تاریخچه نطریه الیوت


“من شروع کردم به خواندن هر چیزی که در مورد امواج الیوت به آن بر میخوردم اما متوجه شدم که هنوز چیزهای بسیاری ناگفته باقی مانده است.”

نظریه امواج الیوت

در دهه 40 و 50 در حالی که همه تحلیلگران بر این اعتقاد بودند که شاخص اوجونز به هیچ وجه توان شکستن سقفی را که در سال 1929 تشکیل داده بود ندارد، الیوت به کمک نبوغ بالايی که داشت شرکت‌ها و صنایع مرتبط با شاخص داوجونز را بررسی و اعلام کرد که بازار حرکت‌ها و موج‌های شدید افزایشی را در پیش‌رو دارد. اکنون شاهدیم که نه تنها آن پیش‌بینی آقای الیوت بلکه اکثر حوادث و حرکت‌هايی که او از قبل هشدار داده بود، به وقوع پیوست.سال‌ها قبل از آقای الیوت، آقای داوجونز که امروز یکی از مهم‌ترین شاخص‌های بازار آمریکا را با نام ایشان می‌شناسند، نظریه‌ای بسیار مهم که امروز از بدیهیات حرکت بازار به شمار می‌رود مطرح کرد.مهم‌ترین بخش نظریه داو می‌گوید: حرکت بازار از نقطه الف به نقطه ب هیچ گاه به صورت مستقیم نخواهد بود. همیشه حرکت بازار به صورت موجی بوده و در صورتی که بازار بخواهد از نقطه‌ای به نقطه دیگر حرکت کند، این حرکت به صورت موج‌های بلند هم جهت روند و موج‌های کوتاه‌تر خلاف جهت روند خواهد بود.
نظریه الیوت در حقیقت تحلیل داو از موج‌های حرکتی را کامل کرد. از نظر آقای الیوت موج‌ها دو دسته هستند. موج‌های جنبشی (هم جهت روند) و موج‌های اصلاحی (خلاف جهت روند)
موج‌های جنبشی ساختار پنج تايی و موج‌های اصلاحی ساختار سه تايی دارند. به این معنی که حرکت بازار همیشه از پنج موج به هم پیوسته هم جهت روند که آنها را از عدد 1 تا 5 شماره‌گذاری می‌کنیم و سه موج به هم پیوسته خلاف جهت روند که از a تا c نام‌گذاری می‌شوند، تشکیل شده است.


همان‌طور که در شکل مشخص است یک چرخه (سیکل) کامل از هشت موج تشکیل شده است. در موج‌های جنبشی موج‌های 1، 3و 5 (هم جهت روند) موج‌های بلندتر و قوی‌تر و موج‌های 2 و 4 (خلاف جهت روند) کوتاه‌تر و از قدرت کمتری برخوردارند. به همین ترتیب در سه موج اصلاحی موج aو c موج‌های بلندتر و موج b موج کوتاه‌تر و ضعیف‌تر خواهد بود.
اگر زاویه دید خود را تغییر دهیم متوجه می‌شویم که موج‌های کوچک‌تر نظیر موج 1 و 2 نیز از نظریه الیوت تبعیت کرده و به تنهايی یک سیکل حرکتی هشت تايی را تشکیل می‌دهند؛ یعنی خود موج 1 از پنج ریز موج و موج 2 از سه ریز موج تشکیل شده است.از دید دیگر، پنج موج جنبشی اولیه ما می‌توانند یک موج 1 از یک سیکل بزرگ‌تر باشند. پس با توجه به تئوری الیوت تمامی حرکت‌های کوچک و بزرگ بازار مانند شکل زیر از موج‌های حرکتی 5 تايی و 3 تايی تشکیل‌ شده است.

مطالب مشابه :

تاثیر تورم بر شرکتهای بورسی

تاتی تاتی یک " نانو سهامدار " با سهام و اوراق بهادار و معاملات قیمت ریز معاملات

آموزشی

ریز معاملات شنبه هفته جاری ارزش معاملات روزانه بورس در حالی به حدود 69 میلیارد تومان

حمایت از بازار با جیب سهامداران

معاملات بورس - حمایت از بازار با جیب سهامداران - پر بیننده ترین وبلاگ تحلیلی بورس تهران

نظریه امواج الیوت

معاملات بورس - نظریه امواج الیوت - پر بیننده ترین وبلاگ تحلیلی بورس تهران - معاملات بورس

سیگنال خرید

بورس و سهام - سیگنال خرید ریز معاملات

شنیده های بازار

ریز معاملات لذا لازم است بانک ها برای انجام معاملات خارجی و ارتباطات ببیشترافزایش

مقاله نشریه
نظریه نشانه شناسی پیرس برای تاریخ هنر چه سخنی دارد

چکیده:
از دهة 1950 تاريخ هنر بارها نشانه‌شناسي را از دست داده و دوباره بازيافته و اكنون نويسندگان آميزه‌اي از نظرهاي مختلف را به كار مي‌گيرند كه اساساً از فردينان دو سوسور(1) و پيرس(2) گرفته شده‌ است. از اين دو، شايد بتوان گفت الگوي پيرسيِ نشانه‌هاي شمايلي(3) و نمايه‌اي(4) و نمادين(5) اثرگذارتر بوده است. (الگوي سوسوري بيشتر با جريان پساساخت‌گرا(6) در تاريخ هنر كه از دهة 1970 آغاز شد همسويي دارد.) حال كه فرهنگ بصري انسجامي درخور توجه به دست آورده و در حكم رشته‌اي مضبوط مطرح شده است، مسئلة نشانه‌شناسي يك بار ديگر مطرح مي‌شود؛ زيرا در اين رشتة پژوهشي جديد مي‌توان از طيف گسترده‌اي از روشهاي نشانه‌شناسي بهره گرفت؛ يا البته مي‌توان نشانه‌شناسي را در آن به‌كلي ناديده گرفت. اين مقاله حاصل مشاركت در چنين جرياني است. نكتة اصلي مورد نظر من اين است كه پيرس بيش از آنچه تصور مي‌شود ناشناخته مانده است: او نامتعارف و دشوار است و گاهي نفوذ ناپذيري نامطلوبي دارد. در بيشتر اهدافي كه در تاريخ هنر و مطالعات بصري دنبال مي‌شود نظريات پيرس لازم نمي‌آيد؛ و در مواردي كه به نظر مرتبط مي‌رسد، الگوي او از نوع الگوهايي است كه در آنها نوعي تفكر منطقي دنبال مي‌شود كه در تاريخ هنر و مطالعات بصري بسيار نادر است.

گلن نیلی Glenn Neely | بنیان گذار سبک موج شماری نئوویو

از آنجایی که آقای گلن نیلی Glenn Neely به عنوان ابداع کننده سبک موج شماری نئوویو NEoWave تا کنون به درستی به تحلیل گران و تریدرهای ایرانی معرفی نشده است، در این نوشته کوشیده ایم تا شما را اندکی با این نابغه بزرگ و پر تلاش آشنا کنیم. اما قبل از آن اجازه دهید تا به مقدمه ای در این خصوص بپردازیم.

تئوری امواج الیوت حدود یک قرن پیش توسط آقای رالف نلسون الیوت به دنیای سرمایه گذاری در بورس و بازار کالا معرفی شد. آقای رالف نلسون الیوت در همان سالهای آغازینِ معرفی این تئوری دستاوردهای چشم گیری داشت. پس از فوت ایشان و در طی سالیان متمادی این تئوری توسط برخی اشخاص تا حدودی گسترش یافت که از بزرگترین آن ها می توان رابرت پرچر را نام برد. پرچر این روش تحلیلی را احیا کرد و مقدار کمی نیز آنرا گسترش داد. اما در آغاز دهه ۸۰ میلادی، شخصی به نام گلن نیلی با این تئوری آشنا شد و پس از مدتی با کم و کاستی های بسیاری در تئوری الیوت رو به رو شد و در پی گسترش و تکمیل این تئوری بر آمد و سبکی کامل تر و بسیار قوی تر طراحی کرد که نامش را نئوویو NEoWave گذاشت.

گلن نیلی Glenn Neely :

گلن نیلی در اویل دهه ی ۸۰ میلادی، زمانی که در شرکت نفت کار می کرد با بازار بورس آمریکا آشنا شد، پس از آشنایی با این بازار او علاقمند به یادگیری بیشتر در این زمینه شد و کتاب های زیادی در این باره خواند، اما طبق گفته او به طور خاصی مشتاق روش های تحلیلی مطرح شده برای تحلیل بازار بورس نشده بود. او همچنین شروع به مطالعه ی بازار کالا و روش های مطرح شده در آن زمان در خصوص معامله در بازار کالا کرد و به معامله در این بازار علاقمند شد. اولین تجربه واقعی او از معامله در بازار کالا همزمان بود با استفاده از سیستم معامله ی گران قیمتی که خریداری کرده بود. گلن نیلی در این خصوص می‌گوید :

“من چندین هزار دلار بابت سیستم های معامله گریِ جادویی پرداختم اما بی فایده بود.”

Glenn Neely

اولین درس نیلی این است که مهم نیست شما چه مقدار پول برای سیستم معامله گری خرج کنید، این موفقیت شما را تضمین نخواهد کرد. تنها چیزی که موفقیت یک معامله گر را تضمین خواهد کرد تلاش و پشتکار برای دست یابی به اشرافی قوی به نحوه رفتار مارکت ها و کنترل احساسات فردی است. نیلی به آموزش فردی خود در این زمینه ادامه داد و مطالعه و تحقیق فشرده زیادی بر روی بازارهای مالی انجام داد. او در این باره می گوید:

“در طول سالهایی که چیزهای مختلفی مطالعه کردم متوجه شدم که معامله گری در بازارهای مالی واقعاً سخت تر از تصوری است که در ابتدا داشتم.”

او به مطالعات خود ادامه داد و زمانی که توصیفی کوتاه از امواج الیوت خواند همه چیز به صورت یک تصویر واضح برایش روشن شد و نیلی را مجذوب کرد.

نظر گلن نیلی در مورد الیوت :

نظریه امواج الیوت سنتی بر طبق کتاب آقای جان مورفی John Morphy به نام “Technical analysis of Futures” بیان میکند که مارکت ها به صورت پنج موجی بالا و پایین می روند (سه تا به سمت بالا و یا سه تا به سمت پایین با دو اصلاح در میان آنها). گلن نیلی Glenn Neely در رابطه با مطالعه امواج الیوت می گوید :

“من شروع کردم به خواندن هر چیزی که در مورد امواج الیوت به آن بر میخوردم اما متوجه شدم که هنوز چیزهای بسیاری ناگفته باقی مانده است.”

نیلی پس از مطالعه منابع موجود از الیوت در آن زمان به تحلیل و معامله با روش الیوت در بازارهای سهام و کالا پرداخت. او پس از ارزیابی نتیجه‌ی معاملات خود به سبک الیوت به توصیف مشکلات الیوت می‌پردازد و می‌گوید:

“با امواج الیوت راه های بسیار زیادی برای توصیف یک موقعیت موجی وجود دارد، این عملی نخواهد بود، این وضعیت غیر علمی ست و من مطلقاً در مورد انعطاف پذیری آن راضی نبودم.”

شروع تحقیقات گلن نیلی برای توسعه الیوت :

پس از دیدن و لمس مشکلات الیوت، گلن نیلی شروع کرد به بررسی چارت‌ها و درک رفتار موجی بازارها. او دریافت که نکات و قوانین بسیاری وجود دارند که می توانند الیوت را به روشی بسیار قوی‌تر تبدیل کنند. در عین حال او قوانین را به شکلی تبیین میکرد که راه بر اعمال سلیقه‌ی تحلیل گر تا حد ممکن بسته شود. گلن نیلی در این باره می گوید :

“در حالی که به منظور عملی تر کردن الیوت بخش بزرگی از زمان من صرف گسترش قوانین و در واقع پایه گذاری تکنولوژی نئوویو میشد، عمده ی نگرانی من، تمام اوقات، بهبود فرم و حالت تاریخچه نطریه الیوت تجزیه و تحلیل به این روش بود، که منطقی، منظم و مستقل از تفاسیر باشد.”

نیلی تحقیقات وسیع خود را بر روی چارت های بیشماری انجام داده است. او در این راه به این نتیجه رسید که برخی چارت ها را می بایست از دایره تحقیقی خود خارج کند. چنانچه می گوید :

“شما نیاز دارید مارکت هایی را انتخاب کنید که مطابق با ضوابط معینی هستند: اولین اصل این است که، کالا قابلیت خرید و فروش داشته باشد اما بدون داشتن چرخه کامل مصرف، مانند کالاهای دائمی. کالاهایی مانند ذرت مناسب تحلیل الیوتی نخواهند بود زیرا در نهایت مصرف شده و از چرخه حذف می گردند. یا اینکه فقط به شکل مقطعی می توانید امواج الیوت را برای تحلیل این کالاها برگزینید.”

(توضیح ایران نئوویو : این سخن جناب نیلی مربوط به سالیان پیش می باشد. امروزه چارت قیمت ذرت با توجه به جهانی شدن آن به شکلی یک پارچه می باشد و از این اصل مبرا شده است.)

او با بررسی نقاط ضعف الیوت سعی بر تقویت این روش کرد. موقعیت های بی شماری را مورد بررسی قرار داد و تحقیقات گسترده‌ای بر روی صدها چارت انجام داد تا نحوه رفتار موجی چارت‌ها را درک کند و با پیش زمینه‌ای که از الیوت داشت قوانین بسیاری را در رابطه با رفتار امواج کشف کرد که بدون نقص کار میکردند. او در این باره می گوید :

“در تئوری امواج الیوت قوانین سخت و صریح به تعداد کافی وجود ندارد تا تمام موقعیت های موجی را بیان کند و سلیقه ی تحلیل گر در امر تحلیلی را به حداقل برساند. اما تاریخچه نطریه الیوت من در تکنولوژی نئوویو کوشیده ام تا جای ممکن قانون و منطق برای تفسیر بازار تبیین کنم تا در طول تحلیل، مارکت با روشن ترین شاخصه ها به ما بگوید که به کدام سو خواهد رفت نه اینکه ما به مارکت بگوییم به کجا باید برود!”

گلن نیلی همچنین دریافت که شالوده الیوت بر مبنای پارامترهایی کمی بنا شده است که به اندازه کافی جوابگوی نیازهای یک تحلیل قوی و همه جانبه نیستند. چنانچه می‌دانید چارت از ابعاد مختلفی همچون قیمت، زمان، الگو و مومنتوم تشکیل شده است و یک روش قوی می بایست برای تمام این ابعاد حرفی برای گفتن داشته باشد. گلن نیلی به توضیح تفاوت های بنیادی‌ و علمی‌ای که در نئوویو ایجاد کرده تا سبکی قوی تر از الیوت شود می گوید:

“اکثر بخش های امواج الیوت بر مبنای اعداد فیبوناچی و الگوهای قیمتی قرار دارد نه شاخصه های بصریِ الگوهای قیمتی‌. من کوشیدم تا نئوویو طبق اصل فیزیکِ بُرداری به این جریان به شکلی منطقی بپیوندد، قیمت و زمان و الگو توامان با هم در حال شکل دهی چارت‌ها هستند.”

معرفی کش دیتا توسط نیلی :

تصویر گلن نیلی

Glenn Neely

نیلی در ادامه تحقیقات خود دریافت که داده‌هایی که تا کنون برای ثبت معاملات پدید آمده اند به اندازه کافی برای موج شماری خوب نیستند و نمی توانند بطور کامل جریان قیمت را نشان دهند. بنابراین او دیتایی موسوم به کش دیتا Cash Data را پایه گذاری کرد که باعث می شود حرکت قیمت به شکل واضح تری نمایان شود تا تحلیل گران الیوتی بتوانند راحت تر امواج را مشاهده و درک کنند. او در این باره می گوید :

“برای اینکه تجزیه و تحلیل الیوتی درست و دقیق باشد، لازم بود دیتایی ایجاد شود که کلیه حرکات رفت و برگشتی قیمت را به وضوح نمایان کند تا در این باره نیز از تفاسیر شخصی جلوگیری شود و حرکت قیمت به عاملی شفاف و واضح تبدیل شود.”

بسیاری از معامله‌گران و تحلیل‌گرانِ امواج الیوت در تجزیه و تحلیل خود از داده‌های رایج مانند بار دیتا یا دیتای خطی استفاده می‌کنند که به سادگی جریان حرکت قیمت را نشان نخواهد داد و یا به شکلی ناقص به این امر خواهد پرداخت، خصوصاً اگر معامله گر حافظه گرافیکی خوبی نداشته باشد این داده ها حتما او را به خطا خواهند انداخت. لذا الزامی است که تحلیل گران این حوزه، کش دیتا را مبنای کار خود قرار دهند. (تا کنون کش دیتا به شکل دستی توسط نئوویو کاران رسم می شده است اما در حال حاضر اندیکاتور تولید کش دیتا برای اولین بار در جهان در این انستیتو ساخته شده است که این دیتا را بدون زحمت تولید خواهد کرد. این اندیکاتور را می توانید از فروشگاه سایت تهیه کنید.)

اهمیت روانشناسی از دیدگاه نیلی :

گلن نیلی Glenn Neely علاوه بر توسعه روش موج شماری خود، در زمینه روانشناسی نیز اصولی را برای خود تبیین کرد تا بتواند در امر معامله گری خود را توسعه دهد. او در یکی از کنفرانس های خود در زمینه اهمیت روانشناسیِ معامله گری و ارتباط آن با شیوه ی تحلیل گری عنوان می کند که :

“کلید یک معامله موفق کنترل احساسات است. ده سال طول کشید تا یاد بگیرم که چگونه کنترل احساسات را در فرایند معامله در دست گیرم. رسیدن به چنین کنترلی تنها با داشتن ایده ای قوی از رفتار مارکت ها و دانشِ اینکه چگونه میتوان ریسک را به حداقل رساند، امکان پذیر شد.”

این موضوع اهمیت روانشناسی در معامله گری را نشان می‌دهد. در واقع برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق الزامی است که بتوانید احساسات خود را در امر معامله کنترل کنید و به شواهدی که چارت نشان می دهد اکتفا کنید نه آنکه درگیر احساسات شوید و از اصول معامله گری تخطی کنید. یکی از مهم ترین جنبه های این موضوع زمانی مشخص می شود که معامله گر بر اساس احساسات حد زیان خود را به امید بازگشت قیمت گسترش می دهد و با این عمل زیان بیشتری را به خود وارد می کند.

کتاب آقای گلن نیلی :

آقای گلن نیلی Glenn Neely از سال ۱۹۸۲ بعد از رو برو شدن با نظریه امواج الیوت تا کنون، همواره به کشف راه کارهای جدیدی که به طور چشمگیری دقت و صحت آنالیزهای موجی را بهبود دهد ادامه داده است و توانایی فرد برای به کار بستن نظریه امواج در زمان واقعی مارکت را افزایش داده است. او در اواخر دهه ۸۰ میلادی (سال تاریخچه نطریه الیوت ۱۹۸۸)، بدنبال بیش از هشت سال تحقیق و بررسی، تمام کشفیاتِ بیشمار خود را در کتابی به نام “استادی در تئوری امواج الیوت” یا “Mastering Elliott wave” جمع آوری کرد.

این کتاب تقریبا هفتاد سال پس از کشفیات اولیه نلسون الیوت، اولین شیوه علمی، عملیِ قدم به قدم نسبت به آنالیزهای موجی ای که تا کنون کشف شده است را ارائه داد و تا کنون که حدود ۲۹ سال از اولین چاپ کتاب می گذرد نیز بی رقیب مانده است. گلن نیلی تا کنون برای نوشتن کتاب خود بسیار مورد تحسین واقع شده است و در محافل مختلف، جوایزی برای آن دریافت کرده است. در حال حاضر تمام کشفیات آقای نیلی با پشتوانه ۳۵ سال تحقیق، آموزش و معاملات در بازار، تکنیک های پیش گام و آنالیز متوالی بازار، به عنوان تکنولوژی نئوویو NEoWave نامگذاری و شناخته شده است. (کتاب نیلی را می توانید از این لینک در دو نسخه فارسی و انگلیسی دریافت کنید).

تاسیس انستیتو نئوویو :

آقای گلن نیلی Glenn Neely بنیان گذار موسسه نئوویو NEoWave Institute نیز می باشد، که این موسسه یک شرکت تحقیقاتی و مشاوره ای است که شیوه های تجزیه و تحلیلِ تکنیکی و ابتکاری را برای بازارهای مالی توسعه می دهد و هدف گیری های اقتصادی و پیش بینی احتمالی را به مشتریان خود از جمله سیاستمداران و شرکت های بزرگ سرمایه گذاری و همچنین سرمایه داران آمریکایی ارائه می دهد.

در وب سایت این موسسه می توان از سرویس های پیش بینی بازار و معامله گری نیلی تحت عنوان رودخانه نیلی یا “Neely River” که از دیگر ابداعات این متفکر بزرگ می باشد بهره مند شد. (در آینده مقاله دیگری در رابطه با سیستم رودخانه نیلی تقدیم حضورتان خواهیم کرد.) این موسسه در سال ۱۹۸۳ توسط گلن نیلی تاسیس شد. در ابتدا نام آن موسسه امواج الیوت بود و بعد ها به موسسه نئوویو تغییر نام داده شد.

از فعالیت ها و افتخارات نیلی می توان به موارد زیر اشاره کرد :

  • گلن نیلی Glenn Neely سخنران کنفرانس بین المللیِ ۱۰٬۰۰۰ نفری امواج الیوت در آمریکا بوده است.
  • او در CNN و FNN (که نام کنونی آن CNBC است) گفتگوهای بی شمار در مورد امور مالی داشته است.
  • در رادیو “سراسری ایالات متحده” حضور داشته است و در مورد بازارهای مالی آمریکا سخن گفته است.
  • توسط Reuters نیز بارها برای صحبت در مورد بازارهای شرق دور دعوت شده است.
  • در گذشته او سخنران مهمانِ بسیاری از نهادهای مالی برای صحبت در خصوص چرخه های رفتاری در بازارهای مالی بوده است.
  • او همچنین سمینارهایی در مورد امواج الیوت و تکنولوژی نئو ویو NEoWave در Ritz Carlton یا همان Aspen Colorado اجرا کرده است.
  • گلن نیلی مقاله هایی برای مجله Cycles نوشته است که جزو مطالب پر مخاطب این مجله طبقه بندی شده است.
  • نیلی همچنین عضو افتخاری انجمن “معامله گر معتبر بازار” در شهر نیویورک می باشد.
  • او یک سخن گوی دائمی برای سمینارهای Futures West (که توسط مجله Futures حمایت میشود) و یکی از معامله گران تمام ستاره ی مجله Futures بوده است.
  • نیلی در کنفرانس های (Dow Jones/Telerate (TAG نیز بارها سخنرانی کرده است.
  • همچنین آقای نیلی بارها میهمان ویژه برنامه کسب و کار در لس آنجلس به میزبانی ریچارد ساکسون Richard Saxton بوده است.
  • از دیگر کارهای برجسته آقای گلن نیلی Glenn Neely ارائه پیش بینی ۵۰ ساله از شاخص داوجونز می باشد که تا کنون ۲۷ سال از آن به درستی به وقوع پیوسته است. این پیش بینی را می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید. نقطه شروع پیش بینی از موج ۲ از ۳ می باشد.

پیش بینی 50 ساله گلن نیلی از شاخص داو جونز

پیش بینی 50 ساله گلن نیلی از شاخص داو جونز

  • همچنین گلن نیلی Glenn Neely بدلیل تحقیق خاص خود با عنوان “از عصر یخی تا عصر فضایی و فراتر” یا “From the Ice Age to the Space Age and Beyond” در صفحه اول “Los Angeles times” قرار گرفته است که یک ارزیابی ۱۲٬۰۰۰ ساله از نژاد بشر را ارائه می‌دهد.

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر اخلاقی است و موجب گسترش بی اعتمادی خواهد شد.

جهت گیری های هدف و انگیزش پیشرفت

بیش از دو دهه است که اکثر کارهای نظری و تجربی جهت گیری های انگیزشی[8]بر انگیزش پیشرفت تمرکز یافته است. پیشینه پژوهش بر روی انگیزش پیشرفت در سال های اخیر به سمت چارچوب مفهومی گسترده تری برای سازماندهی مولفه های شناختی و عاطفی انگیزش جهت یافته است (ایمز،1992). تئوری جهت گیری هدف[9] از جمله نظریه های انگیزش پیشرفت و اهداف پیشرفت[10] آمده است یا جهت گیری های دو بخشی[11] هستند و یا بصورت سه بخشی[12] مطرح شده است. خاستگاه جهت گیری های انگیزشی به میزان زیادی برخاسته از کارهای دینر و دوک[13] (1978، 1980)، ایمز و آرچر[14] (1987، 1988)، نیکولز[15] (1984)، دودا و نیکولز[16](1992)، ایمز[17](1992)، تورکیدسن و نیکولز[18](1998)، دوک و لگت[19](1998) و همچنین روبرتز، تریشر و کاواسانیو[20](1997) و مارش[21](1994) است.

الف: مفاهیم و تنوع جهت گیری های هدف

تئوری ها و مدل های متعددی در بحث از جهت گیری هدف مطرح شده است. اما هسته مفهومی همه آنها این است که چه قصد و نیتی برای فعالیت و رفتارهای مرتبط با پیشرفت وجود دارد. مفهوم جهت گیری هدف را باید از مفاهیمی مانند هدف گذاری[22]و رویکرد هدف- محتوی[23]تفکیک نمود. تئوری های هدف گذاری مانند تئوری لوکی و لاتم[24](1990) بر دستیابی به اهداف خاص و نهایی مانند حل ده مساله بصورت صحیح تاکید دارد. لیکن تئوری جهت گیری هدف این بحث را مطرح می سازد که چرا فرد می خواهد ده مساله را صحیح حل نماید و چگونه به حل این مسایل مبادرت می ورزد. تفاوت این دو با رویکرد هدف- محتوی مانند تئوری فورد[25](1992) در این است که رویکرد هدف-محتوی تاکید بر اهدافی دارد که منجر به هدایت رفتار می شود. در حالی که جهت گیری هدف بر مقصد و نیت برای پیشرفت در تکالیف تاکید دارد (پنتریچ و شانک[26]، 2002).

جهت گیری هدف الگوی یکپارچه ای از عقاید است که به گزینش روش های مختلف روی آوری و پاسخ دهی به موقعیت های پیشرفت منجر می شود (ایمز، b1992). از نظر یوردن[27](1997) جهت گیری هدف استدلال فرد درباره این موضوع است که چرا تکالیف پیشرفت را دنبال و پیگیری می نماید. پنتریچ (a2000، b2000،c2000) معتقد است که جهت گیری هدف تنها اهداف و استدلال های فرد برای پیشرفت را پوشش نمی دهد بلکه نوعی معیار (درونی و بیرونی) را نیز نشان می دهد که فرد بر اساس آن موفقیت یا شکست خویش را در دستیابی به آن هدف مورد قضاوت قرار می دهد. الیوت[28](1997) نیز جهت گیری هدف را روشی می داند که فرد بر اساس معیارهای برجسته شایستگی خویش را مورد قضاوت قرار می دهد. تعریفی که تاکید بر ماهیت استدلال ها و مقاصد برای انجام تکلیف دارد، وقتی با معیارهای ارزشیابی عملکرد تلفیق می شود- که این موضوع در تعریف جهت گیری هدف مورد استفاده قرار گرفته است- بیش از باور اهداف به تنهایی می تواند نیروزا باشد (پنتریچ و شانک،2002).

جهت گیری های هدف متنوع هستند، لیکن دو جهت گیری که اغلب در تئوری های جهت گیری اهداف مورد اشاره قرار می گیرد با عناوین اهداف یادگیری[29] و اهداف عملکردی[30] مشهورگشته اند (دوک و لگت[31]،1985، الیوت و دوک[32]،1988). این دو جهت گیری هدف با نام هایی مانند اهداف تکلیف مشغولی[33] و من مشغولی[34] (نیکولز،1984) یا اهداف تبحری و عملکردی[35](ایمز،b1992، ایمز و آرچر،1987، 1988)، اهداف تکلیف محور و توانایی محور (میهر و میگلی[36]،1991) هم آمده است. در میان محققین در این باره که آیا سازه های مختلف مطرح در مدل های جهت گیری اهداف مشابه هستند، توافق نظر وجود ندارد (نیکولز،1990). لیکن همپوشی مفهومی بین این سازه ها به حد کافی وجود دارد تا برخی از محققین آن ها را به گونه ای مشابه مورد توجه قرار دهند (پنتریچ و شانک،2002).

در مطالعات ایمز (1992)، بونگ[37](1996)، دوک (1986)، لپر[38](1988)، مورفی و الکساندر[39](2000)، پنتریچ (1994)، اسنو، کورنو و جکسون[40](1996) نیز کم و بیش بر سازه هایی تاکید شده است که به موازات و مشابه یکدیگر هستند. این سازه ها همچنین مشابه با انگیزش درونی و انگیزش بیرونی[41] است که بوسیله دی سی و ریان[42](1985) مطرح شده است. بعنوان مثال جهت گیری تکلیف مشغولی مشابه با انگیزش درونی است، این جهت گیری مشابه با اهداف یادگیری است که بوسیله دوک و لگت (1985) مطرح شده است. همچنین جهت گیری من مشغولی مشابه انگیزش بیرونی است که بوسیله دی سی و ریان (1985) و ریان و دی سی (2000) مطرح شده است. این جهت گیری ها همچنین با اصطلاح اهداف عملکردی مشابهت دارد که بوسیله دوک (1975، 1986) عنوان شده است. ریان و دی سی (2000) به این موضوع اشاره می کنند که جهت گیری من مشغولی مثالی کلاسیک از انگیزشی بیرونی است.

جهت گیری یادگیری و سازه های مشابه مانند جهت گیری تبحری با واژه ها و اصطلاحاتی مانند تمرکز بر یادگیری، تبحریابی در تکلیف بوسیله معیارهای تدوین شده بوسیله خود، افزایش مهارت های نو، رشد دهی و فزون بخشی شایستگی، کوشش برای مواجهه با مسائل چالش برانگیز و کوشش برای کسب بینش و بصیرت معرفی شده است (ایمز، b1992، دوک و لگت، 1988، میهر و میگلی،1991، میگلی و همکارانف 1998، نیکولز، 1984، هارتر[43]، b 1981).

اهداف عملکردی معمولا در مقابل اهداف یادگیری و تبحری قرار می گیرد. این جهت گیری بر اثبات شایستگی یا توانایی تاکید دارد. محور جهت گیری عملکردی این است که چگونه توانایی فرد بوسیله دیگران مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. برای مثال کوشش برای بهتر از دیگران بودن، کوشش برای تفوق در تناسب با معیارهای هنجاری، بکارگیری معیارهای اجتماعی برای مقایسه خود با دیگران، سعی برای برجسته بودن در گروه یا کوشش برای برتری در انجام تکالیف کلاسی، اجتناب از مورد قضاوت واقع شدن بعنوان فردی با توانایی ضعیف و یا اجتناب از مشخص شدن بعنوان فردی کند فهم و جستجوی این موضوع که فرد بعنوان شخصی دارای توانایی بالا مورد قضاوت قرار گیرد (ایمز،b1992، دوک و لگت،1988، میگلی و همکاران[44]،1998). در برخی پژوهش ها بجای استفاده از واژه جهت گیری عملکردی یا جهت گیری من از واژه جهت گیری توانایی مرتبط[45] استفاده شده است (نگاه شود به یوردن،1997). جهت گیری من و جهت گیری عملکردی همپوشی دارند. ذکر این نکته لازم است که در مدل ها و مطالعات آغازین تمایزی بین اهداف عملکرد گرایشی و عملکرد گریزی وجود نداشته است (برای مثال میگلی و همکاران،1998).

انواع دیگر جهت گیری هدف که همسو با جهت گیری عملکردی هستند در پژوهش های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مثال پنتریچ و همکاران (پنتریچ،1989، پنتریچ و دی گروت، a1990، پنتریچ و گارسیا،1991) جهت گیری هدف بیرونی را مورد ارزیابی قرار می دهند. در این جهت گیری تاکید بر کسب نمره خوب، انجام تکلیف مدرسه، کسب پاداش و دوری گزینی از شکست مطرح است. همچنین یوردن (1997) نقش جهت گیری هدف بیرونی در یادگیری و پیشرفت را مورد بحث قرار می دهد. جهت گیری هدف بیرونی مشابه با انگیزش بیرونی در تئوری دی سی و رایان (1978) است. نیکولز و همکاران (نیکولز،1989 و نیکولز و همکاران،1989) دو جهت گیری هدف دیگر با عناوین کارگریزی[46] و بیگانگی تحصیلی[47] را نیز مطرح می کنند. اهداف کارگریزی با احساس موفقیتی همراه است که در ان کار و تکلیف بسیار آسان است، در حالی که اهداف بیگانگی تحصیلی احساس موفقیتی است که در ان یاد گیرنده احساس می کند که می تواند اطرافیان خویش را فریب دهد و تکالیف کلاسی را انجام ندهد. بعبارتی از زیر کار در برود. میس و همکاران[48](1988) اهداف کار گریزی را بعنوان خواسته و میل فرد برای انجام تکالیف بدون صرف کوشش و تلاش مورد توصیف قرار می دهند.

مدل های متعددی در تئوری جهت گیری هدف مطرح شده است. لیکن این مدل ها به لحاظ مفهومی و واژگانی مشابهت هایی دارند. در برخی از پژوهش های مرتبط با این مدل ها تنها به پیامدهای جهت گیری هدف توجه شده است و در برخی دیگر هم پیش آیندها و هم پیامدهای این جهت گیری ها مورد توجه بوده است. در این مدل ها جهت گیری هدف یا بصورت دوبخشی و یا سه بخشی مطرح شده است. در ادامه به اختصار برخی از این مدل ها مورد توجه قرار خواهند گرفت. در انتخاب این مدل ها کوشش شده است که از ذکر مدل های همپوش با یکدیگر خودداری شود و به مدل هایی توجه شود که پیش زمینه ای برای طرح مدل مطرح در این پژوهش هستند.

ب: مدل نیکولز(1984)

در مدل نیکولز(1984) دو نوع جهت گیری هدف تحت عناوین جهت گیری تکلیف مشغولی و جهت گیری من مشغولی مطرح شده است. در این مدل فرض بر این است که جهت گیری هدف فرد با عقاید و باورهای وی درباره علل موفقیت رابطه تنگاتنگ دارد. نیکولز(1984) معتقد است که جهت گیری هدف فرد معیاری کلی برای داوری و قضاوت نسبت به علل موفقیت خواهد بود. بنابراین جهت گیری هدف عقاید فرد را نسبت به علل موفقیت بوسیله توجه به اسنادهای وی پیش بینی خواهد کرد. بعنوان مثال یادگیرنده ای با جهت گیری تکلیف مشغولی بر یادگیری بعنوان علت موفقیت تاکید خواهد داشت. این یادگیرنده بجای حفظ موضوع سعی در فهم مطلب خواهد داشت. اما یادگیرنده با جهت گیری من مشغولی بر توانایی و بهتر از دیگران بودن بعنوان علت موفقیت تاکید خواهد داشت. استدلال این فرد رد مورد موفقیت در مدرسه این است که در امتحان سعی داشته است، بهتر از دیگران باشد و کوشش کرده است، دیگران را پشت سر گذارد (نگاه شود به دودا و نیکولز،1992).

ت: مدل میس و همکاران (1988)

میس و همکاران (1988) در مدل خود سه نوع جهت گیری هدف با عناوین جهت گیری و تبحری[49]، جهت گیری من اجتماعی[50] و جهت گیری کار گریزی[51] را مطرح می کنند. در جهت گیری تبحری پیشرفت در شکل تبحریابی و فهمیدن موضوع متجلی می شود. تاکید بر خودآموزی هسته محوری در جهت گیری تبحری در این مدل است. این جهت گیری مشابه با جهت گیری تکلیف در مدل نیکولز(1984) است. اهداف یادگیری در مدل دوک (1999)، جهت گیری تبحری در مدل ایمز (b1992)، جهت گیری تکلیف محور در مدل میگلی و همکاران (1998)، جهت گیری تبحری در مدل الیوت و چرچ (1997) با این جهت گیری تشابه دارند. در جهت گیری من اجتماعی تاکید بر کسب امتیازات بالا و بدست آوردن تایید اجتماعی است، این جهت گیری مشابه با جهت گیری من مشغولی در مدل نیکولز(1984) است. جهت گیری عملکرد گرایشی در مدل میگلی و همکاران (1998) و الیوت و چرچ(1997) با این جهت گیری تشابه دارند. هسته محوری در جهت گیری کارگریزی اجتناب از شکست است. در این جهت گیری انجام تکلیف با کمترین تلاش بعنوان پیشرفت تلقی می شود. تشابهاتی بین این جهت گیری عملکرد گریزی در مدل های میگلی و همکاران (1998) و لیوت و چرچ (1997) و الیوت و مک گریگور(2001) وجود دارد.

در مدل دوک (1999) دو نوع جهت گیری هدف با عناوین اهداف یادگیری[52] و اهداف عملکردی[53] مطرح شده است. دوک و همکاران (دوک1999، دوک و الیوت،1983) مدلی را مطرح می کنند (جدول2-1) که در آن فرض بر این است که جهت گیری هدف نتیجه دیدگاه های مختلف درباره ماهیت هوش است. در این مدل تئوری های هوشی بعنوان ادراک یادگیرنده درباره چگونگی تغییر توانایی و هوش در طول زمان تعریف می شود. در مدل دوک(1999) اعتقاد نسبت به ثبات هوش و توانایی طرحواره ای را برای تفسیر و ارزیابی اطلاعات درباره خود بوجود می آورد و این طرحواره معیار و ملاکی است که بوسیله ان اهداف، پیامدها و رفتار مورد قضاوت قرار می گیرد.

دوک (1999) فرض می کند که دیدگاه در مورد هوش موجب نوعی جهت گیری هدف می شود که یادگیرنده با آن انطباق می یابد. شواهد تجربی نیز این دیدگاه را مورد حمایت قرار داده است (دوک،1999، دوک و لگت ،1988). به نظر می رسد که پیوستگی علی بین تئوری هوش و جهت گیری هدف ان چنان که در مدل دوک آمده است، در مقابل آن چیزی قرار می گیرد که در مدل نیکولز(1984) پیشنهاد شده است.

جدول (1-1) مدل جهت گیری هدف دوک (1999، به نقل از پنتریچ و شانک ،2002)

تاریخچه

تحلیل تکنیکی و فنی دانش تجربی است که در دویست سال گذشته شروع به رشد و رونق گرفته است .

ریشه های پیدایش این سبک به بازارهای هلند در قرن 17 میلادی باز می گردد . این سبک تحلیلی در اذهان عمومی روش ساده تحلیل بازارها است چرا که:

  • یادگیری آن به آسانی است
  • بهره گیری آن از نمودارهای قیمت می باشد

به این دو علت ما می توانیم تغییرات قیمت یا یک دارایی را پیش بینی کنیم.

پایه های این سبک توسط پژوهش های “چارلز داو” بنا نهاده شده است. یافته ها و دستاوردهای چارلز داو بسیار فراتر از تکنیک های است که تا آن دوره معرفی شده بود. نه تنها به معرفی ابزارها پرداخت بلکه این سبک تحلیلی را به عنوان یک علم پایه ریزی نمود و اصولی در ارتباط با رفتار بازار و پیش بینی قیمت مطرح کرد.

دیدگاه های داو در مورد رفتار بازار و روند قیمت به “نظریه داو” شهرت یافته است . نظریه داو بر مبنای فلسفه است که می گوید قیمت یا شاخص بازار ، هر عامل مهم و معناداری را به درون خود جذب می کند و آشکارا آن را بازتاب می دهد.

داو به این نتیجه رسید که قیمت پایانی ، روانشناسی همه بازیگرانی است که در بازار به داد و ستد مشغول هستند و مجموع قضاوت و رای آنها را با خود همراه دارد ، داو به خوبی دریافته بود که اصرار بر یافتن یک سری اصول کلی یا قانون برای پیش بینی و بررسی تمام رفتارها و حرکات بازار کاری بیهوده است.

نکته کلیدی: دارایی های مالی یا بازارها در مسیر روندی که شکل گرفته است تمایل به ادامه حرکت دارند مگر آنکه عوامل و دلایلی سبب تغییر و بازگشت روند آن ها شوند.

دقت داشته باشید که فعالیت های تجاری به هم مرتبط هستند که داو پی برد ، شاخص های کلان و میانگین بازار بهترین ابزار برای تحلیل و پیش بینی وضعیت عمومی بازار هستند ( برای حرفه ای ها اولین گام آن است که جهت عمومی بازار را تشخیص دهند)

گفتارهای داو تنها به تحلیل تکنیکی و واکنش قیمت خلاصه نمی شود و به طور شگفت انگیزی فلسفه و روانشناسی را به خواننده منتقل می کند.

نکته کلیدی: تحلیل تکنیکی به دنبال یافتن واقعیت و دانش قابل اطمینان از دنیای بازارهای مالی است تا بر اساس آن تحلیل گر بتواند با احتمال بالایی ، آینده را ارزیابی و پیش بینی کند اما نمی تواند انتظار داشت که این علم بر پایه نظریه ها ، قوانین و اصولی ساخته شده باشد که در همه شرایط در مورد پیش بینی بازار توانمند عمل کند.

با وجود اینکه اصول و ابزارهایی وجود دارد که قواعد آن در همه شرایط درست کار میکند اما نمی توان در همه زمان ها توضیح دهنده رفتار بازار یا پیش بینی کننده دقیق باشد.

ریچارد شاباکر با نوشتن سه کتاب در حوزه تحلیل بازارهای سهام و با مطرح کردن موضوعاتی مهم همچون روند ، خطوط روند ، کانال ، سطوح حمایت و مقاومت ، حجم معاملات ، حرکات زیگزاگی و … عنوان پدر تحلیل تکنیکی را از آن خود کرد.

در نظریه داو خواندیم تا عوامل بازدارنده به وجود نیایند ، قیمت ها در روند به حرکت خود ادامه می دهند و شاباکر با تایید این حرف ، راه کارهای عملی برای باقی مانده در روند و تغییر انتظارات را ارائه کرده است، او میگوید هر زمان خط روند شکسته شود، احتمال دارد قیمت ها بازگشت کنند و باید به دنبال کردن روندهای جدید ، گرایش های قبلی بازار را فراموش کرد.

رشد نگرش های جدید در سال های دهه 40 میلادی با مطالعات رالف نلسون الیوت بر روی میانگین صنعتی داوجونز صورت گرفت ، او دریافت که حرکت های قیمت ساختاری یگانه و واحد دارد و روندهای بازار تنها از نظر دوره زمانی و مقیاس حرکت با یکدیگر متفاوت است .

الیوت برای مجله “دنیای مالی” 12 مقاله در زمینه شرح روش و اصول کار تحلیل روندهای بازار نوشت . الیوت دو سال پیش از مرگش در ژوئن 1946 قصد داشت مهمترین کار زندگی خود را با نام “قوانین طبیعی رازی از گیتی” منتشر سازد.

تحقیقات الیوت را می توان تا حد زیادی انتقادی بر نظریه کارا و نظریه تصادفی بودن قیمت دانست.

در نهایت رابرت پرکتر در کتابخانه ملی نیویورک در یک میکروفیلم بخشی از کارهای الیوت که تقریباً از دسترس پنهان مانده بود را پیدا کرد و در سال 1993 با نام “گفته های رالف نلسون الیوت:گردآوری نهایی” منتشر کرد و در سال 1998 جناب فراست و پرکتر کتاب “اصول موج الیوت:کلید رفتار بازار” را به همگان معرفی کردند.

نکته کلیدی: در زمینه فلسفه الیوت و نگرش الیوت مفصلاً در بخش تخصصی خود توضیح داده شده است که می توانید در دوره های مربوط به این سبک مطالعه نمائید.

در 6 ژوئن 1878 شهر تگزاس پسری بدنیا آمد که دنیای معامله گری را متحول نمود و او شخصی نبود جز ویلیام دلبرت گن !

ایشان در طی زمان های معامله گری ، تکنیک های ویژه گوناگونی را برای مطالعه و بررسی نمودارهای قیمت طراحی کرد. گن بر اساس زوایای هندسی ، ستاره شناسی و ریاضیات به پیش بینی پرداخت و نظرات و روش های خود را در چند کتاب معرفی کرد.

در سال 1980 گن موفق به کشف یک استراتژی در بازار شد که دو حساب 150 و 200 دلاری به ترتیب طی یک و سه ماه به 12 هزار دلار و 25 هزار دلار رساند.

یکی از مهمترین کارهای گن را می توان به تکنیک های زوایای هندسی اشاره کرد که در سال 1935 این تکنیک با چاپ کتاب “اصول روش و پیش بینی های من” تقریباً برای بسیاری روشن شد.

نکته کلیدی: از نظر گن محاسبه زوایای معروف او به مانند پیدا کردن مشتق یک خط خاص است که در یک نمودار به ساده ترین شکل قابل ترسیم است ، هر زاویه به طور متناسب زمان و قیمت را تفکیک و توزیع می کند که مهمترین زاویه 45 درجه معروف است.

گن معتقد بود که زاویه 45 درجه نشانگر تغییر یک واحد قیمت به ازاء یک واحد تغییر در زمان است و به صورت ساده می گوید که اگر مربع کاملی رسم کنید و قطر آن را از یک گوشه به گوشه مربع وصل کنید ، خواهید دید که به آسانی مفهوم زاویه 45 درجه قابل درک است و از آن جهت شناسایی فرصت های خرید و فروش استفاده کرد.

در سال 1927 کتابی با نام “تونلی در میان هوا” نوشت که برخی معتقدند در آن حمله نیرو هوایی ژاپن در “پرل هاربر” پیشگویی شده است.

در مقاله ای با عنوان “عرضه و تقاضا” گن توانست خود را بین معامله گران وال استریت مطرح سازد به ویژه طی سال 1929 که سثق بازارهای سهام و کالا پیش بینی شده بود.

گن به دلیل پیش بینی های حرکت قیمت و استفاده از تکنیک های قدرتمند بی شک فردی هوشمند بوده است اما افراد نامی را می بینیم که عنوان می کنند تکنیک های او ناکارآمد است همانند جناب الکساندر الدر که در بخش نخست کتابش با نام “زندگی از راه داد و ستد” چنین گفته است که:

من با پسر گن که تحلیل گر بانک بوستن است گفتگویی داشته ام ، او می گفت که پدر معروفش نمی توانست از راه معامله گری مخارج خانواده را تامین کند و زندگی اش به وسیله فروش درس ها و دوره های آموزشی می گذشته است.

گن در 14 ژوئن 1955 درگذشت و بر اساس مدارک موجود، ارثیه قابل توجهی از خود به جای نگذاشت با این وجود کتاب ها و تکنیک های گن نوآموزان و معامله گران بسیاری را به خود جذب می کند.

در دهه 1960 به ویژه اوایل دهه 70 به تدریج تحلیل تکنیکی جای خود را در میان معامبه گران باز کرد. در این زمان از یک سو نظریه داو به وسیله پیروان داو تکمیل شده و از سوی دیگر چهره های نظیر رابرت ادواردز ، جان مگی ، الیوت و گن توانسته بودند نگرش های جدید ، تکنیک های مخصوص را ارائه دهند که در مجموع بخش بزرگی از تحلیل تکنیکی سنتی و کلاسیک پدید آمد. پس از آن تاریخ تحلیل تکنیکی بیشتر به سوی ارائه ساخت روش های ایستا در معامله گری ، نماگرها و نوسانگرهای تکنیکی پیش رفت و می توان گفت تا حد زیادی مسیر داو به انحراف کشیده شد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.