آموزش معاملات بنیادی و تحلیل بین بازاری در بازارهای جهانی با محمد رحمانی
تحلیل بین بازاری (intermarket analysis) را اگر بخواهیم تعریف کنیم یعنی بررسی روابط میان بازارهای مختلف مانند سهام، کالاها، ارز، اوراق و … که اثرات پارامترهای کلان اقتصادی مانند نرخ بهره، تورم و … بر آن ها سنجیده می شود و در نهایت با توجه به برآیند حاصل از تحلیل ها،جریان سرمایه بین بازارهای مختلف ارزیابی شده و استراتژی مناسب در راستای روند بازار هدف انتخاب می شود.
به دنبال وحدت و همبستگی بین بازارهای مالی مختلف دنیا تحلیل بین بازاری شکل گرفت ، بعبارتی دیگر در این روش تحلیلی، روابط متقابل و اثراتی که هر یک از بازارها بر روی دیگری دارد بررسی میشود تا بتوان استراتژی های مناسب را اتخاذ نمود. امروزه دیگر بدون در نظر گرفتن سایر بازار ها نمی توان به فعالیت در بازار خاصی پرداخت چون همه بازارها بر روی هم تاثیرات کوتاه مدتی یا بلند مدتی دارند.
تحلیل بنیادی با رویکرد تجزیه و تحلیل بین بازاری چیست؟
فرض کنید که شما در حال نگاه کردن به دو چارت gbpjpy و eurusd هستید. در نگاه اول اگر رویکرد شما مبتنی بر دیده بان تکنیکال خالص باشد ، نه تنها این دو جفت ارز هیچگونه تفاوتی با یکدیگر ندارند بلکه هر چارت دیگری و هر بازار دیگری را شخص مربوطه میتواند تحلیل و معامله کند. اما با رویکرد بنیادی چطور؟ آیا باز هم تمامی بازارها یکسان میباشند و میتوان آنها را با روشی یکسان معامله کرد؟
جواب خیر میباشد و اگر واقعیت را میخواهید ، فرق بین جفت ارز gbpjpy و eurusd بسیار زیاد است. اما برای فهمیدن این تفاوت های معنادار و درک نهاد هر جفت ارز و یا هر بازار دیگری ابتدا باید با بنیاد اقتصاد های مهم مربوطه آشنا شویم و سپس با قرار دادن اقتصاد یکی از طرفین در برابر اقتصاد طرف دیگر میتوانیم به خرید و یا فروش آن جفت ارز مد نظر فکر کنیم
چرا میبایست تحلیل بنیادی را بیاموزیم؟
شاید شما هم تاکنون متوجه شده باشید که درک جهت حرکتی در بازار مربوطه به همراه درک اینکه قیمت در کدام نواحی میتواند بازگشت و یا ادامه حرکت را داشته باشد جز اصلی ترین مواردیست که معامله گران بر روی آن متمرکز هستند.
اما بیایید کمی منطقی به قضیه نگاه کنیم, به کمک تکنیکال توانستیم نواحی پر پتانسیل عرضه و تقاضا را شناسایی کنیم, اما آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا برخی نواحی عرضه و تقاضا و یا تحلیل های تکنیکالی به راحتی از بین رفته و جواب نمیدهند؟
در اصل میتوان گفت که روش بنیادین اینجاست تا به شما در تشخیص جهت کمک شایانی کند و سپس زمانی که فهمیدیم بنیاد برای جفت ارز X صعودیست, صبر میکنیم تا قیمت به نواحی پرپتانسل تقاضا رسیده و سپس با خیال راحت و با اطمینان بیشتری میتوانیم به خرید فکر کنیم و صد البته در نواحی عرضه این جفت ارز با بنیاد صعودی را نخواهیم فروخت چون میدانیم که ناحیه عرضه مربوطه میتواند به راحتی تبدیل به ناحیه تقاضا شود.
آیا باید حتما تجزیه و تحلیل بین بازاری را نیز آموخت؟
متاسفانه در بازاری که هر سال خود را با پدیده های تازه تر و پیچیدگی های بیشتری وفق میدهد, اگر شما بخواهید صرفا در حد دیگران بدانید احتمالا آن نتیجه مدنظرتان حاصل نخواهد شد و خبر بد اینکه شاید شما تحلیل بنیادی را عمیقا یاد نگرفته باشید اما بسیاری از معامله گران در سراسر دنیا درک عمیقی از این نوع تحلیل دارند.
پس اگر میخواهید بیشتر از این عقب نمانید صرفا به بخش یکم تا سوم دوره آموزشی من اکتفا نکرده و از بخش چهارم که وارد بحث جذاب تجزیه و تحلیل بین بازاری میشویم را با دقتی بیش از پیش دنبال کنید, چون عمدتا سایر معامله گران بخاطر پیچیدگی تجزیه و تحلیل بین بازاری حتی سمت آن هم نخواهند رفت در صورتی که درک بازار بدون درک رفتار بین بازاری حاصل نخواهد شد.
چکیده ای از مطالب این دوره معاملات بنیادی و تحلیل بین بازاری
معامله گران خرد و معامله گران موفق پشت پرده وال استریت بروکرها و انواع آنها مدیریت ریسک چرا ضرر و چرا سود بانک مرکزی سیاست های پولی و مالی انبساطی و انقباضی رونق و رکود و بررسی چرخه های آن منحنی U شکل و آینده معرفی دلار و شاخص دلار داده های مهم ایالات متحده و سایر اقتصاد های مهم داده های پیشرو و پسرو تفکیک ارزها بر مبنای داده های مهم داده های فصلی تحلیل سنتیمنتال و درک حال و هوای بازار طلا و اوراق قرضه معمای طلا انتظاراتمان از طلا نرخ بازدهی اوراق قرضه واقعی و اسمی روانشناسی معامله گری و شناخت تیپ های شخصیتی ارتباط پول و گذشته شناخت خطاهای فردی تایید تکنیکال و روانشناسی قیمت نفت و تورم نفت و عرضه نفت و اوپک و روسیه و آمریکا سیاسی یا اقتصادی شاخص ویکس و ارتباط آن با شاخص های بورسی آمریکا تقاضای فصلی نفت داده های ماهانه تکراری در شاخص های بورسی و در نهایت ذکر استراتژی های کاربردی
پس از اتمام این دوره تحلیل بین بازاری :
شما نگاه و زوایای فکری جدیدی را یاد خواهید گرفت و قبل از رخ دادن جلسات بانکهای مرکزی و انتشار بیانیه های پولی بانک های مرکزی و صرفا با اتکا به بنیاد میتوانید به پیش بینی آینده ای نزدیک پی برده و متوجه تمامی حرکات روندی شوید و این مهمترین دیده بانی است که این دوره آموزشی به شما خواهد بخشید.
در نهایت باید خاطر نشان کرد که این دوره آموزشی کاملا رایگان و از بسیاری جنبه ها تکمیل بوده و توانایی بی نیاز کردن شما در بازارهای مالی را دارد. آرزوی سربلندی و موفقیت یکایک شما معامله گرانی که به بنیاد اعتماد لازمه را دارید را دارم.
آشنایی با نحوه انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی برای خرید سهام
انتخاب صنعت مناسب، یکی از راههای انتخاب سهام خوب در بازار بورس و سرمایه میباشد. اهمیت این موضوع به قدری زیاد میباشد که در آموزش تحلیل بنیادی تاکید بسیاری بر آن شده است و گفته میشود که پیش از خرید سهام در یک صنعت خاص، ابتدا شرایط کلان و جشمانداز سودآوری آن در آینده را بررسی نمایید. تحلیل صنعت از مهمترین زیر شاخههای تحلیل بنیادی به شمار میآید و به تحلیلگران قدرت اختیار میدهد تا با انتخاب صنعت مناسب، شرکت مطلوب را انتخاب و به ارزشیابی سهام آن بپردازند. یک سرمایهگذار باهوش با شناسایی صنایع رو به رشد، میتواند معاملههای خوبی را پیدا کند و تاثیر افت بازار سهام را کاهش دهد. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ قصد داریم تا چگونگی انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی برای خرید سهام را مورد بررسی قرار دهیم.
انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی با توجه به چرخه تجاری شرکتها
چگونه با توجه به چرخه تجاری شرکتها ، صنعت را در تحلیل بنیادی انتخاب کنیم
برای تجزیه و تحلیل و انتخاب صنعت در تحلیل نیاز به روشهایی برای طبقهبندی میباشد. صنایع نیز مانند بازار و شرکت، به واسطهی سود سهام، سود تقسیمی، دادههای فروش و قوانین و نظمی که در آن حاکم است، مورد مقایسه و تحلیل قرار میگیرند. یکی از روشهای مهم برای تحلیل در این زمینه در نظر گرفتن مراحل چرخهی عمر صنعت میباشد. به این صورت که در گام نخست، وضعیت کلی و فعلی صنعت در نظر گرفته میشود. سپس موقعیت آن با شرایط اقتصاد کنونی سنجیده خواهد شد. در نهایت هم ویژگیهای کمی و کیفی صنعت بررسی و چشمانداز آن توسط تحلیلگران ترسیم میگردد. پس برای انتخاب چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ صنعت مناسب، در ابتدا باید وضعیت کلان صنعت مورد بررسی قرار گیرد و چنانچه شرایط کلی صنعت مناسب بود، اقدام به بررسی شرکتهای آن صنعت کرد.
چرخه تجاری شرکتها شامل چه مراحلی است؟
چرخه تجاری شرکتها شامل چه بخشهایی میشود؟
بهمنظور انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی در این بخش راجع به مراحل چرخهی تجاری شرکتها صحبت خواهیم کرد. معمولاً صنایع مختلف دارای سه مرحلهی رشد، توسعه و تثبیت هستند. پس از بررسی این سه مرحله، صنایع درچارچوب اقتصاد دیده خواهند شد.
۱. در مرحلهی رشد، همزمان با افزایش تقاضا، رقابت شدت میگیرد و شرکتهای ضعیف از صنعت حذف میشوند. از آنجایی که ریسک و در عین حال بازدهی سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا بالا است، تعیین شرکت برتر مشکل خواهد بود. سرمایهگذاران برای انتخاب صنعت، همواره به دنبال شرکتهاي در حال رشد هستند.
۲. در مرحلهی توسعه، شرکتهای بازمانده از مرحلهی اول، مشخص خواهند شد. سپس با رشد ملایمی به حرکت خود ادامه میدهند و اغلب با کاهش قیمتی مواجه خواهند شد. در این مرحله، شرکتها به سوددهی رسیده و قادر به تقسیم آن خواهند بود.
۳. در مرحلهی تثبیت، نسبت به مرحلهی قبل از میزان چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ رشد کاسته خواهد شد. با افزایش رقبا، میزان سوددهی و نوآوری افت میکند. درست است که در این مرحله، رشد صنایع ادامه دارد، اما رکود آنها هم دور از انتظار نیست.
برای انتخاب صنعت باید این مراحل را به دقت مورد بررسی قرار دهید. دقت داشته باشید که طی این سه مرحله بسیاری از شرکتها شکست میخورند و از گردونهی رقابت خارج میشوند. همچنین شرکتهای پرریسک شناسایی میشوند. البته میتوان مرحلهی افول که صنعت را به شدت در معرض خطر قرار میدهد، نیز به این چرخه اضافه کرد. دقت داشته باشید که امکان دارد شرکتها به سبب رشد کمتر، سود تقسیمی بیشتری داشته و از ثبات بالاتری برخوردار باشند.
نکاتی در رابطه با تحلیل و انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی
برای تحلیل و انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی باید به نکاتی که در ادامه آوردهایم، توجه داشته باشید.
- آیندهی صنعت را پیشبینی کنید. توجه و ارزیابی محدودیتها، چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ ریسکهای پیش رو، سود مورد انتظار، بسیار مهم است.
- عملکرد گذشتهی صنعت را مورد بررسی قرار دهید. برای مثال صنعت سیمان طی چند سال اخیر شرایط رکودی داشته است که باید مورد توجه قرار گیرد.
- برای تحلیل و انتخاب صنعت رقابتپذیری صنعت را در نظر بگیرید. بررسی کنید که مواد اولیه، هزینههای واردات، چقدر آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همچنین باید دید که سخت شدن شرایط پیشرفت و تولیدات، زمینه را برای ورود رقبای جدید فراهم خواهد کرد و یا اینکه صنعت و شرکتهای فعال در آن، فعالیت منحصر به فرد خودشان را دنبال خواهند کرد.
عوامل تعیین کننده صنعت خوب برای سرمایهگذاری چه هستند؟
چه عواملی نشان دهنده صنعت خوب برای سرمایهگذاری هستند
برای تحلیل و انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی باید دقت داشته باشید که چنانچه صنعت مورد نظر دارای ویژگیهای زیر باشد برای سرمایهگذاری مناسب است.
- صنعتی که محصولات استراتژیک تولید نماید.
- صنعتی که وابستگی کمتری به مواد اولیهی خارجی داشته باشد.
- صنعتی که محصول یا خدمتی ارائه دهد که جانشینی برای آن وجود نداشته باشد.
- صنعتی که کالای مصرفی تولید کند. مانند غذا و دارو؛ چرا که این دسته از صنایع، معولاً میزان تقاضای نسبتا ثابتی دارند.
- صنعتی که از مزایای ویژه (مانند مواد اولیهی ارزان، نزدیکی به بازار فروش، دسترسی راحت به مواد اولیه، انحصاری بودن و …) چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ نسبت به شرکتهای مشابه داخلی و خارجی برخوردار باشد.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی چگونگی انتخاب صنعت در تحلیل بنیادی پرداختیم. با توجه به روند صعودی بازار سهام در اوایل سال جاری، سرمایهگذاران زیادی را میبینیم که به دنبال صنایع خاص در بورس با ارزش بالا میگردند. آگاهی از نحوهی انتخاب صنعت مناسب به این سرمایهگذاران کمک میکند تا بتوانند در زیر مجموعههای بورس اوراق بهادار که تمایل به رشد دارند، معاملههای خوبی پیدا کنند. توصیه میشود ویدیو آموزش تحلیل بنیادی مقدماتی را از دست ندهید. چراغ به عنوان نسل جدیدی از پلتفرمهای آموزش و کاریابی در تلاش است تا با ارائهی مطالب و دورههای آموزش بورس به شما برای معامله و سرمایهگذاری در این بازار کمک کند.
تحلیل چیست و چگونه یک سهم را تحلیل کنیم؟
تحلیل در لغت به معنای حل کردن چیزی است. اما تحلیل کردن فرایندی ذهنی است که تحلیل گر تلاش می کند از طریق ساده ترین راه ممکن ، مفاهیم را ارزیابی و تشریح کند.
به طور کلی، دو روش اصلی برای تحلیل در بورس مطرح است:
✔ تحلیل بنیادی
✔ تحلیل تکنیکال (فنی)
تحلیل بنیادی
به تحلیل بنیادی ، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند.در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را موردبررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟
بهطورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند: الف. عوامل محیطی، ب. عوامل مرتبط با صنعت، ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی ، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند.
سه نکته مهم:
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
- اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را میتوان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است.
چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد که هنوز، با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله #شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
ضرورت استفاده از تحلیل تکنیکال
ورود به بازار بورس مستلزم داشتن اطلاعات کافی در حوزههای مرتبط با بورس و سرمایهگذاری است. این اطلاعات در کنار چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ دانش بورسی می تواند موفقیت در بورس را ممکن کند. اطلاعات کافی باید به همراه استفاده از تحلیلهای مورد نیاز برای بررسی وضعیت بازار سهام و همچنین پیگیری اخبار مرتبط باشد تا سرمایهگذاری به صورت هوشمندانه انجام شود و ریسکهای موجود را کاهش دهد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مهمترین روشهای مورد استفاده فعالان بازار بورس برای شناخت و انتخاب بهتر گزینههای سرمایهگذاری در بورس هستند.
فرض کنید قیمت سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر ۱۵۰ تومان است. درصورتیکه تحلیلهای تکنیکال بیانگر آن باشد که قیمت سهام شرکت الف تا سه ماه دیگر به ۱۷۰ تومان خواهد رسید. در اینجا سرمایهگذار اقدام به خرید آن سهم میکند، زیرا با این کار میتواند در مدت سه ماه ۲۰ تومان سود به دست آورد. اما اگر تحلیل تکنیکال از کاهش قیمت سهام شرکت الف به ۱۳۰ تومان تا سه ماه آینده حکایت داشته باشد، سرمایهگذار نهتنها از خرید سهام این شرکت صرفنظر میکند، بلکه اگر در سبد سهام خود از این سهم داشته باشد، هرچه سریعتر آن را خواهد فروخت؛ چراکه با این کار جلوی زیان ۲۰ تومانی به ازای هر سهم گرفته چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ میشود. همانطور که گفتیم، سرمایهگذارانی که روش تحلیل تکنیکال را به کار میگیرند، اغلب با استفاده از روشهای ریاضی و نمودارها روند نوسانات قیمت سهم را در آینده پیشبینی میکنند. به همین علت، به تحلیل گران تکنیکال اصطلاحاً نمودارگرا میگویند.
تعریف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال بر ۳ اصل استوار است:
۱.قیمت همه چیز را نشان می دهد:
بسیاری از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای پیشبینی رفتار سهم کافی است و عوامل بنیادی مورد توجه قرار نمیگیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نشان میدهد.
۲.قیمت در روند نمودار حرکت میکند:
تحلیلگران تکنیکالی معتقدند که قیمتها در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را تکرار میکنند.
۳.گذشته تمایل دارد تا تکرار شود:
طبیعت روند قیمت بدین گونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار میشود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل میکند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام میپردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار میکنند.
مهم ترین تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرکاربردترین روشهای معاملاتی هستند. هر دوی این روشها برای جستجو، تحلیل، پیشبینی و انتخاب اوراق بهادار و سهام هستند و مانند هر روش سرمایهگذاری دیگری حامیان چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ و منتقدان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی میکند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است.
تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودیهای این روش میتوان برشمرد. در چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ تحلیل تکنیکال تلاش نمیشود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده میشود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود.
دسترسی شما به این سایت توسط مدیر سایت محدود شده است
اگر فکر می کنید به اشتباه مسدود شده اید ، برای دریافت راهنمایی با مدیر سایت تماس بگیرید.
اگر شما یک کاربر وردپرس هستید و دارای امتیازات اداری در این سایت هستید ، لطفا آدرس ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید و "ارسال" را کلیک کنید. سپس ایمیلی دریافت خواهید کرد که به شما کمک می کند تا مجدداً دسترسی پیدا کنید.
مسدود کردن داده های فنی
دلیل مسدودیت: | Access from your area has been temporarily limited for security reasons. |
---|---|
زمان: | Thu, 13 Oct 2022 9:28:28 GMT |
درباره وردفنس
وردفنس یک افزونه امنیتی است که روی بیش از 4 میلیون سایت وردپرس نصب شده است. مالک این سایت از وردفنس برای مدیریت دسترسی به سایت خود استفاده می کند.
همچنین می توانید برای کسب اطلاعات در مورد ابزارهای مسدود کردن وردفنس مستندات را بخوانید ، یا برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وردفنس به wordfence.com مراجعه کنید.
برای اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید: مستندات
ایجاد شده توسط وردفنس در Thu, 13 Oct 2022 9:28:28 GMT.
زمان کامپیوتر شما: .
با تحلیل تکنیکال و بنیادی آشنا شوید
سرمایهگذاران بعد از آموزشهای ابتدایی بازار سرمایه برای خرید و فروش سهم معمولا از سه ابزار استفاده میکنند که شامل تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و روانشناسی معاملات است.
به گزارش خبرنگار ایبِنا، در این نوشتار به بررسی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی پرداختهایم.
**تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال در تمام بازارهای مالی کاربرد دارد. تحلیل تکنیکال به مطالعه اطلاعات تاریخی بازار میپردازد، که شامل قیمت و حجم است. مهمترین روش استفاده از تحلیل تکنیکال استفاده از نمودار است به این ترتیب که قیمتها در نمودار درج میشوند و در نمودار حرکت قیمتی بررسی و آینده قیمتها پیشبینی میشود.
همچنین تحلیل تکنیکال بر این فرض استوار است که قیمت موجود در نمودار تمامی اطلاعات در دسترس را بازتاب کرده است. این پیشبینیها با استفاده از الگوهای نموداری روی میدهد، مانند رسم کندل که ابتداییترین و یکی از مهمترین الگوهای استفاده از تحلیل تکنیکال است.
با توجه به مطلب فوق این تحلیل بر سه اصل استوار است، ۱. قیمت نشان دهنده همه چیز است، ۲. گذشته تمایل به تکرار شدن دارد و ۳. قیمت در روند نمودار در حال حرکت است.
از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال میتوان سازگاری این تحلیل برای انواع معاملات در بازههای زمانی مختلف را نام برد. به عنوان نمونه در بازار خرید و فروش حیوانات مانند گوسفند نیز میتوان از این تحلیل سود جست.
اما این تحلیل یک مشکل خیلی بزرگ دارد و این مشکل این است که تحلیل تکنیکال به بنیاد سهم یا بازار بی اعتنا است. در این جا لازم است تا گزیری به تحلیل بنیادی بزنیم.
**تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی که به آن تحلیل فاندامنتال نیز میگویند، به کمک آن، سرمایه گذاران میتوانند وضعیت بنیادی یک شرکت را بررسی کرده و ارزش واقعی آن سهم را محاسبه کنند. سپس با بررسی ارزش واقعی و قیمت فعلی سهام شرکت نسبت به خرید یا فروش آن تصمیمگیری میشود.
در تحلیل بنیادی یک شرکت عواملی متعددی همچون «وضعیت مالی و سودآوری شرکت»، «محصولات تولیدی»، «رقبا»، «چشمانداز چگونه بنیادی تحلیل کنیم؟ رشد بازار شرکت در آینده»، «قدرت نام تجاری شرکت»، «تیم مدیریتی»، «تامینکنندگان شرکت» و … بررسی شده و سپس نسبت به سرمایه گذاری در سهام آن شرکت تصمیمگیری میشود.
یکی از ابزارهای مهم تحلیل بنیادی استفاده از صورتهای مالی است، بنابراین تحلیلگران بنیادی به تخصص حسابداری تا حدودی نیازمند هستند. مهمترین و ابتداییترین مواردی که در صورتهای مالی یافت میشود نسبت سود هر سهم یا EPS است و پس از آن نسبت درآمد بر قیمت P/E مشخص میشود. به این معنی که اگر قیمت (P) یک سهم ۱۰۰ تومان باشد و این شرکت ۲۰ تومان سود (E) ساخته باشد، نسبت درآمد بر قیمت P/E به ۵ واحد میرسد و هرچه تعداد این رقم کمتر باشد، موقعت مناسبتر برای خرید سهم فراهم میشود.
تحلیل بنیادی تحلیل تکنیکال را قبول دارد، به این شکل که تحلیلگر بنیادی برای خرید سهم ابتدا بنیاد شرکتها بررسی میکند و پس از آن که سهام بنیادی را شناسایی کرد، برای این که سهام را با قیمت کمتری خریداری کند، از تحلیل تکنیکال استفاده میکند و در اصطلاح نقطهزنی میکند تا به حداکثر سود دست یابد؛ بنابراین سرمایهگذاران در بازارهای مالی و بازار سرمایه برای این که به حداکثر سود دست یابند، نیاز دارند هم اشراف کاملی به تحلیل تکنیکال داشته باشند و هم این که برای تحلیل بنیادی دانش لازم را به کار گیرند.
دیدگاه شما