اصول Hedging چیست؟


برای دریافت اطلاعات بیشتر می توانید ویدئو زیر را تماشا کنید.

استراتژیهای هج کردن یا پوشش ریسک در فارکس (Hedging)

بهعبارتدیگر استراتژی در این نگرش، عبارت از نوعی کار آگاهانه و یا مجموعه ای از رهنمودهاست که برای مقابله با وضعیت و یا رخدادی خاص در آینده، پیش بینی می شود. وقتي زمينه فعاليت يك بخش با ساير اجزاي شركت تناسب نداشته باشد. بنابراین در استفاده از مدل بازاریابی STP هنگام بخش بندی بازار هدف، بسته به نوع محصولات یا خدماتتان مراحل زندگی مخاطبین را نیز در نظر بگیرید. • یک راهبرد ضعیف بازاریابی را میتوان با کمک عملکرد یا تاکتیکهای بازاریابی خوب جبران کرد. یعنی اگر میزان زیادی از سهام شرکتهای بزرگ در سبد موجود باشد، در مقایسه با شرایطی که پرتفوی فقط از سهام شرکتهای کوچک تشکیل شده است، کمریسکتر است. در این صورت است که میتوان میزان ریسک و نتایج نامطلوب ناشی از عدمقطعیت موجود را کم کرد و منجر به پیشرفت کسب و کار شد.

تاریخ به ما میآموزد که ما دارای ظرفیتی هستیم که به شدت دستِ کم گرفته شده است؛ ظرفیتی بزرگ برای خلق صنایع جدید و بازآفرینی صنایع موجود. هر یک از این ده مکتب دارای یک جنبه فکر منحصربهفرد (بر اساس پارادایم اصلی از فرایند شکل گیری استراتژی) هستند. بهعبارتدیگر طرفداران این نگرش، شکل گیری استراتژی را فرایند مشخص، قابل پیش بینی و توأم با تدابیر تحلیلی و علت و معلولی می پندارند. به این صورت است که شخصی پیشنهاد فروش تعداد مشخصی از واحدهای خود را دارد و این پیشنهاد خود را با قیمت مشخص ارائه می دهد. براساس اين ديدگاه فرايند شکلگيري و ايجاد استراتژي بيشتر مبتني بر خلاقيت و ديد فرد است تا فرايندي مبتني بر گامهاي مشخص و از قبل طرحريزي شده گروهي از دانشمندان مانند پورتر، آنسوف و اندروز معتقدند که فرايند ايجاد و شکلگيري استراتژي فرايندي منطقي و عقلايي است که ميتوان از قبل آنرا طرحريزي نمود.

گروهي از متفکران مانند مينتزبرگ، اوهما و استيسي معتقدند که استراتژي امري شهودي است و فرايند شکلگيري آن يک هنر است. بطور کلي سه خط فکري در زمينه استراتژي و نحوه شکلگيري آن وجود دارد. شما انتخاب می­ کنید که یک جفت ارز را بخرید یا بفروشید و گاو نر یا خرس شوید؛ با این وجود معامله گرانی هستند که میتوانند با تجزیه ­و تحلیل رفتار گاوها و خرس ­ها معامله کنند. «مدیریت ریسک یکپارچه» (Integrated Risk Management | IRM) مجموعهای از شیوهها و فرآیندهایی است که توسط یک تیمِ آشنا با ریسک و فناوریهای توانمند، پشتیبانی میشوند. سیگنال خرید ضعیف: ایجاد یک تقاطع صعودی پایینتر از ابر کومو یک سیگنال خرید ضعیف را صادر میکند. این محدوده، اطلاعاتی را در زمینه قدرت رفتار قیمت فراهم میکند و روند صعودی را وقتی که در بالای قیمتهای بازار حرکت میکند، تایید مینماید و برعکس، وقتی که در زیر قیمتها حرکت میکند نیز روند نزولی را تایید میکند.

اگر قیمت سهم روند صعودی داشته باشد، سنکوی A بالاتر از سنکوی B قرار خواهد گرفت. از مدلهاي پورتفوليو مي توان براي تدوين استراتژي واحدهاي تجاري استراتژيك (SBU) نظير مدل ماتريس گروه مشاور بوستون (BCG) مدل ماتريس جنرال الكتريك (GE) و غيره بهره گرفت. اما مهم ترين عاملي كه به اين مكتب شهرت جهاني بخشيد كار مديريت گروه مدرسه بازرگاني هاروارد بود كه با انتشار كتابي تحت عنوان سياست هاي بازرگاني: متن و موردها (قضيه ها) در سال 1965 ميلادي توسط اندروز و چند نويسنده ديگر در دانشگاه هاروارد انجام شد.

اين گروه تلاش ميکنند تا به تلفيق ديدگاههاي خلاق و ابتکاري و نيز ديدگاههاي تحليلي و کمي دست زنند. به عبارت دیگر طرفداران این نگرش معتقد به اعمال تدابیر غیررسمی، اقتضایی و خلقالساعه می باشند. این نگرش معتقد به طراحی رسمی و پیش بینی تدابیر تحلیلی برای تحقق هدف های بلندمدت است. در نگرش توصیفی تأکید بر اقدام بهموقع و منطبق با شرایط جاری و تقریباً اعمال تدابیر غیررسمی و خلقالساعه است. به منظور نشان دادن کاربستپذیری چارچوب پیشنهادی، استراتژی های منابع انسانی در یکی از شرکت های مرتبط با صنعت نفت ایران تدوین شدند. در استراتژی حمله همهجانبه، همه توان و تمرکز شما صرف این میشود که سهم بازارِ یکی از رقبای خود را -که به احتمال زیادی همان رهبر بازار در صنعت مورد نظر است- تصاحب کنید.

تمرکز مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ارائه الگویی از استراتژی ها در حوزه منابع انسانی است که سازمان را قادر سازد به اهداف استراتژیک خود دست یابد. مكتب برنامه ريزي همزمان با مكتب طراحي مطرح شد و مهمترين معرف اين مكتب جديد كتاب استراتژي سازمان اثر ايگورانسوف چاپ هاروارد در سال 1965 ميلادي مي باشد. در این مقاله قصد داریم به بررسی کامل استراتژی محتوا در اینستاگرام بپردازیم تا بتوانید کسبوکارتان را با استفاده از اینستاگرام رونق دهید. اقیانوس آبی کامل هیچ رقیبی ندارد. به مدیران باشگاههای ورزشی توصیه می شود با بهره گیری نوعي ساختار سازماني چابك براي تغيير راهبردهاي اصلي اقدام به استفاده از استراتژی های چهارگانه اقیانوس آبی شامل استراتژی های افزایش، کاهش، حذف و خلق برای باشگاهها نمایند.

هم اكنون صدها مدل براي مكتب برنامه ريزي وجود دارد و همه آنها به نوعي به مدل ابتدايي ارتباط پيدا مي كنند و نيز همه آنها به بررسي چهار عامل نقاط قوت و ضعف سازمان و فرصت ها و تهديدات محيطي مي پردازند و مفاهيم مورد نظر را به بخش هاي مختلف تقسيم كرده و هر بخش را با چك ليست ها و تكنيك هاي متعدد تكميل مي نمايند و سپس توجهات خاصي را براي اهداف سازمان مطرح مي نمايند و بخصوص در تدوين بودجه و برنامه ريزي توليد در ابتدا و انتها، نكات قابل توجهي را مطرح و بررسي مينمايند. عدم توجه به این بخش میتواند روند بیهودهای از فعالیتها را به همراه داشته باشد.

این نقشه دو بعد دارد: چرخه تجربه خریدار (BEC) و شاخصههای سودمندی. مینتزبرگ معتقد است که این نگرش دربرگیرنده سه مکتب فکری طراحی، برنامهریزی و موقعیت یابی است، لذا عمده تعاریف در این نگرش استراتژی را به عنوان طرح، برنامه و یا نقشه در نظر می گیرد. استراتژی اقیانوس آبی نتیجه دو دهه تحقیق و مطالعه بر روی بیش از ۱۵۰ حرکت استراتژیک دنیا در بیش از ۳۰ صنعت متفاوت در طی ۱۰۰ سال گذشته است، اقیانوس آبی رویکرد بکارگیری همزمان از دو نوع استراتژی تمایز و استراتژی کاهش هزینه میباشد. بر روی کاغذ مشخص کنید که چه محصولی قرار است به مشتریان معرفی کنید و یا اطلاعاتی در مورد آن به کاربران بدهید. ادعاهاي ديگر اين مكاتب غيرممكن بودن تعريف و تبيين دقيق و مشخص استراتژي براي آينده است.

به طور کاملا واضح، نوع بیزینس خود را مشخص کنید. این نوع فروشنده ها که اسکلپر نامیده می شوند ، می توانند در طی یک روز تا 100 معامله را باز یا بسته کنند. برای باز کردن پوزیشن باید مکدی و پارابولیک سار همدیگر را تایید کنند. کنت اندروز تعریف طولانی از استراتژی را در کتاب خود با عنوان «مفهوم استراتژی شرکت» ارائه میدهد: «استراتژی شرکت الگویی از تصمیمات است که در آن آرمانها، مقاصد و اهداف و همچنین اصول و رویههای خود را تعیین میکند، سیاستها و مسیرهای اصلی را برای دستیابی به اصول Hedging چیست؟ آن اهداف شناسایی میکند.

راهکار آن این است که با نگاه عمیق ببینید، برنامهریزی کنید و با آیندهنگری دست به اقدام بزنید. در این راستا، نخست 22 نفر از خبرگان حوزه منابع انسانی سازمان به شیوه نمونهگیری غیراحتمالی قضاوتی انتخاب شدند. آیا شما آماده و قادر به انجام پروژههای مورد نظر خود هستید، به ویژه اگر بخش بزرگی از سازمان شما به دورکاری مجبور شده باشد؟

مثلا افرادی که در تهیه تجهیزات دفتری و اداری فعالاند، ابزارهای ارتباطی و دورکاری با اینترنت را ارائه میدهند و یا خدمات تحویل درب منزل را راهبری میکنند. اگر قرار باشد شما در دنیای کسب و کار آینده حضور داشته باشید باید از امروز اقدام مرتبط با آن را آغاز کنید. میزنیم. اگر معاملات را صرفاً بر اساس این الگوهای نموداری انجام دهید (و جریان تحولات بازار را در نظر نگیرید)، شما در واقع با اعتقاد به آنچه که فکر میکنید در آینده اتفاق خواهد افتاد، ترید میکنید. وصول به معاملات پرسود در فارکس مستلزم کنار هم قرار دادن عوامل متعددی برای تدوین یک استراتژی یونیک معاملاتی است که برای شما مناسب است. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد حتی اگر چند سال به طول بیانجامد، رقبا میتوانند این مزیت را از شرکت بگیرند، اما کاهش مداوم در قیمتها در کنار رهبری هزینه میتواند تأثیری مخرب بر موقعیت محصول یا خدمت شرکت در بازار داشته باشد و از سودمندی این گزینه کم میشود.

نویسندگان این کتاب ۱۵۰ حرکت استراتژیک را در طول ۱۰۰ سال و در ۳۰ صنعت مختلف بررسی کردهاند. رویکردهای مختلف استراتژی از دید مینتزبرگ و مکاتب هر رویکرد بطور خلاصه در جدول 1 آمده است . بازار تبلیغات، بازاریابی و ارتباطات در دنیای امروزی بسیار گسترده شده است. ست گودین برای ارائه اطلاعات در این مورد، کتابی تحت عنوان بازاریابی اجازه ای (Permission Marketing) نوشته است.

بنابراین شما برای اجرای استراتژی در کلیه اهداف خودتان، نیازمند طرح چند سوال هستید که پاسخگویی به آنها، نه تنها در ابعاد بزرگ تجاری و اقتصادی، بلکه در ایجاد خط مشی درست زندگی هم چاره ساز است. زمانی که تصمیم میگیرید به صورت هدفمند حرکت کنید، آینده پدید میآید وگرنه، سپری شدن ساعتها و آمدن و رفتن روزها به معنای آینده نیست، بلکه امتداد دادن گذشته به روزهایی است که خواهد آمد. این مسأله به سادگی بیان میدارد که تبليغات نه تنها یک برند را قوی می سازد بلکه بموازات آن، برای شرکت نیز سودآوری بهمراه دارد. اما Pullback در زمان کمتری انجام میشود و فرصتی است برای جاماندگان بازار. کريستنسن، آندروز، باور، هامرمش و پرتر در کتاب خط مشي هاروارد، 1982، ص162) ايجاد تطابق و تناسب شعار مکتب طراحي است.

اصول Hedging چیست؟

قبل از شروع آموزش سرمایه گذار فعال و غیرفعال گام اول بهتر است با مفهوم کلی سرمایه گذاری آشنا بشیم. در علم اقتصاد، سرمایه گذاری به منظور اختصاص منبع مالی به یک یا چند دارایی مختلف، به امید به دست آوردن سود بیشتر در آینده هست. یعنی شما می توانید سرمایه خودرا در دارایی های مانند خرید ارز دیجیتال ، سهام شرکت ها، زمین های مجازی، ماشین، طلا و. سرمایه گذاری کنید.در این صورت اگر قیمت دارایی ها که بر روی آن ها سرمایه گذاری کرده اید ، در اینده افزایش پیدا کنه، سرمایه شما هم نیر به همان افزایش پیدا می کند. هرچند باید این نکته را اصول Hedging چیست؟ در نظر داشته باشید که همیشه سرمایه گذاری به هدف کسب سود زیاد همراه ریسک بالا می باشد .
به عبارت دیگر، سرمایه گذاری به وارد کردن پول و سرمایه نقدی به بازار و خرید دارایی ها اون بازار جهت کسب سود و افزایش ارزش سرمایه اولیه می باشد. اما این تعریف بسیار جزئی می باشد و فقط استناد به این موضوع نمی تواند معنی واقعی سرمایه گذاری رو به مخاطب ابلاغ کند. همچنین یکی از اصول مهم در نحوه سرمایه گذاری، نرخ رشد سرمایه هست. بطور مثال مثال اگر شما دارایی که سرمایه گذاری بر اساس آن انجام داده اید بعد از مدت دو سال 20 درصد سودآوری داشته باشد، نرخ رشد کمتری از سود بانکی داشته اید هر چند به معنی ریالی سرمایه شما افزایش پیدا کرده ولی در واقعیت شما بازنده این سرمایه گذاری بوده اید.
برای اینکه بتونیم در اینده رفاه بیشتری رو به دست بیاریم و اینده سرمایه گذاری را تضمین کنیم ، باید در دارایی بازارهای مالی سرمایه گذاری کنیم.
روش های سرمایه گذاری زیادی وجود دارد، سرمایه گذاری فعال و غیر فعال نیز از روش های سرمایه گذاری ها می باشد.

سرمایه گذاری فعال چیست؟

سرمایه گذاری فعال یک استراتژی شامل معاملات تکراری به‌منظور شکست‌دادن میانگین بازده شاخص سهام می باشد.
این احتمالاً همان چیزی است که مردم درباره معامله گران فکر می‌کنند؛ اگرچه امروزه می‌توانید این کار را به‌راحتی با گوشی تلفن همراه خود نیز انجام دهید. کوین دوگان، مشاور سرمایه‌گذاری و شریک ارشد در شرکت برنامه‌ریزی مالی Dugan Brown می‌گوید: «این نوع سرمایه‌گذاری معمولاً به سطح بالایی دانش برای تجزیه و تحلیل بازار نیاز دارد تا شخص بتواند بهترین زمان برای خرید یا فروش را تعیین کند». سرمایه گذاری فعال را می‌توانید خودتان یا از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و EFT ها انجام دهید. متخصصان و مشاوران این صندوق‌ها صدها روش سرمایه‌گذاری مختلف را در اختیار شما قرار خواهند داد.

مدیران صندوق‌های سرمایه‌گذاری اطلاعات وسیعی و کمی و کیفی درباره اوراق بهادار، روندهای آتی بازار و جهش‌های اقتصادی گسترده را جمع‌آوردی و ارزیابی کرده‌اند. با استفاده از این اطلاعات، اقدام به خرید و فروش دارایی‌ها می‌کنند تا از نوسانات کوتاه‌مدت سود کنند و دارایی‌های صندوق را در مسیر خود نگه دارند.

مزایای سرمایه گذاری فعال

۱. انعطاف پذیری در بازارهای بی‌ثبات

سرمایه‌گذارانی که به‌صورت فعال مشغول معامله هستند می‌توانند در بازه‌هایی که بازار شکل صعودی دارد، اصول Hedging چیست؟ سهام بیشتری خریداری کنند.

۲. گزینه های معاملاتی گسترده

سرمایه‌گذاران فعال می‌توانند از استراتژی‌های معاملاتی مانند پوشش ریسک (Hedging) برای تولید سودهای زیاد استفاده کنند که شانس موفقیت آن‌ها بر شاخص‌های بازار را افزایش می‌دهد.

۳. مدیریت مالیات

یک مشاور مالی باهوش یا مدیر پرتفولیو می‌تواند از سرمایه گذاری فعال برای انجام معاملاتی استفاده کند که از سود به‌دست‌آمده آن می‌توان مالیات را پرداخت کرد

معایب سرمایه گذاری فعال

۱. هزینه های بالاتر

اگر در صندوق‌هایی با مدیریت فعال سرمایه‌گذاری می‌کنید، باید هزینه بالاتری را پرداخت کنید.

۲. ریسک بالا

اگر به سرمایه‌گذار این اجازه داده شود سرمایه‌گذاری بزرگی انجام دهد،‌ این موضوع احتمال ریسک را بالا می‌برد؛ بنابراین ممکن است دارایی شما متوجه ضرر بسیار زیادی شود.

۳. قرارگرفتن در معرض ترندها

در سرمایه گذاری فعال بسیار ساده است که در مسیر حرکت قرار بگیرید و با معامله گران گام بردارید. تفاوتی هم ندارد که معامله قرار است به کدام سمت و سو برود

سرمایه گذاری غیرفعال

سرمایه گذاری غیرفعال یک استراتژی سرمایه گذاری است که در آن فرد محدودیت‌هایی را برای خرید و فروش سهام در نظر می‌گیرد. سرمایه گذاران غیرفعال، سرمایه گذاری های خود را با هدف افزایش ارزش در درازمدت خریداری خواهند کرد.استراتژی این سرمایه گذاری با عناوینی چون استراتژی بخر و نگه دار یا استراتژی تنبل بی مصرف شناخته می‌شود. به‌کارگیری این استراتژی نیازمند تحقیق اولیه خوب، صبر و داشتن یک پرتفوی به خوبی متنوع سازی شده است
برخلاف سرمایه گذاران فعال، سرمایه گذاران غیرفعال سهام یک شرکت را می‌خرند و به‌صورت فعالانه اقدام به کسب سود از نوسانات کوتاه‌مدت بازار نمی‌کنند. در عوض سرمایه گذاران منفعل بر باور خود مبنی بر اینکه سرمایه گذاری در سهام موردنظر در درازمدت سودآور خواهد بود تکیه دارند.

سرمایه‌گذاری غیرفعال چه خوبی‌هایی دارد؟

معمولا افرادی که سرمایه‌گذاری غیرفعال را انتخاب می کنند، افرادی با دیدگاه بلندمدت هستند. همین دیدگاه بلندمدت باعث کاهش فشار و استرس در بازارسرمایه می شود.. اما فرض کنید شما کسی هستید که دیدگاه بسیار کوتاه مدت (مثلا روزانه یا هفتگی) دارید. در این مواقع عواملی زیادی از جمله اخبار سیاسی به شدت واکنش نشان می‌دهد. بسیار خب! هر روز باید صبح که از خواب برمی‌خیزید فورا اخبار را چک کنید و ببینید چه اتفاق تازه‌ای افتاده و آیا دچار ضرر شده‌اید یا سود.نکته مثبت دیگر سرمایه‌گذاری غیرفعال این می باشد که افراد متخصص‌تر و با تجربه‌تر در آن حضور دارند. کسانی که از نظر اقتصادی و مالی توانایی‌های زیادی ندارند و به دنبال سود زودبازده می باشند، بازارهای دیربازده برایشان جذاب نیست. این باعث می‌شود نوعی غربال‌گری صورت بگیرد و مثلا افرادی وارد سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال شوند که توانایی‌های تخصصی بیشتر، صبوری بیشتر و البته سرمایه‌ بیشتری هستند. ریسک کمتر را می‌توانیم یکی دیگر از مزایای این سرمایه‌گذاری بدانیم. بازارهای فعال اگرچه ممکن است بازدهی بیشتری داشته باشند، اما از آن طرف ریسک بیشتری هم متوجه سرمایه‌گذاران اصول Hedging چیست؟ است.

نتیجه گیری

بسیاری از افراد در شرایط کنونی به دنبال جستجو راهی امن و پر سود جهت سرمایه گذاری هستند. راه‌های مختلفی به منظور سرمایه گذاری وجود دارد اما باید به این نکته توجه کرد که معمولا طیف وسیعی از مردم سرمایه چندان زیادی در دست ندارند باید مسیری را انتخاب کنند که امن باشد، قدرت نقد شوندگی داشته باشد و از ارزش پول در مقابل تورم محافظت کند.یادتان باشد حتی اگر در راه سرمایه‌گذاری شکست خوردید، هرگز امیدتان را از دست ندهید. شکست بخشی از فعالیت در بازارهای مالی است. به یاد داشته باشید که نکته مهم در این شرایط کنونی قدرت ریسک پذیری شما است.

اصطلاحات معاملات فیوچرز در یک نگاه

برای اول موضوع اجازه بدهید به مفهوم معاملات فیوچرز بپردازیم که درواقع معاملات فیوچرز (futures contract) چه کاربردی دارند و چه هستند؟ معاملات فیوچرز در اصل قراردادی برای خرید یا فروش یک کالا، ارز دیجیتال یا سایر چیزها است که با قیمت از قبل مشخص شده در زمان آینده مورد استفاده قرار میگیرد. اول از همه باید در مورد بایننس فیوچرز اطلاعات مفیدی داشته باشید که می توانید مقاله صفر تا صد بایننس فیوچرز (Binance Future)+نکات بسیار مهم 2021 را به صورت کامل مطلاعه کنید.

برخلاف بازارهای معمولی، در بازار فیوچرز، معامله های انجام شده به صورت آنی تسویه نمی شوند. اما در عوض دو طرف معامله در قرارداد ترید می کنند که در واقع تسویه این معامله در آینده انجام می شود. همچنین بازار فیوچرز (futures market) به کاربران این اجازه را نمی دهد که به صورت مستقیم ارز دیجیتالی را خریداری و یا به فروش بگذارند. در عوض به عنوان نماینده های آن معامله ترید میکنند و معامله در آینده تحقق پیدا میکند و آنجا است که معامله با دارایی و یا پول نقد انجام می شود.

اگر بخواهیم مثال ساده در رابطه با این موضوع بزنیم، میتوانیم معامله فیوچرز را یک جسم فیزیکی و یک کالا در نطر بگیریم، مانند گندم یا طلا. در بازارهای معمولی فیوچرز (traditional futures markets)، این معاملات برای تحویل دادن مشخص شده اند. به این شکل که کالا به صورت فیزیکی تحویل داده می شود. یعنی همه چیز مانند واقعیت پیش می رود و کالا به صورت واقعی وجود دارد.

اگر نمی دانید بایننس فیوچرز چیست و چگونه باید شروع کنیم؟، حتماً به مقاله مربوطه مراجعه کنید.

بنابراین باید از طلا یا همان گندم فرضی ما محافظت شود و همینطور حمل شود تا به مقصد برسد که به خودی خود هزینه های اضافی به بار می آید. با این وجود بازارهای فیوچرز زیادی وجود دارند که هم اکنون پرداخت های نقدی دارند و تسویه می شوند. منظور از پرداخت نقدی یعنی ارزش مادی آن تسویه خواهد شد و هیچ تبادل فیزیکی و رفت و آمدی وجود ندارد.

همچنان بر اساس مثال پیش می رویم؛ ممکن است قیمت طلا (معامله فیوچرز) در مارکت های فیوچرز با یکدیگر متفاوت باشد که البته بستگی به تاریخ تسویه آن دارد. هرچه فاصله زمانی و هزینه حمل و نقل بیشتر باشد، عدم اطمینان در آینده وجود دارد و اختلاف قیمت بین بالقوه ای بین بازار معاملات و بازار فیوچرز نیز بیشتر خواهد شد.

چرا کاربران از معاملات فیوچرز استفاده می کنند؟

1. پوشش و مدیریت ریسک (Hedging and risk management): این مهمترین دلیل بای ایجاد معاملات فیوچرز بود.

2. مواجهه کوتاه مدت (Short exposure): معامله گران (تریدرها) حتی در صورت نداشتن سرمایه می توانند در برابر عملکرد بازار، پیش بینی خود را عملی کنند.

3. اهرم اعتبار (Leverage:): معامله گران می توانند پوزیشن هایی بیشتر از موجودی خود وارد کنند.

معامله فیوچرز دائمی (perpetual futures contract) چیست؟

معامله های فیوچرز همیشگی یکی از گونه های خاص معاملات فیوچرز هستند؛ اما برخلاف شیوه مرسوم و معمولی، تاریخ انقاضی برای آنها وجود ندارد. علاوه بر آن معاملات فیوچرز دائمی، بر اساس یک قیمت شاخص (Index Price) و اصولی انجام می شوند. قیمت شاخص نیز با توجه به حجم بازار و حجم معاملات نسبی آنها از میانگین قیمت یک دارایی تشکیل شده است.

در نتیجه بر خلاف معاملات فیوچرز معمولی و ساده، قراردادهای همیشگی (perpetual contracts)، اغلب با قیمت هایی معادل بازار (spot markets) و یا بسیار نزدیک به آن معامله می شوند. بنابراین با این شرایط بازار، ممکن است قیمت گذاری بازار (mark price) از قیمت بازار (spot market price) خارج شود. اما هنوز هم مهم ترین تفاوت بین معاملات فیوچرز معمولی و دائمی، تاریخ تسویه حساب قبلی است.

مارجین اولیه (initial margin) چیست؟

مارجین اولیه (Initial margin) کمترین مقداری است که باید برای باز کردن یک معامله بپردازید. معامله ای که با اهرم (لوریج)«leveraged position» همراه است. برای مثال می توانید 1000 BNB را با لوریج 100 BNB خریداری کنید که مقدار اهرم 10 برابر (10x leverage) خواهد بود. به این ترتیب مقدار مارجین اولیه شما 10 درصد از سفارش شما است. درواقع مارجین اولیه از موقعیت اهرمی (leveraged position) شما حمایت می کند و به نوعی حکم وثیقه (collateral) را برای آن دارد.

برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص لوریج، می توانید مقاله لوریج در صرافی بایننس چیست؟ + راهکاری برای افزایش سود را مطالعه کنید.

مارجین نگهداری (maintenance margin) چیست؟

Maintenance margin حداقل مقدار وثیقه ای است که باید برای باز نگه داشتن اصول Hedging چیست؟ پوزیشن های معاملاتی قرار بگیرد. اگر موجودی مارجین شما پایین تر از این حد قرار بگیرد، یا پیغامی دریافت می کنید که از شما خواسته می شود موجودی حساب خود را افزایش دهید یا به طور کلی لیکویید می شوید. بیشتر ارزهای دیجیتال از نوع دوم استفاده می کنند.

به بیان دیگر، مارجین اولیه مقداری است برای باز کردن یک پوزیشن استفاده می کنید و مارجین نگهداری به کمترین موجودی برای باز نگه داشتن یک معامله نیاز دارد. maintenance margin یک فعال است و تغییر پذیر است که این تغییر با توجه به موجودی شما (وثیقه) و قیمت بازار رخ می دهد.

لیکویید شدن به چه معناست؟

اگر مقداری که به عنوان وثیقه در نظر گرفته اید سقط کند و به زیر خط Maintenance margin برسد، ممکن است که سرمایه شما لیکویید (liquidation) شود. در اصل لیکویید شدن به معنای منحل شدن و از بین رفتن است. با در نظر گرفتن ریسک و اهرمی (لوریج) که هر کاربر در بایننس دارد (بر اساس وثیقه و در معرض قرار گرفتن آن)، لیکویید شدن به روش های مخلتفی انجام می شود. هرچه پوزیشن و معامله بزرگ تر باشد، مارجین نیز بزگتر خواهد بود.

این عملکرد بستگی به بازار و معاملات انجام شده، متفاوت است. اما بایننس کارمزد تقریباً کمی یعنی 0.5% برای لیکوییدهای نوع Tier 1 می گیرد (قرار گرفتن تحت مقدار خالص 500,000 USDT ). اگر حساب بعد از لیکویید، مقدار اضافه داشته باشد، یعنی اگر از آن باقی مانده باشد، به حساب کاربر بازگردانده می شود. اگر این مقدار کمتر باشد، کاربر یا تریدر ورشکسته (bankrupt) می شود.

برای آشنایی با اپلیکیشن بایننس و آموزش آن روی لینک کلیک کنید.

توجه داشته باشید که در صورت لیکویید شدن باید هزینه و کارمزدهای اضافی پرداخت کنید. برای جلوگیری از این موضوع می توانید پوزیشن و معاملات خود را قبل از رسیدن به قیمت لیکویید، ببندید و یا موجودی بیشتری به وثیقه خود اضافه کنید. این کار سبب می شود که قیمتی که به عنوان قیمت لیکویید انتخاب شده است از قیمت فعلی بازار فاصله بیشتری بگیرد.

برای دریافت اطلاعات بیشتر می توانید ویدئو زیر را تماشا کنید.

فاندینگ ریت (funding rate) چیست؟

فاندینگ (funding) شامل پرداخت های منطم بین خریداران و فروشندگان، با توجه به مقدار فاندینگ کنونی است. زمانی که فاندینگ ریت بیشتر از صفر باشد(مثبت باشد)، تریدرهایی که از معاملات لانگ (خریداران معاملات) استفاده می کنند، مجبور به پرداخت حق تریدرهایی هستند که از معاملات کوتاه (فروشندگان معاملات) استفاده می کنند. اما در طرف مقابل یعنی زمانی که فاندینگ ریت زیر صفر است و منفی می باشد، تمام عملکردهای گفته شده برعکس می شود.

فاندینگ ریت بر اساس دو مؤلفه کلی است:

1. نرخ بهره (interest rate)

2. حق بیمه (premium)

در بازار فیوچرز (futures market) نرخ بهره ثابت است که مقدار آن 0.03% می باشد. اما حق بیمه با توجه به تفاوت بین بازار فیوچرز و سایر بازارها، متغیر است. بایننس برای انتقال فاندینگ ریت هیچ کارمزد و هزینه ای دریافت نمی کند؛ چون به صورت مستقیم بین معامله گران رخ می دهد.

قیمت مارکت (mark price) چیست؟

mark price درواقع ارزش واقعی معامله (قیمت منصفانه) در مقایسه با قیمت معاملات واقعی آن (آخرین قیمت) است. محاسبه mark price مانع لیکویید شدن در بازارهایی می شود که ثبات بسیار کمی دارند. بنابراین زمانی که قیمت شاخص (Index Price) به قیمت بازارهای محلی مرتبط است، mark price نشان دهنده قیمت واقعی و منصفانه آن معامله فیوچرز است. آنچه که بایننس در مورد mark price می گوید این است که mark price بر اساس قیمت شاخص (Index Price) و فاندینگ ریت مشخص می شود؛ همچنین بخش مهم و اساسی از محاسبه تحقق نیافته سود و ضرر (PnL) است.

PnL چیست؟

PnL مخفف سود و زیان(profit and loss) است و می تواند به واقعیت بپیوندد یا غیر واقعی باشد. زمانی که یک معامله فیوچرز دائمی باز دارید، PnL شما غیر واقعی است، به این معنی که در واکنش به حرکت های بازار همچنان تغییر می کند. زمانی که پوزیشن های خود را می بندید، PnL تحقق نیافته به صورت جزئی یا کامل اثر خود را می گذارد و اجرا می شود.

از آنجا که PnL اجرا شده به سود یا زیان ناشی از پوزیشن های بسته اشاره دارد، هیچ ارتباط مستقیمی با mark price ندارد، بلکه فقط با قیمت اجرا شده (executed price) سفارشات ارتباط دارد. از طرف دیگر، PnL غیر واقعی، دائماً در حال تغییر است و عامل اصلی لیکوییدها می باشد؛ بنابراین، mark price برای اطمینان از دقیق و عادلانه بودن محاسبه PnL (سود و ضرر) غیر واقعی استفاده می شود.

صندوق بیمه (Insurance Fund) چیست؟

به بیان ساده، صندوق بیمه همان چیزی است که مانع از افت موجودی معامله گران به زیر صفر می شود، در عین حال این اطمینان را می دهد که تریدرهای برنده سود خود را دریافت می کنند. برای درک بهتر مطلب به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید آلیس 2000 دلار در حساب بایننس فیوچرز خود دارد که برای باز کردن یک پوزیشن 10x BNB لانگ با 20 دلار در هر کوین استفاده می شود. توجه داشته باشید که آلیس معاملات و خرید خود را از معامله گر دیگری خرید می کند نه از بایننس. بنابراین در طرف دیگر ترید، ما باب را در نظر می گیریم، با موقعیت شورت و به همان میزان.

به علت وجود اهرم (leverage) 10 برابر آلیس 1000 BNB به ارزش 20 هزار دلار به علاوه 2 هزار دلار وثیقه دارد. با این وجود اگر قیمت بایننس کوین از 20 دلار به 18 دلار برسد، آلیش می تواند پوزیشن خود را به صورت خودکار ببند. یعنی سرمایه و دارایی های آلیس لیکویید شده و وثیقه 2000 دلاری او به صورت کلی از بین می رود.

اگر به هر علتی سیستم نتواند معاملات آلیس را به موقع ببندد و قیمت بازار ریزش بیشتری داشته باشد، صندوق بیمه فعالیت خود را آغاز می کند تا ضررها را پوشش دهد تا پوزیشن بسته شود. با این وجود تغییر زیادی برای آلیس رخ نخواهد داد؛ چون سرمایه آن لیکویید ده و موجودی صفر دارد. اما این اطمینان وجود دارد که باب می تواند سود خود را دریافت کند. اگر صندوق بیمه وجود نداشته باشد، موجودی حساب آلیس علاوه بر اینکه از 2000 دلار به صفر می رسد، بلکه ممکن است منفی شود.

در هر صورت پوزیشن لانگ آن احتمالاً از قبل بسته شده است، چون maintenance margin او کمتر از حداقل مورد نیاز است. هزینه های تصفیه مستقیماً به صندوق بیمه می رود و وجوه باقیمانده به کاربران بازگردانده می شود. کارمزدهای لیکوییدی به صورت مستقیم وارد صندوق بیمه می شوند و باقی مانده آن به کاربران برگردانده می شود. بنابراین صندوق بیمه مکانیزمی است که برای استفاده از وثیقه های گرفته شده از تریدرهایی است که لیکویید شده اند و برای پوشش دادن حساب های ورشکسته ایجاد شده است. در شرایط معمولی بازار، این انتظار وجود دارد که صندوق بیمه با لیکویید شدن کاربران به شکل مستمر رشد کند.

اگر خلاصه بگوییم، صندوق بیمه زمانی رشد می کند و بزرگ می شود که کاربران قبل از رسیدن به ارز منفی (negative value) پوزیشن هایشان، لیکویید شوند. اما در مواردی که اوضاع شدیدتر است، این امکان وجود دارد که سیستم نتواند همه معاملات شما را ببندد که در این شرایط از صندوق بیه کمک گرفته می شود تا خسارت احتمالی جبران شود. هر چند غیرمعقول است، اما این رویداد می تواند در دوره هایی که نوسان زیادی دارند و یا زمانی که نقدینگی بازار کم است، رخ دهد.

Auto-deleveraging چیست؟

Auto-deleveraging یا تخریب خودکار روشی است که برای لیکویید طرف مقابل است و در صورتی اجرایی می شود که عملکرد صندوق بیمه متوقف شود که البته در شرایط خیلی خاصی این اتفاق رخ می دهد. هر چند این موضوع بعید است اما چنین اتفاقی نیاز به معامله گران پرسودی دارد که قسمتی از سود خود را برای جبران ضرر و زیان معامله گران پرداخت کنند. متأسفانه نمی توان به صورت کامل جلوی این عملکرد را گرفت زیرا نوسانات موجود در بازار کریپتوکارنسی و اهرم های بالا که کابران از آنها استفاده می کنند، باعث این موضوع شده است.

به بیان دیگر، لیکویید شدن طرف مقابل آخرین مرحله ای است که صندوق بیمه نمی تواند همه معاملات ورشکسته شده را پوشش دهد. معمولاً معاملاتی که بیشترین سود را دارند (به همراه لوریج)، معاملاتی هستند که کمک بیشتری می کنند. بایننس از شاخصی استفاده می کند که به کاربران می گوید در کجای صف خودکار Auto-deleveraging قرار دارند.

در بازار بایننس فیوچرز سیستم تمام کارهای لازم را انجام می دهد تا از Auto-deleveraging جلوگیری کند و چند مورد از ویژگی های آن در به حداقل رساندن این امر تأثیر گذار است. در صورت رخ دادن، لیکویید شدن فرد مقابل بدون هیچ هزینه ای در مارکت انجام می شود و بلافاصله اطلاعیه ای برای معامله گران متضرر ارسال می شود. کاربران در هر زمان که بخواهند دوباره وارد معاملات شوند، می توانند اقدام کنند. در مقاله بعدی به این سؤال پاسخ می‌دهیم: چطور از حالت Multi-Assets (چند جفت ارزی) استفاده کنیم؟

اصول Hedging چیست؟

در این وبلاگ سعی کرده ام اطلاعاتی مختصر و البته مفید و کاربردی در خصوص امور مربوط به بانک و بانکداری بخصوص در حوزه بین الملل، و همچنین نیازهای انجام بازرگانی خارجی را گردآوری و ارائه کنم. امیدوارم که با ارائه نقطه نظرات کارشناسی و سازنده خود مرا در بهبود مطالب یاری فرمائید. ضمناً آماده پاسخگویی به سوالات مطروحه بانکی (ارزی و ریالی) خواهم بود.

Some of the articles are presented in English both for the use of those overseas who are interested in this field as well as Farsi speakers to get more familiar with the language of International Banking. [email protected]

هجینگ چیست ؟
انجام معاملات پوشش ریسک نوسانات قیمت را هجینگ می گویند.
هجینگ (Hedging) به معنای بیمه قیمت در مقابل خطرات احتمالی ناشی از نوسانات قیمت در بازار است که استفاده از این امر می تواند در تسهیل فرایند کاری بانکها، بیمه ها، بورس، صادرکنندگان و. موثر باشد.
بطور کلي پوشش ريسک براي خنثي‌سازي و حداقل‌سازي ريسک بکار مي‌رود. بر اين اساس، پوشش ريسک مبتني بر اهداف اقتصاد اسلامي است. بنابراين نبايد نگران ريسک بود. فقط موضوع اين است که چگونه بايد به اين هدف رسيد و چه ابزاري ما را براي رسيدن به اين هدف ياري مي‌کند. اگر ابزاري فقط شامل سفته‌بازي محض و فعاليتهاي شرط‌بندي باشد، غيرمشروع خواهد بود زيرا طبيعت بازي با مجموع صفر به گونه اي است که چيزي بر ارزش افزوده حقيقي جامعه اضافه نمي كند و لذا با مباني شرعي مغايرت دارد و باعث عدم ثبات و بي‌نظمي اجتماعي مي‌گردد و از اين جهت به تعبير جناب سامي السويلم در كتاب ) اثر دكتر سامي السويلم فعاليتهايي که بصورت مجموع صفر در سطح خرد شروع مي شود، به فعاليتهاي با مجموع منفي درسطح کلان مي‌انجامد.

متفکرين اسلامي شرايطي را که تحت آن مي‌توان ريسک را تحمل کرد و همچنين شرايطي را که تحت آنها نمي‌توان ريسک را تحمل کرد تبيين کرده اند. بطورکلي آنها شرايط زير را براي ريسک قابل تحمل بيان کرده اند:

1- غيرقابل اجتناب باشد. 2- غيرمهم باشد. 3- غيرعمدي باشد.

شرط اول بيان مي‌دارد که ارزش افزوده بدون پذيرش ريسک زيان يا شکست، امکان‌پذير نمي باشد. ريسک بايد غيرقابل جداسازي از معاملات واقعي و ارزش‌افزا باشد.اما جداسازي ريسک از مبادلات واقعي ريسک بيشتري را بوجود مي‌آورد و اقتصاد را بي‌ثبات‌تر مي‌کند. از آنجائيکه مشتقات، ريسک را از مالکيت و در نتيجه از فعاليتهاي واقعي جدا مي‌کنند، مخالف اصول اسلامي مي‌باشند. . جاي تعجب نيست که بسياري از شوراهاي فقهي، اختيارات و آتي‌ها را از ديد شريعت غيرقابل پذيرش دانسته اند.

شرط دوم در مورد درجة ريسک است. يعني احتمال شکست بسيار ناچيز باشد. متفکرين اسلامي بيان مي‌دارند که احتمال شکست بايد کمتر از احتمال موفقيت باشد تا اينکه ريسک قابل پذيرش گردد.

شرط احتمال موفقيت غالباً اصول Hedging چیست؟ مترادف با اين است که بگوئيم اقدام مورد نظر منجر به (يا سبب) نتيجة موفق مي‌گردد. لازم نيست که يک سبب، منجر به نتيجة نهايي قطعي گردد. تنها کافيست که احتمال موفقيت را بيشتر کند.

شرط سوم نتيجة دو شرط اول است. هدف يک فعاليت اقتصادي عادي، خلق ارزش است و نه ريسکي که لازمة اين خلق ارزش ‌باشد. بنابراين چنين ريسکي طبيعتاً نمي‌تواند انگيزة معامله باشد.

بر اساس همين دلايل و به منظور اجتناب از فعاليتهايي كه ارزش افزوده حقيقي در اقتصاد ايجاد نمي كنند (بازيهاي با مجموع صفر) پيامبر گرامي اسلام شرايط ديگري را براي فروش عادي ذکر کرده است و آن اين است که بيع، قبل از تملک صورت نمي‌گيرد و فرد نمي‌تواند چيزي را که ندارد بفروشد. اين شرايط کمک مي‌کنند که سيستم درکل به سيستم با مجموع مثبت تبديل شود.

ربا، معاملات مالي را از معاملات واقعي جدا مي‌کند. رشد بدهي‌ها در اثر ربا موجب شده که بخش مالي از رشد افزون‌تري نسبت به بخش واقعي اقتصاد برخوردار گردد. بهره مرکب موجب شده است که خدمات بدهي نسبت به درآمد واقعي رشد سريعتري داشته باشند و به سرعت در حال تصاحب سهم غالب درآمد واقعي مي باشد. به جهت همين آثار نابود كننده اي كه ربا دارد لازم است معاملات مالي در چارچوب قوانين محدود كننده اسلامي قرار گيرند. اين قوانين معاملات مالي را در جهت انتقال آن به مسير واقعي و طبيعي هدايت مي كنند. اين كار از بدو ظهور اسلام با نفي معاملات مبتني بر اكل مال به باطل، غرر و غبن و به ويژه ربا توسط پيامبر اعظم انجام پذيرفت.

دو مفهوم ربا و غرر براي تفکيک ترجيحات ذهني از ثروت عيني به کار مي‌رود. ربا، دربرگيرنده زمان است و غرر با ريسک مرتبط است. تفکيک زمان و ريسک از فعاليت‌هاي واقعي منجر به واگرايي ميان بخش مالي و واقعي و افزايش هزينه ها در اقتصاد مي شود و لذا مخالف اصل كارايي در اقتصاد است.

ابزارهاي اسلامي براي پوشش ريسک

بر اساس نگرش اسلامي مهم اين است كه هر كسي كه به دنبال بازدهي است بايد در ريسك نيز مشاركت نمايد. از اين رو تعلق نرخ بهره براي دارنده سرمايه پولي كه بازگشت اصل آن تعيين شده است ربا تلقي مي شود و هيچگونه بازدهي به آن تعلق نمي گيرد. تعلق درآمد به اين نوع دارايي يا سرمايه مالي بهره يا ربا خوانده مي شود و حرام است. بنابراين، پوشش ريسک را مي‌توان به "مديريت کردن ريسک" معنا کرد و نه حذف آن.

سه نوع راهبرد ممکن در مورد پوشش ريسک ، شامل موارد زير است:

  1. پوشش ريسک اقتصادي
  2. پوشش ريسک مشارکتي
  3. پوشش ريسک قراردادي

پوشش ريسک اقتصادي بر اساس اصل تانوع بخشي منابع و ايجاد تقارن ميان داراييها و هزينه هاانجام مي شود. در اين زمينه پوشش ريسک ترازنامه از طريق تغيير اندازه يا تجديد قيمت دارايي‌ها و يا بدهي‌ها براي کاهش ريسک نرخ بهره انجام مي‌گيرد.

پوشش ريسک مشارکتي بر اساس برنامه‌هاي توزيع و تسهيم ريسک بر مبناي مشاركت انجام مي شود. اين روش در مقابل بيمه تجاري است و از نظر بسياري از علماي اهل سنت اين نوع بيمه چندان مشروعيت ند ارد و غرري تلقي مي شود و لذا به جاي آن از ابزار تكافل(TAKAFUL) يعني بيمه اسلامي استفاده مي كنند. پوشش ريسک مشارکتي يکي از راهبردهاي اثربخش براي مديريت ريسکهاي نرخ ارز مي‌باشد. يکي از راه‌هايي که مي‌توان برنامه‌هاي مشارکتي را براي نهادهاي اسلامي کاربردي کرد، تأسيس يک صندوق مشارکتي براي توزيع و تسهيم ريسک نرخ ارز مي‌باشد. اعضايي که مالکيت اين صندوق را بر عهده مي‌گيرند مي‌بايست براي متنوع سازي اثر بخش ريسک، از ابزارها و طرح‌هاي متفاوت مديريت ريسک بهره گيرند.

پوشش ريسک قراردادي بر ابزارهاي انتفاعي و قراردادي متمرکز شده است. مضاربه ، پوشش ريسک شخص ثالث ، فروش با قيمت مؤجل يا بيع الأجل و قيمت مؤجل متنوع از جمله روشهاي اسلامي براي مقابله با ريسك و خطرات مرتبط با قراردادهاي مالي محسوب مي گردند. ساختار متنوع تا حدودي نزديک به اوراق قرضه مبتني بر کالا مي‌باشد. ساختار اين اوراق به گونه‌اي است که پرداختهاي ثابت يا اصلي اين اوراق از طريق قيمت برخي کالاها تعيين مي‌شود.

از ديگر ابزارهاي مناسب در اين زمينه در كتاب السويلم از انتقال ريسک به طرف مقابل در پوشش ريسک نرخ ارز در مرابحه و قرارداد سلم مبتني بر ارزش نام برده شده است.

قرارداد سلم مدت‌ها قبل از پيغمبر (که سلام و صلوات خدا بر او باد) شناخته شده بود. پرداخت مبلغ به صورت پيشاپيش در عوض مقدار مشخصي از کالاي تعريف شده، وجوه نقد مورد نياز فروشندگان را تأمين مي‌کند و از طرف ديگر باعث تنزيل قيمت براي خريدار آن کالا مي‌شود. . در قرارداد سلم ارزش محور، ارزش بجاي کميت کالا مي‌بايست پيشاپيش تعيين شود. ارزش به صورت حاصلضرب مقدار کالا در قيمت هر واحد آن يا حاصلضرب تعداد بشکه‌ها در قيمت هر بشکه تعريف شده است.

اين ابزارها معمولاً داراي ساختار بازدهي مشابه با بازي‌هاي مجموع مرکب مي‌باشند. بازي‌هاي مرکب تا زماني مورد تأييد هستند که هدف بازي، كسب نتيجه مثبت باشد. اين ساختار، انتقال ريسک و بازده مشترک را با همديگر ترکيب مي‌کند، در حالي که اوراق مشتقه فقط انتقال مطلق ريسک را انجام مي‌دهند، بدون اينکه فضايي براي بازدهي مشترک ايجاد كنند. اين مطلب به اين معناست که ابزارهاي اسلامي منافع حاصل از انتقال ريسک را به وجود مي‌آورند، بدون اينکه هزينه تضاد منافع و رفتارهاي نسبي راايجاد کنند. علاوه بر آن، اوراق مشتقه ريسک را به افرادي منتقل مي‌کنند که تمايل بيشتري براي پذيرفتن آن دارند، اما اين افراد ضرورتاً کساني نيستند که قادر به مديريت ريسک باشند. ابزارهاي اسلامي در مقابل، ريسک را بيشتر به افرادي منتقل مي‌کنند که از تمايل بيشتري براي قبول آن برخوردارند و توانايي قبول ريسک را نيز دارا هستند. از طرفي هدف اين بازي، کسب بازدهي مشترک است. به موجب اين هدف دو طرف قرارداد در پي خلق ارزش هستند و نه فقط معامله ريسک. از اين رو، ريسک مي‌بايست به افرادي منتقل شود که بهتر مي‌توانند در خلق ارزش مشارکت داشته باشند، نه اينکه فقط بتوانند ريسک را تحمل کنند.

رمز موفقیت وارن بافت در بازار سهام چیست؟

برای سالیان درازی سرمایه گذاران زیادی در سراسر جهان تلاش کرده اند تا اصول Hedging چیست؟ روش سرمایه گذاری وارن بافت را دریافته و به اجرا در اورند. وارن بافت مدیر عامل و مالک اصلی شرکت سرمایه‌گذاری برکشایر است که توانسته رشد خارق‌العاده سالانه 20 درصدی در 44 سال گذشته داشته باشد. جالب است بدانیم این شرکت در سال‌های 2000 تا 2010 رشد 76 درصدی داشته در حالی که شاخص 500 شرکت برتر بازار بورس امریکا (S&P500) نشان‌دهنده افت 11 درصدی در این دوره است.

رمز موفقیت وارن بافت در بازار سهام چیست؟

همچنین اگر نسبت شارپ را که شاخصی برای اندازه‌گیری نسبت بازده به ریسک است برای شرکت برکشایر و همه صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک و نیز شرکت‌هایی که دارای سابقه بیش از 30 سال حضور در بورس طی 85 سال اخیر (1926-2011) بوده‌اند مقایسه کنیم، این شرکت در بین هزاران صندوق و شرکت، رتبه اول را به خود اختصاص می‌دهد. به عبارت دیگر، شرکت برکشایر به ازای هر واحد ریسک تحمل شده بیشترین بازدهی ممکن را به ارمغان آورده است.

کتاب‌ها و مقالات بسیاری راجع به وارن بافت نگاشته شده که هریک گوشه‌هایی از نگاه وی به عنوان یک سرمایه‌گذار اسطوره ای را موشکافی می‌کنند، اما می‌توان گفت همچنان روش سرمایه‌گذاری وی تا حد زیادی ناشناخته مانده و به صورت علمی و دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است.رمز موفقیت وارن بافت در بازار سهام چیست؟
اخیرا برخی از اساتید دانشگاه‌های نیویورک و ییل که از مدیران ارشد صندوق خطرپذیر (Hedge fund) مشهور AQR نیز هستند، در مقاله ای که در دست انتشار است، تلاش کرده‌اند راز موفقیت وارن بافت را با روشی علمی شناسایی کنند.

در این مقاله با کمک تکنیک‌های آماری مربوط به فاینانس تجربی (Empirical Finance) تلاش شده تا نقش عوامل تعیین‌کننده در بازده شرکت برکشایر به روشی علمی و مستدل شناسایی شود. علاقه‌مندان به جزئیات فنی این تکنیک‌ها می‌توانند به مقاله مذکور مراجعه کنند، اما مروری بر یافته‌ها و نتایج این مقاله خالی از لطف نیست. این یافته‌ها به سه سوال مهم پاسخ می‌دهند.

اولا، وارن بافت با انتخاب چه نوع سهامی توانسته به عملکرد رویایی خود دست یابد؟

ثانیا، آیا تنها قدرت تحلیل و انتخاب سهام خوب عامل موفقیت وی بوده یا عوامل دیگری نیز به کمک وی آمده است؟

ثالثا، آیا بازده بالای سبد سرمایه‌گذاری وی ناشی از این است که وی یک تحلیلگر سهام (Stock-picker) ماهر است یا توانایی‌های مدیریتی وی در شرکت‌هایی که سهامدار آنهاست نقش اساسی را بازی کرده است؟ به عبارت دیگر، اگر وارن بافت سهامدار این شرکت‌ها نبود، آیا بازهم عملکرد این شرکت‌ها تا این اندازه موفق بود؟

در پاسخ به سوال اول، در ادبیات مالی برای بررسی قدرت تحلیل یک مدیر سرمایه‌گذاری، ابتدا سعی می‌کنند تاثیر عوامل شناخته شده ریسک بر بازده سبد سرمایه‌گذاری وی را کنترل کنند. به عبارت دیگر، اگر مثلا بدانیم سهام شرکت‌های کوچک‌تر به طور سیستماتیک ریسک بالاتری نسبت به سهام شرکت‌های بزرگ داشته باشد، طبیعتا انتظار این است که بازده این شرکت‌ها نیز نسبت به شرکت‌های بزرگ بالاتر باشد. بنابراین اگر یک مدیر سرمایه‌گذاری صرفا با انتخاب سهام شرکت‌های کوچک توانسته باشد بازده بالایی کسب کند، این بازده نشانگر قدرت تحلیل بالای وی نیست و تنها نشان می‌دهد که وی بازده بالای کسب شده را در ازای تحمل ریسک بیشتر کسب کرده است، نه توانایی تحلیل فوق العاده.


در ادبیات مالی حداقل چهار عامل ریسک شناسایی شده است که شامل عامل بازار (Market)، اندازه (Size)، ارزش (Value) و شتاب (Momentum) است. بر اساس تحقیقات، عوامل ریسک بالا به ترتیب به گونه ای هستند که سهام شرکت‌های با بتای بالا، اندازه کوچک، نسبت قیمت به عایدی (P/E) پایین و بازده بالا در 12 ماه گذشته، دارای ریسک بالاتر و در نتیجه بازده بالاتر خواهند بود. بنابراین، با کنترل این چهار عامل، هرآنچه بازده اضافی یک سبد سرمایه‌گذاری باشد که قابل نسبت دادن به این عوامل نیست به نام آلفا (Alpha) شناخته می‌شود و در حقیقت بازدهی است که مدیر سبد به دلیل قدرت تحلیل خود و بدون تحمل ریسک کسب کرده است.

معمای شرکت برکشایر در این است که بازده بالای این شرکت ارتباطی به این چهار عامل ریسک ندارد و به عبارت دیگر، ناشی از عواملی غیر از عوامل ریسک مذکور است. در دو سال اخیر، تحقیقات جدید دو عامل جدید بازده به نام‌های (BAB (Betting-Against-Beta و (QMJ (Quality Minus-Junk را شناسایی کرده اند. عامل اول ادعا می‌کند که بازده شرکت‌های با بتای (همبستگی با نوسانات بازار) پایین به طور سیستماتیک بالاتر از بازده شرکت‌های با بتای بالا است و عامل دوم نشان می‌دهد شرکت‌هایی که جریان نقدی، رشد سودآوری و نسبت تقسیم سود بالایی دارند، در بلندمدت بازده بالاتری نسبت به سایرین دارند.

در این تحقیق نشان داده شده است که بخش بزرگی از بازده وارن بافت ناشی از این دو عامل جدید است. به این معنا که وی در انتخاب سهام، شرکت‌هایی را برمی گزیند که اولا بتای پایینی دارند و به اصطلاح چندان از نوسانات و جو حاکم بر بازار پیروی نمی‌کنند و ثانیا او شرکت‌هایی با جریان نقدی بالا، رشد سودآوری مناسب و سود تقسیمی بالا را انتخاب کرده و در زمانی که قیمت مناسبی دارند (نسبت P/E پایین) خریداری می‌کند.

به زبان خود وی: «فرقی نمی‌کند که بخواهم سهام (Stocks) بخرم یا جوراب (Socks)، من دوست دارم کالای باکیفیت را وقتی تخفیف خورده خریداری کنم!» بنابراین، به طور خلاصه، وی سهام شرکت‌های کم ریسک دارای جریان نقدی و تقسیم سود بالا و رو به رشد را در قیمت مناسب خریداری می‌کند.

در پاسخ به پرسش دوم، این مطالعه نشان می‌دهد تنها عامل موفقیت وارن بافت انتخاب هوشمندانه سهام نیست. یکی از عوامل مهم در عملکرد موفق وی استفاده از اهرم (Leverage) است. بخش بزرگی از دارایی‌های شرکت برکشایر مربوط به سرمایه‌گذاری در سهام شرکت‌های بیمه است.

این سرمایه‌گذاری به وی این امکان را می‌دهد که از طریق خرید بیمه نامه‌های این شرکت‌ها به نوعی خط اعتباری کم ریسک و ارزان قیمت دسترسی پیدا کند. به عبارت دیگر، دسترسی مطمئن به منابع تامین مالی ارزان قیمت عاملی است که وی را قادر ساخته در زمانی که همگان در بازار سهام در تنگنای فروش سهام و محدودیت منابع مالی قرار دارند، سهام باکیفیت را با قیمت بسیار ارزان خریداری کند.

سرمایه‌گذاری 5 میلیارد دلاری وارن بافت در بانک Goldman Sachs در اوج بحران مالی 2008 مثال خوبی از این رویکرد است. به علاوه، این منابع مالی ارزان و کم ریسک به وی این امکان را داده است که در دوره‌هایی که سبد وی بازدهی منفی قابل توجهی داشته است نیز دست از اصول خود نکشد و دارایی‌های خود را به ثمن بخس نفروشد.

به عنوان مثال، طی سال‌های 1998 تا 2000 سهام شرکت برکشایر 44 درصد کاهش قیمت را تجربه کرد؛ در حالی که شاخص بورس بازده 32 درصدی را به خود دید.
اما وی با پافشاری بر اصول سرمایه‌گذاری خود توانست این دوره دشوار را سپری کرده و با ترکیدن حباب شرکت‌های اینترنتی به همه ثابت کند که روش سرمایه‌گذاریش هنوز هم منحصربه‌فرد است. در نهایت، لازم است پاسخ این پرسش را بیابیم که آیا توانایی وارن بافت مربوط به انتخاب شرکت‌های پربازده است یا ناشی از توانایی‌های مدیریتی وی است که باعث می‌شود در شرکت‌هایی که وی سهامدار آنهاست تغییراتی ایجاد کند که نهایتا منجر به رشد سودآوری می‌شود.

برای پاسخ به این سوال، در این مقاله به مقایسه عملکرد شرکت‌های بورسی و غیر بورسی که وارن بافت در آنها سرمایه‌گذاری کرده، پرداخته است.

ایده از این قرار است که توانایی‌های مدیریتی در مورد شرکت‌های بورسی که معمولا بزرگ بوده و تعداد زیادی سهامدار دارند چندان تاثیری ندارد؛ زیرا سهامداران نمی‌توانند به تنهایی تصمیمات بنگاه را تغییر دهند، اما در شرکت‌های غیربورسی، این امکان بسیار بالاتر است و بنابراین اگر تفاوت فاحشی در عملکرد اصول Hedging چیست؟ پورتفوی بورسی و غیر بورسی برکشایر باشد، می‌توان آن را به توانایی‌های مدیریتی وارن بافت نسبت داد. مقایسه عملکرد این دو گروه نشان از عدم وجود تفاوت قابل توجه بوده و نشان می‌دهد وارن بافت یک تحلیلگر سهام (stock-picker) ماهر است و به دنبال تاثیرگذاری بر تصمیمات مدیریتی شرکت‌ها نیست.

آنچه به طور خلاصه می‌توان به عنوان رمز موفقیت وارن بافت ذکر کرد، از یکسو توانایی مثال زدنی وی در شناسایی سهام با جریان نقدی، رشد سودآوری و نسبت تقسیم سود بالاست، اما شاید مهم‌تر از آن، قدرت وی در پیروی از این اصول نسبتا ساده حتی در بدترین شرایط بازار است که وی را قادر ساخته با استفاده از منابع ارزان قیمت ناشی از شرکت‌های بیمه، در زمان‌هایی که همه سرمایه‌گذاران پا به فرار گذاشته‌اند، نقدشوندگی خود را حفظ کرده و حتی اقدام به خرید سهام با ارزش ذاتی بالا در قیمتی ارزان کند. به قول معروف، وقتی همه فروشنده‌اند او خریدار است!



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.