به نظر میرسد بلاک چین همانند اینترنت در گذشته میتواند تحول عظیمی ایجاد کند. تسلا ۲۰۰۰ درصد، فیسبوک ۱۰۰۰ درصد و گوگل نیز ۱۰۰۰درصد از زمان آغازشان رشد داشتهاند. پس از معرفی آیپادها، آیبوک و توسعه سیستم عامل مک از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۵، سهام اپل رشد چشمگیری کرد. سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتالی هم تصمیمی است که مردم باید اگاهانه اتخاذ کنند. من پیش بینی میکنم فروش ارز دیجیتال مانند فروش محصولات اپل در سال ۲۰۰۱ است. اگر بخواهید خرید و فروش ارز دیجیتال را انجام میدهید، در غیر اینصورت کسی شما را مجبور به این کار نمیکند. هنگامی که افراد فناوری بلاک چین را یاد میگیرند، میخواهند کل دنیا از آن استفاده کند. البته کار درست همین است. بلاک چین شفافیت و تمرکز زدایی به همراه دارد و هنگامی که در صنایع پزشکی، مهندسی و سیستم های الکتریکی به کار گرفته شود مشکلات بسیاری را حل میکند. طرفداران بلاک چین روز و شب تلاش میکنند تا این تکنولوژی را ارتقا دهند و ایده های جدید را در آیندهای نزدیک به واقعیت تبدیل کنند. اما به نظر من تا آن زمان باید صبر کنیم و ببینیم که کدام شرکت ارزش سرمایه گذاری دارد.
AAPL: تجزیه و تحلیل سود سهام اپل
شرکت اپل (NASDAQ: AAPL) پس از 2012 سال وقفه ، سود سهام خود را در سال 17 از سر گرفت. در پایان سال مالی 2011 ، از موفقیت اولیه خود در زمینه آیفون و آیپد ، مقدار عظیمی از پول نقد و سایر دارایی های معادل پول نقد بیش از 25 میلیارد دلار جمع شده بود. از آن زمان به بعد ، اپل با افزایش مداوم درآمد و درآمد روبرو شده است و به آن امکان می دهد سود سهام سالانه را افزایش دهد.
پرداخت سود سهام
سود ناخالص اپل برای سال مالی 12 بالغ بر 2016 میلیارد دلار بود. درآمد خالص ترکیبی Q2 و Q3 2016 45.6 میلیارد دلار بوده است که نسبت پرداخت سود را 26.3٪ برای سال تعیین می کند. این مقایسه با متوسط نسبت پرداخت سود 25.8٪ برای سه سال بین 2013 و 2015 است.
نسبت پرداخت سود سهام بیشتر در شش ماه گذشته به درآمد اپل متوقف می شود و درآمد آن به طور مداوم در حال رشد است ، در حالیکه کل سرمایه سهام انباشته 119.4 میلیارد دلار در 26 سپتامبر 2015 ، پایان سال مالی 2015 اپل ثبت شده است. این در مقایسه با دارایی 41.6 میلیارد دلار پول نقد ، معادل نقدی و سرمایه گذاری های کوتاه مدت در همان تاریخ است. با وجود مقدار پول نقد بیکار در 34.8٪ از سرمایه سهام اپل ، سهامداران مطمئناً وضعیت بهتری داشتند زیرا اپل فکر می کرد بالقوه بیشتر سرمایه خود را برای استفاده شخصی خود در سال 2016 به سهامداران بازگرداند.
عملکرد سود
در حالی که پرداخت سود سهام معیار قدرت مالی است که اغلب در تحلیل بنیادی سرمایه گذاری سهام مورد استفاده قرار می گیرد ، بازده سود برای سرمایه گذاران با هدف طاقت فرسای دریافت سود سهام سرمایه گذاری مفیدتر است. برای سرمایه گذاران سود سهام ، افزایش سرمایه سهام ثانویه درآمد سود سهام است که سهام می تواند تأمین کند. بازده سود سهام یک سهام مقدار سود سالانه را به عنوان درصدی از قیمت بازار سهام مقایسه می کند. برای سرمایه گذاران منفرد ، با توجه به تحلیل سهام اپل مبلغی که سهام به عنوان سود سهام پرداخت می کند ، قیمت های خرید خودشان در یک سهام ممکن است بازده سود سهام آنها را کاهش یا کاهش دهد.
سود سهام اپل به صورت عقب مانده 12 ماهه از 2.13 ژوئن 25 سالانه 2016 دلار برای هر سهم بود. با استفاده از قیمت پایانی سهام 107.57 دلار در 25 آگوست 2016 ، سود سهام حاصل از سرمایه گذاری در سهام اپل 1.98 درصد بود. حتی اگر سود سالیانه AAPL در سالهای پس از بازگرداندن سود سهام شرکت در سال 2012 به طور مداوم افزایش یافته باشد ، سهام اپل در برخی مواقع با نرخ های بسیار سریع تری افزایش یافته است ، به طور بالقوه نتیجه عملکرد سود سهام آن برای سرمایه گذاران جدید که سهام را با قیمت های حق بیمه خریداری می کنند ، کمتر رقابت می کند. اگر اپل متعهد به یک سیاست تقسیم سود قوی و رو به رشد باشد ، سرمایه گذاران موجود در سود سهام شاهد بهبود بیشتر در بازده سود سهام خود خواهند بود.
رشد سود سهام
برای اکثر شرکت ها ، کاهش سود سهام به جای یک قاعده ، یک استثنا است. شرکت ها دوست دارند با گذشت زمان ، سود سهام خود را افزایش دهند و این به رشد درآمد و درآمد آنها و همچنین جریان نقدینگی ناشی از عملیات بستگی دارد. سود سهام AAPL برای شش ماه از 27 دسامبر 2015 تا 25 ژوئن 2016 ، بالغ بر 5.996 میلیارد دلار بود که اندکی 2.5 درصد نسبت به میزان سود پرداختی طی شش ماه قبل افزایش داشت. رشد سود سهام سالانه به طور متوسط 4.6٪ برای سه سال از 2013 تا 2015 ، با فرض پرداخت سود سالانه 10 میلیارد دلار در سال 2012 بر اساس سود سه ماهه 2.5 میلیارد دلار ، پرداخت بخشی از سال در آن سال. در مقایسه ، نرخ رشد سود سهام برای شش ماه شامل Q2 و Q3 سال 2016 اپل کمی بالاتر از نرخ رشد سود سهام تاریخی این شرکت بود.
سقوط سهام اپل, ابر کمپانی تکنولوژی
در تکنولوژی ارتباطات یک سال مدت زمانی طولانی محسوب میشود و این چیزیست که کمپانی اپل به طور قطع آن را دریافته است. اپل در حالی قرار است سهشنبه شب (۳ اردیبهشت/ ۲۳ آوریل) گزارش سه ماهه نخست سال ۲۰۱۳ را ارایه دهد که گزارشها از افت قیمت سهام کمپانی خبر میدهد.
یکی از دلایل کاهش ارزش سهام اپل نگرانی از شکست این شرکت در ارایه محصول "خارقالعاده" دیگر است. یکی دیگر از دلایل آن، گزارش سه ماهه پایانی سال گذشته است. این گزارش از افزایش درآمد خبر میداد، اما پیشبینی خوبی درباره سه ماهه بعدی نداشت.
هفته گذشته ارزش سهام اپل برای اولین بار از دسامبر ۲۰۱۱ تا کنون به زیر ۴۰۰ دلار رسید. مبلغ آن برای هر سهم در ۱۹ آوریل ۳۹۰ دلار بود. یعنی فقط مقداری بیش از ۳۷۶ دلاری که قیمت سهام در ۲۴ اوت ۲۰۱۱ بود، زمانی که تیم کوک بر صندلی استیو جابز نشست. این در حالیست که فروش سهام کمپانی اپل توانسته بود در سپتامبر ۲۰۱۲ به هر سهم ۷۰۲ دلار هم برسد.
بر اساس پیشبینیها درآمد اپل در سال ۲۰۱۳ تنها ۱۴ درصد رشد خواهد داشت، در حالی که در ۲۰۱۲ از رشدی ۴۵ درصدی برخوردار بود. همچنین گفته میشود کاهش قیمت سهام اپل ادامه خواهد داشت مگر آنکه اپل در گزارش سهشنبه شب خود خبری فوقالعاده درباره آینده اعلام کند، چیزی که کمتر احتمال آن وجود دارد.
در پی کاهش سرعت رشد اپل شایعاتی مبنی بر جابهجایی تیم کوک، مدیرعامل اپل، شنیده میشود برخی البته از وجود DNA استیو جابز، مدیر عامل افسانهای سابق اپل، در سلولهای اپل سخن به میان آورده و تحلیل کردهاند که وضعیت فعلی اپل بیش از آنکه آغاز یک پایان باشد یک موقعیت گذراست.
کاهش قیمت سهام در حالی موضوع کار تحلیلگران بازار تکنولوژی ارتباطات شده است که حتی گفته میشود در فروش افسانهای آیفون ۵ هم نشانههای بدی دیده میشود. نشانههایی وجود دارد که فروش آیفون۵ که در تاریخ فروش محصولات الکترونیک بینظیر بوده است، به نسبت آیفون۴-اس با سرعت بیشتری در حال سقوط است. آی فون ۵ ظرف مدتی بسیار کوتاه توانست بازارهای بیش از ۱۰۰ کشور جهان را قبضه کند.
سال گذشته کمپانی اپل با فروش بیش از ۵ میلیون آیفون۵ در طول تنها سه روز رکورد زد. میزان فروش آیفون ۵ در حدی بود که مدیرعامل کمپانی اپل روز دوشنبه (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲) اعلام کرد نخستین سری از تولیدات آیفون۵ خاتمه یافته و بسیاری از مشتریانی که پیش از این سفارش محصول را دادهاند در ماه اکتبر گوشی خود را دریافت خواهند کرد.
فروش آیفون۵ نسبت به آیفون پیشین اپل (در مدت زمان مشابه) یک میلیون بیشتر بوده است. همچنین تعداد سفارشهای آیفون۵ هم به میزان قابل توجهی بیشتر از آیفون پیشین در زمان ورود به بازار است. با اینهمه این محصول در سقوط در فروش هم گوی سبقت را از نمونه پیشین خود ربود.
یکی دیگر از موضوعاتی که بدنامی برای اپل به همراه داشت است شکست اپلیکیشن نقشه اپل بود که با بهروز شدن سیستم عامل اپل (iOS۶) در گوشیهای هوشمند این کمپانی (آیفون) و تبلت (آیپد) و دستگاههای پخش موسیقی (آیپاد) در ۲۰۱۲ جایگزین نمونه گوگل شد.
شکایتها نیز در رسانهها و فضای مجازی نسبت به اپلیکیشن نقشه این سیستم عامل (iOS۶) بالا گرفت. برخی حتی نقشه زمین اپل را یک "بنبست" خواندند. تا جایی که تیم کوک، مدیرعامل اپل، روز جمعه ۲۸ سپتامبر، به صورت رسمی بخاطر این اپلیکیشن از کاربران عذرخواهی کرد. همزمان گوگل نیز خود راههای دسترسی کاربران به نقشه خود را معرفی کرد. تا نهایتا اپلیکیشن نقشه گوگل به بازار اپلیکیشنها وارد شد.
اپل در سال گذشته و درست زمانی که چشمها به تیم کوک، مدیر عامل جدید این کمپانی، دوخته شده بود توانست عنوان پرارزشترین کمپانی جهان را به خود اختصاص دهد و تیم کوک هم به میان ۱۰۰ شخصیت سال برجسته مجله تایم راه یافت.
کوک در مصاحبهای تلویزیونی در سال گذشته بیان کرده بود که استیو جابز به او نصیحت کرده بود است که "هیچ وقت به این فکر نکن اگر استیو بود چه کار میکرد؟"، فقط همان کاری را بکن که درست است. استیو جابز مدیرعامل افسانهای اپل بود که بر اثر سرطان در ۲۰۱۱ درگذشت.
اما اکنون با به نصف قیمت رسیدن سهام اپل نسبت به سپتامبر گذشته و وجود نشانههایی از غبارآلودگی آینده مالی این کمپانی، شایعاتی مبنی بر احتمال جابهجایی کوک در برخی رسانههای تحلیل سهام اپل جهانی منعکس شده است و برخی تحلیلگران بازار تکنولوژی اطلاعات معتقدند که حتی اگر این امر در دستور کار اپل قرار نداشته باشد هم، باید در دستور کار قرار بگیرد.
احتمالا تیم کوک خود نیز به خوبی واقف است که مدیر عاملی شرکتی را بر عهده دارد که نه تنها همیشه از آن انتظار رفته رکورد بزند بلکه رکوردهای قبلی خود را هم بالا ببرد.
فروش ارزهای دیجیتال مانند فروش سهام اپل در سال ۲۰۰۱ است!
بسیاری از افراد پیشبینی میکنند به زودی ارزش بیشتر ارزهای دیجیتالی سقوط خواهد کرد. روند رشد ارزهای دیجیتال با رویدادهای جهانی نظیر تولیپ مانیا و حباب داتکام مقایسه شده است. تولیپ مانیا در واقع تحلیل سهام اپل افزایش ناگهانی قیمت پیاز گل لاله در هلند بود که بازار آن در سال ۱۹۲۹ سقوط کرد. دات-کام نیزحباب اقتصادی بود که ارزش سهام شرکتها به دلیل رشد بخش اینترنتی سود زیادی کرد. شرکت ها با افزودن داتکام به انتهای نام خود ارزش سهام خود را افزایش می دادند.
یونی آسیا، مدیر عامل پلتفرم تریدینگ eToro این بار به شباهت رشد ارز دیجیتال با اتفاق داتکام اشاره میکند. وی در مصاحبه با بلومبرگ اذعان داشت، ۹۰ درصد استارتآپ های حوزه ارزهای دیجیتال سرانجامی نخواهند داشت.
طی سال های ۱۹۹۵ الی ۲۰۰۰ افراد بسیار زیادی سرمایه گذاریهای کلانی در شرکتهای “com.“ انجام دادند که اکثر این شرکتها از مدل تجاری مناسبی برخوردار تحلیل سهام اپل نبودند. اما امروزه مردم میتوانند با ارائه و ثبت ایدههای جدید به صورت کاملا شفاف، جهانیان را با آنها آشنا کنند. این ایدهها توسط ارزهای دیجیتال و با عرضه اولیه پول (ICO) مطرح میشوند و میلیونرهای زیادی در آنها سرمایه گذاری میکنند. حتی اگر ۱۰۰۰ نفر به طور جداگانه ۱۰,۰۰۰ دلار سرمایه گذاری کنند، کل پروژه در مدت زمان کمی به ۱۰ میلیون دلار میرسد. برای مثال، پروژه مرورگر بریو (Brave) در سال گذشته در کمتر از ۳۰ ثانیه، ۳۵ میلیون دلار بودجه جمع آوری کرد. یونی آسیا صحبت های خود را این گونه ادامه میدهد:
به نظر میرسد بلاک چین همانند اینترنت در گذشته میتواند تحول عظیمی ایجاد کند. تسلا ۲۰۰۰ درصد، فیسبوک ۱۰۰۰ درصد و گوگل نیز ۱۰۰۰درصد از زمان آغازشان رشد داشتهاند. پس از معرفی آیپادها، آیبوک و توسعه سیستم عامل مک از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۵، سهام اپل رشد چشمگیری کرد. سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتالی هم تصمیمی است که مردم باید اگاهانه اتخاذ کنند. من پیش بینی میکنم فروش ارز دیجیتال مانند فروش محصولات اپل در سال ۲۰۰۱ است. اگر بخواهید خرید و فروش ارز دیجیتال را انجام میدهید، در غیر اینصورت کسی شما را مجبور به این کار نمیکند. هنگامی که افراد فناوری بلاک چین را یاد میگیرند، میخواهند کل دنیا از آن استفاده کند. البته کار درست همین است. بلاک چین شفافیت و تمرکز زدایی به همراه دارد و هنگامی که در صنایع پزشکی، مهندسی و سیستم های الکتریکی به کار گرفته شود مشکلات بسیاری را حل میکند. طرفداران بلاک چین روز و شب تلاش میکنند تا این تکنولوژی را ارتقا دهند و ایده های جدید را در آیندهای نزدیک به واقعیت تبدیل کنند. اما به نظر من تا آن زمان باید صبر کنیم و ببینیم که کدام شرکت ارزش سرمایه گذاری دارد.
نظر شما چیست؟ آیا دنیای ارزهای دیجیتال یک حباب گذراست؟ یا این تکنولوژی تحول عظیمی در تاریخ خواهد شد؟
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام میباشد. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همان طور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری میکند. این به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا قیمت تحلیل سهام اپل این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازه گیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایه گذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
معرفی شاخص S&P 500
شاخص S&P 500، یک شاخص وزن شده بر اساس ارزش بازار از 500 شرکت پیشرو در معاملات عمومی در ایالات متحده است. این فهرست دقیقی از 500 شرکت برتر ایالات متحده بر اساس ارزش بازار نیست، زیرا معیارهای دیگری وجود دارد که باید در این شاخص گنجانده شوند. این شاخص به عنوان یکی از بهترین معیارهای سنجش سهام ایالات متحده با سرمایه بزرگ در نظر گرفته می شود.
فرمول وزن و محاسبه برای S&P 500
شاخص S&P 500 از روش وزن دهی ارزش بازار استفاده می کند که درصد بیشتری را به شرکت هایی با بیشترین ارزش بازار اختصاص می دهد. بنابراین در ابتدا باید ارزش بازار کلیه ی شرکت های موجود در S&P 500 با یکدیگر جمع شود تا ارزش بازار کل به دست بیاید و سپس تاثیر نسبی هر شرکت روی این شاخص با تقسیم ارزش بازار آن بر ارزش بازار کل به دست می آید.
تاثیر شرکت در شاخص = ارزش بازار شرکت/کل ارزش بازار
برای یادآوری، ارزش بازار یک شرکت با ضرب قیمت فعلی سهام و در تعداد سهام موجود شرکت محاسبه می شود. خوشبختانه، برای کسانی که در این بازار فعالیت می کنند، کل ارزش بازار S&P 500 و همچنین ارزش بازار شرکتهای منفرد، اغلب در وبسایتهای مالی منتشر میشود و سرمایهگذاران را از نیاز به محاسبه آنها نجات میدهد.
ساختار شاخص S&P 500
S&P هنگام محاسبه ارزش بازار فقط از سهام شناور آزاد استفاده می کند، یعنی سهامی که عموم می توانند معامله کنند. S&P ارزش بازار هر شرکت را برای جبران مسائلی مثل انتشار سهام جدید یا ادغام شرکت ها تعدیل می کند. ارزش این شاخص از مجموع ارزش بازار تعدیل شده هر شرکت و تقسیم نتیجه بر یک مقدار مشخص محاسبه می شود. متأسفانه، این مقدار مشخص اطلاعات اختصاصی S&P است و برای عموم منتشر نمی شود.
با این حال، علاقه مندان می توانند وزن یک شرکت را در شاخص محاسبه کنند که می تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیارشان قرار دهد. اگر یک سهم افزایش یا کاهش یابد، میتوانیم متوجه شویم که آیا ممکن است بر شاخص کل تأثیر به سزایی بگذارد یا خیر. به عنوان مثال، شرکتی با وزن 10 درصد نسبت به شرکتی با وزن 2 درصد تأثیر بیشتری بر مقدار شاخص خواهد داشت.
شاخص S&P 500 یکی از پر استفاده ترین شاخصهای آمریکایی است زیرا نشاندهنده بزرگترین شرکتهای سهامی عام در ایالات متحده است. S&P 500 بر بخش بزرگ بازار ایالات متحده متمرکز است و همچنین یک شاخص وزنی شناور است، به این معنی که ارزش بازار شرکت با تعداد سهام موجود برای خرید و فروش عموم مردم تنظیم می شود.
مقایسه S&P 500 و DJIA
S&P 500 با توجه به عمق و وسعت آن، اغلب شاخص ترجیحی سرمایه گذاران نهادی است، در حالی که میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) از لحاظ تاریخی با معیار سرمایه گذاران خرد در بازار سهام ایالات متحده مرتبط بوده است. سرمایه گذاران نهادی، S&P 500 را نماینده بزرگتری از بازار های سهام ایالات متحده می دانند زیرا شامل سهام بیشتری در همه بخش ها می شود.
علاوه بر این، S&P 500 از روش وزن دهی ارزش بازار استفاده می کند که درصد بیشتری را به شرکت هایی با بیشترین ارزش بازار اختصاص می دهد، در حالی که DJIA یک شاخص وزنی قیمت است که به شرکت هایی با قیمت سهام بالاتر وزن شاخص بیشتری می دهد. ساختار وزندهی شده به ارزش بازار، نسبت به ساختار وزن دهی شده به قیمت، در ایالات متحده رایجتر می باشد.
مقایسه S%P 500 و نزدک
نزدک یک بازار الکترونیک جهانی برای معاملات اوراق بهادار است. چندین شاخص بازار سهام وجود دارد که شامل سهام معامله شده در نزدک می شود. توجه داشته باشید که یک سهم موجود در شاخص S&P 500 ممکن است در یک یا چند شاخص مختلف نزدک نیز باشد.
شاخصهای سهام نزدک که بیشترین بازدید را دارند عبارتند از: شاخص نزدک 100 که شامل 100 مورد از بزرگترین و فعالترین سهام عادی فهرست شده در نزدک است؛ شاخص ترکیبی نزدک که اغلب در رسانه ها به سادگی «نزدک» نامیده می شود و شامل بیش از 2500 سهام عادی است که در نزدک معامله می شوند؛ شاخص ترکیبی بازار جهانی نزدک که شامل سهام بین المللی می شود.
محدودیت های شاخص S&P 500
یکی از محدودیتهای S&P و سایر شاخصهای وزن شده بر اساس ارزش بازار زمانی به وجود میآید که قیمت سهام در این شاخص به مقداری زیاد و بسیار بیشتر از ارزش ذاتی خود افزایش یابند. اگر یک سهم وزن زیادی در شاخص داشته باشد و در عین حال قیمت آن بسیار بالا رفته باشد، این سهم به تنهایی می تواند ارزش یا مقدار کلی شاخص را به مقدار نسبتا زیادی افزایش دهد. در این گونه مواقع شاخص نمی تواند نمایانگر خوبی از وضعیت کل بازار باشد. در نتیجه، شاخص های هم وزن به طور فزاینده ای محبوب شده اند که به موجب آن حرکات قیمت سهام هر شرکت تأثیر یکسانی بر شاخص دارد.
ذکر یک مثال
برای درک اینکه چگونه سهام موجود در شاخص S&P 500 بر آن تأثیر میگذارند، باید وزنهای هر سهم به طور تکی محاسبه شود که با تقسیم ارزش بازار هر شرکت بر ارزش کل بازار شاخص انجام میشود. در زیر نمونه ای از این محاسبه را برای اپل مشاهده می کنید:
- شرکت اپل گزارش داد که تا 15 جولای 2021، تعداد 16،530،166،000 سهام عادی منتشر شده دارد و در 13 اکتبر 2021 قیمت سهام آن 141 دلار بوده است.
- بنابراین ارزش بازار اپل 2.33 تریلیون دلار (یا 16.53 میلیارد در 141 دلار) بوده است.
- در این زمان ارزش کل بازار S&P 500 تقریباً 38.41 تریلیون دلار بود که مجموع ارزش بازار برای همه سهام این شاخص است.
- پس در این زمان وزن اپل در این شاخص 6.1 درصد یا 2.33 تریلیون دلار / 38.41 تریلیون دلار بوده است.
جمع بندی
در این مطلب با شاخص S&P 500 که یکی از معروف ترین شاخص ها در سراسر جهان و ایالات متحده می باشد، آشنا شدیم. تغییرات این شاخص بر اساس تغییرات ارزش بازار شرکت های موجود در این شاخص انجام می شود و بنابراین هر چه ارزش بازار یک شرکت بیشتر باشد، تغییرات آن در شاخص اثر بیشتری می گذارد که این موضوع یکی از دلایلی است که برخی منتقدان به شاخص های محاسبه شده بر اساس ارزش بازار وارد می کنند و بر این اساس شاخص های هم وزن از محبوبیت بیشتری نزد این عده برخوردارند.
دیدگاه شما