تعریف شاخص اقتصادی


ارزیابی تاب آوری اقتصادی و نهادی جوامع شهری در برابر سوانح طبیعی

امروزه جوامع در تلاش برای دست‌یابی به شرایطی هستند که در صورت وقوع بحران، بازگشت سریع آن‌ها را به وضعیت پیش از بحران (اولیه یا عادی) فراهم سازد. از این رو در سال‌های اخیر به تاب‌آوری به جای آسیب‌پذیری تأکید خاصی می‌شود. این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تعریف شاخص اقتصادی به شناسایی شاخص‌ها و عوامل مؤثر بر تاب‌آوری اقتصادی و نهادی و ارزیابی میزان آن‌ها در شهر تهران می‌پردازد. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه‌ای، شاخص‌ها و عوامل مؤثر بر تاب‌آوری اقتصادی و نهادی شناسایی و تعریف عملیاتی شدند، سپس با استفاده از پرسشنامه‌ای در قالب فرآیند تحلیل سلسله‌مراتبی، وزن نهایی شاخص‌ها به‌وسیله‌ی کارشناسان داخلی و خارجی تعیین شد. در مرحله‌ی بعد با استفاده از دو پرسشنامه‌ی خانوار و میدانی، اطلاعات مورد نیاز از خانوارها و محله‌های نمونه جمع‌آوری شد، سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله‌مراتبی و روش PROMETHEE، محله‌های مورد مطالعه رتبه‌بندی شدند. نتایج تحقیق نشان داد که از میان شاخص‌های مورد مطالعه، شاخص میزان خسارت با وزن 383/0 و شاخص ظرفیت جبران خسارت با وزن 281/0 از بعد اقتصادی، دارای بیشترین اهمیت و شاخص عملکرد نهادی با وزن 127/0 و شاخص توانایی بازگشت با وزن 104/0 از نظر اهمیت در شرایط متوسط و شاخص‌های بستر نهادی و روابط نهادی از بعد نهادی با اوزان 056/0 و 049/0 دارای اهمیت کمتری هستند. همچنین با توجه به روش PROMETHEE، اولویت‌بندی نهایی محله‌های مورد مطالعه نشان داد که محله‌های قیطریه، ستارخان، نارمک و قلعه‌مرغی از نظر شاخص‌های تاب‌آوری اقتصادی و نهادی به ترتیب در رتبه‌های اول تا چهارم قرار دارند.

کلیدواژه‌ها

تعریف شاخص اقتصادی 20.1001.1.23453915.1392.2.1.3.7

عنوان مقاله [English]

Evaluating the economic and institutional resilience of urban communities to natural disasters using PROMETHE technique

نویسنده [English]

  • Mohammad Reza Rezaei

Assist. Prof., Department of Geography, Yazd University ,Yazd, Iran

چکیده [English]

Nowadays, communities are more focused on rapid recovery and returning to pre-crisis status in the event of a crisis. Therefore special emphasis is being put on the notion of resilience instead of vulnerability. In this applied research, descriptive-analytical methods were used to identify the indicators affecting economic and institutional resiliency and to evaluate these indicators in the city of Tehran. After defining the indicators through library-based studies, their weights were calculated using a questionnaire answered by domestic and foreign specialists and AHP method. In the next stage a field study was carried out to gather the required information from the sample households and neighborhoods. And finally AHP and PROMETHE methods were used to rank the resilience of the sample neighborhoods. Results indicate that economic indicators of ‘Loss rate’ (0.383) and ‘Compensation capacity’ (0.281) have the highest weights while ‘Institutional efficiency’ (0.127) and ‘Ability to recover’ (0.104) are of medium importance and ‘Institutional context’ (0.056) and ‘Institutional relations’ (0.049) are the least significant indicators. Furthermore, based on PROMETHE method, Gheitarieh, Satarkhan, Narmak and Ghale Morghi were ranked as the first four neighborhoods in terms of economic and institutional resilience.

پیچیدگی اقتصادی، رویکردی نوین برای سنجش تجاری‌سازی تولیدات علمی و فناورانه

1 دانشجوی دکتری، گروه سیاست‎گذاری علم و فناوری، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.

2 استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.

چکیده

هدف هدف تحقیق حاضر، معرفی رویکرد پیچیدگی اقتصادی جهت سنجش میزان موفقیت تجاری‎سازی تولیدات علمی و فناورانه است.
روش: از آنجاکه رویکرد پیچیدگی اقتصادی مبتنی بر آن است که محصولات تولیدشدۀ کشورها می‎توانند معرفِ میزان علم، فناوری و مهارت مورد نیاز برای تولید آنها باشند، سعی در محاسبۀ میزان انباشت دانش و مهارت نهفته در اقتصاد دارد. لذا، در این پژوهش ابتدا تولیدات علمی و فناورانۀ کشورهای منتخب بررسی شد و تعریف شاخص اقتصادی در ادامه، برای سنجش سهم تولیدات علمی و فناورانۀ کشورهای منتخب در اقتصاد، به معرفی شاخص پیچیدگی اقتصادی و نحوۀ محاسبۀ آن پرداختیم.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد درک رویکرد پیچیدگی اقتصادی و اسـتفاده از آن می‌تواند به ما در سنجش دانش و مهـارت و رونـد آن در اقتصاد کشورها کمـک شـایانی کند. همچنین، یافته‌ها نشان می‌دهد هر چند رشدِ تولیدات علمی کشورهای منتخبِ در حالِ توسعه از کشورهای توسعه‎یافته بیشتر بوده است، در ثبت اختراع و تجاری‎سازی این علوم، کشورهای توسعه‎یافتۀ منتخب بیشترین موفقیت را داشته‌اند. این سنجش با استفاده از شاخص پیچیدگی اقتصادی، به‎خوبی قابل مشاهده است.
نتایج: انتشار مقاله‌های علمی فقط با هدف نمایش تعداد آنها و بدون درنظرگرفتن کیفیت، محتوا و کاربرد آنها در دنیای واقعی، تأثیر چندانی در تولید محصولات دانش‎بنیان، پیشرفت علمی و توسعۀ اقتصادی نخواهد داشت لذا به‎کارگیری شاخص پیچیدگی اقتصادی می‎تواند به‎عنوان روشی ارزشمند برای سنجش میزان موفقیت دانش نظری و فنی در عرصۀ کاربردی و عملی، مورد توجه سیاست‎گذارن و مسئولان قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Economic complexity as a new approach to assessing the commercialization of scientific and technological products

نویسندگان [English]

  • Mohammadmehdi Ahmadian 1
  • Hassanali Aghajani 2
  • Maysam Shirkhodaie 2
  • Amirmansour Tehranchian 2

1 PHD Candidate, Department of Science and Technology Policy, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran.

2 Assistant Prof., Department of Economy, Faculty of Economic and Administrative Sciences, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran.

Purpose: To introduce a new approach to assess the success in the commercialization of scientific and technological productions in the field of economic complexity.
Methodology: First, according to the data from one of the world's most reliable databases, the scientific and technological productions of the selected countries during 2005-2015 are studied and compared. Then, the method of calculating the economic complexity index is introduced, and the ranking of the selected countries in terms of the index is presented.
Findings: Almost all the countries have experienced an upward trend in science production during the various years. Although the growth of scientific productions in the developing countries is greater, but regarding the patent and commercialization of the science, the developed countries are the most successful, and they rank higher in terms of economic complexity.
Conclusion: Publishing scientific articles only to display their quantity, without considering their quality, content, and application in the real world, will not have much effect on the development of knowledge-based products, scientific progress, and economic development. Therefore, the economic complexity index can be taken into consideration by policy makers and authorities as a valuable method to assess the extent of success of theoretical and technical knowledge in the practical field.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Scientific productions
  • Technological productions
  • Patenting
  • Commercialization
  • Economic complexity

اصل مقاله

1. مقدمه

عصر کنونی به‎درستی عصر علم و فناوری خوانده شده است. پیشرفت بشر در عرصه‌های مختلف دانش سبب شگفتی شده است به‎طوری‎که با هر اختراع و کشف جدید، راه برای ده‌ها کشف و اختراع دیگر باز می‌شود (نوروزی، چالکی و مددی، 1393). تولید علم و تحرّک علمی با رونق و پیشرفت فناوری کاملاً مرتبط است و فن و فنّاوری از لوازم زیست انسان معاصر شمرده می‌شود. در حقیقت، تولید و بسط و گسترش علم تأثیر بسیار عمیقی در تمام حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور دارد. به بیان دیگر، تولید و توسعۀ علمی به‎عنوان محرّک اصلی توسعۀ همه‎جانبه و پایدار کشورها، نقش مهمی بر عهده دارد. در قرن حاضر، دانش و فناوری برجسته‌ترین عناصر حیات اجتماعی و قدرت سیاسی و اقتصادی معرفی شده‎اند (سجادی و همکاران، 1394). موفقیت کشورها در آینده، به میزان و چگونگیِ رشد و تأثیر آنها در مناسبات علمی، پژوهشی و محصولات راهبردی آنها بستگی خواهد داشت. کشورها با پیشرفت مستمر در علم، فناوری و فرهنگ، توانسته‌اند سطح استانداردها را پیوسته ارتقا دهند، تا آنجاکه در عرصه‌های ملی و فراملی، بازارهای گستردۀ جهانی را تحت تسلط خود و دانش و فناوری‌های نوین خویش قرار داده‌اند. کاربردی‎کردن دانش و سرآمدبودن در فناوری، یکی از شاخص‌های اصلیِ توسعۀ جوامع است (کوه[1] و همکاران، 2005).

در تمامی مدل‌های رشد اقتصادی، دانش و فناوری نقشی محوری دارد و پیشرفت آن، موتور محرکۀ رشد اقتصادی به‌شمار می‌رود. شکل‌گیری اقتصاد دانش‌بنیان یکی از سیاست‌های اصلیِ جوامع امروز و عامل اصلیِ رشد در این اقتصاد، خلق فناوری، دانش جدید و به‌کارگیری فناوری پیشرفته است. از حدود یک دهۀ اخیر در اروپا، آمریکا، ژاپن و برخی دیگر از کشورهای توسعه یافته، به فرایند ارزیابیِ دستاوردهای اجتماعی _ اقتصادیِ نوآوری، توجه جدی شده است (کوزِنس[2] و همکاران ، 2002). رشـد اقتصـادی پایـدار عمـدتاً از طریق تحولات دانش و فناوری و سرمایۀ انسانی توضیح داده می‌شـود. فعالیت‌های تحقیق و توسعه، از منـابع اصـلیِ ایجـاد تحـول در حوزۀ تولید دانش و فناوری در یک کشور است (اولیاء و قانعی، 1392). مشخص است که برای رسیدن به رشد اقتصادی، ایجاد و نشر دانش فناورانه در درون مرزهای یک کشور اهمیت بسیاری دارد. طی سالیان اخیر در ایران نیز نهادهای سیاست‌گذار تلاش کرده‌اند زمینۀ توسعۀ علم و فناوری را با هدف رشد اقتصادی در ابعاد مختلف فراهم آورند (یحیی‌زاده‌فر و همکاران، 1396).

دانشی که در نتیجۀ پژوهش‌ها در مراکز دانشگاهی تولید می‌شود، اگر جنبۀ کاربردی نیابد و در نهایت به محصول، خدمت یا فناوری تبدیل نشود، از نظر اقتصادی دانش بیهوده‌ای تلقی می‌شود و ارزش افزوده‌ای برای جامعه ایجاد نمی‌کند (زارع و سلام‎زاده، 1391: 86). برای اندازه‌گیری میزان دانش به‌کار رفته در تولیدات یک کشور، شاخص‎های مختلفی وجود دارد. یکی از ایـن شـاخص‌هـا، پیچیدگی اقتصادی[3] است (پژم و سلیمی‌فر، 1394) که «هیدالگو و هاسمن» [4] (2009) آن را برای سنجش پیچیدگی اقتصاد کشورها پیشنهاد کرده‎اند. بر اساس تحلیل این گروه، میزان دانش کشورها نسبت مستقیمی با انواع محصـولات تولیدشده در آنها دارد. تولید هر محصول نیازمنـد دارا بـودن دانـش‌هـای خاص اسـت. هرچـه تولیدات یک کشور متنوع‌تر باشد به معنای آن است که دانش شکل‎گرفته و مجتمـع‎شـدۀ بیشـتری در آن کشـور وجود دارد (هیدالگو و هاسمن، 2009). توجه به تجاری‌سازی نتایج تحقیقات و نوآوری‌ها، یکی از نمودهای رویکرد پذیرش اهمیت علم و فناوری و قبول تأثیر مستقیم آن بر توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (اسنفجانی، 1396). با افزایش اهمیت تجاری‌سازی و کاربردی‎کردن تحقیقات، تلاش‌های چشمگیری برای تجاری‌سازی تحقیقات در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی در حال انجام است. از این‎رو، ارزیابی فعالیت‌های تجاری‌سازی و شناسایی معیارها و شاخص‌های اندازه‌گیری تجاری‌سازی علم و فناوری، ضروری به‎نظر می‌رسد. این شاخص‌ها با دنبال‎کردن مشخصه‌های در حال تغییر، هشدارهای زودهنگامی را دربارۀ رویدادها و روندهایی که ممکن است توانایی علمی و فناورانۀ کشورها را در تأمین نیازهای ملی تضعیف کنند، فراهم می‌کنند. نکتۀ مهم این است که شاخص‌ها مدام به‎روز می‌شوند. به‎همین دلیل، می‌توانند دربارۀ رویدادها و روندهای محدودکنندۀ توان علمی و فناورانه در برآوردن نیازهای اجتماع هشدار دهند. از این‎رو، باید شاخص‌های مناسب تعریف و اندازه‌گیری شوند و یافته‌های نهایی به کاربران ارائه گردد (نامداریان و همکاران، 1396: 14). استفاده از شاخص‌ها برای پایش و ارتقای فعالیت‌های تجاری‌سازی علم و فناوری و همین‎طور نتایج و پیامدهای آن برای بسیاری از ذینفعان حایز اهمیت است (ملکرز[5]، 2004). شاخص‌های سنجش با دروندادها، بروندادها و پیامدها سر وکار دارد (لانگفورد[6] و همکاران، 2006) و یا با «پتانسیل تجاری‌شدن» و «کاربرد» در ارتباط است (آروندل و ماکرو[7]، 2008).

متداول‎ترین ‌شاخص‌های سنجش تجاری‌سازی عبارتند از: ثبت اختراع، معاملات واگذاری مجوز و درآمد حاصل از واگذاری امتیازها، تعداد شرکت‌های زایشی، سرمایه‌گذاری صنعتی در تحقیق و توسعه و نظایر آن. برای گردآوری چنین داده‌هایی، شیوۀ استانداردی موجود نیست و این داده‌ها به‎عنوان آمارهای R&D ملی جمع‎آوری نمی‌شوند. بسیاری از این داده‌ها در سالنامه‌ها و دفاتر راهنمای آماری ثبت نمی‌شوند (فروزندۀ دهکردی و همکاران، 1392). به‎خاطر نبودِ تعریف‎های مشترک (برای مثال، نحوۀ شمارش ثبت اختراعات و توافق‎نامه‌های لیسانس)، متفاوت‎بودن جوامع هدف (به‎عنوان مثال، آیا جامعۀ آماری فقط شامل مؤسسات تحقیقاتی بوده یا کلیۀ مؤسسات آموزش عالی را زیر پوشش قرار داده است) و تفاوت در شیوه‌های برخورد با ارزش‌های مفقودشده، انجام مقایسه‎های بین‌المللی دشوار است (آروندل و ماکرو، 2008). لذا شاخص پیچیدگی اقتصادی می‌تواند به‎عنوان روشی ارزشمند در جهت مقایسه کشورها و محصولات صادراتی مورد استفاده سیاست‌پژوهان و سیاست‌گذاران حوزه‌های مختلف علمی و فناورانه قرار گیرد. لذا در پژوهش حاضر ضمن بررسی تولیدات علمی و تعداد پتنت‌های ثبت شده ایران و کشورهای منتخب طی سال‌های 2015-2005، جایگاه این کشورها را در عرصۀ پیچیدگی اقتصادی بررسی می‎کنیم تا درک بهتری از کاربردی‎شدن تولیدات علمی و اختراعات کشورها در عرصۀ تولید محصولات دانش‎بنیان و پیچیده[8] در سطح جهانی حاصل شود. در نهایت، روند شاخص پیچیدگی اقتصادی ایران را تا سال 2025 پیش‎بینی خواهیم کرد.

2. مرور مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

ایدۀ معرفی شـاخص پیچیـدگی اقتصـادی، توسـط گروهی از دانشمندان و محققان دانشگاه‌های هاروارد و ام‌ای‌تی[9] در سـال 2006 کلیـد خـورد. در ایـن راسـتا، اسـتاد برجسـتۀ اقتصـاد پروفسور «ریکاردو هاوسـمن»[10] دانشـگاه توسعه و رئـیس مرکـز توسـعۀ بـین‌المللـی هـاروارد و نیـز «سـزار هیدالگو»[11] فیزیکـدان جـوان ماساچوسـت، با تشکیل گـروه تحقیقـاتی گسـترده‌ای بـه مطالعۀ پیچیدگی اقتصادی و سپس فضای محصول پرداختند (هیدالگو و همکاران، 2007). پیچیدگی اقتصادی معیاری برای محاسبۀ دانش و مهارت در یک جامعه است کـه از طریـق محصـولات تولیدشده در آن جامعه به این مهم می‎رسد زیرا ایدئولوژی مرتبط با آن بر این پایه اسـتوار اسـت کـه اگر ساخت یک محصول نیازمند نوع خاصی از دانـش و مهـارت باشـد، مـی‎تـوان نتیجـه گرفـت کشورهایی که آن محصول را تولید می‎کننـد دانـش و مهارت مورد نیاز برای تولید آن را نیـز دارنـد (باهار و همکاران، 2014). شواهد گویای آن است که رشد اقتصادی و درآمد کشورها، به تنوع محصولاتی که یک کشور تولید می‌کند وابسته است (کادوت[12] و همکاران، 2013). بهترین داده‌های قابل دسترس از تولید کشورها، آمار صادرات کشورهاست که از پایگاه داده آماری تجارت کالای سازمان ملل به‌دست می‌آید. شاخص پیچیدگی اقتصادی هر کشور متوسطی از ارزش‌های کالاهای صادراتی آن کشور است (اشراقی، 1393). پیچیدگی اقتصادی معیاری برای محاسبۀ دانش و مهارت در یک جامعه است کـه از طریـق محصـولات تولیدشده در آن جامعه به این مهم می‌رسد زیرا ایدئولوژی مرتبط با آن بر این پایه اسـتوار اسـت کـه اگر ساخت یک محصول نیازمند نوع خاصی از دانـش و مهـارت باشـد، آنگـاه مـی‌تـوان نتیجـه گرفـت کشورهای تولیدکننده، دانـش و مهارت مورد نیاز برای تولید آن محصول را نیـز دارنـد (باهار[13] و همکاران، 2014). بـه دیگر سـخن، محصـولات تولیدشـده ردّ پـای دانـش و مهارت را به ما نشان می‌دهند (شاهمرادی و چینی‌فروشان، 1396). از آنجاکه پیچیدگی اقتصادی برای بیان میزان توانایی کشورها در تولید کالاهـای پیچیـده از رهگـذر فراهم‎ساختن ساختارهای مناسب برای تعامل افراد در جهـــت انباشـــت دانـــش‌هـــای مولـــد پراکنـــده و کاربردی‎کـردن آن بـه‌کـار مـی‌رود، محاسـبۀ آن می‌تواند بستری را برای شناسایی موفقیت میزان تجاری‌سازی تولیدات علمی و فناورانه در اقتصاد کشورها فـراهم کند.

اینکه چه کالاهایی دارای بیشترین سطح دانش و مهارت در خود هستند را می‌توان در پژوهش «ارکـان و یلدریمچی» (2015) پیدا کرد. آنها پس از به‌کارگیری شــاخص پیچیــدگی محصــول متوجــه شــدند کــه پیچیده‌ترین کالاها (با دانش و بامهارت‌تـرین کالاهـا) در بازارهای جهانی، در رسـتۀ محصـولات کارخانـه‌ای قرار دارد کـه متضـمن تحقیـق و توسـعه بودنـد و یـا فعالیت‌های دانش‌بنیان و تکنولوژی‎بر، مـی‌باشـند. در نتیجه، با کاهش سطح پیچیـدگی، فرایند تولیـد نیـز ساده‌تر می‌شود و تمایل به سمت کالاهای پایـه‌ای‌تـر و مواد خام پدیدار می‌گـردد. «اینووا» (2016) در تبیین اینکه چگونه می‌تـوان از طریق تعداد محصولاتی که یک کشـور مـی‎سـازد، بـه سطح توسعۀ فنّاورانۀ آن کشور پـی بـرد، تلاش‎هایی کرد. وی بیـان مـی‌دارد کـه عمده تفاوت درآمدی بین کشورها به‌دلیـل تفـاوت در فنّاوری است که وی آن را قابل اندازه‌گیری می‌دانـد. از دیدگاه وی، شاخص پیچیدگی اقتصادی همان واحد اندازه‌گیری دانش و مهارت و در واقع بـرآوردی از ایـن معیار ساده است. همچنین «شاهمرادی و چینی‎فروشان» (1396) در پژوهش خود ضمن بیان مفهومیِ شاخصِ پیچیدگیِ اقتصادی و پیچیدگی محصول، نحوۀ محاسبۀ این دو شاخص را از منظر تنوع و فراگیری به‎کار رفته در آنها بررسی کردند و در نهایت محصولات و اقتصادها را بر اساس میزان دانش و مهارت موجود در آنها رتبه‎بندی و سنجش نمودند.

در سال‌های اخیر، شناسایی، تقویت و فراهم‎کردن زمینه‌های لازم برای تولید و به‌کارگیری علم و فناوری در هر کشور، عمده‌ترین توجّهات مسئولان و برنامه‌ریزان کشورها را به‎خود جلب کرده است. تولید علم یکی از پایه‌های اساسیِ توسعۀ دانایی است. تولید علم زمینه‌ساز ایجاد فناوری و در نتیجه سبب تولید، اشتغال و ثروت در جامعه می‌گردد. به‎غیر از تولیدات علمی، مقولۀ دیگری که در دنیای علم و فناوری مورد توجه بوده، نوآوری در فناوری یا اختراعات و ابتکارهاست. تولید فناوری که نتیجۀ به‌کارگیری علم و فرایند نوآوری در عرصه عمل است، کاربردی‎کردن نتایج تولیدات علمی نیز هست. اختراعات ثبت‎شده از بروندادهای مهمّ فرایند تحقیق و توسعه و از شاخص‌های مهمّ عملکردی سامانۀ علم و فناوری است (مجیدی و دهقانی، 1389). دانش تولیدی در دانشگاه‎ها برای ایجاد مزیّت رقابتی و ایفای نقش توسعه‎ای خود باید توانایی تبدیل‎شدن به ثروت و درآمد را داشته باشد (محمودپور، 1395). از مؤلفه‌های اصلیِ هر نظام نوآوری، تولید فناوری است. از شاخصه‌های آن هم ثبت پتنت است. بنابراین، برای توسعۀ نظام ملی نوآوری باید انتشارات و مقاله‎های علمی به فناوری تبدیل و برای صنعت کاربردی شوند (حبیب زاده و نوروزی، 1396). لذا تجاری‎سازی به‎معنای تبدیل نتایج تحقیقات به محصولات، خدمات و فرایندهایی است که می‎تواند موضوع معاملات تجاری باشد (دُونی[14]، 2005). طبق نظر «اسپیلینگ»[15]، تجاری‌سازی فراگرد تبدیل و دگرگونی دانش نظری موجود در نهادهای دانشگاهی در قالب برخی فعالیت‌های اقتصادی است (اسپیلینگ[16]، 2004). محققان و صاحب‌نظران مختلف در باب مدل‌های رایج در تجاری‌سازی دانش اظهارنظر کرده‌اند که در این قسمت به مرور مهم‎ترین آنها می‌پردازیم. مدل‌ها بیانگر مراحل، اقدام‎ها، جریان دانش و اطلاعات و عاملان تعریف شاخص اقتصادی انجام‎دهندۀ فعالیت‌های تجاری‌سازی است. در جدول 1، مروری بر الگوهای جهانیِ تجاری‌سازیِ علم و فناوری و مقایسۀ آنها ارائه شده است.

جدول 1. مقایسۀ مدل‌های تجاری‌سازی (منبع: سلامتی و همکاران، 1395)

شاخص اقتصادی چیست؟

شاخص‌های متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشور‌ها معرفی شده‌اند که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به تولید ناخالص داخلی، نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد نقدینگی، نرخ سود بانکی و .. اشاره کرد.

به گزارش خبرنگار گروه اقتصاد ، امروزه در کشور‌های مختلف طیف وسیعی از شاخص‌ها توسط مراجع مختلف آماری و علمی نظیر سازمان‌های دولتی، سازمان‌های بین‌المللی، دانشگاه‌ها و سایر مراکز در زمینه‌های مختلف تهیه می‌شود.

شاخص‌ها مقادیری عددی هستند برای توصیف وضعیت کاربرد بسیاری دارند و شاخص‌های متعددی برای بیان وضعیت اقتصاد کلان کشور‌ها معرفی شده‌ است که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان از تولید ناخالص داخلی (که مبنای محاسبه نرخ رشد اقتصادی است)، نرخ تورم، نرخ بیکاری، رشد نقدینگی، نرخ سود بانکی، و تراز تجاری، ضریب جینی و شاخص محیط کسب و کار نام برد.

اگر چه در طول دهه‌های اخیر مباحث و جدال‌های بسیاری در تعریف توسعه به‌صورت عام و توسعه اقتصادی به‌صورت خاص وجود داشته، اما همواره شاخص تولید ناخالص و به تبع آن نرخ رشد اقتصادی به‌عنوان مهم‌ترین نماد در درجه‌بندی توسعه‌یافتگی اقتصادی کشور‌ها مطرح بوده است. شاخصی که مبنای اصلی سیاست‌گذاری‌ها یا هدف‌گذاری‌های اقتصادی اغلب کشور‌ها است.

محاسبه شاخص‌های اقتصادی از طریق محاسبات پیچیده و بررسی‌ها دقیق صورت می‌گیرد. اندازه گیری این شاخص توسط عموم امکان پذیر نیست و در هر کشور متولی خاص خودش را دارد.

شاخص داوجونز و نزدک

شاخص در بازارهای سرمایه همیشه از اهمیت بالایی برخوردار است. هر شاخص ، میزانی برای وضعیت کلی بازار در طول روز و بازه‌های زمانی دیگر می‌باشد. تغییرات شاخص، معیاری مناسب برای ارزیابی روند بعدی بازار و سهام مورد معامله آن محسوب می‌شود. داوجونز و نزدک دو شاخص مهم در بازارهای جهانی هستند که می‌تواند معیاری برای سنجش وضعیت و رفتار بازار سرمایه باشد. در کشور آمریکا معامله‌ گران بازار توجه بسیاری به شاخص داوجونز و نزدک می‌کنند.

شرکت‌هایی که جزوی از این شاخص هستند در واقع در یک چرخه کسب و کار کلان قرار دارند و نسبت به هم از همبستگی زیادی برخوردار هستند. در همین راستا ما می‌خواهیم در این مقاله در مورد دو شاخص تأثیرگذار در بازار بین‌المللی یعنی داوجونز و نزدک بیشتر صحبت کنیم و مطالبی که در ادامه قصد داریم شرح و بسط بدهیم:

Dow Jones و Nasdaq چگونه محاسبه می‌شوند؟

تفاوت‌های معاملاتی بین داو جونز و NASDQ

شاخص داو جونز

شاخص داوجونز که با نماد اختصاری DJI نمایش داده می‌شود، یک معیار سنجش مهم برای 30 شرکت فعال بزرگ در ایالات متحده آمریکا است که وضعیت کلی آن‌ها را نشان می‌دهد. برای اولین‌بار فردی به نام چارلز داو این شاخص را ابداع و معرفی کرد.

شاخص داو جونز برای ارزیابی عملکرد شرکت‌های بزرگ بورس آمریکا و نیز مقایسه معاملات سهام مورد استفاده قرار می‌گیرد. از شرکت‌های مهم در این شاخص می‌توان به اپل، کوکاکولا، بوئینگ اشاره کرد که این شاخص در قالب یک عدد، میانگینی از وضعیت کلی این شرکت‌ها را مشخص می‌کند.

از آنجایی که این شاخص عملکرد 30 شرکت بزرگ را ارزیابی می‌کند، هر زمانی که شاخص اقتصادی داوجونز روند صعودی به خود بگیرد به معنی این است که رشد اقتصادی آمریکا به طور کلی رو به پیشرفت و توسعه می‌باشد.

طبیعتاً زمانی که این شاخص روند نزولی داشته باشد، وضعیت کلی اقتصاد آمریکا چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد. وال‌استریت ژورنال در طی روز، عدد شاخص داو جونز را منتشر می‌نماید و به میانگین صنعتی داو جونز نیز معروف است. برای مشاهده و تحلیل شاخص داوجونز می‌توان از سایت معروف تریدینگ ویو استفاده کرد.

شاخص نزدک

بورس نزدک دومین ارزش بازار سهام را در میان بازار سرمایه آمریکا دارد. در دهه 70 میلادی، امکان سفارش گذاری الکترونیکی و مبادله سهام بدون نیاز به مراجعه حضوری بنا نهاده شد. شاخص نزدک با علامت اختصاری NASDAQ میانگین 100 شرکت غیر مالی که در بورس پذیرفته شده‌اند را می‌سنجد.

این شاخص مخفف National Association of Securities Dealers Automated Quotations یعنی سامانه اعلام قیمت خودکار انجمن ملی معامله گران اوراق بهادار می‌باشد. این بازار به صورت الکترونیکی است و معامله گران سهام دلخواه خود را خرید و فروش می‌کنند.

در واقع شاخص نزدک میانگین کلی سهام قابل خرید و فروش در بازار نزدک را در قالب عدد، مشخص می‌کند.

دو شاخص مهم در نزدک، شاخص نزدک مرکب و شاخص نزدک 100 می‌باشند که هرکدام میانگینی کلی از وضعیت بازار را نشان می‌دهند.

در شاخص نزدک مرکب، عملکرد شرکت‌هایی که سهام آن‌ها در بورس نزدک عرضه می‌شود، به صورت کلی در حوزه فناوری مورد ارزیابی قرار می‌دهد. از آنجا که این بخش‌های نوظهور به شدت در حال رشد هستند، عده‌ای شاخص مرکب نزدک را معیار خوبی برای بررسی کیفیت عملکرد بخش فناوری و کسب و کارهای اینترنتی در نظر می‌گیرند .

در شاخص نزدک 100، همان‌طور که از نام آن پیداست، 100 شرکت مهم و تأثیرگذار غیر مالی در بورس مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این شاخص به این دلیل مهم است که نقش پررنگی در اقتصاد ایالات تعریف شاخص اقتصادی متحده آمریکا و جهان ایفا می‌کند. شاخص نزدک ۱۰۰ ، معامله‌ گران و سرمایه‌ گذاران را از شرکت‌های برتر فعال در حوزه غیرمالی مطلع می‌نماید و معیاری مؤثر در سنجش وضعیت آنها به شمار می‌رود.

Dow Jones و Nasdaq چگونه محاسبه می‌شوند؟

شاخص داوجونز به صورت وزنی تعریف شده است. به این شکل که هر شرکتی که از قدرت و ارزش بازار بالایی برخوردار باشد سهم بیشتری در تعیین شاخص داوجونز دارد و سهام با وزن کمتر تأثیر کمتری در عدد شاخص خواهند داشت.

طبق تعریف، فرمول محاسبه شاخص داوجونز به‌صورت زیر می‌باشد:

dawjones-formula.jpg

در فرمول بالا، TEPIX ، بازدهی شاخص موردنظر می‌باشد و همچنین

Pit ، قیمت شرکت i ام در زمان t

Qit ، تعداد سهام منتشره شرکت i در زمان t

Dt ، عدد پایه در زمان t

تعریف می‌شود. همان گونه که از فرمول مشخص است، تعداد سهام منتشره شرکت‌ها معیار وزن دهی در این شاخص می‌باشد که این امر منجر به تأثیر بیشتر شرکت‌های بزرگ در شاخص می‌شود.

در شاخص نزدک 100 نیز وزن سهام تأثیرگذاری زیادی در تعیین عدد شاخص دارد. نزدک 100، حاصل از میانگین وزنی سهام مورد معامله می‌باشد. طبق تعریف برای محاسبه شاخص نزدک، قیمت سهام ضرب در تعداد کل سهام در نظر گرفته می‌شود که هر سهمی وزن و ارزش بازار بالاتری داشته باشد تأثیر بیشتری روی عدد شاخص دارد. در نهایت میانگین وزن‌دار به یک مقسوم علیه تقسیم می‌شود تا یک عدد متغیر حاصل شود.

تفاوت‌های معاملاتی بین داو جونز و NASDAQ

علی‌رغم شباهت‌های بسیار زیادی که انواع شاخص‌ها در بازار ایالت متحده آمریکا وجود دارد و هرکدام شاخص مهمی در تعیین وضعیت اقتصادی آمریکا می‌باشند، اما بااین‌حال دو شاخص مهم داوجونز و نزدک دارای تفاوت بنیادینی با هم هستند. سرمایه‌گذاران نمی‌توانند شاخص‌های Dow یا Nasdaq را معامله کنند زیرا اینها نمایانگر میانگین عملکرد گروه‌بندی سهام در قالب یک میانگین ریاضی هستند.

Dow ارزش بازار 30 ابر شرکت در آمریکا را شامل می‌شود که نقش بسیار ویژه‌ای در اقتصاد کلی آمریکا دارا هستند. از طرف دیگر نزدک تمایل دارد تا گستردگی بیشتر در پوشش سهام مختلف داشته باشد و از صنایع مختلف با گوناگونی متفاوت را شامل می‌شود.

نزدک فقط شامل سهامی است که در بورس نزدک مورد پذیرش و معامله قرار می‌گیرند و اکثر سهام در آن، غیرمالی هستند. در نزدک همچنین سهام از طریق صرافی‌ها قابل معامله است و سرمایه‌گذاران مختلفی می‌توانند به خرید و فروش سهم به شکل الکترونیکی و آنلاین بپردازند.

اما در داوجونز، اکثراً سهامی هستند که در بورس اوراق نیویورک مورد معامله قرار می‌گیرند و شامل شرکت‌های غول مثل اپل، مایکروسافت و اینتل هستند که بخش بزرگی از شرکت‌های فناوری و صنعتی آمریکا را شامل می‌شود.

اگرچه میانگین صنعتی داو جونز از کمترین تعداد سهام در بین شاخص‌های مطرح بازار آمریکا، پیروی می‌کند، اما قدیمی‌ترین و شناخته شده ترین شاخص است. این شاخص، قیمت 30 شرکت بزرگ صنعتی ایالات متحده را که نقش زیادی در اقتصاد ایالات متحده دارند بازی می‌کند را مورد بررسی قرار می‌دهد. برخلاف شاخص‌های دیگر، داوجونز یک شاخص وزنی با قیمت است. سهام با قیمت بالاتر ارزش آن را بیشتر از سهام با قیمت پایین تحت تأثیر قرار می‌دهند. در محاسبه Dow’s ، تغییرات سهام 90 دلاری تأثیر بیشتری نسبت به سهام 15 دلاری دارد.

شاخص ترکیبی Nasdaq بیشترین تعداد سهام را از میان شاخص‌های مطرح دنبال می‌کند. بیش از 3000 تا سال 2019. این شامل تمام سهام عادی و انواع مشابه سرمایه‌گذاری‌های ذکر شده و صندوق‌های سرمایه‌گذاری در بازار سهام Nasdaq است که بسیاری از آنها سهام فناوری هستند. مشابه S&P ، Nasdaq مقدار شاخص خود را بر اساس اندازه شرکت وزن می‌کند. این بدان معناست که شرکتی باارزش بازار بالاتر یا سرمایه‌گذاری بیشتر، شاخص را بیشتر تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ترکیب شاخص‌ها

سرمایه‌ گذاری در بورس همواره با چالش‌ها و ریسک‌پذیری همراه بوده و نیاز به پیش بینی‌های لازم قبل از انجام معاملات دارد. هر شاخص در بورس نیویورک یکی از بخش های مهم بازار را پوشش می‌دهد. اما زمانی که شاخص‌های مهم در ترکیب باهم قرار بگیرند می‌توان انتظار تحلیل‌های مؤثرتر و معتبرتر داشت.

همان‌طور که اندیکاتورها در ترکیب باهم، اثر بهتری از خود به جای می‌گذارند، ترکیب شاخص‌ها هم می‌تواند کارساز باشد. داده‌هایی که هرکدام از شاخص‌های داوجونز و نزدک منتقل می‌کنند، یک بخش مهمی از صنعت و اقتصاد کلی آمریکا را نمایان می‌کنند و اگر در ترکیب با هم مورد بررسی قرار بگیرند، همه جانبه ارزیابی می‌شوند و به نوعی از چند جهت و جنبه به موضوع نگاه می‌شود.

بنابراین هر سه شاخص مهم بورس آمریکا یعنی داوجونز، نزدک و S&P500 ، زمانی نتیجه مطلوب‌تری در تحلیل وضعیت کلی بازار می‌دهند که در ترکیب باهم باشند و نسبت به هم و در تناسب با یکدیگر مورد ارزیابی و تحلیل قرار بگیرند.

جمع‌بندی

شاخص‌ها از فاکتورهای مهم در ارزیابی عملکرد شرکت‌ها در بازار بورس به شمار می‌روند. سه شاخص مهم در بازار اقتصادی ایالت متحده آمریکا وجود دارد که شاخص داوجونز و نزدک از مهم‌ترین آنها محسوب می‌شود. هر دوی این شاخص‌ها تأثیرات شرکت‌های فعال در بازار را نشان می‌دهند اما دارای تفاوتی هم هستند. در تعریف شاخص اقتصادی این مقاله قصد داشتیم تا به بررسی این دو شاخص و نیز نحوه عملکرد آنها و تأثیرات آنها روی فضای اقتصادی آمریکا بحث کنیم.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که سرمایه‌ گذاری در بورس نیاز به مطالعه و افزایش دانش دارد که در این راستا کارگزاری اقتصاد بیدار خدمات آموزشی و تحلیلی خود را به علاقه‌مندان حوزه سرمایه‌ گذاری ارائه می‌دهد.

پیچیدگی اقتصادی، رویکردی نوین برای سنجش تجاری‌سازی تولیدات علمی و فناورانه

1 دانشجوی دکتری، گروه سیاست‎گذاری علم و فناوری، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.

2 استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندران، مازندران، ایران.

چکیده

هدف هدف تحقیق حاضر، معرفی رویکرد پیچیدگی اقتصادی جهت سنجش میزان موفقیت تجاری‎سازی تولیدات علمی و فناورانه است.
روش: از آنجاکه رویکرد پیچیدگی اقتصادی مبتنی بر آن است که محصولات تولیدشدۀ کشورها می‎توانند معرفِ میزان علم، فناوری و مهارت مورد نیاز برای تولید آنها باشند، سعی در محاسبۀ میزان انباشت دانش و مهارت نهفته در اقتصاد دارد. لذا، در این پژوهش ابتدا تولیدات علمی و فناورانۀ کشورهای منتخب بررسی شد و در ادامه، برای سنجش سهم تولیدات علمی و فناورانۀ کشورهای منتخب در اقتصاد، به معرفی شاخص پیچیدگی اقتصادی و نحوۀ محاسبۀ آن پرداختیم.
یافته‌ها: یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد درک رویکرد پیچیدگی اقتصادی و اسـتفاده از آن می‌تواند به ما در سنجش دانش و مهـارت و رونـد آن در اقتصاد کشورها کمـک شـایانی کند. همچنین، یافته‌ها نشان می‌دهد هر چند رشدِ تولیدات علمی کشورهای منتخبِ در حالِ توسعه از کشورهای توسعه‎یافته بیشتر بوده است، در ثبت اختراع و تجاری‎سازی این علوم، کشورهای توسعه‎یافتۀ منتخب بیشترین موفقیت را داشته‌اند. این سنجش با استفاده از شاخص پیچیدگی اقتصادی، به‎خوبی قابل مشاهده است.
نتایج:تعریف شاخص اقتصادی انتشار مقاله‌های علمی فقط با هدف نمایش تعداد آنها و بدون درنظرگرفتن کیفیت، محتوا و کاربرد آنها در دنیای واقعی، تأثیر چندانی در تولید محصولات دانش‎بنیان، پیشرفت علمی و توسعۀ اقتصادی نخواهد داشت لذا به‎کارگیری شاخص پیچیدگی اقتصادی می‎تواند به‎عنوان روشی ارزشمند برای سنجش میزان موفقیت دانش نظری و فنی در عرصۀ کاربردی و عملی، مورد توجه سیاست‎گذارن و مسئولان قرار گیرد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Economic complexity as a new approach to assessing the commercialization of scientific and technological products

نویسندگان [English]

  • Mohammadmehdi Ahmadian 1
  • Hassanali Aghajani 2
  • Maysam Shirkhodaie 2
  • Amirmansour Tehranchian 2

1 PHD Candidate, Department of Science and Technology Policy, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran.

2 Assistant Prof., Department of Economy, Faculty of Economic and Administrative Sciences, University of Mazandaran, Mazandaran, Iran.

Purpose: To introduce a new approach to assess the success in the commercialization of scientific and technological productions in the field of economic complexity.
Methodology: First, according to the data from one of the world's most reliable databases, the scientific and technological productions of the selected countries during 2005-2015 are studied and compared. Then, the method of calculating the economic complexity index is introduced, and the ranking of the selected countries in terms of the index تعریف شاخص اقتصادی is presented.
Findings: Almost all the countries have experienced an upward trend in science production during the various years. Although the growth of scientific productions in the developing countries is greater, but regarding the patent and commercialization of the science, the developed countries are the most successful, and they rank higher in terms of economic complexity.
Conclusion: Publishing scientific articles only to display their quantity, without considering their quality, content, and application in the real world, will not have much effect on the development of knowledge-based products, scientific progress, and economic development. Therefore, the economic complexity index can be taken into consideration by policy makers and authorities as a valuable method to assess the extent of success of theoretical and technical knowledge in the practical field.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Scientific productions
  • Technological productions
  • Patenting
  • Commercialization
  • Economic complexity

اصل مقاله

1. مقدمه

عصر کنونی به‎درستی عصر علم و فناوری خوانده شده است. پیشرفت بشر در عرصه‌های مختلف دانش سبب شگفتی شده است به‎طوری‎که با هر اختراع و کشف جدید، راه برای ده‌ها کشف و اختراع دیگر باز می‌شود (نوروزی، چالکی و مددی، 1393). تولید علم و تحرّک علمی با رونق و پیشرفت فناوری کاملاً مرتبط است و فن و فنّاوری از لوازم زیست انسان معاصر شمرده می‌شود. در حقیقت، تولید و بسط و گسترش علم تأثیر بسیار عمیقی در تمام حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور دارد. به بیان دیگر، تولید و توسعۀ علمی به‎عنوان محرّک اصلی توسعۀ همه‎جانبه و پایدار کشورها، نقش مهمی بر عهده دارد. در قرن حاضر، دانش و فناوری برجسته‌ترین عناصر حیات اجتماعی و قدرت سیاسی و اقتصادی معرفی شده‎اند (سجادی و همکاران، 1394). موفقیت کشورها در آینده، به میزان و چگونگیِ رشد و تأثیر آنها در مناسبات علمی، پژوهشی و محصولات راهبردی آنها بستگی خواهد داشت. کشورها با پیشرفت مستمر در علم، فناوری و فرهنگ، توانسته‌اند سطح استانداردها را پیوسته ارتقا دهند، تا آنجاکه در عرصه‌های ملی و فراملی، بازارهای گستردۀ جهانی را تحت تسلط خود و دانش و فناوری‌های نوین خویش قرار داده‌اند. کاربردی‎کردن دانش و سرآمدبودن در فناوری، یکی از شاخص‌های اصلیِ توسعۀ جوامع است (کوه[1] و همکاران، 2005).

در تمامی مدل‌های رشد اقتصادی، دانش و فناوری نقشی محوری دارد و پیشرفت آن، موتور محرکۀ رشد اقتصادی به‌شمار می‌رود. شکل‌گیری اقتصاد دانش‌بنیان یکی از سیاست‌های اصلیِ جوامع امروز و عامل اصلیِ رشد در این اقتصاد، خلق فناوری، دانش جدید و به‌کارگیری فناوری پیشرفته است. از حدود یک دهۀ اخیر در اروپا، آمریکا، ژاپن و برخی دیگر از کشورهای توسعه یافته، به فرایند ارزیابیِ دستاوردهای اجتماعی _ اقتصادیِ نوآوری، توجه جدی شده است (کوزِنس[2] و همکاران ، 2002). رشـد اقتصـادی پایـدار عمـدتاً از طریق تحولات دانش و فناوری و سرمایۀ انسانی توضیح داده می‌شـود. فعالیت‌های تحقیق و توسعه، از منـابع اصـلیِ ایجـاد تحـول در حوزۀ تولید دانش و فناوری در یک کشور است (اولیاء و قانعی، 1392). مشخص است که برای رسیدن به رشد اقتصادی، ایجاد و نشر دانش فناورانه در درون مرزهای یک کشور اهمیت بسیاری دارد. طی سالیان اخیر در ایران نیز نهادهای سیاست‌گذار تلاش کرده‌اند زمینۀ توسعۀ علم و فناوری را با هدف رشد اقتصادی در ابعاد مختلف فراهم آورند (یحیی‌زاده‌فر و همکاران، 1396).

دانشی که در نتیجۀ پژوهش‌ها در مراکز دانشگاهی تولید می‌شود، اگر جنبۀ کاربردی نیابد و در نهایت به محصول، خدمت یا فناوری تبدیل نشود، از نظر اقتصادی دانش بیهوده‌ای تلقی تعریف شاخص اقتصادی می‌شود و ارزش افزوده‌ای برای جامعه ایجاد نمی‌کند (زارع و سلام‎زاده، 1391: 86). برای اندازه‌گیری میزان دانش به‌کار رفته در تولیدات یک کشور، شاخص‎های مختلفی وجود دارد. یکی از ایـن شـاخص‌هـا، پیچیدگی اقتصادی[3] است (پژم و سلیمی‌فر، 1394) که «هیدالگو و هاسمن» [4] (2009) آن را برای سنجش پیچیدگی اقتصاد کشورها پیشنهاد کرده‎اند. بر اساس تحلیل این گروه، میزان دانش کشورها نسبت مستقیمی با انواع محصـولات تولیدشده در آنها دارد. تولید هر محصول نیازمنـد دارا بـودن دانـش‌هـای خاص اسـت. هرچـه تولیدات یک کشور متنوع‌تر باشد به معنای آن است که دانش شکل‎گرفته و مجتمـع‎شـدۀ بیشـتری در آن کشـور وجود دارد (هیدالگو و هاسمن، 2009). توجه به تجاری‌سازی نتایج تحقیقات و نوآوری‌ها، یکی از نمودهای رویکرد پذیرش اهمیت علم و فناوری و قبول تأثیر مستقیم آن بر توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است (اسنفجانی، 1396). با افزایش اهمیت تجاری‌سازی و کاربردی‎کردن تحقیقات، تلاش‌های چشمگیری برای تجاری‌سازی تحقیقات در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی در حال انجام است. از این‎رو، ارزیابی فعالیت‌های تجاری‌سازی و شناسایی معیارها و شاخص‌های اندازه‌گیری تجاری‌سازی علم و فناوری، ضروری به‎نظر می‌رسد. این شاخص‌ها با دنبال‎کردن مشخصه‌های در حال تغییر، هشدارهای زودهنگامی را دربارۀ رویدادها و روندهایی که ممکن است توانایی علمی و فناورانۀ کشورها را در تأمین نیازهای ملی تضعیف کنند، فراهم می‌کنند. نکتۀ مهم این است که شاخص‌ها مدام به‎روز می‌شوند. به‎همین دلیل، می‌توانند دربارۀ رویدادها و روندهای محدودکنندۀ توان علمی و فناورانه در برآوردن نیازهای اجتماع هشدار دهند. از این‎رو، باید شاخص‌های مناسب تعریف و اندازه‌گیری شوند و یافته‌های نهایی به کاربران ارائه گردد (نامداریان و همکاران، 1396: 14). استفاده از شاخص‌ها برای پایش و ارتقای فعالیت‌های تجاری‌سازی علم و فناوری و همین‎طور نتایج و پیامدهای آن برای بسیاری از ذینفعان حایز اهمیت است (ملکرز[5]، 2004). شاخص‌های سنجش با دروندادها، بروندادها و پیامدها سر وکار دارد (لانگفورد[6] و همکاران، 2006) و یا با «پتانسیل تجاری‌شدن» و «کاربرد» در ارتباط است (آروندل و ماکرو[7]، 2008).

متداول‎ترین ‌شاخص‌های سنجش تجاری‌سازی عبارتند از: ثبت اختراع، معاملات واگذاری مجوز و درآمد حاصل از واگذاری امتیازها، تعداد شرکت‌های زایشی، سرمایه‌گذاری صنعتی در تحقیق و توسعه و نظایر آن. برای گردآوری چنین داده‌هایی، شیوۀ استانداردی موجود نیست و این داده‌ها به‎عنوان آمارهای R&D ملی جمع‎آوری نمی‌شوند. بسیاری از این داده‌ها در سالنامه‌ها و دفاتر راهنمای آماری ثبت نمی‌شوند (فروزندۀ دهکردی و همکاران، 1392). به‎خاطر نبودِ تعریف‎های مشترک (برای مثال، نحوۀ شمارش ثبت اختراعات و توافق‎نامه‌های لیسانس)، متفاوت‎بودن جوامع هدف (به‎عنوان مثال، آیا جامعۀ آماری فقط شامل مؤسسات تحقیقاتی بوده یا کلیۀ مؤسسات آموزش عالی را زیر پوشش قرار داده است) و تفاوت در شیوه‌های برخورد با ارزش‌های مفقودشده، انجام مقایسه‎های بین‌المللی دشوار است (آروندل و ماکرو، 2008). لذا شاخص پیچیدگی اقتصادی می‌تواند به‎عنوان روشی ارزشمند در جهت مقایسه کشورها و محصولات صادراتی مورد استفاده سیاست‌پژوهان و سیاست‌گذاران حوزه‌های مختلف علمی و فناورانه قرار گیرد. لذا در پژوهش حاضر ضمن بررسی تولیدات علمی و تعداد پتنت‌های ثبت شده ایران و کشورهای منتخب طی سال‌های 2015-2005، جایگاه این کشورها را در عرصۀ پیچیدگی اقتصادی بررسی می‎کنیم تا درک بهتری از کاربردی‎شدن تولیدات علمی و اختراعات کشورها در عرصۀ تولید محصولات دانش‎بنیان و پیچیده[8] در سطح جهانی حاصل شود. در نهایت، روند شاخص پیچیدگی اقتصادی ایران را تا سال 2025 پیش‎بینی خواهیم کرد.

2. مرور مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش

ایدۀ معرفی شـاخص پیچیـدگی اقتصـادی، توسـط گروهی از دانشمندان و محققان دانشگاه‌های هاروارد و ام‌ای‌تی[9] در سـال 2006 کلیـد خـورد. در ایـن راسـتا، اسـتاد برجسـتۀ اقتصـاد پروفسور «ریکاردو هاوسـمن»[10] دانشـگاه توسعه و رئـیس مرکـز توسـعۀ بـین‌المللـی هـاروارد و نیـز «سـزار هیدالگو»[11] فیزیکـدان جـوان ماساچوسـت، با تشکیل گـروه تحقیقـاتی گسـترده‌ای بـه مطالعۀ پیچیدگی اقتصادی و سپس فضای محصول پرداختند (هیدالگو و همکاران، 2007). پیچیدگی اقتصادی معیاری برای محاسبۀ دانش و مهارت در یک جامعه است کـه از طریـق محصـولات تولیدشده در آن جامعه به این مهم می‎رسد زیرا ایدئولوژی مرتبط با آن بر این پایه اسـتوار اسـت کـه اگر ساخت یک محصول نیازمند نوع خاصی از دانـش و مهـارت باشـد، مـی‎تـوان نتیجـه گرفـت کشورهایی که آن محصول را تولید می‎کننـد دانـش و مهارت مورد نیاز برای تولید آن را نیـز دارنـد (باهار و همکاران، 2014). شواهد گویای آن است که رشد اقتصادی و درآمد کشورها، به تنوع محصولاتی که یک کشور تولید می‌کند وابسته است (کادوت[12] و همکاران، 2013). بهترین داده‌های قابل دسترس از تولید کشورها، آمار صادرات کشورهاست که از پایگاه داده آماری تجارت کالای سازمان ملل به‌دست می‌آید. شاخص پیچیدگی اقتصادی هر کشور متوسطی از ارزش‌های کالاهای صادراتی آن کشور است (اشراقی، 1393). پیچیدگی اقتصادی معیاری برای محاسبۀ دانش و مهارت در یک جامعه است کـه از طریـق محصـولات تولیدشده در آن جامعه به این مهم می‌رسد زیرا ایدئولوژی مرتبط با آن بر این پایه اسـتوار اسـت کـه اگر ساخت یک محصول نیازمند نوع خاصی از دانـش و مهـارت باشـد، آنگـاه مـی‌تـوان نتیجـه گرفـت کشورهای تولیدکننده، دانـش و مهارت مورد نیاز برای تولید آن محصول را نیـز دارنـد (باهار[13] و همکاران، 2014). بـه دیگر سـخن، محصـولات تولیدشـده ردّ پـای دانـش و مهارت را به ما نشان می‌دهند (شاهمرادی و چینی‌فروشان، 1396). از آنجاکه پیچیدگی اقتصادی برای بیان میزان توانایی کشورها در تولید کالاهـای پیچیـده از رهگـذر فراهم‎ساختن ساختارهای مناسب برای تعامل افراد در جهـــت انباشـــت دانـــش‌هـــای مولـــد پراکنـــده و کاربردی‎کـردن آن بـه‌کـار مـی‌رود، محاسـبۀ آن می‌تواند بستری را برای شناسایی موفقیت میزان تجاری‌سازی تولیدات علمی و فناورانه در اقتصاد کشورها فـراهم کند.

اینکه چه کالاهایی دارای بیشترین سطح دانش و مهارت در خود هستند را می‌توان در پژوهش «ارکـان و یلدریمچی» (2015) پیدا کرد. آنها پس از به‌کارگیری شــاخص پیچیــدگی محصــول متوجــه شــدند کــه پیچیده‌ترین کالاها (با دانش و بامهارت‌تـرین کالاهـا) در بازارهای جهانی، در رسـتۀ محصـولات کارخانـه‌ای قرار دارد کـه متضـمن تحقیـق و توسـعه بودنـد و یـا فعالیت‌های دانش‌بنیان و تکنولوژی‎بر، مـی‌باشـند. در نتیجه، با کاهش سطح پیچیـدگی، فرایند تولیـد نیـز ساده‌تر می‌شود و تمایل به سمت کالاهای پایـه‌ای‌تـر و مواد خام پدیدار می‌گـردد. «اینووا» (2016) در تبیین اینکه چگونه می‌تـوان از طریق تعداد محصولاتی که یک کشـور مـی‎سـازد، بـه سطح توسعۀ فنّاورانۀ آن کشور پـی بـرد، تلاش‎هایی کرد. وی بیـان مـی‌دارد کـه عمده تفاوت درآمدی بین کشورها به‌دلیـل تفـاوت در فنّاوری است که وی آن را قابل اندازه‌گیری می‌دانـد. از دیدگاه وی، شاخص پیچیدگی اقتصادی همان واحد اندازه‌گیری دانش و مهارت و در واقع بـرآوردی از ایـن معیار ساده است. همچنین «شاهمرادی و چینی‎فروشان» (1396) در پژوهش خود ضمن بیان مفهومیِ شاخصِ پیچیدگیِ اقتصادی و پیچیدگی محصول، نحوۀ محاسبۀ این دو شاخص را از منظر تنوع و فراگیری به‎کار رفته در آنها بررسی کردند و در نهایت محصولات و اقتصادها را بر اساس میزان دانش و مهارت موجود در آنها رتبه‎بندی و سنجش نمودند.

در سال‌های اخیر، شناسایی، تقویت و فراهم‎کردن زمینه‌های لازم برای تولید و به‌کارگیری علم و فناوری در هر کشور، عمده‌ترین توجّهات مسئولان و برنامه‌ریزان کشورها را به‎خود جلب کرده است. تولید علم یکی از پایه‌های اساسیِ توسعۀ دانایی است. تولید علم زمینه‌ساز ایجاد فناوری و در نتیجه سبب تولید، اشتغال و ثروت در جامعه می‌گردد. به‎غیر از تولیدات علمی، مقولۀ دیگری که در دنیای علم و فناوری مورد توجه بوده، نوآوری در فناوری یا اختراعات و ابتکارهاست. تولید فناوری که نتیجۀ به‌کارگیری علم و فرایند نوآوری در عرصه عمل است، کاربردی‎کردن نتایج تولیدات علمی نیز هست. اختراعات ثبت‎شده از بروندادهای مهمّ فرایند تحقیق و توسعه و از شاخص‌های مهمّ عملکردی سامانۀ علم و فناوری است (مجیدی و دهقانی، 1389). دانش تولیدی در دانشگاه‎ها برای ایجاد مزیّت رقابتی و ایفای نقش توسعه‎ای خود باید توانایی تبدیل‎شدن به ثروت و درآمد را داشته باشد (محمودپور، 1395). از مؤلفه‌های اصلیِ هر نظام نوآوری، تولید فناوری است. از شاخصه‌های آن هم ثبت پتنت است. بنابراین، برای توسعۀ نظام ملی نوآوری باید انتشارات و مقاله‎های علمی به فناوری تبدیل و برای صنعت کاربردی شوند (حبیب زاده و نوروزی، 1396). لذا تجاری‎سازی به‎معنای تبدیل نتایج تحقیقات به محصولات، خدمات و فرایندهایی است که می‎تواند موضوع معاملات تجاری باشد (دُونی[14]، 2005). طبق نظر «اسپیلینگ»[15]، تجاری‌سازی فراگرد تبدیل و دگرگونی دانش نظری موجود در نهادهای دانشگاهی در قالب برخی فعالیت‌های اقتصادی است (اسپیلینگ[16]، 2004). محققان و صاحب‌نظران مختلف در باب مدل‌های رایج در تجاری‌سازی دانش اظهارنظر کرده‌اند که در این قسمت به مرور مهم‎ترین آنها می‌پردازیم. مدل‌ها بیانگر مراحل، اقدام‎ها، جریان دانش و اطلاعات و عاملان انجام‎دهندۀ فعالیت‌های تجاری‌سازی است. در جدول 1، مروری بر الگوهای جهانیِ تجاری‌سازیِ علم و فناوری و مقایسۀ آنها ارائه شده است.

جدول 1. مقایسۀ مدل‌های تجاری‌سازی (منبع: سلامتی و همکاران، 1395)



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.