میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) در تحلیل تکنیکال، مفهوم، فرمول و روش محاسبه
میانگین متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA)، از متدوالترین ابزارهای تحلیل سرمایهگذاران هستند. حتما عبارت میانگین متحرک یا Moving Average را در بازار بورس و ارزهای دیجیتال بهفراوانی شنیدهاید. در این مطلب قصد داریم تا مروری داشته باشیم بر مفهوم، کاربردها و سناریوهای مختلف ابزار میانگین متحرک (MA). در ادامه درباره مفهوم میانگین متحرک، روش محاسبه و فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده، تفاوت انوع میانگین متحرک و کاربردهای آنها صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب ارائه شده در این مقاله
- میانگین متحرک چیست
- میانگین متحرک در بازار سرمایه
- کاربرد میانگین متحرک
- میانگین متحرک در نمودار قیمت
- اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
- میانگین متحرک ساده و نمایی
- معایب شاخص میانگین متحرک
میانگین متحرک چیست
میانگین متحرک در آمار، به میانگینی گفته میشود که از بخشی از دادهها (نه همهی دادهها) گرفته میشود. برای مثال، ممکن است در زمانهایی، میانگین یک چهارم دادهها (که مثلا مربوط به فصل آخر سال است)، از میانگین تمام دادهها (که مثلا مربوط به کل سال است)، یک موضوع را دقیقتر بیان کند. در این گونه مواقع بجای استفاده از میانگین کل، از میانگین متحرک استفاده میشود.
در مباحث مالی، میانگین متحرک، شاخصی است که اغلب در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و دلیل محاسبه آن برای یک سهم یا ارز دیجیتال، کمک به هموارسازی یا smoothing دادههای قیمت است. مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است. برای درک بهتر مفهوم هموارسازی، شکل زیر که نمودار یک میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (انواع میانگین متحرک در ادامه توضیح داده میشود) است را ببینید. با محاسبه MA، اثر نوسانات تصادفی و کوتاهمدت یا نویزهای قیمت در یک بازه زمانی مشخص تا حدی از بین خواهد رفت.
میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده
میانگین متحرک در بازار سرمایه
هرچند پیشبینی قطعی رفتار یک سهم در بازار ممکن نیست؛ اما استفاده از تحلیل تکنیکال میتواند کمی درک رفتار آن سهم را آسانتر کند. میانگین متحرک نیز به عنوان یکی از ابزارهای ساده در تحلیل تکنیکال به ما در رسیدن به این درک کمک میکند. این شاخص، دادههای یک نمودار را با محاسبه میانگینی که دائما بهروز میشود، هموار میسازد و پیشبینی رفتار دادهها را راحتتر میکند. این میانگین در بازه زمانی مشخصی محاسبه میشود، مثلا ۱۰ روز، ۲۰ دقیقه، ۳ هفته یا هر بازه زمانی که سرمایهگذار انتخاب کند. میانگینمتحرک صعودی، نشان میدهد که احتمالا رفتار یک سهم صعودی خواهد بود، و بالعکس.
کاربرد میانگین متحرک
رایجترین کاربرد میانگین متحرک، شناسایی جهت حرکت (خط روند) و پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت است. وقتی نمودار قیمت با نمودار میانگین متحرک برخورد کند؛ سیگنال معاملاتی برای تحلیل تکنیکال تولید میشود. میانگین متحرک نهتنها به خودی خود مهم است؛ بلکه پایهای برای محاسبه سایر شاخصهای تکنیکال مثل میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence است.
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) برای دیدهبانی رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده میشود و بهطور کلی با تقسیم میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه محاسبه میشود (نگران نباشید، همه این مفاهیم در ادامه متن توضیح داده میشوند!). وقتی MACD مثبت است، میانگین کوتاهمدت بالاتر از میانگین بلندمدت قرار میگیرد.
میانگین متحرک در نمودار قیمت
از میانگین متحرک در نمودار قیمت برای بهدستآوردن جهت تغییرات قیمت استفاده میشود. اگر میانگین متحرک به سمت بالا زاویه داشته باشد، قیمت به طور کلی در حال افزایش است (یا اخیرا افزایش یافته است)، اگر به سمت پایین زاویه داشته باشد، قیمت بهطور کلی در حال کاهش یافتن است.
همانطور که در مکدی در مقابل قدرت نسبی شکل زیر میبینید در ترند صعودی، میانگین متحرک مثل سطح حمایت عمل میکند و مانند یک کف (حمایت) نمیگذارد قیمت به زیر آن کشیده شود. بنابراین خط قیمت به سمت بالا میرود و از میانگین متحرک بالاتر قرار میگیرد. در یک روند نزولی، میانگین متحرک مثل یک سقف (مقاومت) عمل میکند و نمیگذارد که قیمت به بالای آن برود.
میانگین متحرک منطبق بر سطح حمایت. منبع: اینوستوپدیا
اما همیشه رفتار قیمت در مقابل میانگین متحرک ثابت نیست. قیمت ممکن است به آرامی با میانگین متحرک برخورد کند یا جهت خود را بر مخالف آن تغییر دهد. بهعنوان یک راهنمایی کلی، اگر قیمت بالای میانگین متحرک باشد، حرکت به سمت بالا است. اگر قیمت پایین میانگین متحرک باشد، روند نزولی است. اما این به این معنا نیست که همیشه قیمت اینگونه رفتار خواهد کرد!
اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
هر چقدر بازه زمانی میانگین متحرک طولانیتر باشد، تأخر بیشتری ایجاد خواهد کرد. در نتیجه یک میانگین متحرک ۲۰۰ روزه، تاخر بسیار بیشتری از میانگین متحرک ۲۰ روزه خواهد داشت چون اطلاعات ۲۰۰ روز اخیر را شامل میشود. اما بهطور کلی میانگین متحرک ۲۰۰ روزه و ۵۰ روزه بهطور گستردهتری توسط سرمایهگذاران و معاملهگران دنبال میشود و به عنوان سیگنال معاملاتی مهمتری تلقی میشود. اما توجه داشته باشید که هرچه بازه زمانی کوتاهتری انتخاب شود، میانگین متحرک نسبت به قیمتها، حساسیت بیشتری خواهد داشت و بالعکس.
سرمایهگذاران بنا بر هدفی که از سرمایهگذاری دارند، بازههای زمانی متفاوتی را برای میانگین متحرک انتخاب میکنند. میانگین متحرک با بازه زمانی کوتاهتر اصولا برای معاملهگری کوتاهمدت مناسب است و بالعکس. اما در حقیقت، هیچ قاب زمانی صحیحی برای استفاده در تنظیمات میانگین متحرک وجود ندارد. بهترین راه برای پیدا کردن بازه زمانی مناسب برای شما این است که میانگین متحرک را با بازههای زمانی مختلف امتحان کنید تا آن بازهای که با استراتژی شما جور درمیآید پیدا کنید.
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period مکدی در مقابل قدرت نسبی نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
تقاطع مرگ و تقاطع مکدی در مقابل قدرت نسبی طلایی
نکته دیگری که در مقایسه میانگین متحرک کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارد؛ این است که اگر در بخشی از نمودار، نمودار میانگین متحرک کوتاهمدت نمودار بلندمدت را از بالا قطع کند، آن نقطه «تقاطع مرگ» یا dead/death cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای فروش است. و در مقابل اگر نمودار کوتاهمدت از پایین، نمودار بلندمدت را قطع کند، آن نقطه «تقاطع طلایی» یا golden cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای خرید است. برای درک بهتر این موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این تصویر خط آبی روشن، میانگین متحرک کوتاهمدت و خط آبی تیره، میانگین متحرک بلندمدت است.
همانطور که در شکل میبینید، خطوط میانگین متحرک میتوانند زاویههای متفاوتی داشته باشند و یک خط آن صعودی و دیگری نزولی باشد.
فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده
میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average، مقدار میانگین مجموعهای از قیمتها در چند روز گذشته، مثلا ۱۵، ۳۰، ۱۰۰ یا ۲۰۰ روز گذشته است. یک میانگین متحرک ساده (SMA) پنج روزه، قیمت پایانی ۵ روز گذشته را جمع کرده و آن را تقسیم بر عدد ۵ میکند؛ به صورت زیر:
SMA=(A1+A2+…+An)/n
A=میانگین دوره n
n= تعداد دورههای زمانی
میانگین متحرک نمایی یا Exponential Moving Average، میانگینی است که به دادههای اخیر، وزن بیشتری میدهد و نسبت به دادههای جدید، حساستر است. برای محاسبه میانگین متحرک نمایی، ابتدا باید SMA را در یک بازه زمانی خاص محاسبه کنید و سپس ضریب وزن EMA را بهدست آورید. این ضریب به صورت «فاکتور هموارسازی» بیان میشود و به این طریق محاسبه میشود: ۲ تقسیم بر (بازه زمانی مورد نظر +۱). مثلا برای میانگین متحرک ۲۰ روزه، ضریب هموارسازی برابر است با:
سپس این مقدار ضریب هموارسازی را با مقدار EMA قبلی جمع میکنید تا EMA فعلی بهدست آید. بهاین صورت، EMA به دادههای اخیر، وزن بیشتری خواهد داد؛ در حالی که SMA وزن برابری برای همه مقادیر در نظر میگیرد.
EMAt=
EMAt= میانگین متحرک نمایی امروز
مکدی در مقابل قدرت نسبی Vt= ارزش امروز
s= فاکتور هموارسازی
d=تعداد روزها
EMAy= میانگین متحرک نمایی دیروز
همانطور که در شکل زیر دیده میشود EMA نسبت به SMA واکنش بسیار سریعتری به تغییرات قیمتها دارد.
تفاوت میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی (مقایسه EMA و SMA)
هیچ کدام از میانگینمتحرکها بهتر از دیگری نیست. ممکن است EMA برای یک سهم یا بازار مالی در یک بازه زمانی خاص بهتر عمل کند و در بازه زمانی دیگری SMA بهتر باشد. بدون توجه به نوع MA انتخاب بازه زمانی نیز نقش مهمی در دقت آن دارد. اما در عین حال، پاسخگویی سریعتر EMA به تغییرات قیمتها، دلیل اصلی ترجیح EMA نسبت به SMA توسط اکثر معاملهگران است.
معایب شاخص میانگین متحرک
اولین مشکل میانگینمتحرکها این است که براساس دادههای قبلی محاسبه میشوند و اصولا هیچ چیزِ محاسبات در طبیعت، قابل پیشبینی نیست.
بزرگترین مشکل میانگین متحرک این است که اگر روند قیمتها متلاطم شود و بهسمت عقب یا جلو، نوسان کند؛ سیگنالهای بازگشت یا معامله بسیاری تولید خواهد شد. در این حالت بهتر است از شاخص دیگری برای تخمین خط روند استفاده شود. زمانی که MAها برای یک بازه زمانی در هم تنیده شوند نیز موقعیت مکدی در مقابل قدرت نسبی مشابهی ایجاد میشود.
میانگین متحرکها در ترندهای قوی، بسیارخوب اما در شرایط پرتلاطم یا نوسانی بسیار ضعیف عمل میکنند. تنظیم قاب زمانی میتواند بهطور موقت این مشکل را حل کند، هرچند که گاهی اوقات این مشکلات مستقل از قاب زمانی رخ میدهند.
خوب است بدانید نقاط تقاطع MAها، استراتژی رایجی برای تخمین زمان مناسب برای ورود به و خروج از بازار هستند؛ همینطور میتوانند مناطق بالقوه حمایت یا مقاومت را تا حدی مشخص کنند. اگرچه این موضوع، قابل پیشبینی بهنظر میرسد، MAها همیشه بر پایه دادههای قبلی هستند و قیمت میانگین در یک دوره زمانی خاص را نشان میدهند.
اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس
اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس
اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس: اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom، بر اساس اصول سنتی MACD (میانگین متحرک همگرا واگرا) کار میکند اما دارای امکانات جذاب بیشتری است.
این اندیکاتور دارای یک قابلیت داخلی زوم کردن است که کارایی بسیار خوبی دارد. قابلیت زوم میتواند بر روی اتوماتیک یا دستی تنظیم شود. خرید و فروش جفتارزها با این اندیکاتور بسیاری ساده است.
یک سیگنال خرید زمانی ایجاد میشود که اندیکاتور MACD Zoom از سمت پایین به بالاتر از سطح صفر عبور میکند (اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس).
بهتر است با عملکرد زوم و قابلیتهای آن به تمرین و امتحان کردن بپردازید تا آشنایی کاملی از آن پیدا کنید (اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس).
مثالی از اندیکاتور MACD Zoom بر روی چارت
چارت یک ساعته EUR/USD زیر اندیکاتور MACD Zoom را بر روی پلتفرم معاملاتی متاتریدر 4 به نمایش میگذارد.
سیگنالهای معاملاتی مقدماتی
سیگنال خرید: زمانی که اندیکاتور MACD Zoom از سمت پایین به بالای سطح صفر عبور کند، یک معامله خرید باز کنید (اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس).
مشخصات اندیکاتور MACD Zoom
جفتارزهای معاملاتی: همه
پلتفرم: متاتریدر 4
امکانات شخصیسازی: متغیرهایی مانند بازههای زمانی، زوم دستی و زوم اتوماتیک.
بازههای مکدی در مقابل قدرت نسبی زمانی: یک دقیقه، 5 دقیقه، 15 دقیقه، 30 دقیقه، یک ساعت، 4 ساعت، روزانه، هفتگی و ماهانه (اندیکاتور خرید و فروش MACD Zoom هات فارکس).
تقاطع طلایی و تقاطع مرگ در تحلیل تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال برای دستیابی به داده هایی که بتوانند به کمک آنها روند و اتفاقات بازار را تحلیل و بررسی کنند، از دادههای نموداری استفاده میکنند. از جمله ابزارهای پر کاربرد برای تحلیل بازار، میانگین متحرک است که اغلب برای شناسایی روند بازار مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که دادههای به دست آمده توسط دو میانگین متحرک در بازههای زمانی مشخص مورد بررسی قرار میگیرند، دو حالت برای تقاطعهای به دست آمده روی نمودار مشخص میشود که تقاطع طلایی و تقاطع مرگ نام دارد. در این مطلب با این دو تقاطع و کاربردهای آنها آشنا خواهیم شد.
تقاطع طلایی (Golden Cross) چیست؟
Golden Cross یا تقاطع طلایی تحلیل تکنیکال یک نمودار شمعی است که سیگنال صعودی ارائه میدهد. در این نمودار مشاهده میکنیم که یک نمودار میانگین متحرک کوتاه مدت ( مثلا 15 روزه)، یک میانگین متحرک دیگر (مثلا 50 روزه) را قطع میکند و تقاطع طلایی بر روی نمودار ایجاد میشود. در این حالت با کمک این نمودار سطح مقاومت آن دارایی تشکیل میشود.
در حقیقت تقاطع طلایی بازار صعودی را نشان میدهد که این شرایط با حجم بالای معاملات قویتر میشود.
تقاطع طلایی چه چیزی را نشان میدهد؟
تقاطع طلایی روند صعودی بازار را نشان میدهد. در اصل الگوی تقاطع طلایی سه مرحله دارد که عبارتند از:
مرحله اول: از آنجا که فروش کم شده است، روند نزولی بازار به پایینترین مکدی در مقابل قدرت نسبی حد ممکن میرسد.
مرحله دوم: یک شکست حاصل از قطع کردن میانگین متحرک کوتاه مدت و میانگین متحرک بلند مدت ایجاد میشود. شکست به سمت بالا است.
مرحله سوم: روند صعودی برای رسیدن به قیمتهای بالاتر ادامه پیدا میکند.
میانگین متحرک ادامه دارد تا زمانی که روند بازگشت به سمت پایین شکل گیرد. در چنین شرایطی تقاطع طلایی از بین رفته تقاطع مرگ (درست مقابل تقاطع طلایی است و میانگین متحرک کوتاهتر را از بالا به سمت پایین قطع میکند.) به وجود میآید.
از آنجا که میانگینهای متحرک با دوره های زمانی طولانیتر، شکستهای پایدارتری به وجود میآوردند، اغلب تحلیلگران از میانگینهای متحرک با دورههای زمانی 50 روزه و 200 روزه استفاده میکنند.
از سیگنالهای به دست آمده به وسیله شکست تقاطع طلایی در نوسانگرهایی مومنتوم از جمله: استوکاستیک ، مکدی ، شاخص قدرت نسبی بازار و همچنین برای پیشبینی و بررسی وضعیت اشباع خرید و اشباع فروش استفاده میشود.
در نهایت باید گفت برای تشخیص بهترین نقطه ورود (خرید) به بازار و همچنین خروج (فروش) به موقع از آن تقاطع طلایی مورد استفاده قرار میگیرد.
تقاطع طلایی و تقاطع مرگ چه تفاوتی با هم دارند؟
همان طور که متوجه شدید، این دو تقاطع درست در مقابل یکدیگر قرار دارند. تقاطع طلایی بازار صعودی را در بلند مدت نشان میدهد و برعکس، تقاطع مرگ نشانگر بازار نزولی است.
وقتی یک میانگین متحرک کوتاه مدت یک میانگین متحرک بلند مدت را از پایین به بالا قطع میکند، تقاطع طلایی ایجاد میشود. معاملهگران با مشاهده این وضعیت روند صعودی بازار را در نظر گرفته و باتوجه به آن اقدام میکنند.
زمانیکه یک میانگین متحرک کوتاه مدت یک میانگین متحرک دیگر را از بالا به پایین قطع کند، نمایانگر این است که حرکت بازار نزولی خواهد بود.
تقاطع طلایی سطح حمایت را نشان میدهد. درحالیکه تقاطع مرگ نشانگر سطح مقاومت است. در هر تقاطع برای معاملهگر سیگنالهایی ارسال میشود که گویای تغییرات است.
استفاده از تقاطع طلایی چه محدودیتی دارد؟
همیشه توصیه میشود که از چند اندیکاتور استفاده شود. چون هر اندیکاتوری نقاط وقفه ای دارد که موجب می شود اطلاعات دقیقی برای پیشبینی آینده بازار به دست نیاید.
درست است که تقاطع طلایی قدرت پیشبینی آینده بازار را دارد؛ اما گاهی اوقات سیگنال ناقص ارسال میکند. این موضوع ممکن است معاملهگر را به اشتباه اندازد.
به همین دلیل تاکید میشود که از پارامترهای دیگر در کنار سیگنالهای تقاطع طلایی استفاده شود. این کار اطمینان بیشتری به معاملهگر د اده و ریسک معاملات را تا میزان قابل توجهی کاهش میدهد.
هنگامی که از سیگنالهای تقاطع طلایی استفاده میکنید، باید نسبت ریسک به پاداش (سود به ضرر در معامله) را مد نظر قرار دهید تا نتیجه ترید موفقیتآمیز باشد، یا از ضرر بیشتر جلوگیری شود.
نتیجه گیری
در این مطلب با تقاطع طلایی و تقاطع مرگ به عنوان الگوهایی برای نشان دادن روند صعودی یا نزولی آینده بازار آشنا شدیم.
وقتی یک میانگین متحرک کوتاه مدت یک میانگین متحرک بلند مدت را از پایین به بالا قطع میکند، تقاطع طلایی ایجاد میشود. معاملهگران با مشاهده این وضعیت روند صعودی بازار را در نظر گرفته و باتوجه به آن اقدام میکنند.
تقاطع طلایی بازار صعودی را در بلند مدت نشان میدهد و در نقطه مقابل آن تقاطع مرگ قرار دارد که نشانگر بازار نزولی است. همچنین دانستیم که تقاطع طلایی سطح حمایت را نشان میدهد و تقاطع مرگ نشانگر سطح مقاومت است.
برای مشاهده دوره های آموزشی و تخصصی ترید روزانه و سرعتی به آموزش جامع ترید و تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال مراجعه نمایید.
Tradingview یا تردینگ ویو
Tradingview یا همان تردینگ ویو سایتی بسیار مهم و حرفه ای و معتبر برای تحلیلگران است.
شما میتوانید در سایت تردینگ ویو از بخشی ابزار های کاربردی به صورت رایگان استفاده کنید .
همچنین برخی اخبار و اتاق گفتگو برای تحلیلگران در این سایت موجود است .
در سایت تردینگ ویو سهام، معاملات آتی، تمامی شاخصهای اصلی، فارکس، قراردادهای مابه التفاوت (CFDها) و ارزهای دیجیتال در اختیار معاملهگران قرار میگیرد.
برخی از شرکتها در داخل کشور نیز با استفاده از بستر تریدینگ ویو و دادههای بازار سهام در ایران، نمادهای بورس اوراق بهادار تهران را در داخل این پلتفرم گنجاندهاند.
در سایت تردینگ ویو ابزارهای ساه و پیشرفته بسیاری برای تحلیلگران تهییه شده تا کار را برای آن ها اسان کند.
تنها در مواردی مانند مشاهدهی تایم فریمهایی غیر از تایم فریمهای پیش فرض و استفادهی همزمان بیشتر از سه اندیکاتور/ اسیلاتور یا سِت کردن چندین هشدار به طور همزمان و برخی امکانات دیگر نیاز به استفاده از نسخههای Pro و Premium است که مبلغی به صورت ماهیانه دریافت میکند.
شاید در نگاه اول کار با این پلتفرم برای مبتدیان سخت باشد اما جای نگرانی نیست .
ما به صورت کامل تمامی نکات مهم سایت تردینگ ویو را برای شما در این مقاله اورده ایم.
ایجاد حساب کاربری در تردینگ ویو
شما میتوانید به راحتی با وارد کردن یک ایمیل و رمز عبور یک حساب رایگان در سایت تردینگ ویو داشته باشید.
لازم به ذکر است برای شروع تحلیل و کار با تردینگ ویو شما نیاز به حساب های پولی نیستین و خود سایت به شما امکان استفاده از تمام امکانات را به صورت رایگان برای 30 روز در اختیار شما میگذارد.
بخش های مختلف تردینگ ویو
ناحیهی نشاندهندهی نمودار قیمتی که محور عمودی قیمت و محور افقی زمان را نشان میدهد1.
منوی اصلی که در آن میتوانید نمودار نمادها و بازارهای مختلف و روشهای گوناگون نمایش نمودار را انتخاب کنید، تایم فریم های گوناگون را مشاهده کنید، نمودارها را با یکدیگر مقایسه کنید، اندیکاتور به نمودار اضافه کنید و هشدارهای قیمتی ایجاد کنید2.
3ابزارهای ترسیم بر روی نمودار
4در این قسمت میتوانید نمایهها و قالبهای جدید ایجاد کنید یا بین آنها قالب موردنظر خود را انتخاب کنید (برای استفاده از این بخش باید نوع حساب شما Pro یا Premium باشد).
5ابزارهایی که برای ایجاد دیده بان (Wacth List)، ایجاد تقویم جدید، انتشار ایدههای معاملهگری و غیره ایجاد شدهاند.
6با استفاده از این قسمت میتوانید ایدههای خود را منتشر، اسکرینشاتهای خود را ذخیره و به صورت مستقیم نمودار خود را بر روی توییتر منتشر کنید.
نماد ها
با کلیک کردن بر روی اولین گزینه میتوانید در بازارهای مالی مختلف به جست و جو بپردازید.
این بازارها همانطور که در ابتدای بحث گفته شد شامل بازارهای سهام، معاملات آتی، تمامی شاخصهای اصلی، فارکس، قراردادهای مابه التفاوت و ارزهای دیجیتال است.
در بالای این پنجره کشویی، بازارهای مالی مختلف همانطور که در عکس زیر مشاهده میکنید مشخص شدهاند و تحلیلگران با استفاده از این گزینه و گزینهی All Exchanges در سمت راست میتوانند انواع صرافیها و بازارها را در تریدینگ ویو رصد کنند.
تایم فریم یا بازه زمانی
با انتخاب این گزینه میتوانید از تایم فریم های مختلفی از یک دقیقه تا یک ماهه برای مشاهدهی نمودار موردنظر خود بهره ببرید.
تایم فریم هایی که خارج از بازهی ذکر شده هستند نیاز به استفاده از نسخهی Premium تریدینگ ویو دارند.
انواع نمودار
با استفاده از این گزینه میتوانید نحوهی نمایش نمودار را به حالت دلخواه خود از بین گزینههای مختلف نمایش نموداری تغییر دهید.
که انواع مختلطف آن ها را در بخض خود توضیح داده ایم.
اضافه کردن نماهای جدید در صفحه نمایش
گاهی اوقات نیاز به مشاهدهی دو یا چند نمودار بر روی هم به منظور تحلیلهای بین بازاری یا بررسی همبستگی قیمت چند ارز به یکدیگر احساس میشود.
با استفاده از گزینهی Compare (مقایسه) در سایت تریدینگ ویو میتوانید چند نمودار را بر روی هم انداخته و حرکات قیمتی آنها را تحلیل کنید.
برای مثال در عکس بالا بر روی نمودار قیمت بیت کوین، دو نمودار قیمت اتریوم و ریپل اضافه شدهاند.
برای این منظور پس از کلیک کردن بر روی گزینهی Compare در پنجرهی باز شده در قسمت Company Comparison نام ارز موردنظر خود را (در اینجا ETHUSD و XRPUSD) وارد کنید.
برای استفاده از اندیکاتور/اسیلاتورها بر روی نمودار روی گزینهی Indicators کلیک کرده و در پنجرهی باز شده نام اندیکاتور موردنظر خود را وارد و به نمودار اضافه کنید یا به جست و جوی آن در کتابخانهی بزرگ اندیکاتورها در سایت تریدینگ ویو بپردازید. به عنوان مثال در شکل زیر دو اندیکاتور مکدی و شاخص قدرت نسبی (RSI) به نمودار قیمت بیت کوین اضافه شدهاند.
با استفاده از نسخهی رایگان سایت تنها میتوان سه اندیکاتور به نمودار اضافه کرد که در صورت ارتقای حساب کاربری این محدودیت برداشته میشود.
تنظیمات نمودار
با کلیک کردن بر روی گزینهی چرخ دنده در بالا و سمت راست صفحه میتوانید تنظیمات نمودار تریدینگ ویو خود مانند رنگ و ظاهر، منطقهی زمانی، خطوط وضعیت، مقیاس و رویدادها را به دلخواه خود تغییر دهید و بر طبق نیاز نمودار خود را شخصیسازی کنید. حتی میتوانید در معاملات و موقعیتهای معاملاتی خود این شخصیسازیها را اعمال کنید.
با استفاده از گزینهی Events در همین پنجره میتوانید رویدادهای اخباری را مستقیماً بر روی نمودار مشاهده کنید. به این ترتیب تحلیلگران به راحتی میتوانند اثرات روی
دادهای اخباری گذشته را آنالیز کرده و تحلیل فاندامنتال انجام دهند.
نوار ابزار تردینگ ویو
بزرگترین تفاوت سایت تریدینگ ویو و دلیل عمدهی محبوبیت این سایت بین معامله گران این است که این سایت علاوه بر تمام ابزارهای ترسیم بر روی نمودار، ابزارها و ویژگیهای بسیار پیشرفته و خاصی را در اختیار کاربران قرار میدهد که در ادامهی این بحث به توضیح این موارد میپردازیم.
این نوار ابزار را همانطور که در قسمت نمای کلی پلتفرم مشاهده کردیم میتوان در سمت چپ صفحه که به صورت عمودی چیده شده است مشاهده کرد.
با توجه به عکس بالا مشاهده میکنیم که این ابزارهای متعدد در دسته بندی های مختلف در منوی ابزارهای ترسیمی قرار دارند.
با کلیک کردن بر روی هرکدام از این دستهها مجموعهی مربوط به این دسته برای انتخاب کاربر پدیدار میشود.
ابزار های ترسیم
این دسته در تریدینگ ویو شامل ابزارهایی مانند خطوط روند، خطوط افقی و عمودی، کانال موازی و روند رگرسیونی است. ابزارهای روند عموما دو نقطهای هستند و با قرار دادن دو نقطه بر روی کف یا سقف مورد نظر به آسانی ترسیم میشوند.
ابزارهای دیگر این دسته نیز کارکردهای گوناگونی دارند، برای مثال ابزار Info Line با ترسیم بین دو نقطه اطلاعاتی مانند تفاضل قیمتی بین این دو نقطه و مقدار درصدی آن، فاصلهی زمانی بین دو نقطه و زاویهی خط روند ترسیم شده را به ما میدهد.
ابزار Trend Angle نیز زاویهی خط روند ترسیم شده را به ما میدهد.
ابزارهای Horizontal مکدی در مقابل قدرت نسبی Line و Horizontal Ray برای ترسیم خطوط افقی در نمودار و در مقابل ابزار Vertical Line برای ترسیم خطوط عمودی در نمودار به کار میرود.
برای ترسیم کانال بر روی نمودار نیز از ابزار Parallel Channel استفاده میکنیم.
ابزارهای فیبوناچی
ابزارهای فیبوناچی که به علت داشتن کاربرد در هر تایم فریمی از اهمیت بالایی در تحلیل تکنیکال برخوردار هستند.
ابزارهای این زیردسته شامل :
ابزار فیبوناچی اصلاحی (Fib Retracement)، فیبوناچی پروجکشن (Trend-Based Fib Projection)، فیبوناچی زمانی (Fib Time Zone)، فیبوناچی دایرهای و مارپیچ، کانال فیبوناچی و . هستند.
که ما در بخش مربوط به FIB RETRACEMENT یکی از کاربردی ترین های ان ها را تشریح کرده ایم .
ابزار های نقاشی و هندسی
این دسته شامل ابزارهایی مانند قلموها و اشکال هندسی مانند مستطیل، دایره، مثلث و انواع منحنی ها برای استفاده بر روی نمودار تریدینگ ویو است.
متن ها
ابزارهای این دسته برای اضافه کردن متون و یادداشت به نمودار، کشیدن پیکان و اضافه کردن برچسبهای قیمتی در تریدینگ ویو به کار میروند.
الگوهای قیمتی
یکی از خوبی های تریدینگ ویو امکان ترسیم الگوهای قیمتی بر روی نموداری است.
با کمک ابزارهای این دسته الگوهای متنوع زیادی از مثلثها و سر و شانه گرفته تا انواع الگوهای هارمونیک را میتوان بر روی نمودار کشید و همچنین میتوان با تکیه بر نظریهی امواج الیوت به شمارهگذاری و نامگذاری امواج با استفاده از این ابزارها پرداخت.
هر آنچه که لازم است درباره واگرایی در تحلیل تکنیکال بدانید
بسیاری از معاملهگران یا از اهمیت واگرایی بی اطلاع هستند یا نمیتوانند مفهوم واگرایی در تحلیل را با اندیکاتور نوسانگر به طور دقیق اعمال کنند. ما در مقاله حاضر، شما را با مفهوم Divergence در تحلیل آشنا میکنیم و یکسری قوانین ساده را برای شناسایی این معیار ارائه میدهیم.
واگرایی چیست؟
واگرایی (Divergence) زمانی است که قیمت دارایی در جهت مخالف آنچه یک شاخص فنی نشان میدهد، حرکت میکند. هنگامی که یک سهام در حال واگرایی است، نشان دهنده روند ضعیفتر قیمت و شروع یک معکوس است.
به طور کلی دو نوع واگرایی وجود دارد که عبارتند از:
- واگرایی صعودی زمانی است که قیمت به سمت پایین حرکت میکند اما اندیکاتور میچرخد و به سمت بالا میرود
- واگرایی نزولی زمانی است که قیمت در حال حرکت بالاتر است اما نشانگر به سمت پایین میرود
منطق پشت Divergence در تحلیل قیمت بازار این است که این اندیکاتور، کاهش سرعت حرکت قیمت را نشان میدهد. بنابراین حرکت قیمت، اغلب قبل از خود قیمت تغییر میکند. به این فکر کنید که اگر یک بشقاب پرنده را در یک باد شدید بیندازید، بشقاب برای مدتی خلاف باد میرود، سپس سرعتش کم میشود و در نهایت تغییر جهت میدهد و همراه با باد پرواز میکند.
منظور از واگرایی در تحلیل تکنیکال چیست؟
در طول تجزیه و تحلیل تکنیکال واگرایی شاخصی از حرکت مثبت یا منفی قیمت است. برای واگرایی مثبت، قیمت یک دارایی به پایینترین سطح جدید کاهش مییابد، در حالی که شاخصی که این دارایی را ردیابی میکند، الگوهای صعود را نشان میدهد.
از سوی دیگر، واگرایی منفی زمانی است که قیمت دارایی به بالاترین سطح جدید صعود میکند، در حالی که اندیکاتور، مانند یک نوسان ساز، یک اوج پایینتر را تشکیل میدهد یا شروع به نشان دادن علائمی از کند شدن میکند، مانند شروع یک روند نزولی.
به طور کلی، معاملهگران از واگرایی در تحلیل برای دو هدف استفاده میکنند:
- ارزیابی تحرکات قیمت دارایی
- ارزیابی احتمال وقوع یک معکوس
اگر قیمت سهام و ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال – مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) – در یک جهت حرکت کنند، نشان دهنده افزایش تحرکات قیمت است. با این حال، اگر قیمت سهام در حال افزایش باشد اما RSI کندتر افزایش پیدا کند – واگرایی منفی خواهد بود – این سیگنالی است که نشان میدهد روند صعودی همراه با پتانسیل برگشت، شروع به تضعیف کرده است.
از آن زمان به بعد، معاملهگر احتمالا تعیین میکند که چه زمانی توقفات ضرر یا محدودیتهایی را برای خروج از موقعیت خود تعیین کند. برای واگرایی مثبت، قیمت سهام پایین میآید، در حالی که ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال پایینترین سطح را نشان میدهد، که ممکن است نشانههایی از بازگشت بالقوه روند صعودی را ابراز کند. از چنین نقطهای، معاملهگران احتمالا تصمیم میگیرند که چه زمانی وارد یک موقعیت شوند، قبل از اینکه تکانه شروع به افزایش کند.
منظور از تحرکات قیمت چیست؟
حرکت قیمت با طول نوسانات قیمت اندازهگیری میشود. هر نوسان قیمت توسط یک محور ایجاد میشود که میتواند منجر به نوسانات بالا یا پایین شود. یک نوسان تکانه قوی با یک شیب تند با مدت طولانی مشخص میشود، در حالی که یک حرکت ضعیف به سمت بالا میتواند با شیب کم عمق با مدت زمان کوتاهتر نشان داده شود.
نوسانات طولانیتر به سمت بالا نشان میدهد که حرکت در حال افزایش است، در حالی که نوسانات کوتاهتر به سمت بالا، نشانه حرکت و قدرت ضعیفتر است.
کدام شاخص برای Divergence در تحلیل تکنیکال بهتر عمل میکند؟
هیچ شاخص مطلقی برای واگرایی معاملات وجود ندارد. هر شاخص فنی مزایا و مشکلات خاص خود را دارد. ما در ادامه سه شاخص محبوب را پوشش خواهیم داد: RSI، MACD و Stochastic.
استراتژی معاملات RSI برای واگرایی در تحلیل
اندیکاتور RSI یک اندیکاتور مومنتوم است که به عنوان یک نوسانگر بین ۰ تا ۱۰۰ در زیر نمودار کندل استیک ترسیم شده است و به عنوان اندیکاتور زیرین شناخته میشود. RSI با میانگین سود و زیان قیمت در ۱۴ دوره قبل محاسبه میشود. این اندیکاتور توسط جی.ولز وایلدر جونیور در کتاب خود با عنوان «مفاهیم جدید در سیستمهای تجاری فنی» ایجاد شد.
این اندیکاتور یک خط صاف ایجاد میکند که تمایل به ردیابی روند قیمت دارد و به خوبی به معاملات واگرایی کمک میکند. وقتی روی تنظیم پیشفرض ۱۴ دوره تنظیم میشود، نشانگر RSI مقادیر کمی از خرید و فروش بیش از حد را نشان میدهد. این بدان معنا است که وقتی صحبت از کاربرد واگرایی به عنوان سیگنال معاملاتی میشود، سیگنالهای کمتری وجود دارد؛ اما زمانی که رخ میدهند قابل اعتمادتر هستند.
استراتژی معاملاتی MACD برای واگرایی در تحلیل
MACD یک شاخص تکانهای است که در محیطهای دنبالکننده روند به بهترین شکل استفاده میشود. نشانگر روند یک خط سیگنال و همچنین یک هیستوگرام را ترسیم میکند که تفاوت بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. میانگینهای متحرک با پیشرفت روند و در نهایت معکوس شدن، همگرا و واگرا میشوند.
هیستوگرام بصری به خوبی به واگرایی معاملات کمک میکند، اما مکدی در مقابل قدرت نسبی وقتی یک «نقطه نوسان» جدید ایجاد شده باشد، کمتر قابل تفسیر است. هیچ منطقه از پیش تعریف شدهای برای خرید و فروش بیش از حد در MACD وجود ندارد، بنابراین تصمیمگیری در مورد اینکه کدام سیگنالهای تجاری روند به اندازه کافی قابل اعتماد هستند، دشوارتر است. این را میتوان با استفاده از پیکهای قبلی در MACD به عنوان استفاده موثر از آنها به عنوان مناطق حمایت و مقاومت برطرف کرد. از آنجایی که MACD به بهترین وجه در محیطهای پرطرفدار استفاده میشود، سیگنالهای نادرست زیادی را تولید میکند.
استراتژی معاملاتی Stochastic برای واگرایی در تحلیل
Stochastic یک اندیکاتور تکنیکی مومنتوم است که با مقایسه آخرین قیمت بسته شدن با محدوده قیمتهای قبلی در ۱۴ دوره گذشته کار میکند.
استوکاستیک شاخص حساستری است، به این معنی که سیگنالهای بیشتری از Divergence در تحلیل را ارائه میکند و در نتیجه فرصتهای معاملاتی بیشتری را ارائه میدهد، اما این به معنای سیگنالهای نادرست بیشتری نیز میباشد.
آیا واگرایی معاملات سودآور است؟
بله، اما نه همیشه! ما باید به یاد داشته باشیم که اندیکاتورها عملکرد قیمت را فیلتر میکنند. این فیلتر میتواند به ما کمک کند تا بسته به تنظیم معاملات خود، بر روی آنچه مهم است تمرکز کنیم یا آنچه مهم است را از دست بدهیم.
مزیت اصلی استفاده از واگرایی به عنوان یک سیگنال معاملاتی برای نحوه زمانبندی ورود معاملات این است که قبل از تغییر روند قیمت، سیگنال را ارائه میدهد. این سیگنال اولیه، قیمت ورودی بهتری برای تجارت به معاملهگر میدهد.
نقطه ضعف استفاده از واگرایی به عنوان بخشی از یک سیستم معاملاتی خوب این است که میتواند «سیگنالهای نادرست» بدهد. همانطور که از نام آن پیدا است، این زمانی است که اندیکاتور تغییر جهت میدهد اما روند قیمت همانطور که نشانگر پیشنهاد میکند معکوس نمیشود. این اغلب زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش باشد. به این ترتیب خواهیم دید که حرکت روند تضعیف خواهد شد اما روند همچنان در تدبیر باقی میماند.
واگرایی در مقابل تأیید
تفاوت بین واگرایی و تأیید در این است که واگرایی در تحلیل به معاملهگر میگوید که قیمت سهام و اندیکاتور فنی سیگنالهای مخالف ارائه میدهند، در حالی که تأیید زمانی است که اندیکاتور و قیمت دارایی سیگنالهای یکسانی را نشان میدهند.
هر دو در دورههای زمانی مختلف در طول معاملات مورد استفاده قرار میگیرند. تایید زمانی مهم است که یک معاملهگر وارد موقعیتی شود تا اطمینان حاصل کند که تصمیم آنها با تجزیه و تحلیل فنی مناسب اثبات شده است. همچنین، از آن برای تعیین اینکه آیا حرکت قیمت احتمالا ادامه خواهد داشت یا خیر استفاده میشود.
محدودیتهای Divergence در تحلیل
هنگام تعیین یک روند معکوس، استفاده از واگرایی به عنوان یک شاخص مستقل، پیشنهاد نمیشود. مهم است که شاخصها را با سایر تکنیکهای تحلیل تکمیل کنید تا الگوهای برگشت را مجدداً تأیید کنید. حتی اگر الگوهای واگرا شروع به رخ دادن کنند، این تضمین نمیکند که قیمت به زودی معکوس شود.
از آنجایی که واگرایی میتواند در یک دوره زمانی طولانی مدت اتفاق بیفتد، اگر قیمت دارایی طبق پیشبینی حرکت نکند، استفاده از آن به عنوان یک ابزار مستقل برای پیشبینی موقعیت خروج یا ورود میتواند منجر به بسیاری از فرصتهای از دست رفته مکدی در مقابل قدرت نسبی و زیانهای تحقق نیافته یا تحقق یافته شود.
چگونه میتوان بروز یک واگرایی در تحلیل تکنیکال را تایید کرد؟
برخی از تکنیکهای آزمایش شده برای کاهش تعداد سیگنالهای غلط و بهینه سازی تعداد معاملات سودآور وجود دارد. فراتر از واگرایی، برای کمک به تصمیمگیری معاملاتی، باید از موارد زیر برای تایید یک معکوس استفاده کرد:
- خطوط روند
- سطوح پشتیبانی
- سطوح مقاومت
سیگنالهای Divergence در تحلیل را فقط در جهت روند بلند مدت یا به طور متناوب در یک بازار جانبی محدود اتخاذ کنید. به عنوان مثال در یک بازار نزولی، فقط سیگنالهای RSI نزولی را دریافت کنید و در بازار صعودی فقط سیگنالهایی را برای خرید از RSI دریافت کنید.
همیشه منتظر بمانید تا شمعی که واگرایی را تایید میکند، بسته شود. نشانگرها با توجه به وضعیت فعلی شمع، سیگنالی را ارائه میدهند. اگر شمع به طور متفاوت بسته شود، سیگنال معاملاتی ناشی از واگرایی، میتواند به همان سرعتی که ظاهر شد ناپدید شود.
از اندیکاتورهای دیگر برای تأیید سیگنال مانند سطوح حمایت و مقاومت، اعداد گرد، نقاط محوری یا الگوی معاملاتی اقدام قیمت استفاده کنید.
۹ قانون برای تشخیص واگرایی در تحلیل تکنیکال
معاملهگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا روند ضعیفتر میشود یا نه، از واگراییها استفاده میکنند که ممکن است منجر به معکوس شدن یا ادامه روند معاملاتشان شود. قبل از اینکه به سراغ پلتفرم معاملاتیتان بروید و شروع به جستجوی واگراییهای احتمالی کنید، به این ۹ قانون جالب برای واگراییهای معاملاتی نگاهی بیندازید. به شما اطمینان میدهیم که با آموزش طرز استفاده از آنها، تصمیمات معاملاتی بهتری خواهید گرفت.
۱. از موجود بودن واگرایی اطمینان حاصل کنید
برای اینکه واگرایی وجود داشته باشد، قیمت باید یکی از موارد زیر را تشکیل دهد:
- ایجاد قلهای بالاتر از قله قبلی
- ایجاد درهای پایینتر از دره قبلی
- تشکیل دو قله
- تشکیل دو دره
با رخ دادن یکی از این ۴ سناریو، حتی احتیاج ندارید که زحمت نگاه کردن به یک اندیکاتور را هم به خود بدهید. اگر متوجه شدید که این شرایط مهیا نیست، بدانید که شما در حال معامله یک واگرایی نیستید.
۲. روی اوج و فرودهای متوالی خطوطی بکشید
بسیار خوب، حالا که اقدامی انجام دادید (اقدام قیمت اخیر) به آن نگاه کنید. به یاد داشته باشید، شما فقط یکی از چهار چیز را میبینید: یک قله بالاتر، یک قله هم سطح بالا، یک دره پایینتر، یا یک دره هم سطح پایین. حالا یک خط از آن اوج یا فرود به سمت قله یا دره قبلی بکشید. این خط باید در قله/ دره اصلی به صورت متوالی قرار بگیرد. اگر بین دو اوج/ فرود بزرگ، برآمدگی یا شیب کوچکی دیدید، بهتر است آن را نادیده بگیرید.
۳. فقط قلهها و درهها را به هم متصل کنید
برای تشخیص واگرایی در تحلیل، هنگامی که مشاهده کردید دو قله ایجاد شده است، کافی است مکدی در مقابل قدرت نسبی که آنها را به هم وصل کنید. اگر دو دره ساخته شده بود، شما درهها را به یکدیگر وصل میکنید.
۴. مراقب عکسالعملهای قیمت باشید
بنابراین شما یا دو قله یا دو دره را با یک خط روند به هم وصل کرده اید. اکنون به اندیکاتور فنی ترجیحی خود نگاه کنید و آن را با عملکرد قیمت مقایسه کنید. از هر شاخصی که استفاده میکنید، به یاد داشته باشید که صعود و نزول آن را با هم مقایسه میکنید. فراموش نکنید که برخی از شاخصها مانند MACD یا Stochastic دارای خطوط متعددی هستند که همگی روی یکدیگر قرار دارند.
۵. با نوسانات بالا و پایین خود، سازگار باشید
اگر خطی را رسم میکنید که دو اوج را روی قیمت به هم وصل میکند، باید خطی بکشید که این دو اوج را نیز روی نشانگر به هم متصل میکند. همینطور برای فرود نیز اگر خطی را رسم میکنید که دو نقطه پایین را در قیمت به هم وصل میکند، باید خطی بکشید که دو پایین روی نشانگر را به هم متصل میکند. آنها باید با همدیگر مطابقت داشته باشند!
۶. نوسانات قیمت و نشانگر را در تراز عمودی نگه دارید
اوج یا فرودهایی که در نشانگر شناسایی میکنید، باید آنهایی باشند که بهطور عمودی با اوج یا فرودهای قیمت در یک راستا قرار گیرند. تراز عمودی را با صعود و نزولهای نوسانی قیمت و اندیکاتور مورد استفادهتان حفظ کنید.
۷. برای تشخیص واگرایی در تحلیل، شیبها را تحت نظر داشته باشید
Divergence در تحلیل فقط در صورتی وجود دارد که شیب خط اتصال دهنده بالا/پایین نشانگر با شیب قیمت اتصالات خط بالا/پایین متفاوت باشد. شیب باید به صورت یکی از این موارد باشد: صعودی (بالا رفتن) نزولی (پایین آمدن) صاف (هم سطح).
۸. اگر واگرایی رخ داده است، واگرایی بعدی را زیر نظر بگیرید
اگر واگرایی را مشاهده کردید اما متوجه شدید که قیمت از قبل معکوس شده است و برای مدتی در یک جهت حرکت کرده است، واگرایی باید انجام شده تلقی شود. شما این دفعه قایق را از دست داده اید. اکنون تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که منتظر بمانید تا یک نوسان دیگر بالا/پایین شکل بگیرد و جستجوی واگرایی خود را از نو شروع کنید.
۹. یک قدم به عقب برگردید
سیگنالهای Divergence در تحلیل که در بازههای زمانی طولانیتری رخ میدهند، از دقت بیشتری برخوردار هستند. به این ترتیب سیگنالهای غلط کمتری دریافت میکنید. این به معنای معاملات کمتر است، اما اگر تجارت خود را به خوبی ساختار دهید، پتانسیل سود شما میتواند بسیار بزرگ باشد.
واگرایی در بازههای زمانی کوتاهتر، بیشتر اتفاق میافتد اما کمتر قابل اعتماد هستند. ما توصیه میکنیم فقط در نمودارهای ۱ ساعته یا بیشتر به دنبال واگرایی باشید. معاملهگران دیگر از نمودارهای ۱۵ دقیقهای یا حتی سریعتر استفاده میکنند. در آن بازههای زمانی، سروصدای زیادی در بازار معاملات وجود دارد، بنابراین ترجیح ما این است که از آن دور بمانیم.
اگر میخواهید به طور جدی معاملاتتان را با استفاده از واگرایی در تحلیل در نظر بگیرید، باید این ۹ قانون را رعایت کنید. با پیروی از این قوانین، شانس ایجاد واگرایی که منجر به معاملات سودآور میشود را برای خود به طور چشمگیری افزایش خواهید داد.
اکنون میتوانید نمودارها را اسکن کنید و ببینید آیا میتوانید برخی از واگراییهایی را که در گذشته اتفاق افتاده است، به عنوان یک راه عالی برای شروع به ارتقای مهارتهای واگرایی خود ببینید یا نه!
واگرایی روشی است که در تحلیل تکنیکال زمانی که جهت یک اندیکاتور فنی، معمولا نوعی نوسانگر از روند کلی قیمت «واگرا» میشود، استفاده میشود. به عبارت دیگر، اندیکاتور در جهت مخالف قیمت شروع به حرکت میکند و نوسانگر معاملاتی سیگنال احتمالی معکوس شدن روند را ارائه میدهد.
الگوهای واگرایی در تحلیل نشان میدهد که یک معکوس به زودی در راه است و احتمال آن بیشتر میشود، اما این یک تغییر فوری نیست. هرچه واگرایی بیشتر قابل مشاهده باشد، احتمال برگشت آن بیشتر میشود. در اینجا چند دستورالعمل وجود دارد که توصیه میکنیم آنها را مد نظر قرار دهید:
دیدگاه شما