پیوت در بورس به چه معناست + 4 استفاده از پیوت در تحلیل کاربردی
پیوت در بورس در واقع این طور معنا میشود که، یکی از مهمترین اهداف در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، تمشخص نمودن نقاط بازگشت قیمت است.
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
پیوت در بورس در واقع این طور معنا میشود که، یکی از مهمترین اهداف در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی، تشخیص نمودن نقاط بازگشت قیمت است. در اصل اگر شخصی به این وجه از مهارت در تحلیل برسد، همانند پیدا کردن جام مقدس در معاملهگری به حساب میآید؛ اما بر طبق پژوهشهای صورت گرفته شده، تلاش در جهت مشخص نمودن دقیق نقاط کف و سقف قیمتی (منظور در نواحی بازگشت قیمت است) یا به بیان دیگر زمانبندی بازار، تا همین حالا بیفایده بوده است. با این وجود، بعضی از ابزارهای تحلیل نموداری در این حیطه عملکرد حایز توجهی دارند. پیوت در تحلیل تکنیکال، یکی از پر استفادهترین ابزارهای بررسی وضعیت پیشین و کنونی قیمت است. به عبارت سادهتر، نقاط چرخش قیمت در نمودار پیوت خوانده میشود؛ که بر طبق ماهیت به دو نوع قیمتی و همچنین محاسباتی و بر طبق قدرت بازگشتی نمودار، دو گونه ماژور و مینور را شامل میگردند.
انواع پیوت ها کدامند ؟ و نقش پیوت در تحلیل چیست؟
پیوتها یا نقاط بازگشت اغلب هنگامی شکل میگیرند که در جنگ نیروی عرضه کننده با نیروی تقاضا کننده یکی بر دیگری غالب و مغلوب شوند! در واقع هنگامی که شما به یک نمودار قیمت نگاه بکنید که شناسایی نمودار پیوت این کمک را به شما میکند؛ تعداد زیادی پیوت مشاهده خواهید کرد که هر یک در یکی از طبقهبندیهای زیر جای میگیرند. نکته قابل توجه این است که این موضوع با پولبک در بورس متفاوت می باشد.
پیوت قیمتی
مفهوم اصلی و اساسی نقاط بازگشت قیمت، در ذات این پیوتها نهفته است. در تعریف کلاسیک پیوتهای قیمتی بدان اشاره شده است، که تفاوت بازگشت قیمت و پولبک اگر بازار به میزان مشخصی در یک جهت حرکت کرده و پس از تشکیل سقف یا کف، با روندی نسبتاً قوی در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت در نمودار تشکیل شده است. در حال حاضر این تعریف تکامل یافته و عموماً در روشهای پرایس اکشنی مطرح میشود؛ که اگر قیمت حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نموده و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف حرکت کند؛ یک پیوت یا نقطه بازگشت قابل اطمینان خواهیم تفاوت بازگشت قیمت و پولبک داشت. نحوه تشخیص یا به عبارت دیگر شناسایی نمودار پیوت به صورت بصری و بر مبنای قوانین روشهای تحلیلی مختلف بوده و اصولاً ابزار تحلیلی خاصی نمیطلبد. به طور کلی، بر اساس دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، میتوانید از آنها استفاده کنید.
پیوت محاسباتی
این پیوت در بورس بر طبق دادههای قیمتی (OHLC) و همچنین فرمولهای ریاضی محاسبه میگردد و جزئیات تحرکات و بالا و پایین رفتنهای قیمتی در بازار در آنها دخیل نیستند! در اصل خروجی این محاسبات که به شکل چند عدد هستند؛ به عنوان سطوح حمایت و مقاومت در آینده نمودار به کار گرفته میشوند. این پیوتها بر طبق دورههای زمانی نمودار و همچنین دادههای قیمتی مورد استفاده قرار گرفته و تا مدت زمان معینی دارای اعتبارند و با تشکیل کندلهای جدید، این سطوح بهروزرسانی میگردند. به عنوان مثال، نواحی پیوتی نمودار یکساعته برای معاملهگران بازارهای مالی میانمدتی کاربرد چندانی ندارند. پیوتهای محاسباتی هم خودشان انواع گوناگونی دارا هستند، که پیوت پوینت و همچنین خطوط کاماریلا از مهمترین و شناختهشدهترین آنها هستند. در ادامه این مطلب به شرح مختصر و مفید هرکدام از اینها و نقش پیوت در تحلیل خواهیم پرداخت.
Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
بر اساس قواعد، اگر نرخ قیمتی بیشتر از نقطه «PP» قرار بگیرد؛ بدان معنی است که روند صعودی سهم را شاهد هستیم و میباید بر اساس واکنشهای قیمتی در برابر سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیتی برای خریداری سهام باشیم و در غیر این صورت (نرخ قیمتی کمتر از PP)، برای فروختن آن سهم اقدامات لازم را مینماییم. حتما این را مد نظر داشته باشید که، نقاط «R» مخفف کلمه لاتین Resistance یا به زبان دیگر سطوح مقاومتی هستند و همین طور نقاط «S» که مخفف کلمه لاتین Support یا به زبان دیگر نواحی حمایتی نمودار به حساب میآیند.
در محاسبات خطوط کاماریلا ناحیه مهم و اساسی نظیر «PP» نخواهیم داشت؛ ولی در این روش به خاطر زیادی بودن نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شدهاند که میتوان قدرت خط روند را به صورت خیلی زیادی فهمید و معاملات دقیقتر و منظمتری داشت. در اصل هنگامی که قیمت به سطوح 3 یا 4 (از نوع R یا S) برسد؛ در وهله اول بیان کننده قدرت روند و همچنین تحرک قیمتی زیاد است.یادآوری این نکته لازم است که محاسبهکننده نقاط پیوت در بیشتر پلتفرمهای تحلیلی بازار سرمایه به صورت اندیکاتورهای پیشفرض ارائه شدهاند و حتی در صورتی که آنها وجود نداشته باشند هم میتوانید، به شکلی کاملاً رایگان آنها را از منابع گوناگون دانلود بکنید و نصب گردانید. هماکنون در شماری از استراتژیهای مختلف معاملاتی، پیوتها به عنوان یک نوع از ابزار اصلی در کنار عناصری چند نظیر میانگینهای متحرک ، خطوط روند و… به کار گرفته میشوند. جهت تفاوت بازگشت قیمت و پولبک آشنایی با اندیکاتورهای کاربردی می توانید مقاله " آموزش اندیکاتور cci " را مشاهده کنید.
پیوت ماژور
حتی اگر هم ذرهای با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشید؛ با دیدن نمودار قیمت و همچنین کف و سقفهایی که باعث وقوع تحرکات قیمتی به نسبت قوی در مسیر مخالف گشتهاند، به طور کامل برایتان محسوس هست. در اصطلاح به این دسته از نقاط بازگشتی"پیوت ماژور" میگویند. این نقاط از اعتبار زیادی هم برخوردار هستند و تحلیلگران برای ترسیم کردن خطوط روند و همین طور الگوهای قیمتی، میبایستی از این پیوتها کمک بگیرند.
پیوت مینور
در جهت مقابل نقاط پیوتی هم هستند که نهایتاً باعث میشوند تا حرکات اصلاحی کوچک یا نوعی برقراری روند خنثی تشکیل شود. پیوت مینورها در نمودارهایی با دورههای زمانی پایین (یا به عبارت دیگر تایمفریمهای کوچک) به شکل قابل توجهی قابل رویتاند؛ چرا که نوسانات مقطعی و کاذب در نمودارهای میانروزی بیشتر تشکیل میشوند. به همین جهت اینکه نقاط بازگشتی مینور، توانایی زیادی در ایجاد تغییر روند و همچنین ایجاد حرکات قیمتی فوقالعادهای ندارند؛ الگوهای قیمتی و همچنین خطوط روند مبتنی بر آنها از اعتبار ویژهای برخوردار نیستند. در نتیجه برای کم کردن درصد خطای تحلیل، برای معاملهگران میبایستی به دورههای زمانی مناسبی مراجعه کرد.
نحوه تشخیص پیوت ماژور از مینور چگونه می باشد ؟
حالا که تشریح اولیه از پیوت ماژور و مینور بیان شد؛ سؤال اصلی این هست، که به چه شکلی باید این نقاط را از همدیگر تشخیص بدهیم؟ با در نظر گرفتن اینکه سطوح پیوتی به طور کامل مبتنی بر قیمت است، تشخیص آنها به طور چشمی تفاوت بازگشت قیمت و پولبک و بر طبق مقایسه ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی قابلیت تشخیص دارا خواهد بود؛ ولی این امر مستلزم داشتن تجربه کافی در حیطه تحلیل تکنیکال هست. به همین جهت، روشی ترکیبی شامل دو ابزار عمده نظیر نمودار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی ایجاد شده تا معاملهگران متوسط و همچنین معامله گران مبتدی نیز بتوانند به تشخیص این سطوح بپردازند. در اصل اگر سطوح کف یا سطوح سقف نمودار این دو پارادایم را در کنار هم داشته باشد، به احتمال بسیار با یک پیوت ماژور روبهرو هستیم. قاعده کلی در برگیرنده موارد زیر است:
- تغییر فاز مکدی در هنگام تشکیل پیوت در بورس
- اصلاح قیمت حداقل به اندازه 38% موج پیشین
پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟
در نموداری که میبینید، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی خطوط سیگنال و مکدی در هنگام ایجاد پیوت کاملاً قابل ملاحظه و رویت است. همین طور با رسم فیبوناچی بازگشتی تعیین میگردد که شرط اصلاح حداقل 38% قیمت هم برآورده شده و گواههای معاملاتی در حدی جهت پیوت ماژور بودن این نقطه بازگشتی وجود دارد.
به طور کلی پیوت در بورس یکی از بهترین ابزارهای معاملهگری و تحلیل در بازار مالی به حساب میآید؛ ولی با در نظر داشت نوسانات قیمتی شدید و متعدد ، دارای خطاهایی هم هستند؛ که میبایستی به کمک مشخص نمودن استراتژیهای معاملاتی معین و روشهای جدید تحلیلی، به عبارتی پوشش داده شوند.
الگوی سر و شانه و اهداف قیمتی آن
الگوی سر و شانه شاید یکی از شناخته شده ترین الگوهای قیمتی در بین تحلیلگران تکنیکال باشد. این الگو یک الگوی بازگشتی است و علامتی از تغییر روند می باشد.
الگوی سر و شانه از سه بخش تشکیل شده است. حجم معاملات یک مشخصه مهم در تفسیر این الگو می باشد. از آنجا که سر و شانه، بازگشت روند را نشان می دهد یک روند مشخص قبل از تشکیل الگو نیاز است تا بتوان از الگو بعنوان ابزاری جهت پیشبینی آینده قیمت استفاده کرد.
برای یک الگوی سر و شانه، روند قبلی بایستی یک روند صعودی باشد.
ساختار الگوی تفاوت بازگشت قیمت و پولبک سر و شانه
در نمودار زیر، قیمت سهام یک شرکت در سال 2006 را می بینیم که الگوی سر و شانه در آن شکل گرفته است. سه بخش مختلف الگوی قیمتی سر و شانه به شرح زیر می باشد.
- شانه چپ: این بخش یک رالی قوی را نشان می دهد که که شیب آن از شیب روند صعودی قبل از آن بیشتر است. همچنین این بخش با حجم معاملات بالا شکل می گیرد. سپس قیمت با حجم کمتری نزول می کند و به نقطه اول خود می رسد.
- سر: بخش سر یک ورژن بزرگتر و قابل تشخیص تر از شانه چپ می باشد. رالی قیمتی که بعد از شانه چپ ایجاد می شود قله ای ایجاد می کند که بسیار بلندتر از قله شانه چپ می باشد و براحتی این موضوع در نمودار قابل تشخیص است. معمولا حجم معاملات در رالی صعودی قسمت سر از حجم معاملات رالی صعودی شانه چپ کمتر است. سپس قیمت نزول می کند و به جایی می رسد که شانه چپ شروع شده و خاتمه یافته است. به این محدوه قیمت خط گردن گفته می شود. این محدوه قیمت همان جایی است که قیمتها در بخش های سر و شانه ها شروع می شوند و پایان می یابند. الگوی سر، سیگنال اولی است که اعلام می کند روند صعودی به پایان رسیده و ممکن است بزودی نمودار قیمت باز گردد.
- شانه راست: شانه راست را می توان گفت تقریبا آیینه ای از شانه چپ است با این تفاوت که حجم معاملات کمتر می باشد و این نشانه ای از رغبت کمتر معامله گران به خرید است. شانه راست تقریبا قله ای مشابه قله شانه چپ را ایجاد می کند اما هیچگاه به قله سر نمی رسد.
به ندرت اتفاق می افتد که یک تحلیلگر الگوی سر و شانه با این وضوح بیاید. با این حال بایستی قسمت سر از شانه ها بالاتر باشد و دو شانه تا حدودی متقارن باشند. اما در مورد خط گردن، رالی صعودی و بازگشت آن در شانه چپ و قسمت سر بایستی تقریبا در یک محدوده قرار بگیرند. خط گردن همیشه بصورت خط کاملا افقی شکل نمی گیرد و این تغییرات، کار مدل سازی را دشوار می کند. اما ذهن انسان می تواند الگوهایی که به طور ناقص شکل می گیرند را نیز تشخیص دهد.
حجم معاملات در تحلیل الگوی سر و شانه اهمیت فراوانی دارد. یک قله جدید در سر الگو، با حجم معاملات پایین تر نشان از مشارکت کمتر خریداران است. در شانه راست، حجم معاملات ممکن است حتی پایین تر باشد که سرکوب شدن تقاضا توسط عرضه کنندگان و در نتیجه، نزول قیمت را نشان می دهد.
زمانیکه الگوی سر و شانه تشکیل شد انتظار بر این است که قیمتها از خط گردن شروع به نزول کنند. تکنیکالیست ها از قوانینی پیروی می کنند تا اطمینان یابند که قیمت، خط گردن را شکسته تفاوت بازگشت قیمت و پولبک است. این قوانین ممکن است انتظار برای افت قیمت تا سطح مشخصی (معمولا 3 تا 5 درصد) پایین تر از خط گردن باشد و یا باقی ماندن قیمت برای دوره زمانی خاصی زیر خط گردن است. این دوره زمانی در تایم فریم روزانه بین چند روز تا یک هفته خواهد بود.
معمولا قیمتها بعد از شکسته شدن خط گردن دوباره برمی گردند و آنرا لمس می کنند(پولبک). حتی بعد از اینکه دوره زمانی و قیمتی تکنیکالیست ها پایان یافته است ممکن است تفاوت بازگشت قیمت و پولبک پولبک اتفاق بیفتد. معمولا قیمت در محدوده خط گردن می ایستد. زیرا خط گردن یک خط حمایت است و پس از شکسته شدن به خط مقاومت تبدیل می شود.
الگوی سر و شانه معکوس
الگوی سر و شانه معکوس مانند الگوی سر و شانه، یک الگوی بازگشتی ست. اما این الگو در روندهای نزولی تشکیل می شود و شکل برعکس الگوی سر و شانه معمولی است. سه بخش الگوی سر و شانه معکوس به شرح زیر است.
- شانه چپ: شانه چپ با یک کاهش قوی بهمراه شیب و حجم بیشتر از روند نزولی قبل خود، شروع می شود. سپس قیمت با حجم کمتری تا نقطه اولیه نزول خود، بالا می رود و شکلی مانند حرف V را شکیل می دهد.
- سر: بخش سر، یک ورژن واضح تر از شانه چپ است. اما حجم معاملات در قسمت نزولی سر از حجم معاملات قسمت نزولی شانه چپ کمتر است. این کاهش قیمت کف جدیدی ایجاد می کند بطوری که در نمودار به وضوح مشخص است. سپس این کاهش دوباره قیمت نیز بر می گردد و تا سطح قیمتی که شانه چپ شروع شده و پایان یافته رشد می کند. بنابراین خط گردن در آن محدوده شکل می گیرد. تشکیل الگوی سر، سیگنال اولیه پایان روند نزولی می باشد و علامتی است که بزودی قیمتها صعود خواهند کرد.
- شانه راست: شانه راست تقریبا متقارن با شانه چپ است اما با حجم پایین تر که نشان دهنده تمایل کمتر افراد به فروش است. اندازه شانه راست تقریبا برابر با شانه چپ است اما نمی تواند تا قسمت سر نزول کند.
هدف قیمتی در الگوی سر و شانه
مانند سایر الگوهای قیمتی، الگوی سر و شانه نیز بایستی در روند بلند مدت تر تحلیل شود. روند قبل از تشکیل الگو باید به اندازه کافی طولانی باشد تا امکان بازگشت و معکوس شدن تفاوت بازگشت قیمت و پولبک را داشته باشد. هر چه روند قبل از الگو قوی تر باشد الگو و بازگشت آن واضح تر و قوی تر خواهد بود.
زمانیکه خط گردن شکسته شد انتظار می رود قیمت به اندازه فاصله خط گردن تا قله سر نزول کند. مقدار این نزول از خط گردن محاسبه می شود. از آنجا که الگوی سر و شانه نشانه نزول است ممکن است یک تحلیلگر تکنیکال بدنبال کسب سود از طریق فروش استقراضی سهم مورد نظر باشد. زمانی که تکنیکالیست تلاش می کند از الگوی سر و شانه کسب سود کند، اختلاف قیمت بین خط گردن و قله سر را جهت تعیین هدف قیمتی و نقطه پایان سرمایه گذاری خود محاسبه می کند. هدف قیمتی الگوی سر و شانه به شرح زیر محاسبه می شود:
(خط گردن – بالاترین قیمت سر) – خط گردن = هدف قیمت
برای مثال، بالاترین قیمت سر در نمودار زیر حدودا 37 دلار است و خط گردن در محدوده 27 دلار شکل گرفته است. اختلاف این دو در حدود 10 دلار می باشد. بنابراین تحلیلگر انتظار کاهش قیمت تا محدوده 17 دلار را دارد.
17 = (27 – 37) – 27= هدف قیمت
هدف قیمتی در الگوی سر و شانه معکوس
محاسبه هدف قیمتی برای الگوی سر و شانه معکوس همانند الگوی سر و شانه می باشد با این تفاوت که الگوی سرو شانه معکوس نشان از صعود قیمت دارد. بنابراین انتظار می رود قیمت از خط گردن به اندازه اختلاف کمترین قیمت سر تا خط گردن صعود کند. در زیر مثالی بصورت شکل آورده شده است.
فرمول هدف قیمتی برای الگوی سر و شانه معکوس به شرح زیر است:
(پایین ترین قیمت سر – خط گردن) + خط گردن = هدف قیمت
همانگونه که در شکل دیده می شود کف قیمت سر در حدود 7197 دلار و خط گردن در محدوده 9050 می باشد. بنابراین هدف قیمتی برابر با 10،903 =(7197 – 9050) + 9050 می باشد. در این مثال، تحلیلگر یک موقعیت خرید در تابستان 2003 اتخاذ می کند و امیدوار است که بتواند در قیمت 10،903 دلار با سود از موقعیت خارج شود.
دانلود اندیکاتور سر و شانه
اندیکاتور سر و شانه، نمودارها را بصورت خودکار رصد می کند و این تفاوت بازگشت قیمت و پولبک الگوی قیمتی را در تایم فریم های مختلف می یابد.
این اندیکاتور قابل نصب بر روی پلتفرم معاملاتی متاتریدر 4 می باشد. در زیر، لینک دانلود و لینک آموزش نصب اندیکاتور را برای شما دوستان قرار داده ایم.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 5 / 5. تعداد آرا 5
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
بونس (Bonus) و انواع آن در معاملات فارکس
شبکه لایتنینگ (Lightening Network) در پروتکل تفاوت بازگشت قیمت و پولبک بیت کوین چیست؟
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما