دوست و همکار معامله گر خود به نام راجرز آشنا شد.

راجرز مرد جوان را با معامله گری و بورس آشنا کرد. از همان سال اول دانشگاه، راجرز در یکی از مراکز معامله نیویورک کار می کرد و سود قابل توجهی کسب می‌کرد. دوستانش هر روز درباره اوضاع بازار مالی جهان بحث می‌کردند و بیل بیشتر مجذوب ایده تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه‌ای موفق می‌شد.

بیل ویلیامز

پس از فارغ‌التحصیلی، بیل و دوست‌دخترش ازدواج می‌کنند و راهی شهر دیگری می‌شوند. او همچنان در بازار بورس کار می‌کند و مهارت‌های خود را کامل‌تر می‌کند. اما نه نوشته‌های حوزه آن کسب‌وکار و نه مهارت‌های دیگر معامله‌گری به او کمک نکردند تا به سطح مطلوبی از درآمد برسد. به زودی، او بیشتر از درآمدش، روی سهام سرمایه گذاری می‌کرد و وضعیت مالی خانواده بدتر شد.

در یک نقطه خاص، او می خواست معامله گری را ترک کند اما همسرش اصرار داشت که کسب‌وکار را در دست خود بگیرد و با افکار خودش کار را پیش ببرد.

گام به گام، ویلیامز شروع به ایجاد روش تجزیه و تحلیل و معامله گری شخصی، بر اساس تجربه، دانش، محاسبات ریاضی و ادراک خود می‌کند. مسیر حرفه‌ای و کاری او شروع به رشد شدید کرد. ویلیامز پایان نامه دکترای خود را در مورد بازار سهام می‌نویسد. در سال ۱۹۹۵، او تصمیم می‌گیرد کتاب “نظریه آشوب در معامله گری” را منتشر کند.

در این کتاب، او در مورد نظریه خودش صحبت می‌کند، بر اساس نظریه او، بازار از یک هرج‌ومرج منظم و سازمان‌یافته تشکیل شده است و برای به دست آوردن سود، شما نه تنها مجبور هستید انواع مختلفی از تجزیه و تحلیل را در نظر بگیرید بلکه باید ساختار بازار را نیز درک کنید. استراتژی بیل ویلیامز تبدیل به یک کتاب پرفروش شد و بمبی اطلاعاتی شد که طرفداران زیادی در سراسر جهان برای ویلیامز به ارمغان آورد.

بعدها دنیا شاهد “نظریه آشوب در معامله گری ۲” شد. وی پس از موفقیت چشمگیر کتاب‌هایش، مشاور رسمی بانک‌های مختلف آمریکایی و صندوق‌های پوشش ریسک شد. همچنین، وی گروه معاملاتی Profitunity را تأسیس کرد که هنوز در حال آموزش و مشاوره به معامله گران مبتدی است.

“نظریه آشوب در معامله گری” ویرایش اول

در کتاب اول، از همان ابتدا، ویلیامز فکر معامله‌گران مبتدی و باتجربه را با واقعیت بازار درگیر می‌کند. علاوه بر این، به گفته وی، واقعیت این است که بیشتر معامله گران با بازار به عنوان یک مسئله برخورد می‌کنند. به عبارت دیگر، توجهات روی تفسیر اشتباه از رابطه بازار و معامله گر قرار گرفته بود. اصل مسئله در روانشناسی معامله گر بود.

حتی وقتی فناوری‌های پیشرفته وارد بازار شد، با ظهور رایانه‌ها، اندیکاتورها و جزئیات قیمت‌ها مشکل از بین نرفت، فقط شکل آن را تغییر داد و به سمت ابزارهای بیشتر حرکت کرد.

غالبا معامله گری به عنوان یک علم شبه فکری، یا یک بازی شبه علمی فکری، که در آن سود مستقیماً به تشخیص فکری معامله‌گر ارتباط داشت، تعبیر می شد. با این حال در واقعیت، معامله‌گری هرچیزی هست به جز تلاش فکری. دانش تنها راه موفقیت در این شغل نیست. بلکه شرایط سلامتی، به ویژه معده یا قلب نقش مهمی ایفا می‌کند. انطباق ادراکی و هماهنگی علایق معامله‌گر و علایق بازار سود بیشتری نسبت به تئوری‌های شبه علمی و عالمانه خواهد داشت. این کتاب معامله گر را به سمت عقل سلیم و دیدگاه صحیح در مورد معامله گری هدایت می‌کند.

معامله گری نباید یک کار سخت، بلکه باید یک چیز سودآور باشد.

او گفت از دام حرف‌های زیبا خلاص شوید، و در پشت آنها برخی حقایق همیشگی را خواهید یافت که معامله‌گری شما را نسبتاً آسان می‌کند. مشکل حقایق این است که آنها نه احساساتی هستند و نه عاشقانه. حقیقت عبارت است از واقعیت، عمل‌گرایی و شهود هوشمندانه. ویلیامز به معامله گران گفت که بیاموزند در معامله‌گری مستقل باشند.

ساختار کتابی که باید مطالعه کنید

در قسمت اول کتاب دلایل شکست ۹۰٪ معامله گران شرح داده شده است.

فصل دوم سادگی ساختار بازار و کارکردهای آن را توصیف می‌کند. هر بازاری در جهان برای سهمیه بندی یا توزیع مقدار مشخصی از کالای خاص بین کسانی است که تمایل دارند آن را داشته باشند. در هر ثانیه، در بازار قیمت مناسب و تعادل کامل بین خریداران و فروشندگان تعیین شده است. بازار اولین کسی است که نقض تعادل را احساس می کند و ما باید لحظه را غنیمت بشماریم و همراه با بازار حرکت کنیم.

در فصل سوم، شرح مفصلی از منطق تئوری آشفتگی به عنوان مدلی از بالاترین سطح سازمان یافتگی بازار وجود دارد. توضیح داده شده است که چرا استفاده از منطق‌های آمار خطی در فضای غیر خطی بازار اشتباه است.

فصل چهارم کلید رفتار صحیح در بازار و همچنین ساختار اصلی و نامرئی آن را توضیح می دهد که رفتار معامله گر را توصیف می‌کند. در این فصل ما با این موضوع آشنا می‌شویم همانطور که یک رودخانه، بازار نیز در مسیری پیش می‌رود که کمترین مقاومت را داشته باشد و مسیر حرکت بازار به نوبه خود به شکل بستر رودخانه تعریف می‌شود. همچنین، در مورد یکی از اشتباهات اصلی معامله گر صحبت می‌شود: تلاش برای تغییر جهت بازار به جای تغییر جهت معاملات.

پنج مرحله از تکامل معامله گر

با شروع فصل پنجم، ویلیامز نقشه‌های تکاملی برای توسعه هر معامله گر از مبتدی تا حرفه‌ای و لیستی از ابزارها را برای استفاده در هر سطح آمادگی ارائه می‌دهد. در این فصل، نیازهای معامله گر مبتدی برشمرده شده است. هدف و مهارت‌های آنها بر تلاش برای از دست ندادن پول و کسب تجربه متمرکز است. ابزار یک تاجر مبتدی عبارتند از: سطوح قیمت روزانه، حجم معاملات، اندیکاتور MFI، پنجره های Profitunity و کیسه هوا (Air Bag).

chaos-theory

سپس، بیل ویلیامز نیازهای یک مبتدی پیشرفته را مشخص می‌کند. هدف چنین معامله گری کسب سود منظم در یک قرارداد است. ابزارها عبارتند درک معاملات یک شبه از: امواج الیوت، فراکتال ها.

در سطح سوم، معامله گر صلاحیت می‌یابد. در این مرحله، آنها باید سود حاصل از هر سرمایه گذاری را به حداکثر برسانند. ابزارهای موجود در این مرحله عبارتند از: همکار معامله گری Profitunity و برنامه‌ریزی معامله گری Profitunity. در سطح سوم، شما توانایی ارزیابی فوری و دقیق هر بازاری را دارید.

سطح چهارم را در مقایسه با سطح قبلی می توان جهش کوانتومی نامید. در این سطح، معامله‌گر ماهر می‌شود. هدف این است که کالا یا قیمت آن را معامله نکنیم، بلکه مجموعه ای از افکار و اعتقادات خود را معامله کنند. این ابزارها عبارتند از: سمت چپ مغز، قلب، سمت راست مغز (تلگراف مغز).

در سطح پنجم، یک شخص به قلمرو هرج و مرج وارد می شود و یک متخصص می شود. هدف، معامله کردن وضعیت ذهنی است. در این سطح، ابزارها حالات ذهنی خود شما هستند (نرم افزار بیولوژیکی). در این سطح می فهمیم که وظیفه اصلی ما این است که بفهمیم چه کسی هستیم. در این سطح، معاملات به بهترین معنای کلمه به یک بازی بدون تنش تبدیل می‌شوند. آنچه که ما در سه سطح اول یک پدیده تصادفی می‌نامیدیم، در واقع نتیجه درک ناکافی ما از اصل امور است. معامله گر احساس می‌کند همانطور که در امتداد رودخانه شناور است تمام خواسته‌هایش را محقق می‌کند.

در مورد چگونگی تبدیل شدن به یک معامله گر مبتدی، نحوه حرکت به سمت یک مبتدی پیشرفته و موارد دیگر در قسمت دوم این متن بخوانید.

از زیان در بورس تا باخت در فارکس

مجید اصلی
این نوشته یک درددل دوستانه به عنوان یک فعال بازار‌های مالی (بورس و فارکس) است تا تایید یا رد یک موضوع یا یک جریان. احساس می‌شود که جریانی در بازار سرمایه ایران به سرعت در حال نفوذ است و متاسفانه هیچ فرد یا گروه یا کارشناس و مسوولی در خوشبینانه‌ترین حالت به ذات آن دقت نکرده یا درک کرده است اما کاری از دست او بر نمی‌آید.

از زیان در بورس تا باخت در فارکس

مجید اصلی
این نوشته یک درددل دوستانه به عنوان یک فعال بازار‌های مالی (بورس و فارکس) است تا تایید یا رد یک موضوع یا یک جریان. احساس می‌شود که جریانی در بازار سرمایه ایران به سرعت در حال نفوذ است و متاسفانه هیچ فرد یا گروه یا کارشناس و مسوولی در خوشبینانه‌ترین حالت به ذات آن دقت نکرده یا درک کرده است اما کاری از دست او بر نمی‌آید.

با سقوط شاخص‌های بورس طی دو سال گذشته، به مرور شرایطی به وجود آمد که بسیاری از سرمایه‌گذاران، بخشی از سرمایه خود را در بورس از دست بدهند و به امید دستیابی به آمال و آرزو‌های دیرین و فتح قله‌های ثروت و نعمت در کمترین زمان به سمت فارکس روی آورند. اما سوال اینجا است که حقیقتا در فارکس چه اتفاقی می‌افتد؟ چرا بسیاری از سرمایه‌گذاران ضرر می‌کنند؟
بارها در آمارهای مختلف رسمی و غیررسمی اعلام شده است که بیش از ۹۰‌درصد (و حتی در مواردی ۹۵درصد) معامله‌گران فارکس ضرر می‌کنند. حال سوال این است که چرا هنوز هم ولع فراوانی برای حضور در این بازار پرریسک و کسب تجارب بسیار‌گران‌بها و میلیونی وجود دارد.
شاید به عنوان کسی که خود مدت‌ها است درگیر فارکس است و بخشی از فعالیت حرفه‌ای خود را بر این بازار بنا نهاده است، ادامه این نوشته کمی عجیب به نظر برسد، اما حقیقت این است که احساس مسوولیت حرفه ای و اخلاقی در قبال کاربران آینده فارکس تنها انگیزه اصلی نگارنده بوده است.
سوال این است که مجموعه عواملی که باعث زیان هنگفت در بازار فارکس می‌شود، چیست؟
به نظر نگارنده، در این بازی تقریبا غیرمنصفانه حلقه‌های زیر در کنارهم زنجیری تشکیل می‌دهند که زخم آن بر تن هر سرمایه‌گذار متضرر فارکس پیدا است.
مشاوران و مدرسان فارکس
فارکس، لااقل در بازار سرمایه ایران هیچ متولی مشخص، استاندارد مورد اجماع یا شاخص‌های تعریف شده‌ای برای اندازه‌گیری کیفی خدمات ندارد. تحقیقات و بررسی‌های نسبتا کامل در فعالان بازار فارکس ایران، نشان می‌دهد که متاسفانه بخش قابل‌توجهی از مشاوران یا حتی مدرسان فارکس را بازندگان بزرگ بازار تشکیل می‌دهند. واقعیت این است که گروهی از معامله‌گران با تجربه فارکس که عمدتا توانایی کسب سود پایدار و بلندمدت را در فارکس نداشته‌اند، پس از مدتی با از دست دادن سرمایه خود و سرخورده شدن از بازار، به یکباره به عنوان مشاور، مدرس، استاد و محقق فارکس معرفی می‌شوند. ضمن احترام به تمامی استادان و مشاوران محترم فارکس، متاسفانه باید بپذیریم که عده‌ای از کسانی که در حال حاضر به عنوان مدرس یا حتی مشاور در فارکس فعالیت می‌کنند به دلیل عدم اعتماد به نفس کافی و خاطرات تلخ گذشته راه افراط و تفریط را در پیش می‌گیرند. عده‌ای با بزرگنمایی و رویا پردازی و قلب واقعیت و عده‌ای دیگر با تزریق یاس و اضطراب و ترس به معامله‌گران به آنها کمک می‌کنند تا هر چه زودتر به جمع بازندگان فارکس بپیوندند. در این زمینه به نظر می‌رسد کمترین دقت و وسواس لازم به عمل می‌آید، مشاوره و راهنمایی درست و صادقانه‌ای به علاقه‌مندان ارائه نمی‌شود و بخش قابل‌توجهی از تجربیات ضررکنندگان بازار تنها از طریق ضررهای هنگفت شخصی و با هزینه‌های زیاد به دست آمده است. در صورتی که احساس مسوولیت صادقانه و منطقی مشاوران و معرفی‌کنندگان نقش بسیار مهمی در حراست از سرمایه معامله‌گران و کمک در باقی ماندن آنها در بازار دارد.
قصه آموزش فارکس هم در ایران قصه جالبی است. گروهی از بزرگترین ضررکنندگان بازار با سود جویی شرکت‌های غیر معتبر و حتی در مواردی مراکز دانشگاهی با انگیزه کسب سود کوتاه مدت زمینه وارد آمدن بزرگ‌ترین زیان‌ها را به معامله‌گران فارکس فراهم می‌کنند.
اطلاعات و آموزش ناکافی
باید بپذیریم که فارکس یک بازار مالی حرفه‌ای است که با تکیه بر شانس، تقدیر و دعای خیر و آرزوی موفقیت دیگران نمی‌توان از آن سود گرفت. بیش از ۸۰‌درصد حجم معاملات این بازار در دست بانک‌های مرکزی، موسسات مالی بین المللی و سایر سرمایه‌گذاران بزرگ دنیا است. این نهادهای مؤثر تعیین‌کننده اصلی جهت بازار هستند و عمده معامله‌گران جز با تکیه بر نمودارهای گذشته و افسوس و حسرت از عدم حضور در روزهای گذشته بازار، با کمترین درک و شناخت از عوامل موثر برقیمت‌ها و نوسانات و با کسب کمترین آموزش و تجربه به اقیانوس فارکس می پرند.
نکته دردناک اینجا است که اغلب معامله‌گران حاضرند تجارب بسیار ساده ای را که با کمترین هزینه (شاید در حد 200 تا 500 دلار) قابل دستیابی است، با اهدای هزاران دلار به معامله‌گران خارجی و بروکرهای خارجی به دست آورند. آموزش فارکس در ایران از جمله ارزان ترین آموزش‌هاست. دوره‌های آموزشی پایه با نرخ حدود 200 تا 500دلار در ایران با تعرفه حدود 3000دلاری در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس تدریس می‌شوند. البته بگذریم که کیفیت آموزش نیز تفاوت فاحشی دارد.
حساب‌های دمو
در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد. اما واقعیت این است که حساب‌های دمو به دلیل شرایط روانی خنثی و عدم هزینه‌های مرتبط با خطاها، در اغلب موارد با سود همراه است. البته نکته جالب‌تر اینکه بسیاری از بروکرهای نامعتبر به منظور تحریک و اغوای معامله‌گران دمو، به آنها در کسب سود در حساب‌های دمو، کمک کرده و حتی در مواردی با ارائه قیمت‌های متفاوت در سرور مربوط به حساب‌های دمو به آنها کمک
می کنند تا احساس برنده بودن، سود کردن و لذت بردن از معاملات را احساس کنند و همین فردا صبح با نماینده کارگزاری مربوطه درایران تماس بگیرند و با اصرار فراوان درخواست افتتاح حساب واقعی (Real) کنند. غافل از اینکه ماهیت و عملکرد حساب‌های دمو با حساب‌های واقعی کاملا متفاوت است. البته حالت برعکس دیگری نیز وجود دارد و آن درک معاملات یک شبه حالتی است که یک نماینده بروکر به اصرار فراوان به شما القا می‌کند که بازکردن حساب دمو کاملا بی‌فایده است و حتما باید درمحیط واقعی معامله کنید و سود ببرید (پولتان را از دست بدهید) تا اهمیت و هیجان واقعی فارکس را درک کنید. این در حالی است که برخی از معامله‌گران فارکس حتی برای کوتاه‌ترین مدت نیز به منظور آشنایی با روند کار یک بروکر یا نحوه معامله کردن، حساب‌های دمو را تجربه نکرده‌اند.
لورج
کارمزد معاملات در فارکس پایین است، بنابراین، برخی بروکرها برای اینکه شما هرچه بیشتر کارمزد بپردازید و در ضمن هر چه زودتر پولتان را از دست بدهید اقدام به ارائه اجباری لورج یا اعتبار معاملاتی می‌کنند. به‌عنوان مثال به شما با یک سرمایه ۱۰۰۰ دلاری تا صد برابر اعتبار می‌دهند. از آنجا که تجربه طولانی بروکرها نشان می‌دهد که معامله‌گران در ۹۰‌درصد مواقع خطا می‌کنند، حاضرند این محبت اجباری را به شما داشته باشند تا در صورتی‌که قیمت یک جفت ارز فقط به میزان یک‌درصد برخلاف پیش‌بینی شما نوسان کرد، تمام سرمایه شما به حساب بروکر منتقل شود. البته در صورتیکه پیش‌بینی شما درست هم باشد باز برای شروع یک معامله که اجبارا در حجم ۵۰ تا ۱۰۰هزار دلاری صورت گرفته مبلغ هنگفتی بابت کارمزد براساس حجم غیر واقعی معاملاتی در همان ابتدا پرداخت کرده‌اید. لورج یا اعتبار در حقیقت یک دوپینگ تمام عیار است که با اعتماد به نفس کاذب به معامله‌گر در اغلب موارد در جهت زیان به وی عمل می‌کند.
طمع
در بسیاری از موارد معامله‌گران در فارکس، سود نیز به دست می‌آورند، اما نکته مهم نگهداری یا شناسایی این سود است. سابقه معاملاتی فارکس پر است از کسانی که حساب‌های ۵هزار دلاری را ظرف مدت یک تا دوهفته تا حد ۲۰هزار نیز بالا برده‌اند و در پایان همان ماه به دلیل طمع برای کسب سود بیشتر، حساب آنها به دلیل عدم موجودی به اصطلاح کال شده است. (از بین رفته است)
انتقام
اشتباه دیگر معامله‌گران در عدم قبول ضررهای کوچک به عنوان بخشی از بازی فارکس است. متاسفانه بسیاری از کسانی که در فارکس ضرر می‌کنند، به منظور انتقام از بازار بلافاصله حساب خود را با مبالغ بزرگ‌تری شارژ می‌کنند. قبول ضرر و کنار آمدن با آن یکی از مهارت‌هایی است که در میان معامله‌گران مغرور بسیار اندک دیده می‌شود. متاسفانه برخی از معامله‌گران به دلیل تعیین نکردن حد زیان برای معاملات خود، علاوه بر از دست دادن کل پول خود با احساس هیجان تمام و رگ‌های برجسته، مجددا وارد بازار شده و اغلب موارد نیز در اینگونه موارد مجددا نیز ضرر می‌کنند.
ترس از تحقیر
یک اصل روانشناسی می‌گوید که معامله‌گران معمولا موقعیت‌های خود را با بزرگنمایی اعلام می‌کنند و شکست‌ها را پنهان می‌کنند. ترس از تحقیر توسط دیگران باعث می‌شود تا معامله‌گران علاوه بر مخفی کردن ضررها، سودهای مقطعی و کوتاه مدت خود را نیز با شدت و هیجان بیشتری برای بقیه تعریف کنند. همین امر علاوه بر این امکان نگرش منطقی به بازار را از بین می‌برد، در اغوای سایر سرمایه‌گذاران نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.
شیطنت بروکرها
بروکرها از جمله عوامل اصلی ضرر و زیان معامله‌گران فارکس هستند. اصولا بروکرهای فارکس در دنیا به چند دسته تقسیم می شوند. بروکرهای معتبر که مستقیما با بانک‌ها در ارتباط هستند و کلیه معاملات مشتریان خود را بدون کم و کاست به بانک منتقل می‌کنند. این بروکرها معمولا به کارمزد معاملاتی خود که البته رقم قابل توجهی است قانع بوده و تمایل دارند تا با رعایت اصول حرفه‌ای در بلندمدت در کنار معامله‌گران باقی بمانند. متاسفانه تعداد این بروکرها بسیار اندک بوده و شناسایی آنها نیز تقریبا مشکل است. این بروکرها از تضمین‌ها و اعتبار‌های کافی نزد موسسات مالی معتبر و یاحتی دولت‌های متبوع خود و یا بانک‌های مرکزی برخوردارند و از کنترل و بازرسی مداوم نهادهای نظارتی نیز خارج نیستند. اما گروه دوم بروکرها که بیشترین حجم فعالیت خود را در کشورهای در حال توسعه مانند ایران متمرکز می‌کنند، بروکرهایی هستند که از کمترین اعتبار و تضمین برخوردارند. بروکرهای دسته دوم معمولا با کسب نمایندگی از دیگر بروکرها و بانک‌های دیگر، با امکانات بسیار اندک، پایه و اساس سودآوری خود را بر ضررهای مشتریان قرار می‌دهند. البته برای خالی نبودن عریضه و کامل شدن فرآیند فریب مشتریان فهرستی از تاییدیه‌های غیرمعتبر و واهی از انجمن‌ها و اتحادیه‌های بدون عضو گرفته تا بقالی سر کوچه را نیز به عنوان تاییدکنندگان خود اعلام می‌کنند. ما این موسسات را نه یک بروکر، بلکه یک شبه‌بروکر می‌نامیم.
شبه‌بروکرها به تجربه دریافته‌اند که بخش عمده مشتریان آنها در میان‌مدت (و حتی کوتاه‌مدت) ضرر می‌کنند. بنابر این زحمت انتقال معاملات مشتریان به بانک مرجع را نمی‌کشند. فرض کنید یک شبه بروکر در مجموع از میان 100 معامله‌گر فعال خود در بازار ایران مجموعا یک میلیون دلار پوزیشن در طول هفته کاری را دریافت کرده است. در پایان هفته و یا حتی در پایان یک روز کاری، بر اثر نوسانات فراوان بازار، ارزش سرمایه این معامله‌گران به هفتصد هزار دلار می‌رسد که البته در این بین احتمالا چند نفری سود نیز برده‌اند و تعداد بسیار بیشتری ضرر کرده‌اند. حال اگر یکی از معامله‌گران برنده بخواهد سود خود را برداشت کند از محل زیان‌های دیگر معامله‌گران برداشت و پرداخت می شود. البته به ندرت این اتفاق می‌افتد و معامله‌گران برنده نیز معمولا سود خود را به همراه بخشی از اصل سرمایه در هفته بعدی نزد همین شبه بروکر از دست می‌دهند.
در پایان هفته کاری، شبه‌بروکر مثال ما حدود ۳۰۰هزار دلار سود خالص را به اضافه میزان قابل‌توجهی کارمزد به دست آورده است و این چرخه تا از بین رفتن کامل سرمایه مشتریان و جایگزین شدن آنها با معامله‌گران جدید ادامه دارد. البته در این میان شبه‌بروکرها برای تکمیل پروژه بلعیدن سرمایه مشتریان خود از راهکارهای زیر نیز استفاده می‌برند.
الف) افزایش اسپرد در مواقع خبر تا حد 2 تا 5 برابر مواقع عادی.
ب) عدم اجازه به معامله‌گر در دریافت پوزیشن در مواقعی که مطمئنا جهت درست انتخاب شده است.
ج) بستن معامله شما قبل از رسیدن به حد سود و باکسب کمترین سود ممکن.
د) بستن معامله شما باضرر قابل ملاحظه‌ای با وجود اینکه قیمت‌ها هرگز حد ضرر شما را لمس نکرده‌اند.
ه) اگر هیچکدام از روش‌های بالا برای قطع نوار سودآوری یک معامله‌گر نسبتا موفق کافی نباشد، قطع کامل سرور و خارج شدن کنترل کامل بازار از دست وی به عنوان آخرین حربه قطعا کارساز خواهد بود.
البته تمام این اقدامات تنها از طریق شبه‌بروکرهای غیرمعتبر آسیایی، اروپای شرقی یا حتی غربی که بر روی بازارهای ضعیفی مانند ایران تمرکز کرده‌اند، انجام می‌شود. جالب است بدانید که برخی از این شبه بروکرها، اصولا تنها یک بازارساز (Market Maker) هستند که با ثبت شرکت در یک کشور خوشنام و فعالیت در دیگر نقاط ارزان‌قیمت دنیا، علاوه بر کاستن هزینه‌ها، خود را از دسترس نهادهای نظارتی کاملا دور نگه می‌دارند.
برخی از این شبه بروکرها، تنها شرکت‌های کوچکی هستند که با خرید نرم‌افزار متاتریدر و کسب اجازه درج نام در بالای نرم‌افزار، تحت عنوان بروکر به افتتاح حساب در فارکس می‌پردازند.
نمایندگان بروکرها (IB): شبه‌بروکرها برای کسب سود بیشتر و نفوذ در بازار‌های هدف نیاز به لوازم و وسایلی دارند که نمایندگان بروکر‌ها که درک معاملات یک شبه به اختصار (IB) نامیده می‌شوند، یکی از اصلی‌ترین آنها است. جدا از بروکرهای معتبر که از این مبحث استثنا می‌شوند، بروکرهای گروه دوم یا شبه بروکرها با ارائه مشوق‌های مالی بسیار قوی به نمایندگان خود، در زمینه جذب مشتری کاملا حرفه‌ای عمل می‌کنند. شبه بروکرها اصولا درآمد اصلی خود را برعکس بروکرهای معتبر، براساس ضررهای روزانه معامله‌گران پایه‌ریزی می‌کنند. بنابراین با پیشنهاد کارمزدهای وسوسه‌انگیز، بسیاری از نمایندگان خود را اغوا می‌کنند. متاسفانه درآمد (IB)ها از معرفی مشتری به شبه بروکرها آنقدر زیاد است که آنها بدون توجه به مسیر طی شده تا واریز این وجوه به حسابشان، تنها به فکر جذب تعداد بیشتری از معامله‌گران و افزایش درآمد خود هستند.
جالب است بدانیم که شبه بروکر در بهترین حالت تنها یک تا پنج‌درصد درآمد حاصل از زیان سرمایه‌گذار را به نماینده خود می‌پردازد و متاسفانه برخی از نمایندگان حاضرند برای بدست آوردن همین یک تا 5‌درصد از سرمایه یک مشتری، 95تا 99‌درصد سرمایه هم وطن خود را به یک شبه بروکر کاملا غیر‌معتبر ببخشند. البته بسیاری از نمایندگان شبه‌بروکر حقیقتا از عمق اتفاق اطلاع چندانی ندارند و تعداد بسیاری از آنها از نوع کوچک و خرده پای آنها هستند که قبلا طعم شکست در فارکس را چشیده‌اند و اکنون برای جبران بخشی از ضررهای قبلی به معرفی مشتری به شبه‌بروکرها روی آورده‌اند.
جذابیت مالی کمیسیون دریافتی به قدری است که به عنوان نمونه یکی از شبه بروکرهای روسی که در ایران فعالیت نسبتا وسیعی دارد، در یک شهر متوسط ایران پنج‌نماینده فعال دارد. اگر به این جمله معتقد باشیم که «هدف وسیله را توجیه نمی‌کند» باید اصرار، تبلیغ رایگان و بازاریابی کورکورانه برخی از این نمایندگان برای معرفی مشتری بیشتر به این شبه‌بروکر را از جمله رفتارهای غیراخلاقی نمایندگان تعریف کنیم. در مجموع می‌توان گفت ماهیت فعالیت تقریبا غیر‌رسمی فارکس در ایران راه انواع سوء‌استفاده از علاقه‌مندان حضور در بازارهای مالی بین المللی را هموار کرده است. سرمایه‌گذاری در بورس ایران اگر چه در سال‌های اخیر با زیان‌هایی برای سهامداران همراه شده است، اما اندکی توجه بزرگان بازار و قدری استقامت و تعصب ایرانیان به اقتصاد و بورس کشورمان می‌تواند نوید‌بخش آینده‌ای روشن برای بازار سرمایه باشد. بدون شک هیچ‌کس مخالف آشنایی سرمایه‌گذاران با مفاهیم مالی بین‌المللی و یا حتی ورود معامله‌گران به بازارهای سهام خارجی نظیر فارکس نیست، اما مقطع زمانی ورود به بازار، میزان آمادگی و تجربه کافی از مهم‌ترین محورهای مورد بحث در این زمینه است. شناخت همه جانبه مزایا و مخاطرات این بازار و آشنایی با مکانیسم معاملات توسط بروکر و معامله‌گر و توجه بیشتر به نقش بروکر می‌تواند تا حد زیاری ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش دهد. توجه معامله‌گران به اعتبار و نحوه عمل بروکرها نیز از جمله مواردی است که دقت مضاعف در پیرامون آن و کنکاش در زوایای گوناگون به سلامت یک سرمایه‌گذاری موفق کمک فراوانی می‌نماید.
دقت نظر و توجه نمایندگان بروکرها به منافع مشتریان و ترجیح منافع سرمایه‌گذاران ایرانی بر منافع و خواسته‌های بروکرها و سرمایه‌گذاران خارجی از دیگر نکاتی است که علاوه بر تضمین سلامت بازار و جلب اعتماد عمومی، تامین منافع درازمدت آنها را نیز در برخواهد داشت.
faraforex.com

بیشترین ضرر در بورس برای چه کسانی است؟

پول - بورس - ریزش - ریسک - مانو

همه افرادی که در بورس سرمایه‌گذاری می‌کنند به دنبال کسب بیشترین سود از بازار سرمایه هستند، ولی گاهی بیشترین ضرر در بورس را برای سرمایه و دارایی خود شناسایی می‌کنند. در خوشبینانه‌ترین حالت، آنها علم خرید و فروش را دارند، و طبق تحلیل خود بازار را پیش‌بینی می‌کنند و با این تحلیل معامله می‌کنند. اما همیشه این پیش‌بینی‌ها درست از آب در نمی‌آیند.

از طرف دیگر گروهی از سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند، تمام ضررها را بر گردن اتفاقات بیرونی بیاندازند و تصمیم خود را عاری از هرگونه اشتباه در نظر بگیرند. اما چه عواملی باعث می‌شود که افراد تجربه تلخ ضررهای قابل توجه در بورس دارند؟

در این مقاله، برخی از عواملی که می‌تواند نقش مهمی در شناسایی بیشترین ضرر در بورس داشته باشد، ارائه شده است.

نادیده گرفتن چرخه‌های بازار و رویدادهای جهانی

در مرحله اول، بیشتری ضرر در بورس به سمت کسانی می‌رود که بدون در نظر گرفتن، سابقه تاریخی معاملات، روند بازار و اتفاقات اقتصاد کلان، شروع به سرمایه‌گذاری می‌کنند. با نگاهی به گذشته بازار متوجه خواهیم شد که قیمت سهام شرکت‌ها پر از نوسانات و فراز و فرودهای متنوع است. بیشتر افرادی که در بازار، سرمایه خود را از دست می‌دهند، درک مناسبی از درک معاملات یک شبه چرخه‌های اقتصادی ندارند و آن را نادیده می‌گیرند.

بورس را تب سنج اقتصاد کشور می‌نامند، چرا که شکوفایی و رکود اقتصاد، خود را در بازار سرمایه نشان می‌دهد، بنابراین برای اینکه از ضررهای زیاد خود جلوگیری کنید، پیشنهاد می‌شود، ابتدا روند صعودی یا نزولی بازار را شناسایی کنید، سپس با داشتن یک استراتژی مناسب اقدام به خرید یا فروش سهام کنید. تحلیل تکنیکال و بنیادی، در این مرحله کمک شایانی خواهد کرد.

عدم وجود استراتژی معاملاتی

قبل از ورود به بورس، مشخص کنید که هدف شما از سرمایه‌گذاری در بورس چیست؟ از چه نقطه‌ای شروع می‌کنید و در نهایت امیدوار هستید به چه جایگاهی برسید؟

اغلب افرادی که با بیشترین ضرر در بورس روبرو می‌شوند، صرفا به اهداف کلانی چون کسب ثروت تکیه می‌کنند و برای رسیدن به آن هیچ برنامه‌ای مشخصی ندارند.

عدم وجود استراتژی معاملاتی، خطر تصمیم‌گیری بر اساس رفتارهای هیجانی را افزایش می‌دهد. اما با یک برنامه مشخص در هیاهوی بازار، شانس کمی برای فریب دادن شما وجود دارد.

البته توجه داشته باشید که استراتژی‌های معاملاتی باید یک پویا باشند و با توجه به تحولات و شرایط بازار، بهبود یابند.

غلبه احساسات بر منطق

اگر احساسی بودن در هر جایی یک خصیصه مثبت و ارزشمند تلقی می‌شود، در دنیای معاملات کاملا برعکس است و زمانی که احساساتی همچون ترس و طمع در معاملات وارد می‌شود، باید منتظر ثبت تجربه بیشترین ضرر در بورس باشید. همانطور که قبلا هم گفته شد، سرمایه‌گذاران موفق، بر پایه تحلیل و استراتژی خود وارد یک معامله می‌شوند و تا جایی که حد ضرر آنها فعال نشده است، به استراتژی خود پایبند هستند. بنابراین، تمرین کنید که از این مانع به خوبی عبور کنید، هر چند افراد باتجربه نیز گاهی اوقات تسلیم این احساسات و هیجانات می‌شوند.

مسیر چند ساله را در یک شب طی کردن

بسیاری از افرادی که وارد بازار سرمایه می‌شوند، تصور می‌کنند این بازار جایی برای یک شبه پولدار شدن است و به سادگی می‌توان در این بازار، در زمان کوتاهی به ثروت‌های هنگفتی رسید.

تلاش برای کسب ثروت در کوتاه مدت یکی از مرسوم‌ترین اشتباهاتی است که افراد هنگام سرمایه‌گذاری در بورس، مرتکب می‌شوند. طبق گفته وارن بافت، یکی از موفق‌ترین سرمایه‌گذاران، که ثروت اصلی خود را از بورس به دست آورده است، در بورس، پول از افراد عجول به سمت افراد صبور هدایت می‌شود.

حتی آقای وارن بافت هم، بعد از دهه‌ها سرمایه‌گذاری در سهام، عمده ثروت خود را به دست آورده است. او بیش از 90 درصد ثروت خود را بعد از ۵۰ سالگی به دست آورده و مبلغ زیادی را از طریق سرمایه‌گذاری‌های طولانی مدت خود برای مدت بیش از پنج دهه جمع کرده است.

موفقیت در بورس به زمان و حوصله نیاز دارد.

تقلید کورکورانه از دیگران

تقلید کورکورانه از دیگران، یک از اساسی‌ترین و خطرناک‌ترین دلایلی است که منجر به شناسایی بیشترین ضرر در بورس می‌شود. در واقع، هر فردی می‌تواند برای سرمایه‌گذاری خود اهداف، استراتژی خاص خودش را داشته باشد، همچنین ریسک سرمایه‌گذاری برای هر فرد متفاوت است. بنابراین، صرفا تقلید از دیگران یا به اصطلاح عام ” روی دست کسی معامله کردن” می‌توانند، خاطره خوبی برای شما به یادگار نگذارد.

رفتار شما در بورس چطور است؟ اگر همه دست به خرید بزنند، شما هم وارد صف خرید می‌شوید و اگر دیگران سهام خود را بفروشند، شما هم به سرعت با آنها همراه می‌شوید؟

در چنین حالتی شما وارد بازی احساسات جمعی شده‌اید، و به صورت کورکورانه و بدون اینکه دلیل کافی داشته باشید، سرمایه خود را از بین می‌برید.

نسبت به اتفاقات بازار هوشیار باشید و کورکورانه دنباله رو دیگران نباشید. تحقیق کنید، در مورد بازار سرمایه اطلاعات کسب کرده و سپس تصمیم‌گیری کنید.

افراط در خرید و فروش

بسیاری از افراد، با دیدن چند درصد ضرر، فورا از سهم خود خارج می‌شوند و بدون دلیل وارد سهم دیگری می‌شوند. این افراد به هر تغییر کوچک واکنش‌ نشان می‌دهند و بیشتر وقت خود را در صف‌های خرید و فروش به سر می‌برند. در اصطلاح این افراد Over-trade هستند.

اما یک سرمایه‌گذار هوشمند در برابر افت و خیز‌های کوچک صبور است و منتظر سود می‌ماند. از طرف دیگر توجه داشته باشید که نباید با بهانه صبر، سرمایه خود را در بازارهایی که در حال سقوط هستند، حفظ کنید. زمان‌های درست خرید و فروش را شناسایی و با توجه به‌ آنها تصمیم‌گیری کنید.

سخن پایانی

برای کسب سود پایدار در بورس، باید زمان زیادی را صرف تحلیل و شناسایی فاکتورهای موثر اقتصادی کرد و در زمان معامله، تمرکز کافی برای ورود یا خروج از یک سهم داشت. تیم حرفه‌ای مدیریت ثروت مانو، این امکان را فراهم کرده است که افراد بدون نیاز به کسب دانش تخصصی مالی و اقتصادی، و همچنین صرف زمان، متناسب با درجه ریسک‌پذیری خود، بهترین گزینه‌های سرمایه‌گذاری را به صورت غیرمستقیم انتخاب کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.