نحوه تشخیص الگو در تحلیل تکنیکال
چه در بازار سهام معامله میکنید، چه در بازار ارزهای بینالمللی و چه در بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل تکنیکال یکی از روشیهایی است که میتواند برای تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کند.
برخی از افراد در شروع ترید کردن نمیدانند چطور موقعیت مناسب برای ترید را پیدا کنند. در این مطلب روش سادهسازی فرایند ترید و یافتن موقعیت معاملاتی شرح داده شده است.
تحلیل تکنیکال اصول و قواعد خاصی دارد، یکی از کاربردیترین اصول تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی است.
در تحلیل تکنیکال، تغییر روند از نزولی به صعودی، اغلب توسط الگوهای قیمت تشخیص داده میشود.
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال دو نوع هستند:
الگوهای بازگشتی (reversal patterns)
الگوهای ادامهدهنده (continuation patterns)
الگوی ادامهدهنده زمانی شکل میگیرد که روند در مسیر قبلی خود حرکت میکند و صرفا یک وقفه کوتاهمدت در روند ایجاد شده است. در واقع الگوی ادامهدهنده، نشاندهنده درنگ موقت در یک روند است.
وقتی یک الگوی بازگشتی قیمت شکل میگیرد، نشان میدهد تغییر در روند در راه است، آن الگو را یک الگوی بازگشتی (به انگلیسی reversal pattern) میدانند.
الگوهای قیمت در تحلیل تکنیکال، نقش مهمی دارند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی بورسینس، این الگوها را در یک مطلب شرح دهیم.
اما قبل از پرداختن به الگوها، مقداری پیشزمینه نیاز است.
خط روند در تحلیل تکنیکال
از آنجایی که الگوهای قیمت با استفاده از یک سری خط و منحنی شناسایی میشوند، قصد داریم به مفهوم خط روند نیز اشارهای داشته باشیم.
خطوط روند به تحلیلگران تکنیکال کمک میکنند حمایت و مقاومت قیمت را روی نمودار بدست آورند. خطوط روند، خطهای مستقیمی هستند که روی نمودار با اتصال سقفها (مقاومتها) یا کفها (حمایتها) کشیده میشوند.
خط روندی که دارای شیب رو به بالاست، یک خط روند صعودی است و زمانی شکل میگیرد که در نمودار قیمت، سقفها و کفهای بالاتر از قبل ایجاد میشود. خط روند صعودی با اتصال کفهایی که هر کدام بالاتر از کف قبلی است کشیده میشود.
برعکس، خط روندی که شیب رو به پایین دارد، خط روند نزولی است و زمانی شکل میگیرد که قیمت، سقفها و کفهای پایینتر از قبل را تجربه میکند.
خط روندها به شیوههای متفاوتی کشیده میشوند. در نمودار شمعی و همینطور نمودارهای میلهای برخی معتقدند سایههای بالای هر میله یا شمع باید در کشیدن خط روند در نظر گرفته شود.
با این حال بهتر است صرفا بدنه شمع در نمودار شمعی برای اتصال نقاط به کار گرفته شود زیرا بخش بزرگی از تحرکات قیمت در بدنه شمع وجود داشته و نیازی به وارد کردن سایههای بالا و پایین شمع نیست.
در یک نمودار روزانه، تحلیلگران معمولا از قیمت بسته شدن اوراق بهادار برای رسم خط روند استفاده میکنند، زیرا این قیمت نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران و معاملهگران به نگهداری یا عدم نگهداری موقعیت معاملاتی در زمانهای خاص است.
خطوط روندی که دارای سه خط اتصال و بیشتر هستند، معمولا اعتبار و اطمینان بالاتری نسبت به زمانی دارند که خط روند صرفا با اتصال دو نقطه ترسیم میشود.
روندهای صعودی زمانی شکل میگیرند که قیمت سقفها و کفهای بالاتری ایجاد میکند. در روندهای صعودی حداقل دو کف به هم وصل میشوند و این خط سطوح حمایت را نشان میدهد.
روندهای نزولی زمانی شکل میگیرند که قیمت سقفها و کفهای پایینتری ایجاد میکند. در روندهای نزولی حداقل دو سقف به هم وصل میشوند و این خط سطوح مقاومت را نشان میدهد.
بازارهای بدون روند (که برخی با نام روند خنثی از آن یاد میکنند)، زمانی رخ میدهد که قیمت در یک محدوده رنج بین یک قیمت بالا و یک قیمت پایینتر در بین دو خط افقی موازی نوسان میکند.
حال که مفهوم خط روند را درک کردید، به ادامه شرح الگوهای قیمت میپردازیم.
الگوهای ادامهدهنده
الگوی قیمتی که یک وقفه موقت در یک روند ایجاد میکند الگوی ادامه دهنده نام دارند. به عبارت دیگر، گاهی در یک روند، در میانه راه به مدت محدود، یک الگو شکل میگیرد و قیمت بطور موقت در این الگو نوسان میکند و سپس به حرکت خود طبق روند ادامه میدهد.انواع الگوی بازگشتی شمعی
این الگو را به عنوان محدودهای که بازیگران بازار، در آن محدوده نفس خود را برای ادامه روند تازه میکنند میدانند.
نکته مهم اینجاست، وقتی الگوی ادامه دهنده در حال شکلگیری است و کامل نشده، نمیتوان گفت که روند ادامه مییابد یا برگشت قیمت اتفاق میافتد.
به همین دلیل باید به خطوط روندی که برای رسم الگوهای قیمت کشیده شده توجه زیادی شود و ببینیم انواع الگوی بازگشتی شمعی آیا قیمت از محدودهای که به نظر میرسد الگوی ادامهدار است به پایین رشد میکند یا بالا.
در تحلیل تکنیکال معمولا توصیه میشود روند را ادامهدار بدانیم مگر اینکه بازگشت روند تایید شود (روند ادامهدار است مگر اینکه خلاف آن ثابت شود).
بطور کلی، هرچقدر زمان طولانیتر برای تکمیل یک الگوی قیمت صرف شود و هر چقدر تحرکات قیمت در الگو بزرگتر باشد، حرکت بعدی قیمت در خارج از محدوده الگوی ادامهدار نیز شدیدتر خواهد بود (چه روند صعودی باشد چه نزولی).
شناختهشدهترین الگوهای ادامهدهنده:
الگوی پرچم سهگوش (Pennant)
الگوی پرچم (Flag)
الگوی کنج (به انگلیسی Wedge)
الگوی مثلث
الگوی پرچم سهگوش
پرچم سهگوش با رسم دو خط روند که در نهایت به هم میرسند تشکیل میشود.
یک ویژگی اصلی پرچم سهگوش، این است که یکی از خطوط روند نزولی و دیگر صعودی است.
تصویر زیر نمونه یک الگوی پرچم سهگوش را نشان میدهد.
اغلب اوقات، حجم معاملات در حین شکلگیری این الگو کاهش مییابد و در زمان خروج قیمت از الگو، حجم معاملات افزایش پیدا میکند.
توجه داشته باشید که الگوی پرچم را با الگوی مثلث متقارن اشتباه نگیرید، هر پرچم باید دارای پایه باشد و در مورد الگوی پرچم سه گوش نیز همین موضوع صدق میکند. در تصویر فوق مشاهده میکنید که یک موج صعودی قبل از پرچم وجود داشته که معادل پایه پرچم است.
الگوی پرچم
این الگو از دو خط روند موازی تشکیل شده که گاهی شیب نزولی و گاهی شیب صعودی دارند و گاهی نیز افقی هستند.
بطور کلی الگوی پرچم که دارای شیب صعودی است نشاندهنده وقفه در یک روند نزولی است.
بالعکس، پرچمی که شیب نزولی دارد، نشاندهنده وقفه در یک روند صعودی است.
معمولا شکلگیری پرچم با کاهش حجم معاملات همراه میشود و با خارج شدن قیمت از الگو، حجم مجدد به حالت قبل از الگو بر میگردد.
الگوی کنج (شکل گوِه)
الگوی کنج شبیه الگوی پرچم سهگوش است و از دو خط روند همگرا تشکیل شده است. با این حال، ویژگی اصلی الگوی کنج این است که هر دو خط روند در یک مسیر هستند، یا صعودی یا نزولی.
بنابراین اگر یکی از خطوط روند صعودی باشند و یکی دیگر نزولی، نمیتوان آن را الگوی کنج دانست.
یک الگوی کنج با شیب نزولی، نشاندهنده یک وقفه در روند صعودی است.
الگوی کنج با شیب صعودی، نشاندهنده وقفه در یک روند صعودی است.
پس از خارج شدن قیمت از این الگو، قیمت به روند گذشته خود ادامه میدهند. مانند الگوی پرچم و پرچم سهگوش، قیمت در حین شکلگیری این الگو کاهش مییابد و زمانی که قیمت از محدوده الگو خارج میشود حجم معاملات بالا میرود.
الگوی مثلت
الگوهای مثلت از متداولترین الگوها در تحلیل تکنیکال هستند، زیرا به دفعات در نمودارهای مختلف شکل میگیرند.
سه الگوی متداول مثلت شامل مثلث متقارن، مثلث صعودی و مثلث نزولی است.
شکلگیری این الگوهای قیمت، میتواند از چند هفته تا چندماه طول بکشد.
الگوی مثلث متقارن زمانی شکل میگیرد که دو خط روند همگرا به سمت هم حرکت میکنند و نشاندهنده این است که یک شکست قیمت به سمت بالا یا پایین رخ خواهد داد.
تا زمانی که این طغیان به وقوع نپیوسته نمیتوان جهت آنرا تشخیص داد. فقط زمانی که قیمت یکی از خطوط بالا یا پایین عبور کرد و شکست تایید شد باید مطابق روند ایجاد شده تصمیم معاملاتی را گرفت.
الگوی مثلث صعودی، دارای خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت بالای مثلث واقع خواهد شد.
الگوی مثلث نزولی، از سمت دیگر دارای خط روند افقی در پایین و یک خط روند نزولی در بالای مثلث است. این الگو نشان از این دارد که به احتمال قوی شکست قیمت به سمت پایین مثلث اتفاق خواهد افتاد.
نمونه مثلث نزولی:
بزرگی تحرک قیمت پس از خارج شدن از الگوی مثلث معمولا به اندازه ضلع عمودی سمت چپ مثلث است.
الگوی فنجان و دسته
الگوی فنجان و دسته یک الگوی ادامه دهنده صعودی است. شکلگیری این الگو نشان میدهد الگوی صعودی برای مدتی با وقفه مواجه شده ولی پس از تکمیل الگو روند صعودی از سر گرفته خواهد شد.
بخش فنجان مانند الگو، شکلی مانند U دارد که مشابه انحنای کف فنجان یا کاسه است. بنابراین این شکل نباید به شکل V باشد. بخش «دسته»، در سمت راست فنجان به شکل یک پولبک کوچک شکل میگیرد و مشابه الگوی پرچم سهگوش یا پرچم چهارگوش است.
وقتی این الگو تکمیل شد، دارایی موردنظر ممکن است به سقفهای جدید دست یابد.
نمونهای از الگوی فنجان و دسته را در زیر میتوانید ببینید:
الگوهای بازگشتی
در تحلیل تکنیکال، الگویی که تغییر در روند کنونی را نشان میدهد با نام الگوی بازگشتی (Reversal Pattern) شناخته میشود.
این الگوها نمایانگر آن است که از قدرت خریداران یا فروشندگان بازار کاسته شده است. با شکلگیری این الگو، روندی که قبلا تشکیل شده متوقف میشود و سپس به مسیر جدیدی که از سمت مخالف قدرت گرفته وارد میشود.
برای مثال یک روند صعودی که توسط خریداران مشتاق دنبال میشود با شکلگیری یک الگوی بازگشتی متوقف میشود که نشاندهنده توازن قدرت در بین خریداران و فروشندگان است. ولی در نهایت فروشندگان برنده میشوند و روند به نزولی تغییر مییابد.
بازگشتهای قیمت که در سقف بازار روی میدهد با نام الگوهای توزیعی (distribution patterns) شناخته میشوند. در این شرایط، دارایی مورد معامله در بازار به شکل هیجانی فروخته میشود.
بالعکس، بازگشتهای قیمت که در کف بازار رخ میدهد، همراه با خرید مشتاقانه و هیجانی از سمت خریداران روبرو میشود.
مانند الگوهای بازگشتی، هرچقدر تشکیل الگوهای ادامهدهنده طولانیتر شود، حرکت مورد انتظار بعدی قیمت پس از شکست حمایت یا مقاومت، بزرگتر خواهد بود.
برخی از الگوهای برگشتی:
الگوی سر و شانه، نشاندهنده دو حرکت کوچکتر قیمت است که دو طرف یک حرکت بزرگتر را در بر گرفته است.
الگوی سقف دوقلو، نشاندهنده یک موج افزایشی قیمت است که پس از نیز یک موج دیگر در تلاش برای شکستن مقاومت موج قبلی ناکام میماند.
الگوی کف دوقلو، نشاندهنده یک موج کاهشی قیمت است که پس از آن یک موج کاهشی دیگر در تلاش برای شکستن حمایت موج قبلی ناکام میماند.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه ممکن است در سقف بازار یا کف بازار شکل بگیرد. این الگو شامل سه موج است، یک موج اولیه که با موج دوم که از موج اول بزرگتر است ادامه پیدا میکند و در انواع الگوی بازگشتی شمعی نهایت یک موج سوم که از موج دوم کوچکتر است تکمیل میشود.
با تشکیل الگوی سر و شانه در یک روند صعودی، ممکن است روند به نزولی تغییر کند. بالعکس، با تشکیل الگوی سر و شانه در روند نزولی، روند نزولی ممکن است به روند صعودی تغییر کند.
در الگوی سر و شانه، یک خط روند دارای شیب نزولی یا صعودی و یا حتی بدون شیب، را میتوان با اتصال کفها یا سقفها ترسیم کرد.
با مشاهده تصویر زیر به درک بهتری از این الگو میرسید:
در حین تکمیل الگو، حجم معاملات معمولا کاهش مییابد و پس از شکسته شدن خط روند، حجم مانند سابق میشود.
الگوی کف و سقف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو، نشاندهنده مناطقی است که بازار دو تلاش ناموفق برای شکستن حمایت یا مقاومت داشته است. در مورد سقف دوقلو کع اغلب مواقع مشابه حرف M است، موج صعودی دوم در تلاش برای شکستن مقاومت قبلی ناکام میماند و در نهایت به تغییر روند منجر میشود.
از سمت دیگر، کف دوقلو مشابه حرف W است و زمانی اتفاق میافتد که قیمت تلاش میکند از سطح حمایت قبلی پایینتر روند ولی در اینکار موفق نمیشود. در نتیجه تکمیل این الگو، قیمت پس از شکستن مقاومت خود از روند نزولی به صعودی تبدیل میشود.
الگوی کف و سقف سهقلو
گاهی به جای دو سقف یا کف تقریبا برابر، سه سقف یا کف تشکیل میشود که به آن کف و سقف سهقلو میگویند. این الگو زیاد متداول نیست.
شکلگیری این الگو میتواند نشانهی قدرتمندی از تغییر روند باشد.
شکافها
شکاف یا Gap در تحلیل تکنیکال زمانی است که در نمودار قیمت، در بین دو بازه زمانی معاملاتی، یک فضای خالی به دلیل تفاوت عمده در مقدار افزایش یا کاهش قیمت ایجاد میشود.
برای مثال، یک سهم ممکن است در یک روز معاملاتی، در قیمت ۵۰۰ تومان بسته و روز بعد با اختلاف زیاد در قیمت ۵۳۵ تومان بازگشایی شود.
سه نوع شکاف عمده وجود دارد:
شکاف گسست (Breakaway gap)
شکاف فرار (runaway gap)
شکاف خستگی (exhaustion gap)
شکافهای گسست در ابتدای یک روند و شکافهای فرار در میانه یک روند تشکیل میشوند و شکافهای خستگی نشان از پایان قریبالوقوع یک روند دارند.
سخن آخر
الگوها اهمیت زیادی در تحلیل تکنیکال دارند ولی برای شناسایی آنها باید تمرین کنید و تجربه داشته باشید.
خیلی راحت میتوان به گذشته نمودار نگاه کرد و این الگوها را شناسایی کرد ولی تا وقتی که الگو تکمیل نشده، شناسایی آن چندان ساده نیست.
تحلیل تکنیکال در بازار سهام؛ نمودار شمعی و تایم فریم زمانی
تحلیلگران اهمیت بسیار زیادی برای نقطه ابتدایی و پایانی قائل هستند. زیرا این دو نقطه نماد هیجان انگیزترین زمان های یک روز کاری هستند. به قول یک ضرب المثل ژاپنی ” اولین ساعت صبح، سکان تمام روز است.” بنابراین می توان گفت که قیمت ابتدایی، سکان و راهنمای تمام دوره های معاملاتی است. قیمت ابتدایی، نخستین راهنما برای تعیین جهت روز است.
در مطلب جلسه قبل، در مورد انواع نمودارهای قیمت صحبت کردیم. همان طور که گفته شد مهمترین نوع نمودار جهت تحلیل قیمت های سهام و تحلیل تکنیکال، نمودارهای شمعی است. این نوع نمودار که اولین بار توسط ژاپنی ها مورد استفاده قرار گرفت، مهم ترین نوع نمودار جهت تحلیل قیمت های سهام و تحلیل تکنیکال می باشد. برای ژاپنی ها، مهم ترین قسمت یک شمع، بدنه اصلی است. سایه ها به عنوان یک فاکتور در نوسانات قیمت لحاظ می شوند. اگر بدنه اصلی شمع کوچک باشد، بیانگر این است که جنگ شدیدی بین خریدار و فروشنده ( عرضه و تقاضا) در جریان است.
به این گونه شمع ها فرفره گفته می شود. این نوع شمع ها در روندها ماهیتی خنثی و بی اثر دارند ولی در بخشی از الگوهای رفتاری قیمت اهمیت به سزایی دارند که بعدها به آن اشاره خواهد شد. رنگ فرفره ها زیاد مهم نیست و همچنین اندازه سایه ها نیز اهمیت چندانی ندارند.
برای شکل گیری یک فرفره کافی است که بدنه اصلی آن کوچک باشد. در صورتی که این بدنه کوچک هم وجود نداشته باشد به این نوع شمع، دوجی می گویند. یک دوجی هنگامی که قیمت ابتدایی و انتهایی در یک دوره زمانی با هم برابر باشند شکل می گیرد. در شمع های دوجی نیز طول سایه می تواند اندازه های متفاوتی داشته باشد. اهمیت شمع دوجی بسیار زیاد است، بدین صورت که بعدها به صورت مفصل راجب این نوع شمع ها بحث خواهد شد.
تحلیلگران اهمیت بسیار زیادی برای نقطه ابتدایی و پایانی قائل هستند. زیرا این دو نقطه نماد هیجان انگیزترین زمان های یک روز کاری هستند. به قول یک ضرب المثل ژاپنی ” اولین ساعت صبح، سکان تمام روز است.” بنابراین می توان گفت که قیمت ابتدایی، سکان و راهنمای تمام دوره های معاملاتی است. قیمت ابتدایی، نخستین راهنما برای تعیین جهت روز است.
قیمت محوری دیگر، قیمت پایانی است. برای بسیاری از تحلیل گران قیمت پایانی محوری و اساسی است. بدین جهات که آن ها برای تائید اعتبار الگو تا دریافت قیمت پایانی منتظر می مانند.
چارچوب زمانی یا TIME FRAME
چارچوب زمانی یعنی مدت زمانی که طول می کشد تا یک کندل استیک تشکیل شود. این چارچوب های زمانی عبارتند از ۵ MIN، ۱۰ MIN، ۱۵ MIN، ، ۳۰ MIN، ۱ HR، ۴ HR، DAILY، WEEKLY، MONTHLY. در بازار ایران از تمامی تایم فریم ها می توان جهت معامله گری استفاده کرد ولی از آن جا که در بازار ایران در مقایسه با بازار فارکس میزان نقدشوندگی کم است، پیشنهاد می شود از تایم فریم روزانه استفاده کرد. از تایم فریم هفتگی هم می توان جهت پیش بینی افق آینده استفاده کرد. تایم فریم هفتگی تنها جهت تائیدیه گرفتن از تحلیل روزانه کابرد دارد.انواع الگوی بازگشتی شمعی
استراتژی ستاره عصرگاهی- الگوهای شمع ژاپنی در تحلیل ارزهای دیجیتال
استراتژی ستاره عصرگاهی الگوهای شمعی یک الگوی بازگشتی کاهشی از مجموعه الگوهای شمعی است که مشابه الگوی چکش وارون است. ستاره عصرگاهی در میان معامله گران به الگوی پین بار نیز معروف است که دارای چند ویژگی متمایز مربوط به حرکت قیمت است و اگر در مسیر درستی تشکیل شود آن را به الگوی «پرمخاطره ای» انواع الگوی بازگشتی شمعی تبدیل می کند.
اگر بدانید نحوه خرید و فروش در وضعیت ستاره عصرگاهی چیست خواهید فهمید که چرا الگوی شمع در خصوص بازگشت از یک روند کاهشی سیگنال قدرتمندی است. عده بسیار کمی از مردم میدانند چطور در شرایط بازگشت بازار بخوبی خرید و فروش کنند. واقعیت آن است که بیشتر معامله گران در این شرایط مرتکب اشتباهاتی شده که باعث از بین رفتن سرمایه شان میشود.
استراتژی برتر ستاره عصرگاهی، با در نظر گرفتن این مساله، شما را از خطر از دست دادن سرمایه تان حفظ میکند. الگوی شمعی ستاره عصرگاهی میتواند در تشخیص قله بازار و نحوه خرید و فروش صحیح در آن به شما کمک کند.
بیایید قبل از هر چیز به برخی مبانی الگوی ستاره عصرگاهی اشاره کنیم:
تعریف الگوهای شمعی ستاره در حال غروب
ستاره عصرگاهی یک الگوی نموداری بازگشتی کاهشی است که از مشخصات آن میتوان به داشتن سایه بالایی بلند، سایه پایینی کوتاه و بدنه کوچک اشاره کرد؛ در این الگو ممکن است اصلا سایه پایینی نیز وجود نداشته باشد. در مباحث تحلیل تکنیکال، ستاره عصرگاهی پین بار متشکل از یک الگوی شمعی یکی است.
سیگنال ستاره عصرگاهی که شبیه چکش وارون است فقط زمانی قابل اطمینان است که در انتهای یک روند صعودی قرار داشته باشد.
شکل زیر الگوی شمعی ستاره عصرگاهی را بخوبی نشان میدهد:
بسته به وضعیت نمودار شما، بدنه چکش ممکن است سبزرنگ (افزایشی) یا به رنگ قرمز(کاهشی) باشد. اما ستاره کاهشی سیگنال قویتری دارد زیرا قیمت بستن پایین تر از قیمت باز شدن است.
از مشخصه دیگر ستاره عصرگاهی آن است که سایه ها باید ۲ تا ۳ برابر طول بدنه باشند.
شکل زیر یک ستاره عصرگاهی را در نمودار شمعی نشان میدهد:
برای آنکه از پشت صحنه الگوی ستاره عصرگاهی و جنگ گاوها و خرسهای بازار باخبر شوید بیایید الگوی شمعی فوق را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار دهیم:
ستاره عصرگاهی از دید روانشناسانه
کدام گروه تحت کنترل است؟
در ابتدا با حفظ و ادامه روندهای رو به بالا گاوهای بازار تحت کنترل هستند. گاوها قیمتها را در قله های بالاتر تثبیت میکنند. وقتی این گروه به قله قیمت میرسند و به نقطه بالایی شمعها دست پیدا میکنند وضعیت افزایشی (بولیش) است.
اما در این مرحله خرسها به بازار می آیند و با گاوها به شدت میجنگند که در نهایت موفق میشوند آنها را شکست داده و قیمت را تا زیر قیمت باز شدن کاهش دهند.
در وضعیت ستاره عصرگاهی کاهشی، قیمت بسته شدن پایینتر از قیمت باز شدن و نزدیک به قسمت پایینی بدنه است. در وضعیت ستاره عصرگاهی افزایشی قیمت بسته شدن بالاتر اما در فاصله بسیار نزدیک به قیمت باز شدن خواهد بود.
قابلیت چکش وارون کاهشی برای فشار به قیمت بسته شدن شمع و کاهش دادن آن تا به زیر قیمت باز شدن باعث میشود ستاره عصرگاهی قدرت لازم برای بازگرداندن روند افزایشی موجود را پیدا کند.
خرید و فروش در وضعیت ستاره عصرگاهی چیست؟
ما باید برای درک نوسانات قیمتی در وضعیت چکش وارون،حین رصد محیط کلی حاکم بر بازار، چشمانمان را تمرین دهیم. معرفی چند کتاب آموزشی مشخص برای یادگیری و شناخت وضعیت ستاره عصرگاهی کار بیهوده ایست.
اگر در بازار هیچ روند افزایشی نمیبینید که زودتر از چکش وارون آغاز شده باشد خرید و فروش جایز نیست. در این حالت معاملات محکوم به شکست است.
سیگنال ستاره عصرگاهی تنها زمانی مورد تایید است که ما از قیمتی کمتر از قیمت پایینی شمع آغاز کرده باشیم. اما بر حسب سابقه ریسک پذیری تان همیشه باید با منابع دیگر نیز خرید و فروش خود را ارزیابی کنید و کاملا مطمئن شوید.
توصیه ما این است که در الگوهای ستاره عصرگاهی عجولانه دست به خرید و فروش نزنید. میتوانید انواع استراتژیهای ورود به بازار را استفاده کنید، اما بدانید هر چه نقاط بهم نزدیکتری را انتخاب کنید قیمت نیز بیشتر میتواند از سطح قیمت ورودی ایده آل تان بالاتر برود.
حال پیش از ذکر قواعد استراتژی برتر ستاره عصرگاهی، توصیه میکنیم کاغذ و قلم برداشته و قوانین زیر را یادداشت کنید.
بدین منظور قصد داریم نگاهی به مدل ستاره عصرگاهی یا چکش وارون بیندازیم.
استراتژی الگوی شمعی ستاره عصرگاهی
استراتژی الگوی شمعی ستاره عصرگاهی روشی بسیار ساده و در عین حال موثر برای انجام معاملات در بازارهای مالی است. این استراتژی در بازه های زمانی مختلف برای خرید و فروش سهام، ارزهای فارکس، کالاها، رمزارزها و معاملات آتی قابل استفاده است.
درصد موفقیت وضعیتهای معاملاتی که در استراتژی معاملاتی بازگشتی شرح داده ایم بسیار بالاست. اما تنها نقص آن این است که گهگاه و فقط هر چند وقت یک بار در نمودار شمعی فارکس شما ظاهر میشوند.
بیایید از ابتدا شروع کنیم.
گام اول: اندیکاتور CMF را به بازه زمانی مد نظرتان اضافه کنید
نمودار قیمت تان را آماده آغاز پیکار قیمتی کنید. روش کار ساده است؛ تنها کافیست اندیکاتور CMF را به بازه زمانی مد نظرتان اضافه کنید. برای تایید وجود الگوی ستاره عصرگاهی کاهشی و ارزیابی آن، تنها ابزار تکنیکال مورد استفاده ما CMF است.
استفاده از اندیکاتور CMF گام بزرگی است. تایید یا رد صحت وجود ستاره عصرگاهی کاهشی بلافاصله به محض ظهور و تداوم شکل چکش وارون بر روی نمودار شمعی تغییرات قیمت بیت کوین امکان پذیر است. این بدین معناست که قیمت بیش از این از سطح قیمت ایده آل ورود فاصله نمیگیرد.
حال بیایید رفتار قیمت را مورد مطالعه قرار دهیم.
به ادامه مطلب توجه کنید:
گام دوم: الگوی شمعی ستاره عصرگاهی باید پس از یک روند افزایشی قوی ظاهر شود
مکان یا به عبارتی موقعیتی که الگوی شمع ستاره عصرگاهی در حال گسترش است اهمیت بسیاری دارد.
دقت الگوی ستاره عصرگاهی کاهشی به دلیل وجود همین جزئیات و عناصر است. ما انواع الگوی بازگشتی شمعی نیاز به یک روند افزایشی قوی داریم که دو ویژگی مهم داشته باشد:
- بخش اول روند یک حرکت آرام و یکنواخت رو به بالاست
- آخرین بخش روند رو به بالا ،قبل از شمع مربوط به ستاره عصرگاهی، باید ناپایدارتر باشد
اساسا ما به دنبال نقطه اوج حباب بازار ،جایی که گاوها خسته اند و به قله رسیده اند، هستیم.
حال اجازه دهید نمودار را مطالعه کنیم تا بدانیم آیا الگوی چکش وارون تمام ویژگیهای مورد نیاز ما را در خود دارد یا خیر.
گام سوم: اندیکاتور CMF به هنگام پیشروی الگوی ستاره عصرگاهی کاهشی باید زیر خط صفر باشد
شاخص CMF ابزار بسیار خوبی برای مطالعه و اندازه گیری حجم نهادی و تجمعی معاملات در هر بازار است. در اصل CMF زیر صفر نشان میدهد که فروشندگان دست بالا را دارند و کنترل بازار را بدست گرفته اند.
دقت کنید که نقطه چین های ستاره عصرگاهی کاهشی تمام ویژگیهای الگوی چکش وارون را داشته باشد. طول سایه ها دست کم دوبرابر بدنه شمعهاست؛ بدنه شمعها کوتاه است و سایه پایینی بسیار کوتاه است. چنانچه قیمت بسته شدن زیر قیمت باز شدن باشد شمعی با این ویژگیها سیگنال قویتری خواهد داشت.
با این وجود این الگو هنوز انواع الگوی بازگشتی شمعی انواع الگوی بازگشتی شمعی هم به دلیل تمام ویژگیهای دیگرش برای خرید و فروش مناسب است.
حال زمان آن فرا رسیده است تا نقطه مناسب ورود در الگوی شمعی ستاره عصرگاهی کاهشی را نشان دهیم.
به ادامه مطلب توجه کنید:
گام چهارم: با گذر از قیمت پایینی الگوی شمع ستاره عصرگاهی اقدام به فروش کنید
الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو در مقابل الگوی کف دوقلو قرار دارد که یک الگوی نزولی است و زمان برگشت روند صعودی را نشان میدهد.
همانطور که از نام آن مشخص است، این الگو از دو اوج و یک کف در وسط آنها تشکیل شده است. پدید آمدن الگوی سقف دوقلو بر روی چارت نشاندهنده تغییر میانمدت یا بلندمدت در روند صعودی است.
الگوی سر دوقلو، یک الگوی بسیار قوی میباشد.
برای شناسایی این الگو حتما باید منتظر بمانیم تا خط حمایت شکسته شود. بنابراین قبل از شکست خط حمایت، هنوز شکل گیری این الگو مورد تایید نیست.
این الگو در چارت زیر نمایش داده شده است:
برای اطمینان از شکل گیری الگوی سقف دوقلو باید به نکات زیر توجه کرد:
۱-در هر الگوی بازگشتی، باید روندی وجود داشته باشد که برگشتی شود. درالگوی سقف دوقلو، باید یک روند صعودی چند ماهه داشته باشیم تا این الگو برقرار شود.
۲-اولین اوج باید بالاترین اوج در روند جاری باشد. در این حالت، اوج اول کاملا نرمال است و تا این لحظه، روند صعودی هنوز در خطر نیست.
۳-بعد از اوج اول، یک کف شکل میگیرد که معمولا ۱۰ تا ۲۰ درصد میباشد. حجم معاملات در کف اول اهمیتی ندارد.
۴- بعد از شکل گیری کف، قیمتها افزایش یافته و تا اوج اول افزایش میابند. حتی بعد از دستیابی به اوج اول، الگوی سقف دوقلو هنوز احتیاج به تایید دارد. فاصله زمانی بین اوج ها از چند هفته تا چند ماه است؛ معمولا یک تا سه ماه. هر چند بهتر است که اوج ها دقیقا با هم برابر باشند، اما کمی تفاوت بین دو نقطه اوج مجاز است.
۵-بعد از سقف دوم، قیمت ها شروع به ریزش میکنند و در چنین حالتی باید حجم معاملات افزایش یابد. کاهش قیمت ها نشاندهنده این است که نیروی عرضه از نیروی تقاضا قوی تر است و انتظار میرود که سطح حمایت حفظ نشود.
۶-زمانی که خط حمایت شکسته شود، الگوی سقف دوقلو کامل میشود. در چنین حالتی حجم معاملات افزایش میابد.
۷-سطح حمایت شکسته شده تبدیل به مقاومت میشود و معمولا بعد از شکسته شدن این سطح، قیمت ها مجدد این سطح را تست میکنند. برگشت مجدد قیمت ها به این سطح، شانس دیگری برای خروج است.
چگونه در الگوی سر دوقلو معامله کنیم؟
میتوان این الگو را به سه روش مورد معامله قرار داد:
روش ۱: در نقطه شکست خط گردن معامله کنیم.
روش ۲: در این روش که محبوبیت بیشتری دارد میتوان با مشاهده شمع نزولی در سقف دوم از بازار خارج شد.
سپس اگر قیمت ها کاهش یابند و خط گردن را بشکنند و مجدد کاهش یابند، آنگاه سود ما افزایش میابد.
روش ۳: در این روش میتوانیم بعد از شکست خط گردن منتظر بمانیم تا قیمتها مجدد به این سطح (که حال به عنوان مقاومت عمل میکند) برگردند و آن را تست کنند. در این زمان میتوان با مشاهده الگوی شمعی برگشتی از بازار خارج شد. این روش در مثال زیر نشان داده شده است:
این الگو در چارت واقعی به صورت زیر است:
تعیین هدف سود:
میتوان از سطوح قبلی حمایت به عنوان هدف سود استفاده کرد. روش دیگر این است که فاصله بین خط گردن و بلندترین اوج را به عنوان اندازه هدف سود در نظر بگیریم.
آموزش کندل شناسی در بورس به زبان ساده
در این قسمت از آموزش بورس قصد داریم که با کندل ها آشنا بشویم به عبارتی “آموزش کندل شناسی در بورس به زبان ساده” را در این قسمت از پست داشته باشیم. قطع به یقین افرادی که در بورس و فرابورس فعالیت می کنند و اقدام به خرید و فروش سهام کرده اند باید اطلاعات کاملی از بورس داشته باشند تا بتوانند سود بسیار خوبی را کسب کنند و تا جایی که میشود ضرر و ریسک را کم کرده و در عوض مقدار سود و ریوارد را افزایش داد. کندل را سرمایه گذاران و صاحبان سهام به شمع میشناسند و به عبارتی نمودار قیمتی هستند که روند بازار و قیمت یک سهام خاص را نشان می دهند. کندل ها یا شمع ها در واقع احساسات و هیجانات سرمایه گذاران و صاحبان سهام در بازار بورس را نشان می دهند. در ادامه در مورد کندل و آموزش کندل شناسی بیشتر توضیح می دهیم.
مواردی که در این پست مورد بررسی قرار می گیرند:
- منظور از کندل در بورس چیست؟
- نمودار کندل چیست؟
- مهم ترین الگوهای کندل استیک
آموزش کندل شناسی در بورس به زبان ساده
افرادی که در بورس فعالیت می کنند باید با اطلاعات و دانش بورس آشنا باشند و همانطور که در پست های گذشته بیان شد، هرچه با دنیای بزرگ بورس بیشتر آشنا باشید بهتر میتواند معاملات موفق تری داشته باشید. در قسمت های گذشته در مورد حد سود و حد ضرر صحبت کردیم که به هر میزان که افراد قبل از انجام هر معامله ایی حد سود و یا حد ضرر خود را مشخص کرده باشند بهتر میتوانند برای خارج شدن از سهام ( فروختن سهام )، وارد شدن ( خریدن ) و یا نظاره گر بودن در بازار تصمیم بگیرند. حتی در مورد نسبت ریسک و ریوارد در معاملات بورسی هم صحبت کردیم و تلاش کردیم که انواع اطلاعات بورسی را در اختیارتان بگذاریم. در این راستا بهتر است که به سوالاتی مانند منظور از کندل در بورس چیست؟ نمودار کندل چیست؟ از نمودار کندل چه استفاده ایی میشود؟ انواع کندل کدام اند؟ در این قسمت از پست قصد داریم که معروفترین و پرکاربردترین الگوهای کندل استیک در بورس را مورد بررسی قرار دهیم.
منظور از کندل در بورس چیست؟
یکی از اصطلاحاتی که در بورس بسیار استفاده میشود کندل است. باید گفت که کندل در اصل برای تشخیص روند قیمت مورد استفاده قرار میگیرد و تحلیلگران با استفاده از کندل ها میتوانند روند صعودی، نزولی و یا خنثی بازار را متوجه بشوند. البته از کندل ها برای باز یا بسته شدن یک اوراق بهادار را در یک دوره زمانی مشخص هم استفاده میشود. از کندل به عنوان ” کندل استیک ” هم یاد میشود که از این کندل های زماین برای یافتن روند قیمت بازار و سهام خاص استفاده میشود. یکی از نقاط قوت و ویژگی های مثبت کندل ها این است که میتوان با اسفاده از کندل ها میتوان قیمتهای مناسب برای خرید سهام را انتخاب کرد. اما متاسفانه نقطه ضعف الگوی کندل این است که برای قیمتهای خروج از سهم عملکرد خوبی ندارند.
سایه: به قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمتهای باز و بسته شدن قرار دارد، سایه (shadow) میگویند. سایه ها را با توجه به رنگ هایشان قدرت خرید و فروش آن سهام را نشان میدهند.
برای تعریف و کندل شناسی در بورس به زبان ساده باید گفت که ساختار کندل یا شمع از دو بخش اصلی تشکلی شده است ( در قسمت فوق نمایش داده شده است ) که عبارت اند از: بدنه اصلی و سایه. همانطور که میدانید مانند یک شمع تصور میشود که یک بدنه دارد و به واسطه نور و شعله ایی که در نوک ان است سایه ایجاد میکند.
بدنه اصلی شمع نشاندهنده قیمت آغاز و پایان معامله است. سایه هم در واقع دو خط است که خط بالایی را سایه بالایی و خط پایینی را سایه پایینی میگویند. سایه پایانی در واقع به پایین ترین قیمت در روز معاملاتی هم گفته میشود و منظور از سایه بالایی، بالاترین قیمتی در روز معاملاتی است که تحلیلگران از این اصطلاحات استفاده می کنند.
تحلیلگران برای تشخیص دامنه نوسانات یک سهم در بازه زمانی مشخص که مورد معامله قرار گرفته است از سایه ها استفاده می کنند. بدین منظور که، اگر قیمت باز شدن کندل (شمع) پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد به عبارتی با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل تو انواع الگوی بازگشتی شمعی خالی، سفید و یا سبزرنگ است.
اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن تو پر، مشکی یا قرمزرنگ خواهد بود. در ادامه به تعریف سایه ها میپردازیم.
نمودار کندل چیست؟
حال شاید سوال این باشد که منظور از قیمت پایین، بالا، قیمت باز شده و بسته شده چیست؟
- منظور از قیمت باز در واقع اولین قیمتی که در یک بازه معاملاتی معامله صورت میگیرد.
- به آخرین قیمتی که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معاملهای صورت گرفته است را قیمت بسته می گویند.
- قیمت بالا به بیشترین قیمتی که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معاملهای صورت گرفته است را می کویند.
- قیمت پایین کمترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معاملهای صورت گرفته است.
کندل و نمودار کندل د رواقع به تحلیل گران میتواند سیگنال هایی بدهد و در اخذ تصمیم درست برای معامله کمک کند، به طور مثال بدنه سفید یا سبز شمع، نشاندهنده فشار قوی خرید در دوره زمانی مربوطه و معمولا نشاندهنده صعودی بودن قیمت است. الگوهای کندل استیک معمولاً در نقاط حمایت و مقاومت سهم موزد استفاده قرار میگیرند.
آموزش کندل شناسی در بورس به زبان ساده
مهم ترین الگوهای کندل استیک
الگوی کندل ها از انواع محتلفی برخوردار است و به منظور ” آموزش کندل شناسی در بورس به زبان ساده ” بهتر است که انواع کندل را بررسی کنیم اما خوب است بدانید که کهترین و پرکاربرد ترین الگوهای کندل استیک که در بازار بورس و فرابورس استفاده می کنند عبارت اند از: ماروبزو، دوجی، چکش، پوشاننده، نفوذی، ابر تیره، سه سرباز سفید، سه کلاغ سیاه، ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی.
کندل ماروبزو به چهار رنگ مشکی یا قرمز، سفید و سبز تقسیم میشود.
زمانی که کندل دارای روند نزولی است و سایه بالایی و پایینی در آن دیده نمیشود و قدرت بیشتر فروشندگان نشانه الگوی ماروبزو است و در این الگوی کندل روند قیمت بازار بیشتر منفی است. ماروبزو خود به دو رنگ مشکی و سفید تبدیل میشود. این ماروبزو که توضیح داده شده مشکی است و از طرفی ماروبزو سفید نشاندهنده صعودی بازار است. در این حالت نیز سایه بالایی و پایینی دیده نمیشود. فشار بیشتر خریداران ازجمله نتایجی است که از این نوع کندل استنباط میشود. درنتیجه بازار به سمت بالا است. زمانی که این نوع شمع تشکیل شود اولین مرحله از شروع روند صعودی (بازگشتی) رویداده است. در این حالت قیمت باز شدن برابر قیمت کف و قیمت بسته شدن برابر قیمت سقف است.
در کندل صعودی ماروبزو رنگ بدنه بصورت توخالی سفید یا سبز می باشد و سایه بالایی و پایینی ندارد. در این کندل قیمت باز شدن با قیمت کف و قیمت بسته شدن با قیمت سقف برابر می باشد.
کندل صعودی ماروبزو بیانگر این است که آنقدر قدرت خریداران زیاد می باشد که کنترل بازار در دست خریداران است و بازار را به بالا میکشند.
این شمع میتواند بیانگر ادامه صعود و یا اولین مرحله تشکیل یک روند صعودی (به صورت بازگشتی) باشد.
در نمودار دوجی قیمت شروع و پایان آنها یکسان است و در واقع دوجیها دارای بدنه نازک که معمولاً بهصورت یک خط نازک و باریک نشان داده میشوند. تردید بین خریداران و فروشندگان سهم مهمترین نتیجهای است که از دوجیها استنباط میشود.
در بعضی از حالات دوجیهای بعد از ماروبزو سفید دیده میشوند. این حالت نشانگر این است که خریداران قوت خود را ازدستدادهاند و برای ادامه روند صعودی سهم نیاز به خریداران جدید است. حال اگر دوجی بعد از ماروبزو سیاه دیده شود نشانگر این است که فروشندگان سهم کم هستند و برای ادامه روند نزولی سهم نیاز به فروشندگان جدید باقوت بیشتری است.
دوجی بعد از ماروبزو سفید: خریداران قوت خود را ازدستدادهاند و برای ادامه روند صعودی سهم نیاز به خریداران جدید است.
دوجی بعد از ماروبزو سیاه: فروشندگان قوت خود را ازدستدادهاند و برای ادامه روند نزولی سهم نیاز به فروشندگان جدید است.
دوجیها در چهار دسته تقسیمبندی میشوند انواع الگوی بازگشتی شمعی اما ما 3 دسته مهم را نام می بریم که عبارت اند از:
الگوی کندل دوجی پایه بلند در واقع نشان دهنده برابری قیمت شروع و پایان و برابری قدرت خریداران و فروشندگان در آن بازه زمانی می باشد.
منظور از دوجی سنگقبر این است که بدون سایه پایین است و بیانگر برابری قیمت شروع و پایان و تمایل بیشتر فروشندگان می باشد.
دوجی سنجاقک در واقع بیانگر تمایل بیشتر خریداران می باشد.
الگوی کندل چکش در واقع یک الگوی تک کندلی است و در روند نزولی نشاندهنده وجود ضعف در فروشندگان و ایجاد قدرت در خریداران می باشد. در واقع تشکیل کندل چکش نشانه ای از بازگشت روند می دهد که دارای یک بدنه کوچک در بالا و سایه بلند در زیر بدنه بوده و سایه پایینی حداقل دوبرابر بدنه یا بادی است. تنها شرط تشخیص صعود و یا نزولی بودن کندل تنها اندازه بدنه نسبت به سایه و محل تشکیل سایه است.
زمانی که کندل اول کندل دوم را بپوشاند در واقع الگوی کندل پوشاننده ایجاد شده است و در این زمان انتظار تغییر روند را داریم.
زمانی که قیمت باز شدن کندل دوم (که یک کندل صعودی است) پایین تر از کمترین قیمت کندل قبلی (که یک کندل نزولی است) می باشد ولی نفوذ خوبی در کندل اول دارد، میتواند گفت که در الگوی کندل نفوذی هستیم. در الگوی نفوذی، شمع سفید پایین تر از قیمت بسته شدن شمع سیاه در روز معاملاتی قبل باز خواهد شد و سپس قیمت سهم صعود می شود و در نیمه بالایی شمع سیاه روز قبل هم بسته خواهد شد.
پوشش ابر تیره یک الگوی شمعی بازگشتی نزولی است که یک کندل سیاه به وسیله آن بالاتر از انتهای یک کندل سفید و پایینتر از نقطه میانی آن، باز میشود. در الگوی ابر تیره کندل اول که یک کندل سفید و صعودی می باشد باید بزرگ باشد و کندل دوم که سیاه و نزولی می باشد باید ۵۰درصد یا بیش از ۵۰ درصد از بدنه کندل سفید قبل از خود را بپوشاند (در صورتی که این مقدار کمتر از ۵۰ درصد باشد الگو تشکیل نمیگردد) و همچنین از بیشترین قیمت کندل اول بالاتر باشد.
الگوی سه سرباز سفید در واقع نشان دهنده روند نزولی بازار است. این الگو از سه کندل استیک متولی دارای بدنه بلند تشکیل میشود که در بدنه اصلی کندل قبلی باز شده و بالاتر از بیشنیه کندل قبلی بسته میشوند. این کندل استیکها نباید سایههای خیلی بلندی داشته باشند و در بهترین حالت در بدنه اصلی کندل استیک قبلی الگو باز میشوند.
سه کلاغ سیاه یک الگوی کندل استیک یا نمودار شمعی خرسی است که برای پیشبینی برگشت روند صعودی فعلی استفاده میشود. این الگو از سه کندل استیک متوالی دارای بدنه بلند تشکیل میشود که در بدنه اصلی کندل قبلی باز شده و پایین تر از کندل قبلی بسته شدهاند. الگوی کندل سه کلاغ سیاه، زمانی یک الگوی برگشت قابل اعتماد به حساب می آید که توسط سایر اندیکاتورهای تکنیکال مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) تایید شود.
الگوی کندل صبحگاهی در اصل یک الگوی بصری در معاملات بورس است که از آن برای تشخیص وقوع بازگشت قیمت به سمت بالا استفاده میشود. این الگو از نمودارهای شمعی تشکیل شده است. بهتر است از این نشانگر در کنار دیگر نشانگرها استفاده شود تا ریسک کمتری تولید شود. الگوی کندل ستاره صبحگاهی ب در انتهای چند کندل متوالی و نزولی و یا در ادامه یک روند نزولی تشکیل می شود و فرقی بین رنگ و صعودی یا نزولی بودن کندل دوم وجود ندارد و با یک گپ از دو کندل دیگر جدا می شود.
ستاره عصرگاهی معکوس الگوی ستاره صبح گاهی و یک الگوی کاهشی است. در شکل مطلوب یا ایده آل این الگو لازم است بین بدنه شمع اول و شمع دوم و همچنین بین بدنه شمع دوم و بدنه شمع سوم شکاف وجود داشته باشد.اما معمولا شکاف دوم به ندرت شکل می گیرد. الگوی ستاره عصرگاهی نفوذ کافی بدنه شمع سوم در بدنه شمع اول است.
دیدگاه شما