حرکت شارپی چیست؟ چه تاثیری روی روند سهم دارد؟
حرکت شارپی یا (spike) به مجموعهای از روندهای صعودی یا نزولی قیمت سهام در بازار بورس گفته میشود که با مقیاسی تقریباً بزرگ و در یک بازه زمانی کوتاه صورت میگیرد.
بهاینترتیب با توجه به نزولی یا صعودی بودن حرکت شارپی ممکن است این حرکت به نفع یا ضرر سهامداران باشد. در نظر داشته باشید که با استفاده از اطلاعاتی که حرکتهای شارپی در اختیار ما قرار میدهند میتوانیم نسبت به چگونگی روند قیمت سهام و افزایش یا کاهش آن آگاهی پیدا کنیم.
حرکت شارپی سهم، در بازار بورس ایران
در بازار بورس ایران میتوان مواردی را مشاهده نمود که در اثر رفتارهای مختلف بازار، حرکت شارپی در نمودار سهم ایجاد شده است. برخی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روند شارپی قیمت سهام شرکتها در ادامه بررسی میشود.
افزایش سرمایه یکی از عواملی است که میتواند موجب ایجاد یک حرکت شارپی در نمودار سهم شود. بهعنوانمثال سهام شرکتی که افزایش سرمایه داده است و در وضعیت بازگشایی قرار دارد، برای آغاز معاملات ممکن است با تغییرات مثبت یا منفی حدود ۳۰ درصدی همراه باشد. این رویداد منجر به یک حرکت شارپی در روند قیمت این سهم خواهد شد.
برگزاری مجمع عادی سالیانه
ممکن است شرکتی وارد مجمع عادی سالیانه شده و سود تقسیمی میان سهامداران خود توزیع نماید. سهام این شرکت در بازار بورس یا فرابورس در آغاز بازگشایی بدون محدودیت دامنه نوسانی باز میشود و این امر میتواند منجر به ایجاد یک حرکت شارپی در نمودار سهم شود.
دورههای خاص
در برخی دورههای خاص با توجه به اتفاقاتی که رخ میدهد، امکان دارد که طی یک الی دو ماه، برخی از سهام یا صنایع مشخص، در این بازه کوتاه ۱۰۰ الی ۲۰۰ درصد بازدهی بدهند. همین امر نمونهای بارز در ایجاد روند شارپی در نمودار سهم است.
مواردی که به آنها اشاره شد، برخی از عوامل تأثیرگذار در ایجاد روند یا حرکت شارپی قیمت سهام در بازار بورس ایران بودند. در نظر داشته باشید که این موارد بهندرت به وجود میآیند. طبیعتاً بهمنظور شناسایی این موقعیتهای خاص در بازار بورس نیازمند کسب مهارت و علم کافی در حوزه بازار بورس خواهید بود. به همین منظور شما میتوانید در کلاسهای آموزشی بورس کارگزاری آگاه ثبتنام و شرکت نمایید:
استراتژی اسکالپ چیست؟
یکی از انواع استراتژیهای مهم معاملات در بازار بورس، استراتژی اسکالپ است. افرادی که به این شیوه معامله میکنند، معمولاً قصد نگهداری یا حفظ سهام را در طولانی مدت ندارند. در این استراتژی معاملهگر پس از دریافت چند پیپ (کمترین نرخ مبادلهای) از سهام خارج میشوند.
به معاملهگرانی که استراتژی اسکالپ را در معاملات خود به کار میبرند، اسکالپر گفته میشود.
اسکالپرها، کوتاهمدت در یک معامله میمانند و ازاینرو، سود هر معامله کم است، ولی تعداد معاملات و کسب سود آنها به نسبت بیشتر خواهد بود. اسکالپ یک استراتژی مبتنی بر سرعت تصمیمگیری بالا و پذیرفتن ریسکهای احتمالی سریع است. برای موفقیت در استراتژی اسکالپ، باید نکات کلیدی ازجمله زمان گشایش، پوزیشن معاملاتی، زمان فروش و همچنین زمان خارج شدن از معامله را بهخوبی مدنظر قرار دهید.
فعالان بازار بورس در ایران عموماً از این استراتژی استفاده نمیکنند. درواقع افراد بر این باورند که سودهای اندک نمیتواند جایگزین خوبی برای سودهای کلان و بلندمدت باشد. درنتیجه سعی میکنند در یک سرمایهگذاری مشخص دیدگاه بلندمدت داشته باشند. بااینحال به نظر میرسد استفاده از استراتژی اسکالپ نیز برای بسیاری از سرمایهگذاران مفید بوده است. این نوع سرمایهگذاری حتی برای افرادی که هزینه کمتری برای سرمایه گذاری در اختیار دارند نیز مناسب است. در نظر داشته باشید که این استراتژی ویژه افرادی است که میخواهند ریسکهای کوتاهمدت و با سود کوچک اما منطقی را تجربه کنند. این افراد نیاز به دانش تحلیلی موردنیاز برای تصمیمگیری صحیح در ورود و خروج مناسب به یک سهم دارند.
امواج ایمپالس چیست؟
آر.ان. الیوت صاحب نظریه قانون امواج، در سال ۱۹۳۸ برای اولین بار در کتاب خود اقدام به بیان نظریهای نمود که بعدها این نظریه تکاملیافته و در قالب قانونی به نام خود او شهرت یافت و امروزه ما از آن تحت عنوان قانون امواج الیوت یاد میکنیم. الیوت یک سبک از تحلیل تکنیکال پیشرفته بهحساب میآید که در آن به بررسی و تحلیل دقیق موجها پرداخته میشود. در این فرآیند، موج شماریها یا به شکل روند هستند که به آن ایمپالس گفته میشود و معمولاً پنج موجی هستند، یا به شکل اصلاحی است که به آن کارکشن نیز گفته میشود که سه موجی هستند.
ایمپالس ها روندهای کاملاً شتابدار هستند که ممکن است در بازه یک یا دو ماهه، بهاندازه ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد بازدهی به همراه داشته باشد؛ اما کارکشنها روندهای زمانبر و بدون شتاب بوده و گاهی فرسایشی و خستهکننده به نظر میآیند. فرایندهای کارکشن معمولاً به این شکل است که یک کارکشن باید تمام شود که منجر به وجود آمدن روند ایمپالس شود و یا اتمام روند ایمپالس شروع روند کارکشن را به دنبال داشته باشد.
برای استفاده صحیح از فرایند امواج ایمپالس، معاملهگر باید به الزامات و خصوصیات زیادی توجه داشته باشد. این الزامات به الزامات حداقلی و حداکثری تقسیمبندی میشوند. بهصورت کلی برای بررسی یک موج ایمپالس باید حدود ۱۵ قانون مختلف را چک کنیم؛ اما گاهی با سهلانگاری ۲ یا ۳ قانون بیشتر چک نمیشود! و همین امر موجب افزایش چشمگیر اشتباهات در شناسایی امواج ایمپالس میگردد.
در سادهترین حالت اگر یک ۵ موجی، الزامات حداقلی یک موج ایمپالس را دارا باشد، صرفاً کاندیدای یک موج ایمپالس است و نمیتوان تا الزامات حداکثری را رعایت نکرده، لیبل ایمپالس را روی آن موج نصب کرد.
الزامات حداقلی
۱- پنج موج مجاور باید وجود داشته باشد (تک موج یا بالاتر) که الزامات سری ساختاری برای یک الگو است:
۲- سه تا از پنج موج باید بهطور موافق در یکجهت، یا صعودی یا نزولی، حرکت کنند:
۳- بلافاصله پس از موج اول، یک حرکت در جهت مخالف رخ میدهد (موج دوم). موج دوم هرگز نمیتواند کل موج اول را بازگشت کند:
۴- موج سوم باید بلندتر از اولی و طولانیترین موج ساختار باشد:
۵- بلافاصله بعد از موج سوم، یک حرکت کوچک در جهت مخالف آن (ولی همجهت با موج دوم) رخ میدهد (موج چهارم). چهارمین موج هرگز نباید کل موج سوم را بازگشت نماید:
۶- موج پنجم تقریباً همیشه بلندتر از چهارمی است، در غیر این صورت حداقل باید %۳۸/۲ از بخش چهارم باشد (برحسب قیمت). وقتی بخش پنجم کوچکتر از چهارمی است، آن بخش پنجم را اصطلاحاً ناقص (Truncated) مینامیم.
نکته: اگر یکی از قوانین فوق رعایت نشده باشد، رفتار بازار بهطور پیشفرض، باید دارای ماهیت کارکشن باشد نه ایمپالس یا شاید گروه موج شما به اشتباه تجمیع شده است. در این حالت نیازی به بررسی قوانین دیگر برای صحت یک موج ایمپالس نیست.
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم حرکت شارپی به مجموعهای از حرکتهای صعودی یا نزولی قیمت سهام در بازار بورس گفته میشود که با مقیاسی تقریباً بزرگ و در یک بازه زمانی کوتاه صورت میگیرد. در این مطلب سعی کردیم به زبان ساده عوامل مختلف به وجود آورندهی حرکت شارپی را بررسی کنیم. بهعنوان یک معاملهگر در بازار بورس برای کسب سود ایده آل از یک سهم در بازه زمانی کوتاه، میتوانید با توجه به مطالب گفتهشده اقدام نمایید؛ اما در نظر داشته باشید که حتماً مهارت و علم لازم را در این حیطه کسب کرده باشید.
نظریه امواج الیوت : امواج Impulse الیوت (محرک، پیشرو)
آقای الیوت نشان داد که بازارهای دارای روند (trending market) بر اساس آنچه او الگوی موج 5-3 می نامد، حرکت می کنند. اولین الگوی 5 موجی، امواج پیشرو یا امواج ایمپالس؛ و آخرین الگوی 3 موجی، امواج اصلاحی نامیده می شوند.
در چنین الگویی، امواج 1،3،5 امواج محرک هستند، به این معنی که با روند کلی، هم جهت هستند؛ و در مقابل، امواج 2 و 4 اصلاحی هستند. امواج 2 و 4 را با الگوی اصلاحی ABC (که در مطالب بعدی درمورد آن توضیح خواهیم داد) اشتباه نگیرید!
بیایید ابتدا نگاهی به الگوی محرک 5 موجی بیندازیم. اگر آن را به صورت تصویری ببینید بهتر است:
البته هنوز هم کمی گیج کننده به نظر می رسد، بهتر است آن را به صورت رنگی ببینیم:
در ادامه شرح کوتاهی از آنچه در طول هر موج اتفاق می افتد، آورده شده است. ما قصد داریم در مثال خود از بازار سهام استفاده کنیم، زیرا سهام همان چیزی است که آقای الیوت از آن استفاده کرده است. اما واقعا مهم نیست که از چه بازاری استفاده شود، از بازار جفت ارزها تا اوراق قرضه، طلا نفت یا هر چیز دیگری. نکته مهم این است که نظریه امواج الیوت می تواند در بازار ارزها هم مورد استفاده قرار بگیرد.
امواج الیوت : موج 1
سهام حرکت اولیه خود به سمت بالا را انجام میدهد.
این حرکت معمولا توسط تعداد نسبتا کمی از افراد ایجاد می شود که ناگهان (به دلایل مختلف واقعی یا خیالی) احساس می کنند که قیمت سهام ارزان است، و زمان مناسبی برای خرید است؛ و این باعث افزایش قیمت می شود.
امواج الیوت : موج 2
در این مرحله، افرادی که در موج اولیه بودند، بر این باورند که ارزش سهام overvalue است، یعنی بیش از چیزی است که باید باشد (گران تر است)؛ بنابراین معاملات لانگ (خرید) خود را در سود می بندند و این باعث می شود که قیمت سهام پایین بیاید. با این حال، قبل از اینکه سهام دوباره به عنوان معامله “خرید” در نظر گرفته شود، به پایین ترین سطح قبلی خود (previous low) نمیرسد.
امواج الیوت : موج 3
این موج معمولا طولانی ترین و قوی ترین موج است. در این مرحله، سهام، توجه عموم مردم را به خود جلب کرده است. افراد بیشتری از سهام مطلع می شوند و می خواهند آن را بخرند. این باعث می شود قیمت سهام، بالا و بالاتر برود. این موج معمولا از موج ایجاد شده در انتهای موج 1، بالاتر می رود (یک higer high جدید ثبت می کند).
امواج الیوت : موج 4
معامله گران دوباره معاملات خود را می بندند چون دوباره معتقدند که قیمت سهام گران است.
این موج ضعیف است، زیرا معمولا افراد بیشتری هستند که هنوز نسبت به سهام دیدگاه صعودی دارند و منتظر “خرید در قیمت پایین” هستند.
امواج الیوت : موج 5
این همان نقطه ای است که عمده مردم در بورس به آن می رسند، و حرکتی هیستریک است و توسط هیجان زیاد هدایت می شود.
در اینگونه مواقع معمولا مدیر عامل شرکت دارای سهام را در صفحه اول مجلات بزرگ به عنوان شحصیت سال می بینید. معامله گران و سرمایه گذاران شروع به ارائه دلایل مضحک برای خرید سهام می کنند و اگر کسی با آنها مخالفت کند، با او برخورد می کنند.
این دقیقا همان زمانی است که سهام بیش از حد گران (overprice) می شود. در این زمان، Contrarianها (افرادی که بر خلاف روند بازار معامله می کنند) شروع به گرفتن پوزیشن شورت (فروش) می کنند که باعث شروع الگوی ABC می شود.
امواج ایمپالس گسترده
یکی از نکاتی که باید درمورد نظریه امواج الیوت بدانید این است که یکی از 3 موج محرک (1، 3 یا 5) همیشه ” Extended” خواهد بود (امتداد یافته). به زبان ساده، بدون در نظر گرفتن درجه، همیشه یک موج، طولانی تر از دو موج دیگر خواهد بود. به گفته الیوت، معمولا این موج، موج پنجم است که امتداد می یابد. البته با گذشت زمان، این روش قدیمی نام گذاری موج ها تغییر کرده است زیرا افراد بیشتری موج سوم را به عنوان موج امتداد یافته در نظر می گیرند.
معرفی سبک های مختلف الیوتی
الیوت “نظریه امواج الیوت” را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت ها در بازار سرمایه متوجه شد نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد، پیروی می کند. با این کشف او توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می شدند انجام داد.
الیوت بر این باور بود که هر عرصه ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد، حرکت ها بر اساس قاعده ای طبیعی که او آن را نظریه موج، برگرفته از حرکت امواج دریا، می خواند، انجام می شود و البته پر واضح است که بزرگترین نمود چنین بالا و پایین شدنی، بازار سرمایه است.
الیوت به مدد هوش و نبوغ شگفت انگیزش، با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه می کرد.
در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش بینی های او تحقق یافته است.
هر قدر در شرایط غیر قابل پیش بینی اقتصاد مانند رکودهای اقتصادی، جنگ های بزرگ، امواج ایمپالس چیست؟ بازسازی های پس از جنگ و شکوفایی های اقتصادی بیشتر تامل می کنیم، بهتر درک می کنیم که نظریه امواج الیوت کاملا متناسب با واقعیت های زندگی است. این مهم سبب ایجاد اطمینان بیشتر به این اصل انکار ناپذیر می شود.
در سال ۱۹۳۹ نظریات الیوت با کمک سی جی کولینز، طی مقالاتی که در مجله فایننشال ورلد منتشر شدند، مورد توجه وال استریت قرار گرفت . طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت )، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت ، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.
سبک پریچر:
رابرت پریچر دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است. پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد پریچر بود. امواج الیوت همانند هر علم دیگری با گذشت زمان نیازمند توسعه بیشتر و به روز رسانی می باشد تا بتواند همگام با تغییرات در طول زمان پیشروی نماید.
الیوت بیشتر زمان خود را صرف مبانی و کلیات الگوها علی الخصوص امواج ایمپالس (شتابدار) کرده بود از این رو با گذشت زمان و افزایش تعداد معامله گران، به پیچیدگی های بازار افزوده می شد و کار با تئوری امواج الیوت سخت تر می نمود. پریچر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.
در آن زمان امواج ایمپالس زیادی در نمودارها وجود داشت از این رو شاید بررسی کارکشن های سخت و دشوار خیلی مفید فایده نبود. اکثر توضیحات تکمیلی که پریچر ارائه کرد، هر چند در زمان خود بسیار مفید بود اما تقریبا همه ی آن ها را در قالب “راهنما” منتشر کرد.
یکی از ضعف های بزرگ پریچر همین امر بود چرا که عملا “راهنما” ها قوانین الزام آور نبودند که بتوانند در تصمیم گیری معامله گران نقش اصلی را ایفا کنند. این راهنماها اگر در چارتی بودند، الگوها به ایده آل های پریچر نزدیک می شدند و اگر نبودند عملا مشکلی در الگوها و شمارش های الیوتی ایجاد نمی شد. همچنان در بازار دو مشکل بزرگ برای معامله گران به روش الیوت وجود داشت. عدم وجود قوانین سرسختانه و محکم برای تشخیص امواج ایمپالس و عدم تبیین دقیق کارکشن ها.
نکته ای که جالب است بدانید رابرت فارغ التحصیل روانشناسی است و تئوری الیوت را بوسیله نظریه سوشیونومیکس socionomics به اقتصاد، اجتماع، سیاست و … بسط داد. فراگیری تئوری موجی الیوت بدلیل پیش بینی های حیرت آور ایشان با این روش بوده است و اکثریت تحلیل گران موجی در دنیا پیرو ایشان هستند.
از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پریچر بود و توانست توسعه ی بیشتری در کارکشن های کامپلکس دهد رابرت بالان بود. بالان علی رقم توسعه بیشتر کارکشن های کامپلکس همچنان نتوانست قوانین الزام آور در این مورد پیدا کند و همچنین نتوانست حلقه ی مفقوده بحث درجه و چگونگی کنش این ترکیبات پیچیده با الگو های مجاور را کشف کند. جفری کندی نیز مطالب مفید بیشتری را نتواست به الیوت اضافه کند و بیشتر سعی کرد به کاربردهای عملی الیوت در بازار بپردازد. وین گورمن و کنستانس براون و بیشتر اساتید دیگر بیشتر دنباله روی رابرت بوده اند.
سبک گلن نیلی:
گلن نیلی آخرین استاد نام آشنا و نابغه ی دنیای الیوت در سال 1980 شروع به تحقیق بیشتر کرد. این تحقیقات به منظور روشن کردن دقیق و فنی الگوهای ایمپالس و کارکشن های استاندارد و غیر استاندارد و تفاوت های ریزبینانه آنها انجام شد. در نهایت این تحقیقات در سال 1987 تکمیل شد و در قالب کتاب Mastering Elliott Wave Analysis (این کتاب با نام استادی در تئوری موجی الیوت ترجمه ناصر دادگستر منشتر شده).
گلن نیلی در طول این سالها توانست اکثر ضعف های روش های قبلی را مرتفع نماید و انقلابی عظیم در تئوری موجی الیوت بنا نهاد. سبک حاضر با هدف ایجاد یک ترقی چشمگیر در قابلیت بقای تئوری موجی الیوت نوشته شده و این هدف را با مطرح کردن یک رویکرد عملی و کاربردی پیرامون تحلیل بازارها انجام می دهد. این رویکرد ابتکاری که با تحلیل موجی الیوت به سبک نیلی شناخته می شود و به نئوویو شهرت دارد.
حین مطالعه این سبک ، به سرعت در خواهید یافت که شبیه هیچ سبک دیگری در حوزه ی تحلیل بازارها نیست. آنچه در این سبک معرفی شده ، اولین رویکرد گام به گام درباره تئوری موجی الیوت می باشد که تا کنون به رشته ی تحریر در آمده است. هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید. تمام جرئیات کاملا شرح داده شده است به طوری که هر جمله ای وقف چیزی شده است.
گلن نیلی در طول 37 سال گذشته توانست با پیش بینی های بی نظیر خود توانایی سبک نئوویو را به اثبات برساند. آخرین پیش بینی او کاهش قیمت طلای جهانی از محدوده ی 1900 دلار به محدوده ی 1000 دلار می باشد که در مخیله ی بهترین تحلیل گران جهان نمی گنجید و خیلی ها 5 سال قبل او را در نشریات خود “دیوانه” نامیدند.
به تفاوت های عمده ی سبک نیلی با سایر سبک های الیوتی می توان به صورت خلاصه اشاره کرد :
●تعاریف مبهم تک موج در نمودارهای میله ای (یا کندل استیکی) را با ابداع دیتای خطی با عنوان کش دیتا مرتفع کرد.
●تدوین قوانین اضافه ای در مورد امواج ایمپالس (شتابدار) برای پایان دادن به اما و اگرهای موجود در “راهنما”ها.
●تدوین قوانین ساختاری به منظور مرتبط ساختن هر الگو با الگوی مجاروش.
●تدوین قوانین دقیق و کاملا کاربردی درجه به منظور ترکیب الگوها.
●تشریح بسیار کامل تمام کارکشن های استاندارد با ابداع قوانین منحصر به فرد.
●تشریح بسیار کامل کارکشن های کامپلکس و نحوه ی کنش آنها با باقی الگوهای بازار با ابداع قوانین روانشناسی.
●ابداع قوانین منطق در بازار و کشیدن خط بطلان بر دیدگاه صرفا ریاضی وار در بازار.
در مورد گلن نیلی و ویژگی های این سبک منحصر به فرد ساعت ها می توان صحبت کرد. بزرگترین نقص این سیستم ، زمان بر بودن یادگیری آن است که نیلی بارها بر آن تاکید داشته است و نمی توان در اندک زمان یکی دو ماهه به فراگیری آن پرداخت.
سبک ماینر:
سبک ماینر یک سبک معاملاتی است نه تحلیلی، بنابراین ماینر یک سبک تحلیلی مخصوص بخود استفاده نمیکند (قیمت، الگو، زمان) بلکه با ترکیب بهینه از ابزارهای موجود که شاید برگرفته از اطلاعات و سبک تحلیلی دیگران باشد استفاده میکند. برای داشتن یک معامله موفق هنر استفاده از الیوت فقط در جهت یک ورود و خروج موفق در معامله گری، استفاده بیشتر از ابعاد مختلف بازار به جز قیمت از بارزترین ویژگیهای سبک ماینراست.
بیشترین تمرکز ایشان بر داشتن یک موقعیت معاملاتی ایده آل با بیشترین احتمال موفقیت از ورود تا خروج .او از هر دیدگاه جدیدی در جهت ارتقا این شرایط استفاده میکند. به عقیده ماینر استفاده از الیوت تا زمانی که به ایجاد یک شرایط معاملاتی ایده ال کمک کند میتواند کارساز باشد. ظرافت خاص در نوع ورود و خروج بازار از وِیژگیهای سبک معاملاتی ماینر است.
سبک ایان کوپسی:
اصول موجی الیوت بهطور گستردهای توسط معامله گران جهت پیشبینی چرخههای بازارها مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما ایان کوپسی یک اشتباه اساسی را در شیوۀ توسعۀ ساختارهایی که رفتار قیمت را تعریف میکند کشف نمود. او در کتاب خود با نام harmonic elliott wave ( با ترجمه مهدی مهدی میرزایی) چگونگی تعدیل در ساختار امواج انگیزشی الیوت را توضیح میدهد و نشان میدهد چه چیزی در اصول موجی اشتباه است و با تعیین ساختارهای تعدیلی ها اجازه میدهد تا پیشبینی معاملاتی دقیقتری داشته باشیم).
ایان کوپسی بیان میدارد روشی که به این کشف منجر شده، نسبتهای ریاضی مشترکی هستند که بخشهای مختلف ساختار موجی را به هم پیوند میدهند. وی نمونههای عملی باارزشی برای توضیح یافتههای خود ارائه کرده است. «ایان کوپسی» نشان میدهد که امواج درواقع چگونه توسعه مییابند و تصورات غلطی که الیوتیسین ها برای سالها ترویج نمودهاند را رد میکند. وی از روشهای خود با این دلیل که امواج باید دارای نسبتهای مشترک متداول باشند دفاع میکند و کمک میکند تا خواننده نسخۀ تعدیلشده اصول موجی را با درک و دقت بیشتری به کار ببرد.
ایان کوپسی عقیده دارد که یک اشتباه اساسی در اصول موجی محبوب الیوت وجود دارد و بیان میدارد روش تعدیلیاش بهوسیلۀ آزمونوخطا این اشتباهات را رفع نموده است تا تحلیل دقیقتری ارائه شود.هماهنگی در امواج الیوت باید توسط افرادی موردمطالعه قرار بگیرد که به اصول موجی الیوت ایماندارند و در آن به سطح مهارت یا استادی رسیدهاند.
بررسی امواج الیوت و کاربرد آن در بورس
ساعد نیوز: «رالف نلسون الیوت» (Ralph Nelson Elliott) در دهه 1930 نظریه امواج الیوت را توسعه داد. الیوت معتقد بود بازار بورس که تصور میشد رفتاری تصادفی و آشوبناک دارد، در حقیقت از الگوهایی تکراری تبعیت میکند.نظریه امواج الیوت در حقیقت برای توصیف حرکات قیمت در بازارهای مالی ارائه شده است.
الیوت بیان کرد که روند در قیمت های مالی ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. وی دریافت که نوسان ها در روانشناسی جمعی همیشه در همان الگوهای تکراری فراکتال یا «امواج» در بازارهای مالی ظاهر می شود. نظریه الیوت تا حدودی به «نظریه داو» (Dow Theory) شباهت دارد، زیرا هر دو می گویند که قیمت سهام در قالب امواج حرکت می کند. از آنجا که الیوت ماهیت «فراکتالی» بازارها را نیز به رسمیت شناخت، توانست جزئیات بیشتری را تجزیه و تحلیل کند. فرکتال ها ساختارهایی ریاضی هستند که در مقیاس های کوچک تر بی نهایت بار تکرار می شوند. الیوت کشف کرد که ساختار الگوهای قیمت سهام بورس به همان گونه است. وی سپس شروع به بررسی این موضوع کرد چگونه می توان از این الگوهای تکراری به عنوان شاخص های پیش بینی کننده بازار آینده استفاده کرد.
اصل اولیه تئوری امواج الیوت سال 1930
اگر بخواهم به طور ساده بگویم، حرکت در مسیر یک روند و در راستای آن به 5 موج خلاصه می شود که به آن ها امواج حرکتی(MOTIVE) گفته می شود و سه موج هم بر خلاف جهت یک روند وجود دارند که به آن ها امواج تصحیحی (Correction) گفته می شود.
در تصویر بالا به طور ساده این امواج نشان داده شده اند؛ اما در تصویر زیر به طول دقیق تر مشخص شده اند. امواج حرکتی با اعداد 1 تا 5 نشان داده شده و امواج تصحیحی با حروف A، B و C مشخص هستند. این الگوها هم در فریم های زمانی طولانی مدت و هم کوتاه مدت خود را نشان می دهند.بحث فراکتال بودن طبیعت بازار نیز از همینجا نشات می گیرد. یک کلم بروکلی را در نظر بگیرید. اگر یک کلم بروکلی بزرگ را به چند تیکه تقسیم کنید، هرکدام از آن تیکه ها خود شبیه همان کلم بروکلی بزرگ هستند.
امواج الیوت نیز به همین شکل هستند برای مثال با مشاهده و دقت در الگوهای یک ماهه می توان چندین الگوی امواج الیوت روزانه را نیز در ابعاد کوچکتر درون آن ها مشاهده کرد که در این مورد بعدا بیشتر توضیح خواهیم داد. این اطلاعات در کنار روابط فیبوناچی بین امواج به معامله گرها فرصت های معامله بسیار خوبی را نشان می دهند.
درجه امواج الیوت
اَبَرچرخه بزرگ (Grand Supercycle)
- ابرچرخه (Supercycle)
- چرخه (Cycle)
- اصلی یا اولیه (Primary)
- متوسط (Intermediate)
- ریز (Minor)
- بسیار ریز (Minuette)
- کوچک تر از بسیار ریز (Sub-Minuette)
انواع موج در الیوت
در حالت کلی موج ها به دو دسته کلی یعنی موج های جنبشی و موج های اصلاحی تقسیم می گردند. موج های جنبشی هم راستا با روند هستند مانند یک موج پنج تایی صعودی در یک روند صعودی و موج های اصلاحی در خلاف جهت روند هستند و عموماً از ۳ موج تشکیل می گردند که برآیند آن ها به عنوان موج اصلاحی نام گذاری می گردد.
موج های اصلاحی:
همان طور که گفته شد امواج اصلاحی، امواجی هستند که برخلاف روند آتی بازار، موج های قبلی خود را اصلاح می کنند. حال شایان ذکر است که امواج اصلاحی حالت های مختلفی دارند که شناسایی نوع آن ها کمک بزرگی در موج شماری درست به فرد تحلیلگر می کند.ا لگوی اصلاح به ۲ دسته متفاوت تقسیم می شود که شامل اصلاح ساده و اصلاح ترکیبی می باشد.
اصلاح ساده
در اصطلاح ساده فقط یک الگو وجود دارد. این الگو اصلاح زیگزاگ نامیده می شود. یک الگوی اصلاح زیگزاگ شامل الگوی سه موجی می باشد. که موج B نمی تواند بیش از ۷۵% از موج A را اصلاح نماید. موج C یک Low جدید را زیر موج A ایجاد می کند. معمولاً موج A از یک اصلاح زیگزاگ، الگوی ۵ موجی دارد. در ۲ مورد دیگر اصلاح (مسطح و نامنظم) موج A الگوی ۳ موجی دارد. بنابراین اگر شما بتوانید در موج A پنج موج را شناسایی کنید شما می توانید انتظار داشته باشید که اصلاح، با الگوی زیگزاگ پایان یابد.
اصلاح ترکیبی- مسطح، نامنظم، مثلث
گروه اصلاح ترکیبی شامل سه قسمت است: ۱- مسطح ۲- نامنظم ۳- مثلث
الگوی اصلاحی مثلث یا triangle
این الگو دارای ۵ موج است که هرکدام از ۳ موج فرعی تشکیل شده اند و عموماً با ریتم (۳-۳-۳-۳-۳) ظاهر می گردند و با حروف a, b, c, d, e نام گذاری می شوند. برای درک بهتر تصویر این الگو اگر از a به c و از b به d خطی فرضی را امتداد دهیم این شکل حاصل می گردد.
همچنین امواج ۵ گانه این الگو عموماً اورلپ هستند یعنی به حریم هم دیگر وارد می شوند. مثلث ها در حالت کلی به ۲ نوع همگرا و واگرا تقسیم می شوند که خود مثلث های همگرا دارای ۳ دسته یعنی متقارن، کاهشی و افزایشی هستند:
درواقع مثلث های متقارن به شکل افقی و مثلث های کاهشی و افزایشی به شکل مورب ظاهر می شوند که چارتی است برای تفکیک بهتر این دو از واژه مثلث و کنج استفاده می کند.
اصلاح نامنظم
در این نوع از اصلاح موج B یک High جدید ایجاد می کند. در نهایت نیز موج C می تواند به نقطه شروع A یا پائین تر از آن برسد
اصلاح مسطح
در یک اصلاح مسطح طول موج ها با یکدیگر یکسان است. بعد از یک الگوی حرکت ۵ موجی بازار به موج A می رسد. سپس موج B که تشکیل شد به نقطه High موج A قبلی می رسد. در نهایت نیز بازار در موج C به Low قبلی خود در A می رسد.
امواج ایمپالسی
موج های ایمپالسی از 5 زیرموج تشکیل می شوند که در مسیر بزرگترین روند حرکت می کنند.این الگو رایج ترین موج محرک است و بسیار ساده می توان آن را در بازار تشخیص داد.مانند تمامی امواج محرک، این موج از 5 زیر موج تشکیل شده که بین آنها 3 موج محرک و 2 موج اصلاحی هستند. این ساختار 5-3-5-3-5 نام گذاری شده و در تصویر بالا نشان داده شده است.با این حال، این ساختار قوانینی دارد که شکل گیری آن را تائید می کنند. این قوانین غیرقابل نقض هستند.اگر یکی از این قوانین نقض شود، ساختار را نمی توان موج ایمپالسی دانست و موج مشکوک باید دوباره نام گذاری شود. این قوانین عبارتند از:
موج 2 نمی تواند بیش از 100 درصد مسیر موج 1 را طی کند
نسبت ها و اندازه گیری موج
طول هر موج از طریق اندازه گیری فاصله عمودی شروع موج تا پایان آن محاسبه می شود. طول بر اساس یک نقطه از قیمت بیان می شود.
امواج الیوت چه چیزی را نشان می دهند
برخی تحلیلگران تکنیکال تلاش دارند تا از الگوهای موجی در بازار سهام با استفاده از نظریه موج الیوت بهره ببرند.این فرضیه می گوید حرکات قیمت سهام را می توان پیش بینی کرد زیرا این حرکات در قالب الگوهای بالا و پایین و تکرار شونده ای به نام امواج شکل می گیرند که تحت تاثیر روانشناسی سرمایه گذار است.
در این نظریه، امواج مختلفی وجود دارد از جمله امواج محرک (motive waves)، امواج ایمپالس (impulse waves)، و امواج اصلاحی (corrective waves).امواج الیوت یک الگوی ذهنی است و همه معامله گران این نظریه را به یک شکل تفسیر نمی کنند و برخی آن را استراتژی موفقی در معاملات نمی دانند.خود نظریه تحلیل موج را نیز نمی توان به سادگی تعریف کرد.برخلاف بسیاری از نظریه های شکل گیری قیمت، این نظریه دارای طرحی مشخص و قاعده مند نیست تا بتوان دستورالعمل های آن را بشکل کاملا دقیق دنبال کرد. تحلیل موج صرفا تصویری از تحرکات بازار ارائه می دهد و کمک می کند تا حرکات قیمت را در ابعادی بسیار وسیع تر و عمیق تر درک کنید.
قواعد امواج الیوت
در هر زمان، ممکن است بازار در الگوی اصلی پنج موج قرار داشته باشد و از آنجا که الگوی پنج موج شکل اصلی روند بازار است، تمام الگوهای دیگر را نیز تحت تأثیر آن هستند.«قوانین» خاصی وجود دارد که حاکم بر الگوی پنج موج است. این سه قانون به شرح زیر هستند:
قانون اول: موج 2 نمی تواند بیش از 100 درصد موج 1 تغییر کند. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است موج ۲ موج اصلاحی قابل انتظار نباشد و در واقع می تواند در جهت یک موج انگیزشی با درجه بزرگ تر قرار گیرد.
- قانون دوم: موج 3، که اغلب نمایانگر قوی ترین قسمت چرخه است، نمی تواند از موج 1 و موج 5 کوتاه تر باشد.
- قانون سوم: موج 4 نمی تواند از سقف موج ۱ عبور کند. اگر این اتفاق بیفتد، آخرین حرکت بازار باید بخشی از یک موج انگیزشی بزرگ تر باشد که می تواند به بالاتر یا پایین تر پیشرفت کند.
پیش بینی های بازار براساس الگوهای موجی
الیوت پیش بینی های دقیقی از بازار سهام بر اساس ویژگی های قابل اعتمادی که در الگوهای موجی یافته بود انجام داد. یک موج ایمپالس (impulse wave) که در مسیری مشابه روند بزرگتر حرکت می کند، همیشه پنج موج در الگوی خود نشان می دهد.با این حال، یک موج اصلاحی (corrective wave) در مسیری خلاف روند اصلی حرکت می کند. در مقیاسی کوچکتر، در هر امواج ایمپالس چیست؟ موج ایمپالسی پنج موج را می توان یافت. و این الگو تا بی نهایت خود را در مقیاس های کوچکتر و کوچکتر تکرار می کند. الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 30 میلادی در بازارهای مالی پیدا کرد اما تا دهه ها بعد دانشمندان پی به اهمیت فراکتال ها نبردند و آنها را به شکل ریاضی ترسیم نکردند.
ما اکنون میدانیم که در بازارهای مالی، “برای هر بالا رفتنی، پایین آمدنی نیز هست” زیرا هرگاه حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین باشد، حرکت بعدی در جهت مخالف خواهد بود. عملکرد قیمت شامل روندها و اصلاح های قیمت است. روندها مسیر اصلی قیمت را نشان می دهند درحالیکه اصلاح ها برخلاف روندها حرکت می کنند.
الیوت دریافت که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) تعداد امواج را در ایمپالس ها و اصلاح ها مشخص می کند. روابط موجی در قیمت و زمان نیز معمولا نسبت های فیبوناچی را نشان می دهند، مانند 38~ درصد و 62 درصد. برای مثال یک موج اصلاحی ممکن است 38 درصد از مسیر موج ایمپالسی قبل از خود را دوباره طی کند.تحلیلگرانِ دیگر اندیکاتورهایی ایجاد کرده اند که از نظریه موج الیوت الهام گرفته شده اند، از جمله اسیلاتور موج الیوت که در تصویر زیر نشان داده شده است.
این اسیلاتور با روشی مبتنی بر محاسبات انجام شده توسط کامپیوتر، پیش بینی مسیر آینده قیمت را بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک 5 دوره ای و 34 دوره ای ارائه می دهد. سیستم هوش مصنوعی Elliott Wave International، به نام EWAVES، تمام قوانین و دستورالعمل های موج الیوت را روی داده ها اعمال می کند تا بتواند تحلیلی خودکار از موج الیوت به دست آورد.
آموزش امواج الیوت به زبان ساده سری دوم
در سری اول آموزش امواج الیوت پرداختیم به تاریخچه و عملکرد الگویی آن همچنین در مورد ساختار ، اصول و قواعد آن توضیح دادیم.
گفتیم که با یک الگوی 8 موجی طرف هستیم که در نمودارها تکرار میشوند . این الگوی 8 موجی که شامل 5 موج جنبشی که امروز بصورت مفصل این 5 موج رابررسی میکنیم و به سراغ 3 موج اصلاحی A B C میرویم. که ترکیب این دو سری آموزش میشود آن چیزی که ما باید امواج ایمپالس چیست؟ از الیوت یادبگیریم و از آن مطلع باشیم.
کسانی که آموزش سری اول را مطالعه نکردید از لینک زیر میتوانند اقدام کنند
اما در سری دوم که مهمترین قسمت آموزش هست موارد زیر را آموزش خواهیم داد
- معرفی و بررسی امواج جنبشی
- قوانین و اصول امواج جنبشی
- کاربرد امواج
- معرفی و بررسی قوانین امواج اصلاحی
مشخصات موج 2
- معمولا موج 2 _ 61/8 درصد به اندازه موج 1 را بازگشت دارد . در تحلیل تکنیکال از این عدد استفاده های زیادی میشود . درصدی است که در فیبوناچی میتوان از آن بهره برد.
- موج 2 بصورت a b c است ، پس اگر این ریز موج ها را در موج 2 شناسایی کردیم به احتمال زیاد موج 2 را درست تشخیص داده ایم.
- توجه داشته باشید که در موج B باید 3 ریز موج دیگر هم شناسایی کنیم.
- موج C هم که در داخل موج 2 قرار دارد باید دارای 5 ریز موج باشد. همانطور که مشاهده میکنید هیچ فرقی بین یک روند نزولی و یا صعودی نیست و این قوانین در هر دو حالت یکسان میباشد.
- ما در الیوت یکسری بایدها و نبایدها را داریم که با رعایت همین موارد میتوانید در تشخیص امواج بهتر عمل کنید . بیاد داشته باشید که موج 2 هیچ موقع نباید 100 درصد موج 1 را اصلاح کند اگر مشاهده کردید موج 2 صددرصد موج 1 را اصلاح کرد به نباید ها توجه میکنیم و تشخیص میدهیم که موج صورت گرفته موج2 نمیباشد.
- زمانی که 5 ریزموج C را مشخص کردیم میتوانیم متوجه پایان موج 2 شویم .
- اصلا پیشنهاد نمیکنم که در هنگام وقوع موج 2 اقدام به معامله کنید .
مشخصات موج 3
- هنگام شروع موج 3 یک نمودار بلند در اندیکاتور macd صورت میگیرد.
- در انتهای موج 3 احتمال ایجاد پترن کراب وجود دارد.
- موج 3 در اکثر مواقع بصورت 5 موجی است . شاید در موج1 امکان شناسایی 5 ریزموج بسیار سخت باشد چرا که ممکن است نوسانات بسیار ریزی ایجاد شود ولی در موج 3 اینطور نیست و در اغلب مواقع 5 ریز موج براحتی شناسایی میگردد.
- موج 3 در بازارهای سهام بلندترین موج خواهد بود و به هیچ عنوان نمیتواند کوتاهترین موج باشد .
- در موج 3 میتوانید موقعیت های بسیار خوب و با ریسک کم جهت بازکردن معامله بدست آورید .
مشخصات موج 4
موج 4 طبیعتا رابطه ای با موج 3 دارد که موج 2 با موج 1 داشت . به نوعی میشه گفت موج 4 و 2 خیلی میتوانند شبیه به یکدیگر باشند.
میزان برگشت قیمت در موج 4 میتواند 50 درصد ، 38 و 24 درصد باشه که متداول ترین این درصد ها 24 و 38 درصد هستند که میتوانید این درصدها را براحتی با فیبوناچی تشخیص دهید.
معمولا تریدرهای حرفه ای زمانی که با 24 درصد اصلاح موج4 مواجه میشوند دست به معامله نمیزنند چرا که ممکن است به اشتباه شروع موج 5 تشخیص داده باشند و شاید پرکردن اصلاح تا 38 درصد هم پیش برود.
خب دوستان پس متوجه شدیم که چگونه و با چه روشی میتوانید انتهای موج 4 و شروع موج 5 را تشخیص دهید ، سعی کنید درصدهایی که گفته شد را تاجای ممکن دقیق مشخص کنید .
مشخصات موج 5
تشخیص دادن موج 5 از سایر موج ها بسیار راحت تر بوده چرا که 4 موج قبلی آن را شناسایی کردید ، خیلی از اوقات پیش میاد که موج 1 و 2 را شماره گذاری کردید ولی بعد از چند لحظه از نوسان نمودار متوجه میشوید که این امواجی که نامگذاری کردید اصلا موج 1 و 2 بودند .
تنها مشکل ما در این هست که بتوانیم به درستی انتهای موج 4 را مشخص کنیم و در هنگام شروع موج 5 اقدام به معامله کنیم. در بازارهای مالی جهان بیشترین معامله ها در ابتدای شروع موج 5 الیوت صورت میگیرد.
- معمولا در پیوتهای موج 3 و 5 ما شاهده واگرایی بین قیمت و اندیکاتور هستیم و میشه گفت وقوع واگرایی یک الزام هست برای تایید بوجود آمدن موج 5 . به نوعی تاییدیه برای شماره گذاری صحیح ما میباشد.
- موج 5 هم مثل موج 1 و 3 یک موج پیشرو هست و باید 5 موجی باشد .
- از نظر الگوهای هارومونیک احتمال تشکیل پترن باترفلای وجود دارد که باز وقوع همین پترن میتواند انتهای یک موج پیشرو را مشخص کند.
معرفی و بررسی قوانین امواج اصلاحی الیوت
به طور کلی دو نوع اصلاح داریم
- اصلاح ساده
- اصلاح ترکیبی
اصلاح ساده یک الگوست به نام زیگزاگ. در تصویر زیر مشاهده میکنید که ما یک 5 موج صعودی داشتیم و که بعد از 5 موج همانطور که در سری اول آموزش توضیح دادیم باید یک اصلاح A B C داشته باشیم. این فرمتی هست که در A B C بصورت زیگزاگ اتفاق می افتد .
لذا این الگوی زیگزاگ میتوانید در موج 2 و 4 هم باشد.
زیگراگ چیست؟ زیگزاگ یک الگوی 3 موجی میباشد که شامل امواج A B C است . در زیگراگ موج B نمیتوانید بیشتر از 70 تا 75 درصد موج A را اصلاح کند.
در الگوی زیگراگ موج C باید و حتما یک LOW جدید زیر موج A بزند. به زبان ساده تر توضیح میدهم : در تصویر بالای مشاهده میکنید که موج C پایین تر از موج A بسته شده است که در این الگو هم بهتر است به برخی از این بایدها و نبایدها عمل کرد تا اشتباها اصلاح ترکیبی را شناسایی نکنیم و یا حتی باید توجه داشته باشیم موج B بیشتر از 75 درصد موج A را اصلاح نکند در غیر اینصورت اصلاح ما ساده یا زیگزاگ نخواهد بود.
معمولا در الگوی زیگراگ موج A دارای 5 ریز موج میباشد . لذا اگر بتوانید A را 5 موجی پیدا کنید در تشخیص دادن این الگو میتوان تا حد زیادی مطمئن باشیم.
در شکل زیر مشاهده میکنید که در الگوی زیگزاگ 5 موجی در A میباشد 3 موجی در B و اغلب هم 5 موجی در C
از دیگر بایدهایی که باید رعایت کنیم این هست که موج B حداقل 45 تا 50 درصد موج A را اصلاح کند .
موج C میتواند ضرایب 1.62 و یا 2.62 از موج A باشد.
در بعضی مواقع الگوی زیگزاگ با واگرایی که در اندیکاتور مکدی رخ میدهد پایان میبابد.
اما میرسیم به اصلاح ترکیبی که کمی پیچیده تر از الگوی زیگراگ میباشد.
سه نوع اصلاح ترکیبی وجود دارد
اصلاح مسطح تقریبا طول موج های یکسانی دارد در بالا گفتیم که موج B نباید بیش از 75 درصد موج A را اصلاح کند اما در الگوی اصلاحی مسطح همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید موج ها تقریبا طول یکسانی با یکدیگر دارند و یکی از مشخصه های اصلی این الگو میباشد .
از دیگر مشخصه های الگوی مسطح میتوان به این موارد اشاره کرد که Aو B دارای 3 ریز موج و C دارای 5 ریز موج میباشد
اصلاح نامنظم
در اصلاح نامنظم موج B نه تنها موجA را 75 درصد اصلاح میکند بلکه فراتر از محدوده موج 5 میرود . در بعضی مواقع که شماره گذاری را انجام میدهیم چون موج B یک قله بلند تر از موج 5 ایجاد کرده ما به اشتباه موج B را یک موج جنبشی تشخیص میدهیم و انتهای موج 5 را شناسایی میکنیم که باید در این موارد بسیار تمرکز کنید و به ویژگی های اصلاح نامنظم توجه داشته باشید تا اشتباهی در شماره گذاری شما پیش نیاید.
در این الگو موج C بصورت کامل موج A را اصلاح میکند و حتی فراتر از آن نیز میرود .
موج B با نسبتهای 1.15 و 1.25 موج A ساخته میشود.
موج C با نسبتهای 1.62 و یا 2.62 موج A ساخته میشود .
مهمترین موضوع در امواج اصلاحی پیدا کردن پایان موج C هست که میتوان متوجه پایان یک موج اصلاحی A B C شده و منتظر شروع یک 5 موجی جنبشی در نمودار باشیم .
اصلاح مثلث
در این نوع اصلاح هر موج ، موج قبلی خودش را کوتاه تر میکند . که میتواند بصورت مثلث صعودی یا نزولی باشد که در شکل زیر مشاهده میفرمایید .
وضعیتی پیش می آید که قله ها و دره ها نسبت به هم یا کوتاه و یا بلند میشوند در اصلاح منظم حداقل از 5 پیوت تشکیل شده و یک الگوی 5 موجی دارد و میتوانیم امواج را از A تا E نام گذاری کنیم.
اغلب مثلث ها را میتوان در موج 4 شناسایی کرد امواج ایمپالس چیست؟ و گاهی هم موج B
یکی از خصوصیات بارزی که الگوی اصلاحی مثلث وجود دارد این هست که معمولا در یک سوم پایانی گوشه مثلث و پس از ساخته شدن موج E قیمت شروع میکند به شکستن خط روند بالای مثلث ( در روند های صعودی) و معمولا یک جهش ناگهانی قیمت صورت میگرد با یک کندل بلند و قدرتمند . برای همین الگو مثلث یک الگوی بسیار پرکاربرد در علم تکنیکال است
خب دوستان امیدوارم تا اینجای آموزش خسته نشده باشید چند نکته دیگر مانده که دانستن آن برای شما الزامی هست.
اگر ما در موج A شاهد یک حرکت به شکل A B C با الگوی مسطح مشاهده کردیم در موج B به احتمال زیاد یک الگوی زیگزاگ را خواهیم داشت .
همانطور که در شکل زیر مشاهده میکنید
ساختار الیوت را بصورت کلی و با زبانی ساده برای شما عزیزان بیان کردیم برای استفاده از آن در ترید باید بسیار تمرین کنید و جزئیات بیشتری را آموزش ببینید همچنین در گذشته هم تاکید کردم که فقط از الیوت در انجام معاملات استفاده نکنید بلکه از یک استراتژی عالی در کنار آن بهره ببرید تا بهترین نتیجه را بگیرید. لذا امواج الیوت در تایم فریم های بالا کاربرد دارد و بیشتر افرادی که در فضای فارکس الیمپ ترید فعالیت میکنند میتوانند از این الگوها نهایت استفاده را ببرند.
دیدگاه شما