نیچ مارکتینگ، بازاریابی گوشه ای، بازاریابی جا ویژه، همگی به یک استراتژی و مفهوم در کسب و کار اشاره دارند: ارائه محصولات و خدمات مورد نظر به بخش خاصی از بازار با بودجه و هزینۀ نسبتا کم. در واقع هدف از نیچ مارکت، انتخاب یک گوشه بازار برای تبدیل شدن به یک شرکت و برند بزرگ است.
هدف قیمت (price target)
اصطلاح «هدف قیمت» یا گاهی اوقات «قیمت هدف» را در بورس یا سایر بازارهای مالی به دفعات میشنویم.
هدف قیمت (به انگلیسی Price Target) در واقع قیمتی است که توسط یک تحلیلگر، مشاور سرمایه گذاری یا معاملهگر پیشبینی شده برای آینده پیشبینی شده است.
به عبارت دیگر، زمانی که یک فعال بازار، پیشبینی میکند قیمت یک سهام به رقم X میرسد این قیمت را هدف قیمت میگویند.
هدف قیمت بر اساس فرضیات مرتبط با عرضه و تقاضای یک دارایی در آینده، و همچنین سطح تکنیکال و اطلاعات بنیادی در مورد این دارایی صورت میگیرد.
معاملهگران برای داراییهایی که در آن معامله میکنند یک هدف قیمت تعیین میکنند. این هدف قیمت، جایی است که انتظار دارند بتوانند از معامله خارج شوند.
اهداف قیمت ممکن است با دسترسی به اطلاعات جدید تغییر پیدا کنند. این اطلاعات جدید میتواند از راه تحلیل تکنیکال یا بنیادی یا هر روش دیگری بدست آید.
هدف قیمت چگونه تعیین میشود؟
هدف قیمت انتظار یک تحلیلگر یا معامله گر از آینده قیمت یک دارایی، مانند سهام، قرارداد آتی، کالا، یا صندوق قابل معامله در بورس (EFT) است.
یک تحلیلگر که دنبالکنندگان زیادی دارد و تحلیلهای او را افراد زیادی دنبال میکنند، ممکن است برای سهامی که هم اکنون به ارزش 600 تومان معامله میشود هدف قیمت 1100 تومان را در یک سال آینده ارائه دهد.
از آنجا که برخی معاملهگران به نظر تحلیلگرها متکی هستند، تعیین چنین هدف قیمتی میتواند تاثیری مثبت بر قیمت سهام داشته باشد زیرا معاملهگران به دنبال خرید سهام بر اساس هدف قیمتی جدید هستند.
تحلیلگران و موسسات مالی مختلف برای تعیین هدف قیمت از روشهای تحلیلی مختلفی استفاده میکنند و مسائل تاثیرگذار اقتصادی مختلف را در نظر میگیرند.
از آنجا که روشهای تحلیل و بررسی بازار، از یک تحلیلگر به تحلیلگر دیگر متفاوت هستند، اهداف قیمتی نیز به همین میزان میتوانند متفاوت باشند.
در واقع هیچ راهی برای دست یافتن به مبلغ دقیق قیمت سهام در آینده وجود ندارد. هیچکس نمیتواند یک هدف قیمت ارائه کند و ادعا داشته باشد بطور قطع آن سهام یا دارایی به قیمت مدنظر خواهد رسید.
ارائه هدف برای قیمت تنها یک حدس محاسبه شده است.
تحلیلگران فنی از اندیکاتورها (indicators)، پرایس اکشن (price action)، آمارها (statistics)، روندها (trends)، و مومنتوم قیمت (price momentum) برای سنجش قیمت آینده یک دارایی استفاده میکنند.
معاملهگرانی که از تحلیل بنیادی استفاده میکنند، از نرخها و صورتهای مالی (financial statements and ratios) و همچنین نرخهای رشد (growth rates) استفاده و مدیریت شرکت را ارزیابی میکنند تا هدف قیمت را پیشبینی کنند.
دو سرمایه گذار متفاوت ممکن است در مورد آینده سهامی که به قیمت 600 تومان معامله میشود نظرات مختلفی داشته باشند. یکی از این سرمایهگذاران ممکن است هدف قیمت را 750 تومان و دیگری آن را 1200 تومان ببیند.
میزان تحمل ریسک و میزان زمانی که یک سرمایهگذار میتواند آن اوراق بهادار را نگهداری کند در تعیین اهداف قیمت اثرگذار است.
ممکن است هر دو سرمایهگذار پیش بینی درستی داشته باشند اما این پیشبینی بر اساس افقهای متفاوت سرمایه گذاری باشد. سرمایه گذاری که هدف قیمت یک سهم را 750 تومان میداند ممکن است بازه زمانی موردنیاز برای رسیدن به این قیمت را 9 ماه بداند، درحالیکه هدف قیمت 1200 تومانی برای 2 سال آینده تعیین شده باشد.
اهداف قیمت تغییرپذیرند و موقعیت ثابتی ندارند.
در هر لحظه اطلاعات جدید در مورد داراییها در حال انتشار است. از این رو، هدف قیمت یک دارایی ممکن از زمانی به زمان دیگر تغییر داشته باشد.
ممکن است هدف قیمت یک دارایی که توسط یک تحلیلگر یا معاملهگر تعیین شده بیش از حد زیاد باشد و هدف واقعی قیمت از قیمت کنونیاش کمتر شود.
حتی ممکن است انتظارات به طور کلی اشتباه باشد و قیمت به جای رشد، افت شدیدی را تجربه کند.
نکات کلیدی:
- هدف قیمت پیشبینی یک تحلیلگر یا معاملهگر از قیمت آینده یک دارایی است.
- هدف قیمت میتواند بالاتر یا پایینتر از قیمت کنونی بازار یک دارایی باشد. قیمت هدف بالاتر گاوی، و هدف قیمت پایینتر خرسی است.
- اهداف قیمت هر فرد با فرد دیگر متفاوت است زیرا هر معاملهگر از روشهای مختلفی برای پیشبینی منظور از بازار هدف چیست؟ اهداف قیمت استفاده میکند.
- هنگامی که یک تحلیلگر برجسته اهداف قیمت خود را تغییر میدهد میتواند تاثیری قابل توجه بر قیمت داراییها بگذارد.
- افق سرمایهگذاری به هنگام تعیین اهداف قیمت بسیار حائز اهمیت است. تعیین یک هدف قیمت بزرگتر در طول یک بازه زمانی طولانیتر منطقیتر به نظر میرسد درحالیکه هدف قیمت کوتاهمدت احتمالا به شکل محافظهکارانهتری تعیین میشود.
- اهداف قیمت به منزله تحمل زیان نیستند. کنترل کردن زیان به عهده معاملهگر است. یک سهام ممکن است به هدف قیمت برسد اما اگر پیش از آن تا 50 درصد افت داشته باشد برای اغلب سرمایهگذاران گزینهای ایدهآل به شمار نخواهد رفت.
یک مثال واقعی از هدف قیمت
اهداف قیمت اگر توسط تحلیلگران برجسته تعیین شوند اغلب بر قیمت خود دارایی تاثیر میگذارند. به عنوان مثال، اگر سهام شرکتی با قیمت 600 تومان معامله شود اما شرکت عملکرد تجاری خوبی نداشته باشد و تحلیلگران هدف قیمت آن را از 900 تومان به 500 تومان کاهش دهند، این مسئله میتواند باعث جریان گرفتن فروش بیشتر سهام و در نتیجه کاهش قیمت آن تا هدف 500 تومانی شود.
از سویی دیگر، اگر همین شرکت با قیمت سهام 600 تومان عملکرد خوبی داشته باشد و تحلیلگران هدف قیمت اولیه آن را از 700 تومان به 900 تومان ارتقا دهند، احتمالا سرمایهگذاران بیشتری از سرمایهگذاری در سهام این شرکت استقبال کرده و قیمت سهام را با تقاضای بیشتر بالا میبرند.
به علت افزایش و کاهش مداوم قیمتها در بازارهای مالی، نمیتوان ارزیابی کرد که چه مقدار از افزایش یا کاهش قیمت در راستای رسیدن به هدف قیمت است. با وجودیکه تعیین اهداف بالاتر برای قیمت، اغلب باعث افزایش قیمتها میشود، پایین آمدن سطح پیشبینیها و تنزل اهداف قیمت نیز اغلب باعث ایجاد اثر منفی روی قیمت سهام خواهد شد. البته به شرطی که نظرات ارائهدهنده این اهداف قیمت، روی بازار تاثیرگذار باشد. به عبارت دیگر، شخصی تاثیرگذار این اهداف قیمت را ارائه دهد.
این اصطلاح در واژهنامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژههای اقتصادی و مالی را ببینید .
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
چگونه در معاملات تارگت (هدف) مشخص کنیم؟
بسیاری از معاملهگرها تمام زمان و انرژی خود را صرف یافتن بهترین نقطه ورود به معامله میکنند، اما پس از آنکه وارد معامله شدند، سردرگم میشوند و نمیدانند چگونه باید معاملات خود را مدیریت کنند. حاصل این جریان در معاملهگرها کاهش اعتماد به نفس، تصمیمگیری احساسی، ازدستدادن فرصتها و انجام اشتباهاتی است که بعداً ثمری جز پشیمانی ندارند. دانش در مورد چگونگی تعیین اهداف در معاملات بسیار مهم است، اما اغلب نادیده گرفته میشود.
معاملهگری که برای تعیین اهداف خود استراتژی دقیقی داشته باشد میتواند با ازبینبردن حدس و گمان، با اطمینان بیشتری دست به معامله بزند. از این رو، در ادامه این مقاله، با استفاده از مطلبی که در وبسایت تریدسایتی منتشر شده است، به هفت روش موثر برای تعیین اهدافی صحیح برای معاملات اشاره خواهیم کرد.
۱: نسبت ثابت سود به زیان
ساده ترین تکنیک برای تعیین هدف، ثابت درنظرگرفتن نسبت سود به زیان است.
۱) فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر را اندازه بگیرید. در مثال زیر، این فاصله ۷.۲۵ واحد محاسبه شده است.
۲) حد ضرر را بهنسبت فاصله از هدف و نسبت دلخواه سود به زیان، در ۱، ۲ یا ۳ ضرب کنید.
همانطور که ملاحظه میکنید، این روشی بسیار ساده برای پیادهسازی استراتژی هدفی ثابت و همیشگی است.
بالابودن نسبت سود به زیان، لزوماً بهتر نیست و هرچه این نسبت بیشتر باشد، احتمال بُرد کمتر خواهد بود.
بهطور خاص، معاملهگران تازهواردی که بهدنبال کسب دانش و تجربه در بازار هستند، بهتر است هدفی کوچکتر با نسبت سود به زیان کمتر انتخاب کنند تا احتمال بُرد بیشتری داشته باشند و سریعتر به اعتمادبهنفس لازم برای معاملهگری دست یابند.
۲: سطوح اخیر حمایت و مقاومت
یکی دیگر از استراتژیهای هدفی که در میان معاملهگران بسیار محبوب است، از آخرین سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکند. سطوح حمایت و مقاومت موانعی جدی برای حرکات قیمت هستند و منطقی است هدف خود را بهشکلی انتخاب کنید که قیمت مجبور نباشد از سطوح مهم حمایت و مقاومت عبور کند، زیرا این امر میتواند احتمال رسیدن قیمت به هدف شما را کاهش دهد.
بهطور کلی، معاملهگران اغلب مهمترین سطح حمایت یا مقاومت اخیر را پیدا میکنند و سپس هدف را چند نقطه بالاتر یا پایینتر (با توجه به موقعیتگیری معامله) از آن قرار میدهند. این مسئله مهم است. در مثال زیر، اگر وارد موقعیت شورت (Short) شدهاید، بهتر است هدف را چند نقطه بالاتر از سطح حمایت قرار دهید تا احتمال خطر بازگشت قیمت از سطح حمایت کاهش یابد.
۳: بازتاب الگو
روش بعدی، استفاده از ارتفاع الگو برای تعیین میزان رشد قیمت بعد از شکست مقاومت است که برخی از معاملهگرها این رویکرد را بازتاب الگو (Pattern projection) یا حرکات محاسبهشده (Measured moves) مینامند.
در نمودار زیر، شاهد یک الگوی سروشانۀ معکوس هستیم که صعودی است. در این حالت، ابتدا ارتفاع الگو را از پایینترین نقطه تا بالاترین نقطه محاسبه میکنیم و سپس، همین فاصله را از سطح مقاومت به بعد ادامه میدهیم.
اگر از این استراتژی هدف استفاده میکنید، توجه داشته باشید که باید فاصله پایینترین نقطه را تا بالاترین نقطه الگو بهطور دقیق اندازهگیری کنید تا فاصله صحیح را به دست بیاورید.
همچنین، برخی از معاملهگران پس از محاسبه ارتفاع الگو، آن را در ضرایب ۰.۷۵، ۱.۲۵، ۱.۵ یا حتی ۲ ضرب میکنند. باز هم تأکید میکنیم که هرچه هدف شما دورتر باشد، احتمال برخورد قیمت با آن نیز کمتر خواهد بود. درمجموع، در بهکارگیری هر استراتژی جدید، بهتر است اهداف خود را محافظهکارتر انتخاب کنید. این مسئله به شما کمک میکند بسیار سریعتر اعتمادبهنفس لازم را پیدا کنید و احتمال بُرد بیشتری داشته باشید.
۴: میانگین متحرک در تایمفریم بالاتر
این روش بهطور ویژه در معاملات بازار فارکس بهخوبی جواب میدهد، زیرا در این بازار قیمتها اغلب صرفنظر از هر میزان نوسانی که داشته باشند، باز هم در گذر زمان به میانگین نزدیک میشوند.
چه چیزی در تمامی نقاط تصویر زیر صادق است؟ قیمت همیشه در حال بازگشت به میانگین متحرک مرکزی است و دائماً در اطراف این میانگین متحرک معامله میشود. در این مثال، ما نموداری ۳۰ دقیقهای و میانگین متحرک ۵۰ دورهای از تایمفریم چهارساعته را در نظر میگیریم.
در رویکرد معاملات بازگشتی، بهتر است استراتژی هدف میانگین متحرک در بازههای زمانی بالاتر تعیین شود، زیرا میتوانید با استفاده از میانگین متحرک در تایمفریمهای بالاتر فرصتهای معاملهگری بیشتری به دست آورید.
۵: سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته)
سطوح فیبوناچی اکستنشن (بسطیافته) در بسیاری از ایدههای معاملاتی به کار گرفته میشوند. علاوه بر این، از این سطوح برای تعیین هدف معاملات نیز میتوان استفاده کرد.
پس از شکست مقاومت و شناسایی نقاط A-B-C، ابزار فیبوناچی خود را از پایین تا بالای حرکتی که با شکست مقاومت همراه شده است، رسم کنید. پس منظور از بازار هدف چیست؟ از یافتن سطح فیبوناچی اصلاحی C، میتوانید یکی از سطوح فیبوناچی اکستنشن را بهعنوان هدف خود انتخاب کنید.
بهطور کلی، سطوح فیبوناچی اکستنشن ۱.۳۸ و ۱.۶۱ نزدیکترین سطوح هستند و بیشتر از سایر سطوح بهعنوان هدف در نظر گرفته میشوند.
قیمت بهندرت با سطوح ۲ و ۲.۶۱ برخورد میکند و روندی قدرتمند برای رسیدن قیمت به این سطوح مورد نیاز است.
۶: اهداف زمانمَند
اهداف زمانمند را میتوان با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد. بهعنوان مثال، معاملهگران روزانه اغلب از استراتژی هدف در پایان روز (بازه معاملاتی) استفاده میکنند و در پایان روز معاملاتی، برای جلوگیری از احتمال ضرر در طول شب، از تمام موقعیتهای باز خود خارج میشوند.
اغلب معاملهگرانی که با استفاده از نوسانات هفتگی بازار دست به معامله میزنند، استراتژی هدف آخر هفته را به کار میگیرند و پیش از شروع تعطیلات آخر هفته، از تمام معاملات باز خود خارج میشوند تا در تعطیلات و هنگامیکه نظارتی بر معاملات خود ندارند، دچار ضرر نشوند.
۷: حد ضرر شناور
مشابه هدف زمانمند، حد ضرر شناور نیز روشی است که میتوان آن را با سایر استراتژیهای هدف ترکیب کرد.
بهطور کلی، معاملهگرانی که از رویکرد حد ضرر شناور استفاده میکنند، قصد دارند تا جایی که ممکن است از معاملات کسب سود کنند. این معاملهگرها استراتژی هدفی با پایان باز انتخاب میکنند، به این معنی که آنها اصلاً هدفی مشخص نمیکنند و حد ضرر خود را صرفاً با دنبالکردن حرکات قیمت، تنظیم میکنند تا سود خود را در بازارهای پرنوسان به حداکثر برسانند.
معاملهگرها معمولاً از میانگینهای متحرک بهعنوان ابزاری برای ایجاد حد ضرر شناور استفاده میکنند. در مثال زیر، شاهد میانگین متحرک منظور از بازار هدف چیست؟ ۵۰ دورهای هستید، بهصورتیکه معاملهگر حد ضرر شناور خود را مبتنی بر حرکات میانگین متحرک تعیین میکند. اما، توجه داشته باشید که هدف هرگز نباید دقیقاً روی میانگین متحرک تنظیم شود تا در صورت ایجاد حرکات بازگشتی معمول، زود از معامله خارج نشوید.
همچنین، چند نکته مثبت و منفی نیز در مورد تعیین حد ضرر شناور باید در نظر گرفته شود:
- با حد ضرر شناور، شما هرگز به حداکثر سود ممکن در روند موردنظر دست نخواهید یافت، زیرا حد ضرر شناور معمولاً کف (کمترین) قیمتها را در بازاری پرنوسان در نظر میگیرد.
- حد ضرر شناور تنها طی روندهای بلندمدتتر شما را به حداکثر سود میرسد. در بسیاری از موارد، معاملهگر مجبور میشود مقداری از سود خود را در روند بازگشتی قیمت پس دهد.
- با استفاده از حد ضرر شناور، زمان نگهداری معامله ممکن است به میزان قابلتوجهی افزایش یابد، بهصورتیکه بسیاری از معاملهگران از پس آن برنیایند. ماندن در معاملات برنده برای مدت زمانی طولانی بسیار دشوار است.
بنابراین، بهتر است معاملهگران باتجربهای که درگیر احساسات نمیشوند و بنیان محکمی برای ذهنیت معاملاتی خود دارند، از استراتژی حد ضرر شناور استفاده کنند.
جمعبندی
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، هیچ استراتژی هدف بهتر یا بدتری وجود ندارد و انتخاب نوع استراتژی هدف کاملاً بستگی به معاملهگر دارد و اینکه کدام استراتژی هدف برای معاملهگر بهتر کار میکند. بنابراین، برای شروع، فقط چند مورد را انتخاب کنید، آنها را یکییکی امتحان کنید و ببینید با کدامیک راحتتر میتوانید کار کنید.
سپس، استراتژی مورد نظر را در معاملات خود به کار بگیرید، نتایج معاملات خود را پیگیری کنید و به بهبود رویکردی که انتخاب کردهاید، ادامه دهید.
بازار تجاری چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
( بازار تجاری چیست و چه ویژگیهایی دارد؟ ) زیاد شدن هر روزه رقابت در حوزه تجارت باعث شده که شرکتها خواهان برخورداری از مشتریانی باشند که علاوه بر حجم خرید بالا، ارتباطی منسجم و پایدار با عرضهکنندگان داشته باشند.
مشتریان این چنینی، منجر به تضمین جریان مستمر فروش محصولات و تقویت جایگاه شرکت در بازار میشوند. چیزی که دارای اهمیت است این است که قبل از یافتن چنین مشتریانی و برقراری ارتباط با آنها، شناخت ماهیت بازارهای تجاری، ویژگیهای مشتریان تجاری و آگاهی از فرایند معاملات در این بازارها، برای بازاریان ضروری است. چنین شناختی منجر به درک عمیقتر الزامات مدیریتی شده و بازاریابان با درک این الزامات قادر خواهند بود که برنامه ریزی دقیقتری را جهت موفقیت در این بازارها انجام دهند. در پکیج جامع دیجیتال مارکتینگ تخصصی نوکارتو میتوانید پیرامون موضوع بازاریابی و تبلیغات اینترنتی ، اطلاعات جامعی را بهدست بیاورید.
بازارهای تجاری
بازاریابان تجاری بزرگترین بازارها را برای همه فراهم میکنند: حجم مبادلات در بازارهای تجاری به نحو قابل ملاحظهای بیشتر از بازار مصرف کننده نهایی است. در بازار تجاری ، یک مشتری میتواند حجم خرید بسیار بالایی را انجام دهد. به عنوان مثال: بخش خرید جنرال موتورز سالانه بیش از ۱۲۵ میلیارد دلار صرف خرید محصولات و خدمات صنعتی میکند که این حد خرید بیش از تولید ناخالص داخلی ایرلند، پرتغال، ترکیه یا یونان میباشد.
منظور از خرید سازمانی ( تجاری ) چیست؟
وبستر و وایند خرید سازمانی را این گونه تعریف کردهاند:
خرید سازمانی فرایند تصمیم گیری است که سازمان های رسمی توسط آن، نیاز به خرید کالا و خدمات را احساس و آنگاه به تشخیص، ارزیابی و انتخاب بین نامهای تجاری و فروشنده اقدام میکنند.
اگرچه هیچ دو شرکتی وجود ندارد که مانند هم خرید کنند، با این حال فروشنده امیدوار است به مجموعههایی از واحدهای تجاری دست پیدا کند که روش خرید یکسانی داشته باشند تا امکان هدف گیری خط مشی بازاریابی برای او فراهم گردد.
بازار تجاری و مقایسه آن با بازار مصرف کننده
بازار تجاری : بازاری مرکب از تمام سازمان هایی است که کالاها و خدماتی را به منظور استفاده در تولید کالا ها و خدمات دیگر تهیه نمایند. کالا ها و خدماتی که فروخته میشوند، اجاره داده میشوند و با به دیگران رسانیده میشوند. صنایع تشکیل دهنده بازار تجاری عبارتند از: کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری، معدن، تولید، ساختمان، حمل و نقل، ارتباطات، خدمات عامالمنفعه، بانکداری، مالیه و بیمه، توزیع و خدمات.
تعداد کالا ها و حجم پول در گردش در فروش به خریداران تجاری ، نسبت به مصرف کنندگان بیشتر است. پروسه تولید و فروش یک جفت کفش ساده را در نظر بگیرید، تجار پوست و چرم خام باید کالای خود را به دباغ بفروشند. دباغ، پوست و چرم دباغی شده را به تولید کنندگان کفش میفروشد که خود محصول تولیدی خود را به عمده فروشان کفش عرضه منظور از بازار هدف چیست؟ منظور از بازار هدف چیست؟ میکند. عمده فروشان، کفش را به خرده فروشان میفروشند و آنها هستند که سرانجام کفش را به مصرف کنندگان خواهند فروخت، هر عصری از این زنجیره عرضه، خود خریدار کالاها و خدمات زیادی است.
بازارهای تجاری و مصرفی، علیرغم شباهتهای فراوانی که با هم دارند، تفاوتهای ماهوی چشمگیری نیز با یکدیگر دارند. عوامل مهمی که سبب تمایز این بازارها از همدیگر میشود عبارتند از:
الف) ماهیت مصرف کننده
ب) شیوه استفاده مصرف کننده از محصول
در بازاریابی تجاری مشتریان سازمان ها هستند، از قبیل: کسب و کارها، دولت و نهادها
گاهی اگرچه محصولات مشابهاند، اما رویکرد بازاریابی کاملا متفاوتی برای دستیابی به خریدار سازمانی مورد نیاز است.
نکته قابل توجه این است که برخی از سازمان ها در هر دو حوزه بازارهای تجاری و مصرفی کار میکنند. خدمات تخصصی اینستاگرام اعتبار و تداوم کسب و کارتان منظور از بازار هدف چیست؟ را تضمین میکند.
ویژگیهای بازارهای تجاری
با توجه به تفاوت خریدار و شیوهی استفاده آنها از محصولات، مسایل و رویکردهای متفاوتی در این بازارها بروز مییابد. میشاییل و همکارانش معتقدند که اگر چه مجموعه معینی از دانش، اصول و تئوری در بازاریابی (اعم از مصرفی و تجاری) به کار برده میشود اما به دلیل تفاوت خریداران و بازارها، کانون توجه آنها متفاوت از یکدیگر است.
مهمترین ویژگیهای این بازارها عبارتند از:
۱- تعداد خریداران معدود
تعداد خریدارانی که بازاریاب تجاری با آنها کار دارد به مراتب کمتر از تعداد خریدارانی است که بازاریاب مصرف کننده با آن مواجه است. سرنوشت شرکت تایرسازی گودیر به شدت به دریافت سفارش خرید از هر یک از سه شرکت بزرگ آمریکایی سازندهی اتومبیل بستگی دارد. اما همین شرکت در بازار فروش تایر به مصرف کنندگان با بازار داخلی بالقوهای روبهروست که از ۱۷۶ میلیون مالک اتومبیل تشکیل شده است، به این تعداد باید میلیونها نفر دیگر که در جهان صاحب اتومبیل هستند را اضافه کرد.
۲- خریداران بزرگتر
مشخصه بسیاری از بازارهای تجاری میزان خرید بالای خریدار است. در صنایعی همچون صنعت تولید موتور هواپیما و جنگ افزارهای دفاعی معدودی از خریداران بزرگ، سهم بارزی از خرید را به خود اختصاص داده اند.
۳- تمرکز جغرافیایی خریداران
خریداران تجاری در اغلب صنایع، در یک محدوده جغرافیایی معینی متمرکزند که این امر به دلیل ماهیت حرفهایتر آنها است.
۴- خرید تخصصیتر
کالا های تجاری توسط کارگزاران خرید آموزش دیده خریده میشوند. کسانی که باید از سیاستها، الزامات و مقتضیات سازمان خود تبعیت کنند. توانایی بیشتر خریداران حرفهای در ارزیابی اطلاعات فنی، به خریدی اقتصادیتر ( بازار تجاری ) منجر میشود. این بدان معناست که بازاریابان تجاری موظفاند بر میزان داده های فنی در ارتباط با کالا هایشان و مزایای این کالا ها در مقایسه با کالا های رقبا بیفزایند.
۵- خرید مستقیم
خریداران تجاری اغلب بجای خرید از واسطهها مخصوصا برای اقلامی که پیچیدگی فنی زیادی دارند و یا گرانقیمت هستند (کامپیوترهای مادر یا هواپیما) مستقیما به تولید کنندگان مراجعه میکنند.
۶- معامله متقابل
خریداران تجاری اغلب فروشندگانی را انتخاب میکنند که متقابلا از آنها چیزی را بخرند.
۷- اجاره (کرایه)
تعداد زیادی از خریداران صنعتی به جای خرید تجهیزات آن را اجاره میکنند. کرایه کردن و اجاره دادن در موارد زیر امری عادی تلقی میشود: کامپیوتر، تجهیزات سنگین ساختمانی، کامیونهای تحویل کالا.
در این زمینه مستأجر مزایای چندی را به دست میآورد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: صرفه جویی در رقم سرمایه گذاری، دستیابی به جدیدترین محصولات فروشنده، دریافت خدمات بهتر و مزایای مالیاتی.
موجر هم گاه به درآمد خالص بالاتری دست مییابد ضمن اینکه خدمات خود را در قبال دریافت وجه در اختیار کسانی قرار میدهد که از عهده یک خرید کامل برنمیآیند. با استفاده از خدمات دیجیتال مارکتینگ شرکت نوکارتو میتوانید به کسب و کار خود رونق بخشید.
۸- بازاریاب تجاری
بازاریاب تجاری جهت دستیابی به خریداران بالقوه، بر فروش شخصی بیشتر از تبلیغات (تلویزیون، روزنامه و …) تأکید دارد.
۹- تشریح نیازهای مشتری
فروشندهی تجاری بایستی جوانب فنی نیازهای سازمان مشتری و نحوه برآورده ساختن این نیازها را دریابد.
۱۰- کیفیت خدمات
خدمات بخش مهمی از محصول بازاریاب تجاری محسوب میگردد. مشتری همزمان کیفیت محصول فیزیکی و کیفیت خدمات ( بازار تجاری ) دریافتی را بررسی میکند و تمرکزش بر بستهی کلی مزایای دریافتیاش قرار دارد. از همین رو فروشنده یا بازاریاب بایستی نسبت به کیفیت بسته کالا ها و خدمات دقت داشته باشد.
۱۱- قیمت
مذاکره راجع به قیمت، بخش مهمی از فرایند خرید / فروش تجاری است.
۱۲- شناخت فرایند خرید
از آنجا که در خریدهای تجاری، افراد مختلف از قسمتهای مختلف سازمان تأثیر گذارند، بازاریاب تجاری بایستی فریند خرید مشتری را شناخته و افراد تأثیرگذار در این فرایند را نیز شناسایی کند.
۱۳- روابط خریدار – فروشنده
روابط خریدار – فروشنده در بازار تجاری نزدیک و مداوم است. فروش نه فقط یک نتیجه نهایی بلکه در واقع آغاز ارتباط است.
۱۴- ویژگیهای عمده خرید تجاری
ویژگی عمده خرید تجاری ، فرایندی بودن آن است، به این مفهوم که انجام خرید با احساس نیاز یک واحد شروع میشود اما تا وقتی که خرید اتفاق افتد واحدهای متعدد با تخصصهای گوناگون سفارش مورد نظر را رصد میکنند تا در نهایت خریدی اتفاق افتد. شما میتوانید با استفاده از پکیج جامع بازاریابی و تبلیغات تخصصی اینستاگرام باعث پیشرفت کسب و کار خود شوید.
برای مطالعه مقاله های دیگر در زمینههای مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات اینجا کلیک کنید.
چگونه با نیچ مارکتینگ درآمد بالایی داشته باشیم؟
نیچ مارکتینگ چیست؟ چرا این موضوع به تازگی در دنیای کسب و کارهای اینترنتی و سنتی اینقدر پراهمیت شده است؟ اجازه دهید با یک مثال به جواب این سؤال بپردازیم:
تصور کنید که شما به تازگی و پس از طراحی سایت فروشگاهی خود، تصمیم گرفته اید، به دنیای فروش آنلاین محصولات الکترونیکی وارد شوید. قصد شما فروش موبایل به صورت آنلاین است، اما از همان ابتدا و با جستجوی عبارتهای کلیدی مربوط به این محصول در گوگل مانند:
- خرید موبایل
- خرید گوشی
- موبایل LG
- و .
با رقبای بسیار بزرگی مانند دیجیکالا، mobile.ir و دیجی آنلاین روبرو میشوید. چطور میخواهید با این سایتهای قدرتمند، که هر کدام ماهانه صدها میلیون تومان برای بازاریابی محصولات و برند خود هزینه میکنند، رقابت کنید؟ و اصلا چطور در میان آنها از بازار فروش محصولات الکترونیکی و موبایل سود مالی به دست آورید؟ جواب این است: نیچ مارکتینگ یا بازاریابی گوشه ای!
نیچ مارکتینگ چیست و چه کمکی به کسبوکارهای کوچک میکند؟
نیچ مارکتینگ، بازاریابی گوشه ای، بازاریابی جا ویژه، همگی به یک استراتژی و مفهوم در کسب و کار اشاره دارند: ارائه محصولات و خدمات مورد نظر به بخش خاصی از بازار با بودجه و هزینۀ نسبتا کم. در واقع هدف از نیچ مارکت، انتخاب یک گوشه بازار برای تبدیل شدن به یک شرکت و برند بزرگ است.
بگذارید داستان ابتدای مقاله را ادامه دهیم: به طور مثال شما برای بازاریابی محصولات خود (موبایل)، هزینه ای بالغ بر ماهانه یک میلیون تومان را درنظر گرفته اید. مطمئنا با این هزینه نمیتوانید به جنگ سایتهای معروف بروید و اصطلاحاً پا در اقیانوس قرمز بگذارید. اما اگر به جای فروش تلفن همراه، به فروش قاب تلفن همراه روی بیاورید، چه؟
نیچ مارکتینگ دقیقا همین است، اینکه به جای قرار گرفتن در رقابت با بزرگان یک حوزه کاری، بازار هدف خود را کوچک کرده و سپس در بازار کم رقابتتر و با هزینه و سرمایه کمتر، به فروش محصول بپردازید. پس از ۶ ماه فعالیت در بازار فروش قاب موبایل میتوانید با استفاده از سود به دست آمده از فروش قابها، کسب و کار خود را گسترش داده و در بازار فروش باتری موبایل نیز وارد شده و با دیگران رقابت کنید؛ و همینطور بازار هدف خود را بزرگتر کنید.
در نهایت، با گسترش روزافزون این کسبوکار و با بهره گیری از سود بهدست آمده، به هدف نهایی خود که همان فروش موبایل است، نزدیکتر شده و توانایی رقابت با غولهای این حوزه را به دست می آورید. این دقیقا جادوی منظور از بازار هدف چیست؟ بازاریابی گوشه ای یا نیچ مارکتینگ است.
- اجرای نیچ مارکتینگ صرفا به کسبوکارهای اینترنتی محدود نمیشود؛ بلکه میتوانید آن را در رقابت با بزرگان بازار خود در هر حوزهای به کار بگیرید. مثلا بهجای تاسیس یک کتاب فروشی بزرگ، کتابهای مناسب سنین 7 تا 15 سال را بفروشید. در این صورت شما با هزینهای کمتر، فعالیت خود را شروع کرده و در مدت کوتاهی به یک برند تبدیل میشوید. برندینگ سریع از مزایای بازاریابی گوشه ای است که در ادامه توضیحات بیشتری دربارۀ آن به شما میدهیم.
- در مثال بالا گفتیم، که میتوانید به جای فروش یک محصول گسترده مثل موبایل، به فروش محصولات ارزان و همینطور کوچکتر روی بیاورید. اما نیچ مارکتینگ صرفا به انتخاب یک محصول خاص محدود نمیشود. در ادامه قصد داریم انواع بازاریابی گوشهای را برای شما منظور از بازار هدف چیست؟ توضیح دهیم:
روشهای انتخاب نیچ مارکت چیست؟
هدف نهایی در نیچ مارکتینگ، فروش محصول به بازار هدفی خاص و همینطور کاهش رقابت با رقبای بزرگ است. برای رسیدن به این اهداف، راهکار های مختلفی جهت پیدا کردن گوشه بازار مورد نظر وجود دارد. در ادامه انواع نیچ مارکت را با هم مرور میکنیم.
۱. نیچ مارکتینگ بر اساس محصول
نمونۀ بارز این نوع نیچ مارکت، همان مثال موبایل در ابتدای مقاله است. در این مثال؛ هدفتان فروش محصولات الکترونیکی و موبایل بود؛ اما با توجه به بودجه کم و رقابت بالا در این زمینه، در موضوع دقیقتر شده و در نهایت فروش قاب موبایل را انتخاب کردید. همانطور که مشاهده کردید. اینکه شما تا چه حد به صورت تخصصی وارد بازار شده و موضوع را ریز کنید، معمولا به بودجه و تواناییهایتان بستگی دارد.
۲. نیچ مارکتینگ بر اساس موقعیت مکانی
به ندرت با نیچ مارکتینگ نسبت به موقعیت مکانی برخورد میکنیم. در این نوع نیچ، نیازهای یک محله، منطقه یا محدودۀ مکانی بزرگتر را در نظر گرفته و سعی میکنیم که برای حل مشکل یا رفع نیاز آنها محصول یا خدماتی را به صورت تخصصی ارائه کنیم.
به طور مثال یک شهرک مربوط به بازنشستگان شرکت نفت را تصور کنید. سن بالای ساکنان شهرک و همینطور درآمد مناسبشان باعث میشود که آنان اغلبِ وعدههای غذایی خود را، از رستوران سفارش بدهند. در عین حال آنها همیشه دقت میکنند که سالم ترین غذاهای موجود در رستوران را انتخاب کرده و از مصرف انواع خوراکی های مضر دوری میکنند.
حالا شما اگر زرنگ باشید، میتوانید یک ایدۀ زیرکانه پیاده کنید: مثلا تأسیس یک رستوران غذاهای گیاهی یا غذاهای ارگانیک که نیاز این افراد را بهتر از هر شخص دیگری برطرف کند..
۳. نیچ مارکتینگ بر اساس شرایط افراد
یکی از بهترین استراتژیها برای ورود به بازار و کسبوکار، انتخاب نیچ بر اساس شرایط بازار هدف است. مطمئنا فعالیت در بازار فروش تبلت، شما را مجبور به رقابت با شرکتهای بزرگی میکند. اما اگر به جای فروش تبلت مناسبِ تمامی افراد، تبلتهای مخصوص دانش آموزان پایه پنجم تا یازدهم را به فروش برسانید، شرایط کاملا متفاوت خواهد بود. این نیچ میتواند در ابعاد دیگری هم باشد. مثلا فروش نرم افزار به جامعه معماران به جای فروش نرم افزار به همه اقشار جامعه (نیچ شغلی).
برای اینکه کاملا متوجه شوید، اجازه دهید به مثالهای دیگری هم اشاره کنیم. مثلا سالنهای زیبایی را در نظر بگیرید که معمولا همۀ کارهای مربوط به آرایش، کاشت ناخن، لیزر ، سلولیت و . را انجام میدهند. اخیرا یکی از سالنهای زیبایی در تهران فقط خدمات مربوط به درمان سلولیت خانمها بعد از زایمان را انجام میدهد. در این گوشه بازار، بهوضوح میتوان بازار هدف مشخص را در نظر گرفت و بهراحتی به هدف زد.
یا یک نمونۀ دیگر از این نوع نیچ مارکتینگ، انتخاب یک بازار هدف مشخص برای کسب و کار است. مثلا تصمیم میگیرید، مربی برندینگ شخصی صرفا برای پزشکان باشید، یا اینکه مربی آموزش بازاریابی اینترنتی برای آرایشگران یا طراحان لباس باشید. این نوع کسب و کارها با اینکه بازار هدف گستردهای ندارند، اما بهدلیل هدفگیری دقیق، قطعا نتیجۀ خوبی میگیرند.
4. نیچ مارکتینگ بر اساس قیمت
در این نوع از بازاریابی گوشهای، محصولاتی با قیمتهای خیلی بالا یا پایین ارائه میشود. با توجه به قیمت محصولات، بازار هدف محصولات یا خدمات فقط تعداد مشخصی از افراد با همان وضعیت مالی هستند. نمونۀ آن بعضی از برندهای گران قیمت و لاکچری است. مثلا برندهای عطر آمواج (Amouage) و عطر درباری کرید (creed) که محصولات آنها بسیار قیمت بالایی دارند. (اگر در بعضی از سایتهای ایرانی این محصولات را با قیمتهای متوسط دیدید، تعجب نکنید! قطعا نسخه اورجینال محصول نیستند.)
یک نمونۀ دیگر آن، جواهرات گران قیمت تیفانی است که هر کسی از پس خرید آن بر نمیآید. مشتری این محصولات تنها قشر مرفه و خاص جامعه هستند که توان مالی خرید این محصولات را دارند.
مزایای بازاریابی گوشه ای یا جا ویژه چیست؟
تا اینجا به خوبی با مفهوم نیچ مارکتینگ و انواع آن آشنا شدید. قبل از اینکه به سراغ نکات عملی و مراحل و قواعد اجرای این استراتژی برویم، بهتر است نگاهی به مزایای بازاریابی گوشهای داشته باشیم. مواردی که در ادامه مطالعه میکنید، مزیت های داشتن گوشه بازار یا استفاده از نیچ مارکت است.
1. به سرمایۀ کمی نیاز دارید
نفوذ در یک بازار وسیع قطعا کار آسانی نیست و به سرمایه و انرژی زیادی نیاز دارد. اما اگر تمرکزتان را تنها روی گوشۀ کوچکی از بازار معطوف کنید، قطعا با سرمایۀ اندک هم میتوانید کسب و کارتان را راهاندازی کنید و از آن کسب درآمد کنید. مثل بسیاری از کسب و کارهایی را که میبینیم با سرمایۀ خیلی کم از صفر شروع کرده و به جایگاه و درآمد خوبی هم رسیدهاند.
2. قدرت رقابت شما بیشتر است
همانطور که در مثالها گفته شد، در بازارهای بزرگ و یا همان اقیانوسهای قرمز، توان رقابت یک کسبوکار نوپا بسیار پایین است. اگر بخواهید وارد یک بازار بزرگ شوید، احتمالا تاب نمیآورید و ریسک شکست را باید بپذیرید. اما با ورود به یک گوشه بازار تخصصی، اقیانوس قرمز به “ اقیانوس آبی ” تبدیل شده و قدرت رقابت شما افزایش پیدا میکند.
به قول یکی از دوستان که مدرس بازاریابی اینترنتی بیمه (نیچ مارکت بیمه) هستند و مقالهای در زمینه انتخاب بازار هدف دارند، نیچ مارکت قدرت یک لیزر را دارد که میتواند حتی فولاد را هم سوراخ کند. اما در مقابل یک لامپ صدواتی شاید کل اتاق را روشن کند در حالیکه قدرت خاصی ندارد.
3. شناخت مخاطب سادهتر و حرفهایتر انجام میشود
شناخت مخاطب، پیش نیاز موفقیت در هر کسب و کار است. تا ندانید، مخاطبان شما دقیقا چه افرادی با چه ویژگیهای مشترکی هستند، از کجا میخواهید نیاز آنها را برطرف کنید؟ شناخت بازار هدف زمان نسبتا زیادی میگیرید. بهاین ترتیب، هر چه تعداد آن کمتر باشد، کارتان سریعتر پیش میروید. این نیز یک برگ برنده برای نیچ مارکتینگ است!
مثلا اگر بازار هدف شما فقط کسب و کارهای زیبایی خانمها باشد، با سر زدن به پیجهای آرایشی، مزون یا طراحی میتوانید به جامعه هدفتان دسترسی پیدا کنید. سپس برای شناخت کامل آنها وقت بگذارید.
4. سریعتر برند میشوید
میتوان گفت برندترین فروشگاه اینترنتی در ایران، فروشگاه دیجیکالاست و شناخته شدهترین فروشگاه در زمینه فروش موبایل mobile.ir است! این موضوع به دلیل نیچ مارکتینگی است که این فروشگاه اینترنتی در حوزه فروش موبایل انتخاب کرده است. ورود تخصصی به یک زمینه کاری، باعث میشود تا شما در بین مخاطبان آن حوزه سریعا شناسایی شده و تبدیل به یک برند شوید. همینطور این موضوع باعث افزایش سریع اعتماد مخاطبان به شما (البته در صورت وجود کیفیت خدمات و محصولات مناسب) میشود.
5. اگر سایت یا فروشگاه اینترنتی داشته باشید؛ سئوی سایت آسانتر است
سایتهای بزرگی که در این مقاله معرفی کردیم، ماهانه هزینۀ بالایی را صرف سئوی سایت خود روی عبارتهای کلیدی مختلف میکنند. بنابراین رقابت با آنها اصلا کار راحتی نیست؛ اما جالب است بدانید که موتور جستجوی گوگل، به سایتهای تخصصی ارزش بیشتری میدهد. یعنی اینکه شانس شما برای سئو شدن روی کیوردهایی مانند “فروش قاب موبایل” یا “باتری موبایل” زمانی که به صورت تخصصی وارد حوزه آن شده باشید، بسیار بیشتر از سایتی مثل دیجی کالاست.
مزیت رقابتی و نیچ مارکتینگ چه ارتباطی بههم دارند؟
تصور کنید که شما قصد ورود به بازار فروش کیف را دارید. با کمی تحقیق در بازار و همینطور مطالعه این مقاله و اطلاع از استراتژی بازاریابی گوشهای، تصمیم میگیرید تا به صورت تخصصی کیفهایی برای مادران دارای فرزند 1 تا 3 ساله را بفروشید. مطمئنا با انتخاب این گوشه از بازار هدف بعد از مدتی میتوانید خوب بفروشید؛ اما یک سؤال! آیا شما مزیتی نسبت به دیگر رقبای بزرگتر خود دارید که مشتریان را مجاب کند که ترجیحا از شما خرید کنند؟
شما برای افزایش فروش به یک یا چند مزیت رقابتی نیاز دارید. مثلا ارائه کیفهایی که علاوه بر دارا بودن تمامی ویژگیهای یک کیف معمولی، یک قسمت اضافه برای قرار دادن وسایل نوزاد را در خود دارد. همینطور میتواند، مزیتی در زمینه قیمت، کیفیت، خدمات ارزش افزوده (پیک رایگان، ارائه محصول رایگان، پشتیبانی و…) یا دیگر موارد باشد.
چطور نیچ مارکتینگ را عملی کنیم؟
با مطالعه مقاله تا به اینجا، اطلاعات بسیار خوبی دربارۀ نیچ مارکتینگ پیدا کردهاید؛ اما احتمالا هنوز دانش کافی در مورد اجرای آن را ندارید. خب حالا، نوبت به اجرای بازاریابی جاویژه رسیده است. در ادامه قدمهای پیادهسازی بازاریابی گوشه ای را با هم مرور میکنیم.
1. حوزه فعالیتتان را مشخص کنید
در قدم اول باید حوزه فعالیت خود را انتخاب کنید. ببینید که قصد دارید در کدام زمینه به فروش محصولات و خدمات بپردازید. سپس گوشه بازار هدف خود را پیدا کنید. در این مرحله، میتوانید با توجه به سرمایه، وضعیت بازار و توانمندیهایتان، یک بخش حاشیهای از بازار را برای مخاطب هدف خود انتخاب کنید. همینطور بهتر است بار دیگر بخش “انواع نیچ مارکتینگ” را مطالعه کرده تا انتخاب دقیقتری داشته باشید.
پیشنهاد میکنیم، نیمنگاهی هم به موضوع مزیت رقابتی داشته و وارد حوزهای شوید که تا به حال فعالان آن نتوانستهاند به خوبی نیاز مشتریان را رفع کنند.
2. از تحقیق بازار غافل نشوید
در منظور از بازار هدف چیست؟ بازار انتخاب شده تحقیق کرده، رقبا را مشاهده و قدرت آنها را بررسی کنید. رقبای شما ممکن است فروشگاههای بزرگ باشند، یا اینکه مغازههای کوچکی باشند که مانند شما اقدام به نیچ مارکتینگ کردهاند. نکته مهم این است که اگر در زمان تحقیق بازار، رقیب خاصی برای خود پیدا نکردید، باید بار دیگر به حوزه انتخاب شده نگاهی داشته باشید!
ممکن است محصول یا خدمت مورد نظر شما واقعا مشتری و مخاطبی نداشته باشد. به طور مثال فروش قاب موبایل به دختران ۸ تا ۱۴ سال احتمالا یکی از نیچ های بیش از حد تخصصی شده است که نمیتواند موفقیت مناسبی در بازار داشته باشد. بنابراین در مرحلۀ تحقیق بازار، باید ببینیم که کدام بخش از بازار بهترین گوشه را برای ورود ما فراهم میکند و در کوتاهترین زمان درآمد بیشتری را نصیب ما میکند.
مثلا اگر انتخاب افراد فعال در کسب و کارهای زیبایی بهعنوان گوشه بازار هدف درآمد خوبی در پی دارد؛ چون این افراد حاضرند هزینۀ زیادی بپردازند.
3. شناسایی جامعه هدف را در برنامه قرار دهید
در قدم سوم باید جامعه هدف خود را شناسایی کنید. ببینید که مخاطبان شما بیشتر در کدام شبکههای اجتماعی حضور دارند؟ به چه کانال و پیجهایی سر میزنند؟ کدام سایتها را بررسی میکنند؟ یا مثلا برای خرید به کدام مناطق شهر میروند؟ چه علاقمندیها و اولویتهایی دارند و بسیاری از اطلاعات دیگر. مجموعۀ این اطلاعات در شناخت مخاطب به شما کمک زیادی میکند؛ چون تا او را نشناسید، نمیتوانید جذبش کنید.
4. نیچ مارکینگ را شروع کنید!
خب حالا، میتوانید کار را شروع کنید. آغاز بهکار شما میتواند از یک فروشگاه کوچک در بازار باشد، یا حتی یک پیج اینستاگرام. یکی از حوزههای پرطرفدار و اتفاقا پردرآمد این روزها ساخت سایت یا فروشگاه اینترنتی، و ورود به کسب و کارهای اینستاگرامی است. نگران شروع هم نباشید، ما راهنمای شروع کسب و کار اینترنتی را در اختیار شما گذاشتهایم.
اگر الان راهاندازی سایت یا فروشگاه اینترنتی کمی ذهنتان را درگیر کرده است، مقالات زیر راهنمای خوبی برای شروع به کار شماست:
همچنین یک پیشنهاد راحتتر برای شما داریم و آن استفاده از سایتساز/ فروشگاهساز پرتال است. ابزاری که با کمک آن در کمتر از چند ساعت سایتتان را در اختیار خواهید داشت.
سخن آخر
فرض کنید یک تولیدی محصولات چرمی، در تولید محصولاتش فقط از چرم کروکودیل (که قیمت بالایی هم دارد!) استفاده میکند؛ در بخش نظرات برای ما بنویسید که این فروشگاه از چه نوع یا انواعی از نیچ مارکتینگ استفاده کرده است؟! همچنین خوشحال میشویم، نمونه نیچ مارکتهایی که میشناسید را به ما معرفی کنید. یا اینکه برای ما بنویسید که خودتان در چه زمینهای قصد فعالیت دارید و کدام گوشه بازار را میخواهید مال خودتان کنید؟
در ضمن، اگر در مورد راهاندازی سایت یا فروشگاه سوالی دارید، با کارشناسان ما در بخش فروش 02191003383 داخلی 2 در ارتباط باشید.
هدف قیمت (Price Target) چیست
هدف قیمتی یا تارگت چیست؟
زمانی که معامله گران آینده یک سهم را پیش بینی می کنند و برای آن یک تارگت مشخص می کنند، به آن عدد هدف قیمتی گفته می شود.
تارگت یا هدف قیمت چیست؟
هدف قیمت یا همان Price Target قیمتی می باشد که معامله گر یا یک مشاور سرمایه گذار پیشبینی می کند تا در آینده قیمت به آن رقم می رسد. یعنی آینده ی قیمت را پیش بینی می کند.
یعنی یک معامله گر بعد از تحلیل و بررسی بازار به این نتیجه می رسد که قیمت یک سهم در آینده به یک عدد خاص می رسد. به این قیمت بدست آمده توسط تحلیلگر تارگت یا هدف قیمت گفته می شود.
این عدد با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی توسط معامله گر بدست می آید. این عدد با تحلیل های دقیق به دست می آید و مورد پذیرش مشاور سرمایه گذار شما می باشد.
با به دست آوردن این هدف قیمت معامله گر برنامه ریزی می کند که بعداز رسید قیمت فعلی سهم به آن عدد، از معامله خارج شود.
حال ممکن است این هدف قیمت یا تارگت در بازه هایی توسط تحلیلگر شما تغییر یابد. این تغییر قیمت هم نسبت به بررسی های تحلیلی قابل تغییر می باشد.
تحلیلگران با تعیین هدف قیمت تاثیر بسزایی بر روی قیمت در آینده می گذارند. زیرا به پیشنهاد آنها افراد زیادی در بازار در همان قیمت خرید می کنند و قیمت را افزایشی می کنند.
به هر صورت نمی توانیم به جدیت اثبات کنیم که هدف قیمت کاملا صحیح می باشد و هر هدف قیمتی که تعیین می شود صحیح می باشد. ممکن اتفاقاتی در بازار رخ دهد که قیمت به آن هدف نرسد!
معامله گران تکنیکال از اندیکاتورها (indicators)، پرایس اکشن (price action)، آمارها (statistics)، روندها (trends)، و مومنتوم قیمت (price momentum) بهره می گیرند تا آینده بازار را پیش بینی کنند.
یک قیمت در مسیر خود ممکن از با شرایط گوناگونی مواجه شود، تغییرات مختلفی صورت گیرد. بنابراین هر لحظه امکان تغییر هدف قیمت در بازار ممکن است.
هدف قیمتی
هدف قیمتی که معامله گران تعیین می کنند، از آینده ی بازار به خریداران خبر می دهند.
اما تارگت قیمتی ممکن است بالاتر (گاوی) و یا پایین تر (خرسی) از قیمت کنونی در بازار باشند.
یادتان باشد که هدف قیمتی بین تحلیلگران متفاوت می باشد و هرشخص تارگت خود را بنا به تحلیل خود به دست می آورد.
تعیین هدف قیمت بزرگتر در طول یک بازه زمانی طولانیتر منطقیتر به نظر میرسد درحالیکه هدف قیمت کوتاهمدت احتمالا به شکل محافظهکارانهتری تعیین میشود.
نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که اگر در بازه سرمایه گذاری خود سهم شما بیش از حد نزولی بوده است از آن سهم بهتر است خارج شوید. در ذهن داشته باشید که تارگت قیمت به این معنا نیست که شما زیان ببینید.
دیدگاه شما