انواع حالت های بازار فارکس
معاملات فارکس بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی هستند. هر معاملهگری به دنبال سیستمی میگردد که بتواند با آن هر هفته نتایج ثابتی به دست آورد، ضرر و افت سرمایه خیلی محدودی داشته باشد و نهایتا موجودی حساب و سرمایه اش همواره رو به رشد باشد. اغلب معاملهگران در تلاش برای کسب سود ناامید میشوند یا به ضرر میرسند. برای تسلط بر این بازار مالی، ابتدا باید در مورد سیستم معاملات فارکس دانش کسب کنید.
در عین حال نیز باید درک کنید که یک سیستم یکسان در همه حالات این بازار کار نمی کند. منظور از “انواع حالت های بازار فارکس” مراحل مختلفی است که بازار طی آن حرکت می کند. این مفهوم توسط روانشناس و مدرس ترید، ون تارپ رایج شد. به گفته وی، این حماقت محض است که انتظار داشته باشیم یک سیستم در همه شرایطی کار کند. برای اینکه یک سیستم در هر شرایطی از بازار کار کند، ابتدا باید حالت بازار را تعریف کنید.
به گفته تارپ، حالات مختلفی از بازار وجود دارد. با این حال، در اینجا با شش حالت اصلی آشنا خواهیم شد:
حالت صعودی معمولی
حالت صعودی ناپایدار
حالت نزولی معمولی
حالت نزولی ناپایدار
حالت رنج آرام
حالت رنج ناپایدار
اگر نمودار قیمت سیستم فارکس را مرور کنید، متوجه این حالات مختلف بازار خواهید شد. می بینید که جفت ارزها دائما در حال حرکت حرکت هستند. گاهی اوقات، روند خوبی دارند، در حالی که گاهی هم بیثبات و دارای نوسان هستند.
حتی اگر از سیستمی استفاده می کنید که توسط معامله گران حرفه ای و آموزش یده شراحی شده اند، گاهی سیستم معاملاتی شما شکست می خورد؛ زیرا عمدتا برای یک حالت خاص بازار طراحی شده اند. یک سیستم نمی تواند برای همه حالت های بازار مفید واقع شود. پس ابتدا باید حالت بازار را شناسایی کنید و سپس آن سیستم را برای آن اعمال کنید تا بیشترین سود را در معاملات فارکس به دست آورید.
چگونه انواع حالت های بازار فارکس را شناسایی کنیم؟
برای شناسایی انواع حالت های بازار فارکس فقط باید به نمودار نگاه کنید. و اصلا سخت نیست.
حالت صعودی معمولی: اگر بازار به آرامی در حال رشد و بالا رفتن باشد.
حالت نزولی معمولی: اگر بازار به آرامی و با سرعت پایین در حال نزول و کاهش باشد.
حالت صعودی ناپایدار: اگر بازار به سرعت در حال رشد و بالا رفتن باشد.
حالت نزولی ناپایدار: اگر بازار به سرعت در حال نزول و کاهش باشد.
حالت رنج آرام: اگر قیمت بین سطوح حمایت و مقاومت در نوسان باشد و محدوده رنج خیلی فشرده و محدود باشد.
حالت رنج ناپایدار: اگر قیمت بین خطوط حمایت و مقاومت در نوسان باشد و دامنه رنج وسیع باشد.
اگر به اندازه کافی آگاه باشید، می توانید حالت فعلی بازار را شناسایی کنید و متوجه شوید که چه زمانی در حالت بازار تغییری ایجاد می شود. برای شناسایی حالت بازار، میتوانید از ابزاری مثل اندیکاتور بولینگر باند نیز کمک بگیرید.
چگونه حالت های مختلف بازار فارکس را با بولینگر باند شناسایی کنیم؟
این اندیکاتور توسط جان بولینگر ایجاد شده است. این اندیکاتور، بصورت خطی در بالا و خطی در زیر نمودار میانگین متحرک ساده قیمت ترسیم می شود. از آنجایی که فاصله این دو خط یا باند بر اساس انحراف استاندارد است، طبق تغییر نوسانات قیمت اصلی پیش می رود. بنابراین، می توان گفت که این یک شاخص مبتنی بر نوسان است. تکنیک بسیار ساده ای است! صرفا اندیکاتور بولینگرباند را روی نمودار تان اعمال کنید. همین!
فشردگی و نزدیک شدن این دو باند به همدیگر حاکی از این است که حالت بازار عادی و آرام است. در حالی که گسترش و فاصله گرفتن این دو باند از همدیگر، نشان دهنده نوسانات بازار هستند. بولینگر باند به شما در شناسایی جهت حرکت نیز کمک می کنند. اگر دیدید که قیمت در محدوده بین دو باند در حال حرکت است، با حالت رنج بازار روبرو هستید. اما اگر نمودار قیمتی باند بالایی یا پایینی را تاچ کند، با حالت صعودی یا نزولی مواجه هستیم.
درک تغییر بازار از حالتی به حالت دیگر
یاد گرفتیم که از روی بولینگر، حالت بازار را شناسایی کنیم. اکنون گام بعدی درک تغییر حالت بازار از نوعی به نوع دیگر است. در هر بازاری، جریان قیمت و نوساناتش با احساسات انسانی پیش می رود. با این حال، خیلی زود به حالت دیگری تغییر می کند. اگر به اندازه کافی باهوش باشید که این تغییر حالت را درک کنید، می توانید به نتایج بهتری برسید.
به عنوان مثال، به طور معمول، بازار در حالت رنج ناپایدار در حالت رنج پایدار آرام می گیرد و سپس به حالت صعودی قوی ای تبدیل می شود. اگر بدانید که بازار از حالت صعودی ناپایدار به حالت نزولی ناپایدار ختم می شود، می توانید بر این اساس معامات تان را برنامه ریزی کنید. به همین ترتیب، باید بدانید که کی حالت رنج آرام بازار به حالت صعودی یا نزولی شکسته می شود.
از آنجایی که معامله گری در فارکس یک بازی آماری است، دانستن این احتمالات مهم است.
کدام تایم فریم نمودار را باید در نظر بگیریم؟
اکنون که می دانید شناسایی حالت بازار مهم است، ممکن است در مورد تایم فریمی که باید به آن نگاه کنید دچار سردرگمی شوید.
همه تایم فریمها انواع حالات بازار را دارند و این شما هستید که باید یک تایم فریم را انتخاب کنید.
با این حال، لازم است بدانید که با تایم فریم های پایین تر، باید کاملا هوشمندانه خود را با تغییرات تطبیق دهید. اغلب مواردی فیک و غیر واقعی را خواهید دید، بنابراین باید مراقب باشید. برعکس این موضوع هم هست؛ تایم فریم های بالاتر زمان بیشتری در اختیار شما قرار می دهند تا خود را با شرایط در حال تغییر سازگار کنید تا بتوانید کارآمدتر معامله کنید.
افراد به طور کلی استراتژی ای را اتخاذ می کنند که در آن از تایم فریم های بالاتر به فریم های پایین تر حرکت کنند. به عنوان مثال، ابتدا نمودارهای هفتگی را بررسی می کنند و سپس به سراغ نمودارهای ساعتی یا روزانه می روند.
در کنار شناسایی انواع حالت های بازار و نیز تایم فریم ها، لازم است بدانید که چگونه میزان ریسک خود را در هر حالتی از بازار کاهش دهید. وقتی متوجه تغییر حالت بازار شدید، به خوبی می توانید استاپ ضرر خود را تنظیم کنید. اگر استراتژی خوبی برای خروج از معامله با توجه به نوع بازار هم داشته باشید، می توانید سود خود را به روشی بهتر حفظ کنید.
سیستم های فارکس برای انواع حالت های بازار فارکس
همانطور که قبلا ذکر شد نمی توان یک سیستم یکسان برای همه حالت های بازار داشته باشیم. بلکه باید بسته به نوع حالت بازار یک سیستم جداگانه طراحی کرده یا بسازیم و با تغییر حالت بازار آن را به سیستم دیگری تغییر دهیم.
در اینجا چند ایده تقریبی از استراتژی های مختلف وجود دارد که هر یک در حالتی از بازار کار می کند.
در حالت صعودی معمولی، بخرید و نگه دارید.
هنگامی که بازار فارکس در حالت صعودی عادی است، می توانید با قرار دادن یک حد ضرر شناور، معامله خرید باز کنید و نگه دارید. تا زمانی که حالت بازار تغییر نکرده باشد، می توانید تا کسب سود به این استراتژی پایبند بمانید. اگر متوجه تغییراتی در حالت بازار شدید، این نشان میدهد که حالت صعودی بازار رو به اتمام است و اکنون باید حد ضررتان را محدود کنید.
در حالت صعودی ناپایدار، خرید کوتاه مدتی داشته باشید.
وقتی بازار فارکس بی ثبات است، باید بطور فعال معامله کنید. در این حالت، پس از پولبک و حرکت برگشتی، یک هدف سودآور پیدا کنید. برای بهبود ریسک به ریوارد، در تایم فریم پایینتر کار کنید.
در حالت نزولی عادی، معامله فروش بگیرید و نگه دارید.
در این حالت بازار، معامله فروش بگیرید و یک حد ضرر شناور داشته باشید تا بتوانید قسمت بیشتری از حرکت را بگیرید.
در حالت نزولی ناپایدار، معامله فروش کوتاه مدتی بگیرید.
حالت نزولی ناپایدار درست عکس حالت صعودی ناپایدار است. با این حال، این در مورد معاملات سهام صدق نمی کند. بنابراین، یک معامله فروش کوتاه مدتی باز کنید تا با ریسک به ریوارد خوبی به کسب سود برسید.
در حالت رنج آرام و پایدار، معاملات بریک اوت داریم.
می توان در این حالت به دو صورت معامله کنید.
ابتدا به یک تایم فریم پایینتر بروید و سپس از استراتژی باند استفاده کنید. اگر جفت ارزها برای مدتی در این حالت بازار بمانند، این استراتژی بسیار موفق است. با این کار، میتوانید معاملات زیادی با ریسک به ریوارد ۲:۱ و ۳:۱ داشته درک استاپ اوت با مثال باشید.
استراتژی دیگر به نتیجه این بازار بستگی دارد. عموما مشاهده شده که بازار رنج پایدار و آرام منجر به شکست و روندهای قوی می شوند. بنابراین، به جای معامله در چنین بازاری، می توان با معامله شکست ها یا همان بریک اوت ها به یک حالت دیگری از بازار بروید. با این حال، این یک گزینه عملی برای همه نیست؛ به این دلیل که شما باید چندین شکست و بریک اوت فیک و کاذب را تاب بیاورید. همه معامله گران نمی توانند با این کنار بیایند. برای کسب سود، شما باید آن روانشناسی خاص را داشته باشید. با این حال، اگر یک استراتژی بریک اوت را به طور موثر اجرا کنید، می تواند در طول زمان یک استراتژی فوق العاده باشد.
در حالت رنج ناپایدار، در محدوده باندهای بولینگر معامله کنید.
شما می توانید با رویکرد معاملاتی باند به سراغ بازارهای ناپایدار و پر نوسان بروید. میتوان فرصتهای خوبی برای انجام معامله در دامنه رنج به دست آورید؛ معاملات خرید در کف و فروش در سقف رنج. با این حال، باید منتظر بمانید تا لبه رنج حرکت کنید، از باند بولینگر خارج شوید و سپس منتظر بمانید تا قیمت برای معامله به باند بازگردد.
چگونه با استراتژی خود کار کنیم؟
همانطور که گفتیم باید حالت بازار را شناسایی کنید و بر اساس آن برای سود حداکثری یک استراتژی اعمال کنید. با این حال راه دیگری هم وجود دارد. به عنوان مثال، شما یک استراتژی دارید که اتفاقا خوب کار می کند. پس به جای دست کشیدن از آن استراتژی، باید حالتی از بازار را پیدا کنید که آن استراتژی بتواند در آن عملکرد خوبی داشته باشد. در معاملات فارکس باید روی سیستم و حالت بازار به طور همزمان کار کنید. مجموعه ای از تمام استراتژی هایی که در شرایط مختلف کار می کنند را آماده داشته باشید. زمانی که حالت مناسبی از بازار متناسب با یک استراتژی ایجاد شد، همان استراتژی را بکار بگیرید.
نتیجه
با شناسایی انواع حالات مختلف بازار شروع کنید و بر این اساس استراتژی ای را که در شرایط مختلف بازار بهترین عملکرد را دارد، بیابید. هدف اصلی این است که بفهمیم چه چیزی در چه زمانی کارایی خوبی دارد.
درک استاپ اوت با مثال
مقدمه
در مقالات قبلی راجب انواع دستورات معاملاتی مانند بای استاپ ، بای لیمیت ، سل استاپ و سل لیمیت و… در روش پرایس اکشن جبل عاملی برای شما توضیحاتی ارائه کردیم .حال در این مقاله با ما همراه باشید تا با قاعده ی بی اعتباری آشنا شوید.
سطوح بی اعتبار
زمانی که قیمت در بازار حرکت می کند ممکن است بیش از یک بار نسبت به یک سطح واکنش نشان دهد وچون معامله گر بر اساس این واکنش ها تصمیمات معاملاتی خود را می گیرد این مسئله برای او حائز اهمیت است .
در روش پرایس اکشن جبل عاملی این مسئله بسیار مهم است. که ما بدانیم آیا این سطح و یا محدوده ای که قیمت نسبت به آن چندبار واکنش نشان داده است. دارای اعتبار است یا خیر. اگر آن سطح بی اعتبار باشد ولی چون بازار در حال واکنش به آن است معامله گر به اشتباه فکر کند. که دارای اعتبار است و بخواهد روی آن سطح تصمیم معاملاتی بگیرد. در واقع چون براساس اصول محکم و قدرتمند تصمیم نگرفته است معامله موفقی نخواهد داشت.
چه موقع سطوح بی اعتبار میشوند:
برای مثال سطحی را در نمودار قیمت در نظر بگیرید. که در آن قیمت یک بار آن سطح را به سمت پایین شکسته است. و ما به طور خیلی واضح و شفاف این رد شدن قیمت از سطح را می بینیم که به اصطلاح به آن برک اوت کردن می گویند .پس هنگامی که قیمت آن سطح را به سمت پایین رد کرده است. در واقع تمامی معاملات سل استاپ و بای لیمیت در آن محدوده را در بازار فعال کرده است. زیرا از سمت بالا به طرف پایین آمده است و همانطور که قبلا گفته شد. هرگاه قیمت از بالا به سمت پایین حرکت کند معاملات سل استاپ و بای لیمیت را فعال می کند. پس این دستورات فعال شده و وارد بازار شده اند و دیگر وجود ندارند .
حال اگر قیمت این بار به سمت بالا مجددا بریک اوت کند تمامی بای استاپ ها و سل لیمیت ها هم فعال می شوند در نتیجه دیگر هیچ دستور معاملاتی در این محدوده باقی نمی ماند که اگر دوباره قیمت به آن برسد فعال شود. چون تمام سل استاپ ها و بای لیمیت ها که در آن محدوده وجود داشت. همان ابتدا که از آن محدوده به سمت پایین رفت فعال کرد و هر آن چه بای استاپ و سل لیمیت بود نیز زمانی که به سمت بالا رفت فعال کرد ،پس هیچ دستور معاملاتی دیگری در این محدوده باقی نماده است و چنانچه قیمت در آینده مجددا در این محدوده واکنشی را هم نشان دهد فقط بر اساس توالی تصادفی است .
حالا به تصویر زیر توجه کنید:
در تصویر فوق پس از یک گام پر قدرت یک اصلاح شکل گرفته. و آخرین قله ایجاد شد در سمت چپ نمودار برای خیلی از معامله گران حائز اهمیت می باشد. عده ای از معامله گران منتظر هستند قیمت به آخرین قله برسد و خرید کنند. بعضی از معامله گران هم با تصور اینکه قیمت از این گران تر نخواهد شد منتظر رسیدن قیمت به آن نقطه و انجام معامله فروش هستند. پس می بینید که در بازار معامله گران متفاوت با طرز فکر های متفاوت وجود دارد. که نسبت به تجارب و روش های هر کسی متفاوت می باشد. اما برای ما این مهم است که به هر شکل هر دو این دستورات در آخرین سوئینگ های فعال میشود.
و پس از مدتی قیمت که بنا به هر دلیلی به این نقطه رسید مجدد به همین شکل دو نوع دستور معاملاتی بای لیمیت که تصورشان این است که قیمت از این ارزان تر نخواهد شد و همچنین دستور سل استاپ که احتمالا تصور میکنند ریزش قیمت ادامه خواهد داشت فعال خواهد شد
در اینجا به این نتیجه میرسیم که تمامی مدلهای دستورات معاملاتی در این قیمت با توجه به آن قله قیمتی فعال شده. و دیگر نمیتوان انتظار واکنش قیمتی را در این نقطه از اینجا به بعد داشته باشیم. به عبارت ساده تر هرگاه قیمت دو مرتبه از یک محدوده قیمتی گذر کند. از آن به بعد دیگر آن سوئینگ بی اعتبار میشود. و دیگر برای ما اهمیتی ندارد. و از آنجا به بعد باید تمرکز خود را بر روی سوئینگ های جدید تر که هنوز دستورات فعال نشده بر روی آنها وجود دارد قرار دهیم.
سخن پایانی
بازارهای مالی به قدری پویا و دائما در حال حرکت هستند و سویینگ ها و یا درک استاپ اوت با مثال اشکال مختلفی را از خودش در بازار می سازد که اگر ما بر اساس منطق های مالی و دانش عملی و … به بازار نگاه نکنیم می توانیم دچار این سوء برداشت و سوء تفاهم بشویم که این حرکات معنی دار هستند و دلیل خاصی داشته اند و به همین دلیل به دنبال این که برای آن قاعدهایی را پیدا کنیم می گردیم و بعد به دنبال آن قاعده بخواهیم معاملاتی را انجام دهیم.برای دریافت مطالب بیشتر و درک رفتار شناسی معامله گران حال حاضر بازار با تیم چارتیکال همراه باشید.
بروکر هایی که ایرانی ها را برای همیشه تحریم کردند
بروکر هایی مانند آلپاری، روبو فارکس، هات فارکس مدت زیادی است که به ایرانی ها خدمات می دهند و درصد اطمینان بالایی دارند. در اینجا قصد داریم با معرفی بروکرهایی که ایران را به لیست تحریم های خود اضافه کردند، شما را با ریسک این حوزه آشنا کنیم. شرایط سیاسی ایران ریسک کار در بروکر ها را برای تریدرهای ایرانی بالا می برد. در حوزه ی فارکس و باینری آپشن بروکرهای معتبر بسیاری وجود دارد که به علت شرایط تحریم دیگر امکان سرمایه گذاری در آن ها برای ایرانی ها وجود ندارد. بعد از مدت ها فعالیت ایرانی ها در بروکر الیمپ ترید، در نهایت دسترسی ایرانی ها به این سایت بسته شد. بروکرها در ایران دفتر رسمی ندارند و همین مسئله در تحریم این شرکت ها می تواند موضوعی مهم به شمار رود.
از آنجا که برای فعالیت این بروکـر باید احراز هویت شوید، نمی توانید با فیلتر شکن اقدام کنید. مردم به خاطر دروغ ها و تبلیغات اغراق شده، رو به سرمایه گذاری در این سایت آوردند. در صورتی که بروکر به دلیل نقض قانون حساب شما را ببندد و وجوه شما را پرداخت نکند، امکان پیگیری وجود ندارد. از طرفی به دلیل بازدید بالای ایرانی ها در این بروکر، تحریم باز شامل حال این کاربرها شد. بروکرهایی مانند XM و FXPRO که در ایران فعالیت داشتند به علت شرایط تحریم، از ایران خارج شدند. لذا ریسک نکرده و با دور زدن قانون، پول و سرمایه خود را به خطر نیندازید. در تاریخ ۳۰ آگوست ۲۰۱۹، الیمپ ترید اعلام کرد که ایرانی ها پول خود را از این کارگزاری برداشت کنند. در زمانی که بازار این بروکـر در ایران داغ شد و تبلیغات زیادی در این حوزه صورت گرفت، ایران بالاترین بازدید را بین تمام کشورها در این سایت داشت. البته بروکر های زیادی به علت تب بالای درامد های دلاری با ایرانی ها کار می کنند.
در محیطهایی که نیاز به واکنش سریع دارد، استرس میگیرید. اگر بتوانیم همه حواس خود را تنها روی یک جفت ارز بگذاریم، شانس ما برای موفقیت بیشتر خواهد شد. ترجیح میدهید معاملات کمتر با سود بالاتر به دست آورید. این زمان هنگام تداخل بین سشنها رخ میدهد؛ که به وقت ایران، در حدود ساعت 10:30 تا 12:30 و 16:30 تا 20:30 است. روش اسکالپ، بسیار حساس است. فرد عجولی هستید و نمیتوانید منتظر سود معاملات طولانی مدت باشید. معاملات سریع و هیجانی را دوست دارید. اسکالپینگ برای چه کسانی مناسب نیست؟ زمانهایی که بیشترین نقدینگی در بازار وجود دارد، بهترین زمان برای اسکالپ است.
در این مقاله جامع، سعی کردیم همه مواردی را که برای آشنایی با بازار فارکس نیاز دارید، به زبان ساده و همراه با مثال، برای شما توضیح دهیم. اگر سوالی دارید، میتوانید در بخش نظرات سوال خود را مطرح کنید. 11. زمانی که معاملات ما به سطح استاپ اوت برسد، معاملات ما بهصورت خودکار بسته میشود. آقای مرتضی علییاری از مدرسهای قدیمی و برجسته فرانش، به سوال شما پاسخ خواهند داد. 12. اسکالپینگ و سوئینگ، 2 مورد از مهمترین استراتژیهای معاملاتی فارکس هستند. 13. انواع مختلفی از حسابها در بازار فارکس وجود دارد؛ بناباین، میتوانیم با هر مبلغی وارد بازار فارکس شویم.
برای مثال جفت ارز GBP/USD در حال حاضر در 1.5050 در حال معامله و رشد است. مثل مرحله قبل، باز هم انتخاب با خود شماست. برای درک بهتر این مفاهیم، باید با تحلیل تکنیکال آشنا شویم. دستور استاپ اردر چه زمانی انجام میشود؟ روبروی کامپیوتر بنشینیم و وقتی قیمت به 1.5060 رسید، خرید کنیم. قیمت به بالاتر از قیمت فعلی و قیمتی که ما تعیین کردهایم، میرسد (Buy Stop). یک بای استاپ در قیمت 1.5060 ثبت کنیم. در بای استاپ لیمیت، از طریق استاپ وقتی قیمت افزایش یافت سفارش خرید میدهیم و وقتی قیمت در یک بازگشت کوتاه کاهش یافت، خرید میکنیم. با استفاده از تحلیل تکنیکال، متوجه شدیم زمانی که قیمت به 1.5060 برسد، باز هم رشد خود را ادامه خواهد داد. قیمت به پایینتر از قیمت فعلی و قیمتی که ما تعیین کردهایم، میرسد (Sell Stop).
نرخ تبدیل این نوع ارزها، بهطور مداوم تغییر میکند. نرخ تبدیل این ارزها، میتواند در لحظه، براثر عواملی که قدرت ارز یک کشور را تغییر میدهند، تغییر کند. برای مشاهده میزان نرخ ارز در فارکس، فقط کافی است تا جفت ارز مورد نظر را در گوگل جستجو کنیم. از آنجایی که در مقالات قبلی با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شدهایم، اجازه دهید در این قسمت فقط تحلیل احساسات را توضیح دهیم. این نوع ارزها، بهطور گستردهای در جهان استفاده میشوند و بیشتر در کشورهای توسعهیافته کاربرد دارند. بنابراین، دولتها تلاش میکنند تا عوامل مختلف را کنترل کرده، تا اطمینان حاصل کنند نرخ تبدیل، در سطحی است که به رشد اقتصادیشان کمک کند. چگونه نرخ ارز در فارکس را مشاهده کنیم؟
این کارگزاریها، قیمت خرید و فروش را با استفاده از سیستمهای خودشان تعیین میکنند. بروکرهای Dealing Desk یا بازارسازان(Market Maker)، از طریق قیمت اسپرد و فراهمکردن نقدینگی برای مشتریانشان، درآمد کسب میکنند. کارگزاری فارکس (Forex Broker)، شرکت ارائهدهنده خدمات مالی است که از طریق یک پلتفرم معاملاتی، خرید و فروش ارزهای خارجی را امکانپذیر میسازد. این بروکرها، یک بازار برای مشتریانشان ایجاد میکنند و طرف مقابل معامله (خریدار یا فروشنده) خود کارگزاری است. برخی از بروکرها هج را ارائه نمیدهند؛ زیرا معتقدند نوسانات قیمت، جزئی از معاملات فارکس است. بروکرهای DD، نرخ خرید و فروش را خودشان تعیین میکنند؛ بنابراین در این بروکرها، نرخ واقعی بازار بینبانکی را نمیبینیم؛ اما رقابت بین این بروکرها آنقدر زیاد است، که قیمتهایشان بسیار نزدیک به نرخ بینبانکی است. بهتر است استراتژی هجینگ خود را در یک حساب دمو تست کنید.
از آن جهت که در سوئینگ هدفهای بزرگتری داریم، اسپرد تاثیر چندانی روی سود ما نخواهد داشت. ترجیح میدهید معاملات کمتر با سود بیشتر داشته باشید. به این دلیل که معاملات سوئینگ بیشتر از یک روز طول میکشند، باید استاپ لاس بزرگتری برای آن در نظر بگیریم. البته این روش هم مانند سایر استراتژیها، معایب و مزایای خود را دارد و بستگی به شما دارد که چه روشی را انتخاب کنید. اگر شغل تمام وقتی دارید ولی از معامله در فارکس لذت میبرید، معاملات سوئینگ، میتواند روش جالبی برای شما باشد. از نگهداشتن معامله برای چندین روز، خسته نمیشوید. سوئینگ برای چه کسانی مناسب است؟ از استاپ لاس بزرگ نمیترسید.
حمایت و مقاومت (Support and resistance)
مفاهیم حمایت و مقاومت از اساسی ترین مباحث مربوط به تحلیل تکنیکال بازارهای مالی هستند. این دو تعریف اساساً در هر بازار معاملاتی از جمله سهام، فارکس، طلا یا ارزهای رمزپایه اعمال می شوند و کاربرد های بسیاری دارند. اگرچه درک این مفاهیم ساده است، اما تسلط بر آنها ممکن است کمی پیچیده باشد. شناسایی این سطوح می تواند کاملا ذهنی باشد، در تغییر شرایط بازار متفاوت عمل می کنند و شما باید انواع مختلف آنها را درک کنید. اما مهمتر از همه، شما باید نمودارهای زیادی را مطالعه کنید تا با کسب تجربه کافی بتوانید این سطوح را تشخیص دهید و در معاملات خود آنها را در نظر بگیرید. این راهنما به شما کمک می کند تا شروع کنید.
حمایت و مقاومت چیست؟
در تعریف حمایت و مقاومت مفاهیم ساده ای هستند. زمانی که قیمت به سطحی می رسد که نمی تواند از آن عبور کند، با این سطح مانند نوعی مانع رفتار می کند. حال با توجه به اینکه قیمت در روند افزایشی به مانع برخورد می کند یا در روند کاهشی مفاهیم مقاومت و حمایت معنا پیدا می کند.
حمایت و مقاومت مناطقی از یک نمودار معاملاتی هستند که در طول یک بازه زمانی معین حرکت های نزولی یا صعودی را متوقف می کنند.
زمانی که قیمت دارایی در یک روند افزایشی به مانع برخورد می کند، آن سطح قیمتی که نمی تواند از آن عبور کند، مقاومت یا Resistance نامیده می شود. به همین ترتیب زمانی که قیمت دارایی در یک روند کاهشی به مانع برخورد می کند، آن سطح قیمتی که روند کاهشی را متوقف میکند حمایت یا Support نامیده می شود.
در مورد حمایت می توان گفت که قیمت “کف” پیدا می کند ، در حالی که در هنگام رسیدن به مقاومت ، قیمت “سقف” پیدا می کند. اساساً ، شما میتوانید حمایت را به عنوان منطقه تقاضا و مقاومت را به عنوان منطقه عرضه در نظر بگیرید.
اگرچه به طور تئوری، حمایت و مقاومت به عنوان خط نمایش داده می شود، اما موارد واقعی معمولاً آنقدر دقیق نیستند که بتوان آنها را به صورت یک خط نشان داد. توجه داشته باشید که بازارها توسط برخی از قوانین فیزیکی هدایت نمی شوند. به همین دلیل است که در نظر گرفتن مناطق حمایت و مقاومت به جای خطوط حمایت و مقاومت منطقی تر و مفیدتر است. می توانید این مناطق را محدوده ای در نمودار قیمت تصور کنید که احتمالاً باعث افزایش فعالیت معامله گران می شود.
در تصویر زیر می توانید یک نمونه از تشکیل سطح حمایتی را مشاهده کنید. توجه داشته باشید که قیمت به طور مداوم وارد منطقه ای می شود که فشار خرید دارایی در آن افزایش پیدا می کند و این باعث می شود قیمت نتواند پایین تر برود. در این محدوده حمایت تشکیل شده است زیرا منطقه چندین بار آزمایش شد و قیمت از آن پایین تر نرفت. از آنجا که خرس ها (فروشندگان) نتوانستند قیمت را پایین تر بیاورند، در نهایت نمودار قیمت دارایی جهش کرد. پس به طور بالقوه انتظار می رود پس از برخورد و تست چند باره سطح حمایت، دارایی روند صعودی بالقوه جدیدی را آغاز کند.
فرض بر این است که سطح حمایت سطح قیمتی است که در آن خریداران تمایل بیشتری به خرید دارایی دارند و فروشندگان برای فروش تردید دارند و در نتیجه تقاضا را بالاتر می برند و قیمت دارایی را نیز به همراه خود بالا می کشانند.
حال بیایید نمونه ای از سطح مقاومت را بررسی کنیم. همانطور که در تصویر زیر میبینید، قیمت در ابتدا در یک روند نزولی قرار داشت. اما پس از هر تلاش برای آغاز یک روند صعودی ، نتوانست از منطقه مقاومت عبور کند. سطح مقاومت به این دلیل شکل می گیرد که گاوها (خریداران) نتوانستند کنترل بازار را بدست آورند و قیمت را بالاتر ببرند. در نهایت برخورد چندین باره به سطح مقاومت می تواند زمینه ساز حرکت نزولی باشد.
در سطوح مقاومت اغلب شاهد عرضه بیشتر و تقاضای کمتر هستیم که در نهایت قیمت را پایین می آورد.
معامله گران چگونه از سطوح حمایت و مقاومت استفاده می کنند؟
تحلیلگران تکنیکال از سطوح حمایت و مقاومت برای شناسایی مناطق مورد علاقه در نمودار قیمت استفاده می کنند. همانطور که احتمالا با توجه به تعاریف بالا متوجه شده اید، اینها سطوحی هستند که احتمال تغییر یا توقف در روند اصلی وجود دارد.
روانشناسی بازار سهم بزرگی در شکل گیری و تشخیص سطوح حمایت و مقاومت دارد. معامله گران و سرمایه گذاران سطح قیمتی را که قبلاً منجر به افزایش علاقه و فعالیت معاملاتی شده است، به خاطر می آورند. از آنجا که ممکن است بسیاری از معامله گران در همان سطح مشغول خرید و فروش باشند، این مناطق معمولا نقدینگی بیشتری را به همراه دارند. این امر مناطق حمایت و مقاومت را برای ورود یا خروج معامله گران بزرگ یا نهنگ ها ایده آل می کند.
حمایت و مقاومت در هنگام مدیریت ریسک نیز مفاهیم کلیدی هستند. توانایی شناسایی مداوم و صحیح این مناطق می تواند فرصت های معاملاتی مطلوبی را ایجاد کند. به طور معمول، اگر قیمت به ناحیه حمایت یا مقاومت برسد، دو سناریو ممکن است اتفاق بیفتد، یا از منطقه دور می شود و یا از آن عبور می کند و در مسیر روند ادامه می یابد تا به منطقه حمایت یا مقاومت بعدی برسد.
ورود به یک موقعیت معاملاتی در نزدیکی سطح حمایت و یا مقاومت می تواند استراتژی مفیدی باشد. عمدتا نقاط نزدیک این سطوح جایی است که تریدر ها معمولاً یک سفارش توقف ضرر یا استاپ لاس را قرار می دهند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت این است که این سطوح چگونه ممکن است به یکدیگر تبدیل شوند. به عنوان یک قاعده کلی ، یک منطقه حمایتی شکسته شده ممکن است به یک منطقه مقاومت تبدیل شود. برعکس ، اگر ناحیه ای از مقاومت شکسته شود، بعداً، ممکن است به سطح حمایت تبدیل شود.
برای مثال در تصویر زیر ناحیه حمایت پس از شکسته شدن به مقاومت تبدیل شده است.
نکته دیگری که باید به آن توجه شود ، قدرت یک ناحیه حمایت و یا مقاومت است. به طور معمول ، هرچه دفعات کاهش قیمت و آزمایش مجدد یک منطقه حمایتی، بیشتر باشد احتمال شکسته شدن به سمت نزولی بیشتر است. به همین ترتیب، هرچقدر قیمت افزایش یابد و یک منطقه مقاومتی بیشتر آزمایش شود، احتمال شکستن روند صعودی بیشتر است.
چگونه از حمایت برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
ورود به موقعیت لانگ: یک معامله گر ارزهای دیجیتال می تواند موقعیتی لانگ (خرد) را درست بالاتر از سطح پشتیبانی قرار دهد. ترفند این است که ارز دیجیتال مورد نظر را به محض اینکه قیمت از سطح حمایت خارج شد، خریداری کنید و منتظر آغاز روند صعودی بمانید.
سفارشات استاپ لاس: در هنگام ثبت سفارش خرید ، یک معامله گر می تواند یک سفارش استاپ لاس را درست زیر سطح حمایت قرار دهد تا در صورت وقوع روند نزولی ضرر را محدود کند.
در اینجا یک طرح کلی گام به گام برای ثبت سفارش با استفاده از مفهوم پشتیبانی آورده شده است :
- سطوح پشتیبانی و مقاومت را با استفاده از یکی از روشهای گفته شده در ادامه این مطلب مشخص کنید.
- سفارش خرید را دقیقاً بالاتر از سطح حمایت قرار دهید. در حالت ایده آل ، معامله گر باید منتظر بماند تا قیمت از خط حمایت عقب نشینی کند.
- یک دستور استاپ لاس درست زیر سطح پشتیبانی قرار دهید تا احتمال ضرر محدود شود.
- سفارش حد سود (Take-profit) را دقیقاً زیر سطح مقاومت قرار دهید. ایده سفارش حد سود ، فروش خودکار دارایی پس از رسیدن به قیمت مورد نظر است.
نکته. توصیه می شود که که از منطقه حمایت به جای خط حمایت استفاده کنید. برای این منظور می توانید دو خط حمایت موازی رسم کنید.
چگونه از مقاومت برای ترید ارزهای دیجیتال استفاده کنیم؟
ورود به موقعیت شورت: سطح مقاومت می تواند به یک تریدر کمک کند تا زمان مناسب فروش یا شورت را تشخیص دهد. معامله گر می تواند دقیقاً زیر سطح مقاومت وارد موقعیت شورت شود ، و منتظر باشد تا قیمت پایین بیاید.
خروج از موقعیت های لانگ: برای تریدر هایی که موقعیت های لانگ دارند، اگر یک دارایی رمزنگاری پس از چندین بار تلاش نتواند سطح مقاومت را بشکند ، این نشان دهنده بسته شدن موقعیت های لانگ است.
سیو سود: برای معاملات روزانه ارزهای دیجیتال، سطح مقاومت به معامله گران کمک می کند تا در لحظه مناسب سود خود را سیو کنند. معامله گران می توانند برای فروش نزدیک به سطح مقاومت ، دستور فروش ایجاد کنند.
در اینجا یک طرح کلی گام به گام برای ثبت سفارش با استفاده از مفهوم مقاومت آورده شده است:
- سفارش توقف فروش (stop-sell) را دقیقاً در زیر خط مقاومت قرار دهید.
- برای جلوگیری از ضرر بیش از حد در صورت وقوع روند صعودی ، سفارش توقف خرید (stop-buy) را دقیقاً بالای خط مقاومت قرار دهید.
- پس از رسیدن دارایی به ناحیه پایین مقاومت، یک سفارش خرید ثبت کنید.
توجه داشته باشید که راهنمای استراتژی های گفته شده به عنوان مثالی از چگونگی کار با این شاخص ها می باشد و هر معامله گری باید از استراتژی متناسب با شرایط و دانش خودش استفاده کند.
حمایت و مقاومت روانی یعنی چه؟
یکی از انواع حمایت و مقاومت که بد نیست درباره آن اطلاعات کافی داشته باشید، حمایت و مقاومت روانی است. این مناطق لزوماً با هیچ الگوی تکنیکالی ارتباط ندارند.
این پدیده طی سالهای گذشته به خوبی شناخته شده است. برخی از معامله گران ممکن است تلاش کنند تا مناطق حمایت یا مقاومت روانی را تعیین کنند. این به معنای قرار دادن سفارشات درست در بالا یا پایین یک منطقه حمایت یا مقاومت پیش بینی شده است.
نگاهی به مثال بالا بیندازید. با نزدیک شدن DXY به 100 ، برخی از معامله گران برای اطمینان از انجام شدن سفارشات ، سفارشات فروش را دقیقاً زیر آن سطح قرار می دهند. از آنجا که بسیاری از معامله گران باور دارند که روند در 100 تغییر می کند و درک استاپ اوت با مثال درک استاپ اوت با مثال قبل از این سطح سفارشات فروش خود را پایه گذاری میکنند، بازار هرگز به آن نمی رسد و قبل از آن معکوس می شود.
روش های تشخیص مناطق حمایت و مقاومت
چندین روش برای تشخیص این مناطق کلیدی در نمودار قیمت یک دارایی وجود دارد که در ادامه هر یک از آنها را بررسی کرده ایم.
خط روند
یکی از روش های متداول برای یافتن شاخص های حمایت و مقاومت ، تجزیه و تحلیل سقف ها (highs) و کف ها (Lows) در دوره های زمانی خاص است.
سقف ها نشان می دهند که حداکثر سطحی که قیمت در هنگام افزایش به آن می رسد کدام است. در حالی که کف ها نشان دهنده پایین ترین قیمتی هستند که طی روند نزولی ثبت می شود.
اگر برای یک دارایی خاص سقف ها را به یکدیگر و کف ها را به یکدیگر متصل کنید می توانید خط روند را به دست بیاورید و در واقع از الگوهای نمودار و روند قیمت به نفع خود استفاده کنید و مناطق حمایت و مقاومت را که با خطوط روند هم راستا می شوند ، شناسایی کنید.
برای درک بهتر به تصویر زیر نگاهی بیاندازید:
اندیکاتور میانگین متحرک
بسیاری از اندیکاتور ها ممکن است حمایت یا مقاومت در هنگام تعامل با قیمت را ایجاد کنند. یکی از ساده ترین نمونه های این اندیکاتور ها میانگین متحرک است. از آنجا که میانگین متحرک به عنوان پشتیبانی یا مقاومت در برابر درک استاپ اوت با مثال قیمت عمل میکند، بسیاری از معامله گران از آن به عنوان شاخصی برای تشخیص سلامت کلی بازار استفاده می کنند. هنگامی که می خواهید معکوس روند یا نقاط محوری را تشخیص دهید ، میانگین های متحرک بسیار مفید هستند.
بسته به انواع شاخص های میانگین متحرک، معامله گران از آنها برای یافتن سطح پشتیبانی و مقاومت طولانی مدت یا کوتاه مدت استفاده می کنند. این شامل میانگین متحرک 10 روزه ، 20 روزه ، 50 روزه ، 100 روزه ، 200 روزه است.
در حالت ایده آل، میانگین های متحرک کوتاه تر (10 ، 20 ، 50) برای معامله گرانی که به دنبال سود سریع هستند مناسب است، در حالی که میانگین متحرک طولانی تر برای سرمایه گذاران بلند مدت مناسب است.
تصویر زیر میانگین متحرک 200 روزه را نشان می دهد که به عنوان سطح حمایتی قیمت بیت کوین عمل می کند.
سطوح فیبوناچی
سطوح مشخص شده توسط ابزار اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracement) نیز می توانند به عنوان حمایت و مقاومت عمل کنند. به عنوان مثال در تصویر زیر می توانید مشاهده کنید، سطح 61.8٪ فیبوناچی چندین بار به عنوان حمایت عمل کرده است، در حالی که سطح 23.6٪ در برابر قیمت مقاومت می کند.
مزایای استفاده از حمایت و مقاومت
تشخیص صحیح و استفاده از این شاخص ها در تصمیم گیری های معاملاتی می تواند مزایای قابل توجهی را برای تریدر ها و سرمایه گذاران به ارمغان بیاورد که در درک استاپ اوت با مثال ادامه اشاره مختصری به هریک از این مزایا شده است.
✔️ کمک استراتژی معاملاتی بهتر: بازار معاملات ارزهای دیجیتال به بی ثباتی مشهور هستند. سرمایه گذاران مبتدی ممکن است در صورت ورود به بازار بدون رویکرد استراتژیک متحمل خسارات قابل توجهی شوند. استفاده از این سطوح به معامله گران اجازه می دهد تا یک طرح یا استراتژی معاملاتی برای واکنش متقابل در برابر نوسانات بازار برای سود بیشتر برای خود تعیین کنند و منطقی ترین تصمیمات را بر اساس تغییرات و رویداد های بازار بگیرند.
✔️ شناسایی روند های بازار: توانایی شناسایی روندهای بازار برای هر تریدر در بازار ارزهای دیجیتال بسیار مهم و حیاتی است. سطح پشتیبانی و مقاومت برخی از بینش ها را در مورد روند مداوم بازار ارائه می دهد. برای معامله گرانی که در معاملات آتی ارزهای دیجیتال شرکت می کنند، ورود در زمان مناسب و با استفاده از این سطوح می تواند به معنای پتانسیل سود قابل توجه باشد.
✔️ تشخیص نقاط بحرانی ورود و خروج: تریدر ها از شاخص های حمایت و مقاومت برای شناسایی نقاط ورود و خروج از پوزیشن های معاملاتی استفاده می کنند. این سطوح به معامله گران کمک می کند فرصت های ورود و خروج به یک پوزیشن معاملاتی را شناسایی کنند.
✔️ مدیریت ریسک: این سطوح می توانند به عنوان ابزارهای قوی مدیریت ریسک عمل کنند. به عنوان مثال ، یک معامله گر با موقعیت لانگ (خرید) می تواند استاپ لاس یا حد ضرر را دقیقاً زیر سطح حمایت قرار دهد. این به معامله گر کمک می کند از ضررهای قابل توجه در روند نزولی جلوگیری کند. به همین ترتیب یک معامله گر با موقعیت شورت (فروش) می تواند حد ضرر را نزدیک به سطح مقاومت قرار دهد.
ریسک ها
دو ریسک عمده درباره استفاده از این شاخص ها در تصمیم گیری های معاملاتی وجود دارد که عبارتند از:
✖️ برک اوت های اشتباه: کاملاً معمول است که قیمت دارایی کمی بالاتر از مقاومت یا زیر سطح حمایت هم برود تا بعداً به این سطوح برگردد. این می تواند برای معامله گران تازه کار سردرگمی ایجاد کند. علاوه بر این، اگر یک معامله گر استاپ لاس را دقیقاً زیر پشتیبانی قرار دهد، شکست های کاذب می تواند باعث ایجاد ضررهای قابل توجهی شود. به همین دلیل تریدرهای تازه کار هنگام استفاده از این شاخص ها برای معامله باید محتاط باشند.
✖️ چالش های یافتن حمایت و مقاومت: شناسایی سطح حمایت و مقاومت یک روند پیچیده است. برای یک مبتدی ممکن است تعیین دقت در سطح مطلوب دشوار باشد. از سوی دیگر ترید با شاخص های نادرست می تواند به سرعت به زیان قابل توجهی تبدیل شود یا بدتر از آن، موجب لیکوئید شدن دارایی شود.
سخن پایانی
صرف نظر از اینکه چه نوع معامله گری هستید، حمایت و مقاومت مفاهیم اساسی برای درک بازار و تصمیم گیری معاملاتی هنگام تحلیل تکنیکال است. حمایت به عنوان کف قیمت عمل می کند، در حالی که مقاومت به عنوان سقف عمل می کند. روش های مختلفی برای تشخیص حمایت و مقاومت می تواند وجود داشته باشد ، که برخی از آنها بر اساس تعامل قیمت و برخی از آنها بر اساس اندیکاتور های تکنیکال عمل می کنند. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که هیچ قانون صد درصدی برای تشخیص این مناطق وجود ندارد. قابل اعتمادترین مناطق پشتیبانی و مقاومت مناطقی هستند که توسط چندین استراتژی تایید می شوند.
آنچه درباره مارجین باید بدانید
به پولی که تریدر بهعنوان وثیقه نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکند، مارجین میگویند. دلیل این سپردهگذاری، جبران ریسکی است که تریدر با معاملات خود برای کارگزاری یا صرافی به وجود میآورد. این پلتفرم وامدهی معمولاً کسری از پوزیشنهای ترید شده است و آن را با درصد نشان میدهند. این نوع وامدهی را باید سپردهای برای همه معاملات باز خود در نظر گرفت. مقدار مارجینی که هر بروکر تعیین میکند، حداکثر میزان اهرمی (Leverage) را مشخص میکند که میتوانید در حساب معاملاتی خود از آن استفاده کنید؛ درنتیجه گاهی معاملات اهرمدار را معاملات مارجیندار نیز میگویند. تریدرهایی که با این پلتفرم ترید میکنند، میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند. همچنین Margin به تریدرها اجازه میدهد، پوزیشنهای اهرمدار (Leverage) باز کنند. با استفاده از اهرم یا لوریج میتوان با سرمایه اولیه کم، سرمایه بیشتری را وارد بازار کرد. هر بروکری قوانین خاص و متفاوتی برای این پلتفرم دارد؛ به همین دلیل بهتر است پیش از انتخاب بروکر و شروع معاملات مارجیندار، ابتدا از مقررات Margin آن بروکر یا صرافی مطلع شوید. معامله با این پلتفرم مانند شمشیری دولبه است و پیامدهای کاملاً متفاوتی دارد. این قابلیت ممکن است در تریدهای شما تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. همانطور که پیش از این نیز بیان شد، با استفاده از این نوع وامدهی میتوانید سودهای خود را چند برابر کنید، اما ممکن است متحمل ضررهای سنگینی نیز بشوید.
چگونگی محاسبه مارجین
جهت درک بهتر نحوه محاسبه این پلتفرم بهتر است به این مثال توجه کنید. فرض کنید بروکری برای معاملات فارکس به تریدرها اهرم ۱:۲۰ میدهد؛ یعنی به ازای هر ۲۰ واحد از ارز در معاملات باز، ۱ واحد از آن ارز برای Margin لازم است. بهعبارت دیگر اگر پوزیشنی ۲۰ دلاری باز کنید، مارجین این پوزیشن ۱ درک استاپ اوت با مثال دلار است و آن را ۲۰/۱ یا ۵ درصد نمایش میدهند.
به بیان دیگر، اگر بدانیم Margin بروکری ۱۰ درصد است، باید این ۱۰ درصد را برای هر ۱۰ دلاری که ترید میکنید، محاسبه کنید. درواقع باید ۱ دلار آن را برای مارجین در نظر بگیرید؛ بهعبارت دیگر در این مثال اهرم معامله را باید روی ۱:۱۰ قرار دهید.
مارجین آزاد (Free Margin)
به مقدار پول آزاد در حسابهای معاملاتی گفته میشود که برای معاملههای درک استاپ اوت با مثال جدید کاربرد دارد. مارجین آزاد با کمکردن مقدار Margin استفادهشده از اکوییتی (Equity) به دست میآید. اکوییتی نیز به موجودی کل حساب شما همراه با سودها یا ضررهای شناور حاصل از معاملات باز گفته میشود. تفاوت اکوییتی با بالانس یا موجودی حساب این است که بالانس به کل پولی میگویند که در حساب خود سپردهگذاری کردهاید (که شامل Margin استفادهشده برای پوزیشنهای باز نیز میشود)، اما اکوییتی سود یا ضرر حاصل از پوزیشنهای باز را نیز حساب میکند. اگر در حساب خود پوزیشن بازی نداشته باشید، مقدار اکوییتی با بالانس برابر خواهد بود.
فرض کنید حسابی با موجودی ۱۰۰۰ دلار و مارجین CFD 5 درصد داریم. در ادامه میخواهیم یک پوزیشن ۸۰۰۰ دلاری باز کنیم؛ پس در ابتدای معامله موارد زیر را خواهیم داشت:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
مارجین: ۴۰۰ دلار (۵ درصد از ۸۰۰۰ دلار)
مارجین آزاد: ۶۰۰ دلار (اکوییتی منهای Margin استفادهشده)
اکوییتی: ۱۰۰۰ دلار
اگر ارزش پوزیشن ما افزایش پیدا کند و برای مثال به اندازه ۵۰ دلار سود کنیم، موارد بالا بهصورت زیر تغییر میکند:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
Margin: 400 دلار
Free Margin: 650 دلار
اکوییتی: ۱۰۵۰ دلار
Margin استفادهشده و موجودی حساب تغییری نمیکنند، اما مارجین آزاد و اکوییتی افزایش مییابند؛ زیرا باید سود حاصل از پوزیشنهای باز را نشان دهند.
به یاد داشته باشید که اگر ارزش پوزیشن باز ما بهجای افزایش، بهاندازه ۵۰ دلار کاهش پیدا کند، Margin آزاد و اکوییتی نیز به همان نسبت کاهش مییابند.
سطح مارجین
یکی از مهمترین مفاهیم در معاملات، سطح این پلتفرم است. Margin level نسبت اکوییتی به Margin استفادهشده را نشان میدهد. این مفهوم را بهصورت درصدی نمایش میدهند و به شکل زیر محاسبه میشود:
Margin level: (اکوییتی / Margin استفاده شده) * ۱۰۰
کارگزاریها ازاین سطح l استفاده میکنند تا ببینند آیا تریدرها میتوانند پوزیشن جدیدی باز کنند یا نه. زمانی که سطح مارجین صفر درصد باشد، به این معناست که تریدر هیچ پوزیشن بازی در حساب خود ندارد. از سوی دیگر، Margin level 100 درصد یعنی اکوییتی حساب برابر با مارجین استفاده شده است. زمانی که این سطح به ۱۰۰ درصد میرسد، بروکر تا زمانی که تریدر پول بیشتری را به حساب خود واریز کند یا سود شناور ناشی از پوزیشنهای باز او افزایش یابد، اجازه بازکردن پوزیشن جدید به او نمیدهد. تصور کنید حسابی با موجودی ۱۰ هزار دلار و پوزیشن بازی داریم که به Margin 1000 دلاری درک استاپ اوت با مثال نیاز دارد. اگر بازار در جهت مخالف پوزیشن حرکت کند و ۹ هزار دلار به ما ضرر بزند، اکوییتی برابر با ۱۰۰۰ دلار خواهد بود (۱۰۰۰۰ منهای ۹۰۰۰). در چنین موقعیتی، اکوییتی با مارجین برابر میشود؛ یعنی سطح مارجین ۱۰۰ درصد است؛ درنتیجه نمیتوان هیچ پوزیشن جدیدی باز کرد؛ مگر اینکه بازار به نفع ما حرکت کند و به سوددهی منجر شود یا اینکه پول بیشتری به حساب خود واریز کنیم.
برای فهم بهتر مارجین باید سطح آن را بیاموزید.
فرض کنید قیمت همانطور به حرکت در جهت مخالف پوزیشن ما ادامه دهد؛ در این صورت بروکر بهصورت خودکار پوزیشن ضرر را میبندد. آن محدودهای که بروکر با توجه به آن پوزیشن ما را میبندد، به سطح مارجین بستگی دارد. به این حد سطح استاپ اوت (Stop out) میگویند که در هر بروکری متفاوت است. بروکر پوزیشنها را بهترتیب نزولی میبندد؛ بنابراین ابتدا از بستن پوزیشنهای بزرگتر شروع میکند. با بستن هر پوزیشن، Margin استفادهشده آزاد میشود؛ به این ترتیب سطح آن نیز افزایش مییابد؛ بنابراین ممکن است این سطح بالاتر از سطح استاپ اوت قرار بگیرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یا اینکه قیمت همچنان در جهت مخالف پوزیشن ما حرکت کند، بروکر به بستن پوزیشنهای باز ادامه میدهد.
کال مارجین
از جمله بزرگترین کابوسهای هر تریدر حرفهای، کال مارجینشدن است. زمانی که سطح Margin از حد مشخصی که سطح کال مارجین نام دارد، پایینتر برود، بروکر به شما اخطار Margin call میدهد. سطح کال مارجین در هر بروکری بهطور متفاوتی محاسبه میشود، اما معمولاً Margin call شدن قبل از استاپ اوتشدن اتفاق میافتد. درواقع این اخطار به تریدرها میگوید که بازار در حال حرکت در جهت مخالف شماست؛ پس باید براساس حرکت آن اقدامات لازم را انجام دهید. بروکرها به این دلیل اخطار کال مارجین میدهند تا از موقعیتهایی که تریدر از پس هزینه ضرر خود برنمیآید، اجتناب کنند. باید توجه داشت، در موقعیتهایی که بازار بهسرعت در جهت مخالف پوزیشن شما حرکت میکند، ممکن است بروکر فرصت نداشته باشد که پیش از رسیدن به سطح استاپ اوت، این اخطار را بدهد. حتماً فکر میکنید که چطور باید از این موقعیت دوری کرد؟ پاسخ این است که اگر بهطور منظم موجودی حساب خود را چک کنید و در همه پوزیشنهای خود از حد ضرر (Stop loss) استفاده کنید، دیگر لازم نیست نگران Margin call باشید.
یکی دیگر از روشهای مؤثر برای گرفتارنشدن در دام کال مارجین، برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک است. با مدیریت مؤثر ریسکهای احتمالی، درک بهتری از آنها پیدا کرده و پوزیشنهای خود را در جایی باز میکنید که ریسک کمتر و حسابشدهتری به همراه داشته باشد.
مزایا و معایب استفاده از Margin
این پلتفرم نیز مانند همه امکانات معاملاتی، مزایا و معایبی دارد که میتوان آنها را بهصورت ریسکها و پاداشها در نظر گرفت. میزان ریسک یا پاداش این پلتفرم وامدهی تا حد زیادی به استراتژی معاملاتی نیز بستگی دارد.
مزایا
اگر در معاملات خود بهدرستی از Margin استفاده کنید، از مزایای زیر بهرهمند میشوید:
با استفاده از این پلتفرم میتوان سود بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از موجودی حساب استاندارد به دست آورد.
ارزش حساب خود را با سرعت بیشتری افزایش میدهید.
تریدرهای باتجربه راحتتر و سریعتر معاملات خود را ارزیابی میکنند و در آن واحد تصمیم میگیرند.
به سرمایه اولیه کمتری برای ترید نیاز دارید؛ بنابراین پول خود را روی موقعیت دیگری سرمایهگذاری میکنید.
معایب
از آنجا که در معاملات مارجیندار، حجم معاملات بالاست، با استفاده از آن حساب خود را در معرض خطر ضررهای سنگین قرار میدهید.
معامله با Margin برای تریدرها استرس بسیاری دارد.
ممکن است کال مارجین شوید؛ در این صورت یا باید سرمایه بیشتری را به حساب خود وارد کنید یا اینکه بعضی از سرمایههای خود را بفروشید تا بتوانید پول وثیقه را آزاد کنید.
کاربرد مارجین در صرافی ها
با وجود اینکه تریدرها با استفاده از اهرم میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند، وجود قابلیتی به نام Margin سبب میشود معاملات قبل از اینکه بروکر یا صرافی را متضرر کنند، بسته شوند؛ درنتیجه از این نظر برای صرافیها ضرری به همراه ندارند. از سوی دیگر، زمانی که تریدر در معاملات اهرمدار خود سود میکند، صرافی یا بروکر نیز با دریافت کارمزد از آن معامله سود میبرد. به این ترتیب مارجین ابزاری کاربردی برای صرافیها به شمار میآید.
دیدگاه شما