تامین سرمایه مارجین


استیمنت معامله‌گر

تفاوت مارجین و فیوچرز چیست؟ کدام بهتر است؟

تفاوت مارجین و فیوچرز چیست؟ کدام بهتر است؟

درک تفاوت مارجین و فیوچرز بسیار مهم است، در این مقاله به بررسی فرق بین Margin و Futures می پردازیم و بررسی می کنیم کدامیک بهتر است، مطمئنا در صرافی های کوکوین و کوینکس و بایننس و بروکر های فارکس و … با این دو اصطلاح مواجه شده اید، این مقاله به شما کمک میکند درک بهتری از این مفاهیم داشته باشید. همراه داتیس نتورک باشید.

تفاوت مارجین و فیوچرز چیست؟ کدام بهتر است؟

تفاوت مارجین و فیوچرز چیست؟

حتما هنگام فعالیت در بروکر های فارکس یا صرافی های ارز دیجیتال مثل بایننس و کوکوین و کوینکس و … با اصطلاحاتی مثل Margin و Futures مواجه شده اید و این سوال در هن شما شکل گرفته است که هرکدام چه کاربردی دارد و چه تفاوتی دارند.

معاملات Margin برای آن دسته از معامله گرانی که سرمایه کافی به منظور آغاز معامله را در اختیار ندارند، گزینه ایده آلی به حساب می آید. از طرفی به نظر می آید قرارداد های Futures برای معامله گرانی که موجودی حساب و سرمایه بالاتری دارند، مناسب تر است.

در مقاله های قبلی داتیس نتورک “مارجین چیست” و “فیوچرز چیست” به تعریف این دو مفهوم پرداخته ایم که مطالعه آن خالی از لطف نیست، بنابراین در این مقاله به سرعت به مقایسه فرق بین آن ها می پردازیم و حاشیه نمی رویم. همراه ما باشید.

تامین سرمایه مارجین

در مطالب قبلی بطور مختصر با مفهوم مارجین و اهرم آشنا شدید . با خواندن مطلب پیش رو اطلاعات کاملتری در این زمینه کسب خواهید کرد .

حساب مارجینال / Marginal چیست؟

حساب های مارجینال به حساب هایی گفته می شود که در آن شخص به کمک شخص ثالثی- بروکر/ کارگزاری/ Broker - معاملات خود را انجام می دهد.در واقع در این نوع حساب ها شما وظیفه ی معامله گری و شخص ثالث وظیفه ی تامین سرمایه ی لازم جهت معامله را به عهده می گیرد. در این نوع معاملات فرد معامله گر موظف به سپردن وثیقه، جهت جلوگیری از زیان و ضرر سرمایه گذار است.این وثیقه مارجین نام دارد.

در قراردادی که بین فرد معامله گر و سرمایه گذار تعریف می شود،نسبت وام اعطایی مشخص می شود.

تعریف اهرم یا لوریج / Leverage : اهرم نسبت سرمایه فرد سرمایه گذار به نسبت کل سرمایه ی لازم برای انجام آن معامله می باشد. اگر کل سرمایه ی لازم جهت انجام یک معامله توسط فرد معامله گر تامین شود و هیچ گونه تامین سرمایه مارجین وامی از کارگزاری نگیرد،این بدین معناست که اهرم معاملاتی 1:1 می باشد.اگر 99 %سرمایه را سرمایه گذار و 1% مابقی را فرد معامله گر تامین کند - مارجین- بدین معناست که اهرم این شخص 1:100 - یک به صد - می باشد.

نسبت بین سرمایه ی تامین شده از جانب فرد و کارگزاری بر روی درصد سود و زیان فرد معامله گر تاثیر مستقیم دارد.هر چقدر این نسبت عدد بزرگتری باشد احتمال سود و یا زیان بالاتر خواهد بود. بنابراین در این نوع معاملات، شخص معامله گر حتما باید مناسب ترین درصد اهرم را برای خود انتخاب کند. همان طور که در قبل گفتیم مارجین عبارت است از مقدار وثیقه ای که فرد به بروکر می سپارد جهت تضمین سرمایه ی کارگزاری. با توجه به اینکه سیمبل ها/ نماد ها و یا کانالهای مختلف،هر کدام دارای ارزشی متفاوتند؛ هنگام معامله در کانالهای مختلف، مقدار سرمایه ی لازم برای انجام آن معامله با توجه به نسبتی که از قبل تعریف شده - اهرم یا لوریج - از جانب دو طرف - فرد و کارگزاری تامین سرمایه مارجین - تامین می شود.

ما در اینجا به تعریف انواع اصطلاحات وابسته به مارجین خواهیم پرداخت تا مانع از سردرگمی شما شویم:

  • مارجین مورد نیاز / required Margin : حداقل پولی است که کارگزار شما برای باز کردن یک موقعیت / پوزیشن / Position از شما می خواهد. درست است که این پول به شما تعلق دارد اما تا زمانی که کارگزارتان آن را به شما برگرداند - مثل زمانی که موقعیت فعلی خود را می بندید - نمی توانید به آن دست بزنید.
  • مارجین لول اضافه شودددددددددددد
  • هشدار مارجین / مارجین کال/ Margin call : یا کابوس معامله گری، هشداری برای زمانی است که مقدار پول آزاد موجود در حسابتان - Free Margin - ضررهای احتمالی شما را پوشش نمی دهد.

زمانی این هشدار را دریافت می کنید که سرمایه آزاد شما به کمتر از مارجین استفاده شده می رسد. به محض این اتفاق، کارگزار/ بروکر بسته به نوع قرارداد مارجین لول شما با بروکرتان دیگر اجازه باز کردن معامله جدیدی را نخواهید داشت

مصاحبه با شما: سرمایه اولیه کم، عاملی برای کال مارجین شدن!؟

margincall - کال مارجین

هر گاه که در بازار صحبتی از کال مارجین شدن می‌شود، عده‌ای با تاسف و یادآوری خاطرات بد گذشته به آن گوش می‌دهند و عده‌ای نیز با اطمینان خاطر، در ذهن خود مرور خواهند کرد که من کال مارجین نخواهم شد! چه بخواهیم و چه نخواهیم باید با این واقعیت روبه‌رو شد که ضرر، جزئی از فعالیت در بازارهای مالی است. اما آیا برای آن برنامه‌ای داریم؟ چطور می‌شود که یک ضرر کوچک، جای خود را به ضرری بزرگ می‌دهد؟ آیا کسانی که دانش خوبی از بازار دارند، در معرض خطر کال مارجین شدن قرار دارند؟ راهکارهای جلوگیری از کال مارجین شدن و یا از دست دادن حساب چیست؟

برای پاسخ عملی به این سوالات، قرار است این بار از خود شما کمک بگیریم!
تیم بزرگ یوتو اف ایکس UtoFX افتخار همکاری و مصاحبه با شما معامله‌گران عزیز را دارد و قرار است از تجربه شما در این راه استفاده کنیم. در ادامه این مقاله، از تجارب یکی از دوستان شما که به تازگی کا مارجین شده است، استفاده کرده و سوالاتی را از ایشان پرسیده‌ایم. این اولین مقاله از مصاحبه‌های شما با موضوع کال مارجینی است. در قسمت نظرات سایت، به ما در بهبود و بالا بردن کیفیت این مقاله کمک کنید. اگر سوال خاصی را برای مصاحبه مناسب می‌دانید، در قسمت نظرات یادداشت کنید. باتشکر

سرمایه اولیه کم، عاملی برای کال مارجین شدن!؟

میزان تامین سرمایه مارجین سابقه شما در بازارهای مالی؟ (میزان تجربه در هر بازاری به تفکیک)

اگه بخوام در حالت کلی بگم، از زمان آشنایی من با بازارهای مالی تا الان شاید بیشتر از ۷ سال گذشته باشه ولی سابقه حضورم در بازار فارکس حدود ۴ تا ۵ سال است. در این بین مدتی هم در بازار بورس و ارزهای دیجیتال هم فعالیت کردم ولی هیچ وقت نتونستم با اونها ارتباط برقرار کنم. حدود ۶ ماه در بازار ارز دیجیتال و ۹ ماه در بازار بورس.

میزان بالانس حساب شما که کال‌مارجین شد، چقدر بود؟

اکثر حساب هایی که از دست دادم معمولا زیر ۵۰۰ دلار بالانس داشتند. فکر می کنم یکی از دلایل کال شدنم هم همین بود. چیزی که در این مدت متوجه شدم، اکثر افرادی با مبالغ بسیار کم وارد بازار می شوند در حالی که انتظار درصد بالایی سود را دارند. برای برآورده کردن این منظور تریدر چاره ای جز قمار کردن برای خودش نمی ذاره. سعی می کنم در ادامه بیشتر در این مورد توضیح بدم.

معامله در چه ابزار معاملاتی موجب کال‌مارجین شدن شما شد؟ (طلا-نفت-سهام-یک جفت ارز خاص و …)

یادم میاد چند معامله نفت انجام دادم. خیلی خوش شانس بودم که دو سه معامله اول من با سود بسته شد. این موجب طمع بیشتر من شد. یکی از حساب هامو سر معامله نفت از دست دادم. یک بار هم با معاملات مکرر و خلاف جهت روند روی جفت ازر GBPUSD حسابم کال شد. بقیه مواقعی که کال شدم روی انس طلا بود. یک بار هم روی جفت ارز BTCUSD کال شدم. به نظرم بروکرهای فارکس مکان خوبی برای ترید ارزهای دیجیتال نیست.

قبل از آخرین کال‌مارجینی، آیا تجربه کال‌مارجین شدن را داشته‌اید و چند بار؟

بله. متاسفانه چندین چند بار کال شدم. شاید تا به حال ۶ یا ۷ بار این اتفاق افتاده. اکثرا حساب هام بالانس پایین در حدود ۱۰۰ یا ۲۰۰ دلار داشتند. ولی یک بار حساب بالای ۱۲۰۰ دلار را به خاطر انس طلا از دست دارم. یادم میاد همه چی خوب پیش میرفت ولی در عرض یک ربع کل حساب از دست رفت و من ماه ها دچار افسردگی شدم. احساس عجز و ناتوانی داشتم و فکر می کردم من نمی تونم موفق بشم ولی از طرفی هی به خودم میگفتم تمام این پول هایی که از دست دادم هزینه تجربه ای بوده که بدست آوردم. نمی تونستم این تجربه با ارزش رو به همین راحتی رها کنم. سه چهار سالی که من درگیر یادگیری و تمرین و از دست دادن پول بودم، هزینه های زندگی رو همسرم اداره می کرد. از لحاظ روانی به شدت تو فشار بودم. این فشار به قدری بود که به آستانه خودکشی هم رفتم. در صورت لزوم در این مورد بیشتر توضیح میدم. یک حساب ۵۰۰۰ دلاری رو هم به خاطر BTCUSD از دست دادم.

قبل از کال‌مارجین شدن و زمانی که حساب شما در ضرر شدید قرار گرفته‌بود، اقدام به واریز نقدینگی و شارژ مجدد حساب کردید؟

شاید یکبار این کار را کرده باشم. ولی اغلب اوقات در اون حد پول نداشتم که بتونم حساب رو به اندازه کافی شارژ کرده باشم.

تعداد معاملات باز شما در لحظه کال‌مارجین شدن، چند عدد بود؟

اغلب بالای ۵ معامله باز داشتم. یکی دیگر از دلایل کال شدن من هم همین مورد بود. تعداد معاملات زیادی باز میکردم و از عهده مدیریت آن بر نمی آمدم. ولی الان نهایتا سه معامله در روز باز می کنم. با بستن یک معامله سراغ معامله بعد میرم. سعی می کنم بیشتر از دو معامله باز در لحظه نداشته باشم. اغلب تکلیف هر معامله رو در پایان همان روز مشخص می کنم و موقع استراحت معامله بازی ندارم. شاید این یک ایراد باشه ولی فکر می کنم این روش برای تیپ روحی من مناسبه.

آیا از روش مارتینگل (کم کردن میانگین) در زمان کال‌مارجینی استفاده کردید؟

بله. از روش مارتینگل استفاده می کردم ولی اسم استراتژی رو نمیدونستم. کم کردن میانگین ذهنیتی بود که از بازار بورس در من مونده بود. ولی خیلی وقته دیگه این کار رو نمی کنم. ترجیح میدم از معامله با ضرر منطقی خارج بشم ولی از مارتینگل استفاده نکنم.

استیتمنت معامله گر

استیمنت معامله‌گر

در ریز معاملات این معامله‌گر، یکی از نکاتی که به چشم می‌خورد، تعداد معاملات سود‌ده با میزان سود‌های زیر ۱۰ دلار، و ضرر‌های حتی بالای ۱۰۰ دلار که باعث شده حتی وین ریت (Win Rate درصد معاملات سودده به ضررده) معاملات این معامله‌گر از ۵۰ درصد هم بیشتر باشد!
نکته دیگر این استیمنت، رعایت حجم در تعداد زیادی از معاملات در یک دوره مشخص و عدم رعایت آن در چند معامله که از اتفاق همان معاملات موجب ضررهای سنگین این معامله‌گر شده است.

سیستم معاملاتی شما چیست؟ (کدام روش تکنیکال و یا ترکیبی از تکنیکال و فاندامنتال و …)

داستان سیستم معاملاتی من کمی جالبه. من قبل از اینکه روی سیستم معاملاتی و تحلیلی کار کنم متوجه مشکل در مدیریت ریسک و سرمایه شدم و توانستم یک استراتژی تامین سرمایه مارجین بسیار ساده برای خودم ایجاد کنم. با این کار با اینکه استراتژی خاصی نداشتم و صرفا از چند ابزار تکنیکال کلاسیک استفاده میکردم حسابم با سرعت کمی در حال رشد بود. من بعد از ایجاد سیستم مدیریت ریسک و سرمایه سراغ کتاب پرایس اکشن آقای لنس بگز رفتم و به جرات می تونم بگم ۴ بار این کتاب رو خوندم. (هنوز هم دوست دارم اونو بخونم چون حاوی نکات ریز بسیاری هست) و با این روش پرایس اکشن کار می کردم. الان در حال مطالعه و تمرین روی سیستم های RTM و ICT هستم. که البته ارتباط برقرار کردن با این دو برام سخته. مخصوصا بحث استاپ هانتینگ که در چهار چوب این سوال نیست.
بسیار علاقه مند بودم و هستم که تحلیل فاندامنتال رو یاد بگیرم ولی احساس می کنم نمیتونم با اصطلاحات اون ارتباط بگیرم و برام خیلی سخته یاد گرفتنش. سعی می کنم اخبار مهم روز و شدت اهمیت اخبار رو از کانال UTOFX بخونم. قصد دارم بعد از تکمیل استراتژی معاملاتی (تکنیکالی) سراغ فاندامنتال برم و در حد توانم مطالعه کنم.

معاملاتی که به وسیله آن کال مارجین شدید، با تحلیل خود گرفتید و یا سیگنالی از دیگر تحلیل‌گران؟ (توضیح دهید از میزان اعتماد خود به تحلیلی که منجر به کال‌مارجینی شد)

به جرات می تونم بگم تا بحال ۹۰ درصد معاملاتم رو خودم تحلیل کردم (حتی با غریزه و اشتباه) و سعی کردم از جایی سیگنال نگیرم. ولی خب بعضی وقت ها نتونستم جلو خودمو بگیرم و از سیگنالهای دیگران هم استفاده کردم. ولی ترجیح میدم تحلیل اشتباه خودم رو به اجرا در بیارم ولی از کسی سیگنال نگیرم. شاید کار خوبی نمی کنم ولی تا الان از این کارم پشیمان نشدم. با اینکه با تحلیل اشتباه کال مارجین شدم. مورد دیگه ای که دوست دارم بهش اشاره کنم این هست که همیشه با اندیکاتور ها مشکل داشتم و قبول اینکه اونا می تونن درست سیگنال بدن برام منطقی نبوده و نیست.

معاملاتی که به وسیله آن کال مارجین شدید، چقدر با معاملات قبلی شما همخوانی داشت؟ (معاملات قبلی شما نیز خطر کال مارجین شدن را داشت و یا اینکه با نظم خاصی معامله می‌کردید؟)

همخوانی ۱۰۰ درصدی داشت. همه تکرار اشتباهاتی بود که قبلا انجام میدادم و اصرارم به اینکه با یک حساب صد دلاری هم میشه میلیونر شد. در اون دوره معاملات من نظم خاصی نداشت. توجهی به روانشناسی نداشتم. مدیریت ریسک و سرمایه نداشتم. از همه مهمتر قبول SL برام بسیار سخت بود.

آیا ژورنال معاملاتی دارید و اقدام به ثبت مستمر معاملات خود می‌کنید؟

بله. مدتی هست که ژورنال مینویسم ولی متاسفانه این کار رو مرتب انجام نمیدم. یکی از ایرادات الان من همینه

آیا سیستم معاملاتی مشخص (سیستم تحلیلی و برنامه مدیریت سرمایه) دارید؟ در معاملات به آن عمل می‌کنید؟

بله. از مدیریت سرمایه استفاده می کنم و به شدت به آن مقید هستم و تحت هیچ شرایطی از آن خارج نمی شوم. ولی در مورد سیستم تحلیلی همچنان در حال تحقیق هستم و در حال تکمیل آن هستم. به زودی کار نوشتن اون رو تموم میکنم. هر روز چند دقیقه مدیتیشن می کنم. تا قبل از باز شدن بازار لندن بازار رو بررسی می کنم و یا سعی می کنم کارهای خارج از خونه رو انجام بدم. سعی می کنم موقع سشن لندن پشت سیستمم باشم.

در ادامه، فایل صوتی از این معامله‌گر می‌شنوید که حاوی نکات خوبی برای معامله‌گران خواهد بود:

مهم‌ترین عامل ضرر و کال‌مارجین شدن خود را چه می‌دانید؟

عدم شناخت درست از ماهیت مارکت/ نداشتن آمادگی روانی برای ترید/ تصور اشتباه از شغل معامله گری/ نداشتن برنامه مدیریت ریسک و سرمایه/ نداشتن حداقل مقدار سرمایه اولیه/عدم تسلط کافی به یک استراتژی معامله گری

در مورد لحظه‌ها و روز‌های بعد از کال‌مارجینی بگویید. (توقف در معاملات برای مدتی یا اقدام سریع به شارژ مجدد حساب و یا واکاوی دلایل ضرر و کال‌مارجینی و …)

همه چیز اول از یک خوش بینی احمقانه شروع شد. حاضر نبودم برا معاملاتم استاپ لاس بذارم. وقتی حساب می رفت تو ضرر همچنان امیدوار بودم که قیمت برگرده. ولی هیچوقت بر نمی گشت. تازه یک فکر احمقانه هم به افکار قبلی اضافه میشد که الان می تونم دوباره یک پوزیشن با سایز بیشتر باز کنم که بعد از اینکه قیمت برگشت سریع تر وارد سود بشم ولی باز هم برنمی گشت. اگه اسم هدجینگ به گوشم نخورده بود شاید زودتر کال می شدم و می تونستم شکست رو قبول کنم ولی یه چیز هایی از هدجینگ هم شنیده بودم و یک پوزیشن بزرگتر در خلاف جهت گرفتم. اینبار قیمت برگشته بود و ضرر و زیان من روی یک عددی فریز شده بود. مشکل این بود که من فقط هدجینگ رو تا اینجاش بلد بودم و نمیدونستم چطوری باید مدیریت کنم. به محض اینکه یکی از پوزیشن ها وارد سود میشد از ترس اینکه همین سود کم رو از دست بدم اونو می بستم و دوباره حساب وارد ضرر سنگین تر شد. حالا گیج و حیرون بودم. خشم و عصبانیت هم اضافه شده بود. بلاخره یک لحظه ای فرا میرسه که یا شکست رو قبول می کنم و تمام معاملات رو دستی می بندم و شاید چند دلاری ته حسابم مونده باشه و در اغلب مواقع تا آخرین لحظه می مونم تا بروکر تمام معاملات رو ببنده و بعد کار مارجین میشم.
بهت زده به مانیتور خیره شدم و توان حرکت ندارم. خسته ام ولی خوابم نمیبره. دنبال مقصر می گردم و مقصری پیدا نمی کنم. نمی تونم یقه کسی رو بگیرم. جواب خانمم رو چی بدم؟ من که این همه از رشادت ها و موفقیت هام براش گفتم برای اون هم دنیای خیالی ساختم. شاید این شروع یک دوره افسردگی باشه. این داستان رو میشه ادامه داد. من ساعت ها می تونم از حال بعد از کال شدم بگم… با یک استاپ لاس در ناحیه منطقی و رعایت میزان حجم معامله می تونست هیچ کدوم از این اتفاقات نیافته.

چه توصیه‌ای برای سایر معامله‌گران دارید؟

قرار نیست هر چیزی رو که من تجربه کردم دوستان و مخاطب های من هم تجربه کنند. باور کنید این داستان پر غصه و پر تکراره. باور کنید هزاران نفر این راه رو رفتن و همه هم تجربه هاشونو رایگان در اختیار بقیه گذاشتند ولی نمی دونم چرا همچنان فکر می کنیم ما با بقیه فرق داریم./ باور کنید هر خبری ارزش خوندن نداره. خوندن بعضی مطالب برای روان یک تریدر سمه. هر مطلبی رو نخونیم ، وارد هر کانال مدعی آموزش نشید و هر فیلم آموزشی رو نگاه نکنید. قبل از هر چیزی در مورد تیمی که در پشت اون کانال یا مجموعه هست تحقیق کنید. ترید کردن هم مثل باقی مشاغل هست و برای کسب مهارت باید تلاش و تمرین کرد. / تریدر شخص خوش باور و ساده لوحی نیست. به دنبال یک دید منطقی در بازار می گرده و خیال بافی نمیکنه. ترید راه یکشبه پولدار شدن نیست. تریدر برای موفقیت نیاز به دانش، صبر داره. تریدر قمارباز نیست.
با سرمایه منطقی وارد بازار بشین. با یک یا دو هزار دلار نهایتا میشه در حد حداقل های زندگی درآمد کسب کرد نه بیشتر. به نظر من با مبلغی کمتر از ۱۰۰۰۰ دلار نمیشه به درستی کار کرد و حساب رو مدیریت کرد.
من با کمک همسرم تونستم تا اینجا ادامه بدم. اگر شغل ایشون توان تامین نیازهای اولیه زندگی نداشت، من نمی تونستم تمام وقت روی یادگیری و کار تمرکز کنم. پس تا زمانی که از بابت حداقل های زندگی خیالتون راحت نشده معامله گر فول تایم نشید.
اول تمام بدهی ها و قرضاتونو بدین بعد اگر پولی موند باهاش ترید کنید. ترید ساده است ولی اصلا راحت نیست.

به نظر شما می‌توان به معامله‌گری به عنوان یک شغل به عنوان درآمد اول نگاه کرد؟

با در نظر گرفتن بعضی پارامترهایی که در بالا گفتم و بعد از کسب تجربه کافی میشه به ترید به عنوان یک شغل و درآمد اول نگاه کرد. امروزه برای راه اندازی یک کسب و کار کوچک، به حداقل ۵۰۰ میلیون تومان سرمایه نیاز داریم. معامله گری هم برای شروع حرفه ای نیاز به سرمایه کافی داره.

با تشکر از معامله‌گر عزیز بابت این مصاحبه و تشکر از شما، بابت مطالعه این مقاله. در بخش نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید.

برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.

مارجین کال چیست؟ فرمول محاسبه کال مارجین

ابزارهای مالی

در این مطلب وبسایت مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان با چیستی و تعریف کال مارجین آشنا خواهید شد. ریسک، موتور بازار سهام است. شما بدون پذیرفتن ریسک نخواهید توانست در نتیجه‌ی افزایش قیمت سهام خودتان درآمدزایی داشته باشید. البته همین ریسک‌هایی که منجر به افزایش قیمت سهام می‌شوند، ممکن است در روز بعدی منجر به کاهش قیمت همان سهام شوند.

مارجین کال یا کال مارجین | margin call

برای سرمایه‌گذاران متوسط بازار سهام، ریسک نرمال بازار برای تأمین اهداف مالی این افراد کافی است؛ این کار به صورت آنی و در طول یک شب صورت نمی‌گیرد، بلکه دارای پروسه زمانبری است. ولی برای سرمایه‌گذارانی که عجولتر هستند و می‌خواهند به صورت سریع پول زیادی را بدست بیاورند (و درک کاملی نسبت به ریسک‌های جدی موجود در این بازار دارند) هیچ چیزی نمی‌تواند مانع از خرید مارجین شود.

خرید مارجین به معنای قرض گرفتن پول از کارگزار خودتان به منظور خرید سهام است. در واقع مارجین وامی است که از کارگزار خودتان می‌گیرید. برای اینکه درک مناسبی از این موضوع داشته باشید، به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید که کارگزار شما می‌تواند تا 50 درصد از ارزش یک سهام را به شما وام بدهد؛ بنابراین در صورتی که ارزش سهام 100000 دلار باشد، شما باید 50000 دلار پرداخت کنید و بقیه هزینه خرید این سهم را کارگزاریتان تأمین خواهد کرد. در صورتی که ارزش سهام افزایش یابد و به 125000 دلار برسد، شما در نتیجه سرمایه گذاری خودتان 50% درصد سود خواهید داشت! ولی در صورتی که قیمت سهام به 75000 دلار برسد، شما 50 درصد از سرمایه خودتان را از دست خواهید داد.

خرید یک مارجین، ریسک زیادی دارد. شما نه تنها با احتمال از دست دادن کل سرمایه و بهره خودتان مواجه خواهید بود، بلکه ممکن است به دلیل مارجین کال کل سرمایه‌تان را از دست بدهید.

کال مارجین یا مارجین کال (Margin Call) در زمانی اتفاق می‌‌افتد که ارزش یک حساب مارجین کمتر از مقدار مارجینی باشد که باید در حساب وجود داشته باشد (که به عنوان مارجین نگهداشت یا مارجین حداقلی شناخته می‌شود و معادل maintenance margin می‌باشد). یک مارجین کال عبارت از تقاضایی از طرف یک شرکت دلالی است که برای رساندن مانده حساب مارجین به یک سطح حداقلی نگهداری مارجین صورت می‌گیرد. یک سرمایه‌گذار دارای حساب مارجین به منظور تأمین یک مارجین کال باید وجوه بیشتری را سپرده‌گذاری کند، اوراق بهادار مارجین‌نشده را سپرده‌گذاری کند یا آپشن­‌های فعلی خودش را بفروشد.

محاسبه کال مارجین

فرمول محاسله مارجین کال به صورت زیر است:

  • قیمت خرید اولیه (initial purchase price) عبارت از قیمت خرید یک اوراق بهادار می‌باشد؛
  • مارجین اولیه (initial margin) برابر است با مقدار حداقلی که به صورت درصد بیان می‌شود و سرمایه‌گذار باید برای اوراق بهادار بپردازد؛
  • مارجین حداقلی که یک قسمت از دارایی می­‌باشد که به صورت درصدی بیان می‌شود و باید در حساب مارجین نگهداری شوند. (منبع)

یک مثال در مورد مارجین کال

فرض کنید سرمایه‌گذاری به دنبال خرید یک اوراق بهادار 100 دلاری باشد که مارجین آن 50% است (به این معنی که یک سرمایه‌گذار می‌تواند 50 دلار از پول خودش برای خرید این اوراق بهادار استفاده کند و 50 دلار باقیمانده آن را از یک کارگزار قرض بگیرد). علاوه بر این فرض کنید که مارجین حداقلی برابر با 25% باشد. سرمایه‌گذار در چه قیمتی یک مارجین کال دریافت خواهد کرد؟

در صورتی که قیمت یک اوراق بهادار به کمتر از 66.67 دلار کاهش یابد، سرمایه‌گذار یک مارجین کال دریافت خواهد کرد.

تفسیر مثال بالا

مثال بیان شده در بالا می‌تواند به صورت زیر تفسیر شود:

  • یک سرمایه گذار با 50 دلار از پول خودش و 50 دلار از پول کارگزار یک اوراق بهادار 100 دلاری را خریداری می‌کند؛ و
  • مارجین حداقلی کارگزار برابر با 25% می‌باشد؛ این مورد بدان معنا است که پول خود سرمایه‌گذار باید حداقل 25% از اوراق بهادار را تشکیل دهد.

ما از طریق مشخص کردن قیمت مارجین کال قیمت حداقلی اوراق بهاداری را مشخص می‌کنیم که بدون کاهش یافتن نسبت به مارجین حداقلی می‌توانند مورد معامله قرار بگیرند. در مثال بالا قیمت مارجین کال برابر با 66.67 دلار است، چرا که کارگزار 50 دلار به سرمایه‌گذار وام می‌دهد تا اوراق بهادار را خریداری کند و اوراق بهادار با قیمت 66.67 دلار مورد معامله قرار می‌گیرد؛ پول قرض داده‌شده توسط کارگزاری ارزشی معادل 75% از سرمایه‌گذاری را دارد (که برابر است با 66.67/50) و پول خود سرمایه‌گذار برابر با 25% از سرمایه‌گذاری خواهد بود (که برابر است با (66.67 / 50 – 66.67).

بنابراین در قیمت 66.67 دلاری کارگزار 75 درصد از پوزیشن موجود در اوراق بهادار را دارد و سرمایه‌گذار صاحب 25 درصد از پوزیشن اوراق بهادار است که برابر است با قیمت مارجین کال. در صورتی که ارزش اوراق بهادار به کمتر از 66.67 دلار برسد و برابر با 60 دلار شود، کارگزار صاحب 83.33 درصد از سرمایه‌گذاری (که برابر است با 60 / 50) خواهد بود و سرمایه‌گذار مالکیت 16.66 از سرمایه‌گذاری (که برابر است با 60 / 50 – 60) خواهد داشت. در این شرایط که سرمایه‌گذار مالک فقط 16.66 درصد از پوزیشن دارایی می‌باشد، این فرد یک مارجین کال دریافت خواهد کرد.

نحوه پوشش دادن کال مارجین

نحوه پوشش دادن کال مارجین | مارجین کال یا margin call

در صورتی که یک مارجین کال تأمین نشود، کارگزار، پوزیشن سرمایه‌گذار را خواهد بست. برای مثال در صورتی که سرمایه‌گذار بیان شده در مثال بالا بعد از رسیدن قیمت به 60 دلار اقدام به تأمین مارجین کال نکند، کارگزار پوزیشن سرمایه‌گذار را در قیمت 60 دلار تسویه خواهد کرد و 50 دلار قرض داده‌شده به کارگزار را برخواهد گرداند. در این شرایط، سرمایه‌گذار یک زیان 80% را تجربه خواهد کرد، چرا که وی فقط 10 دلار از سرمایه‌گذاری اولیه 50 دلاری خودش را خواهد داشت.

حاشیه سود یا مارجین در بازار بورس چیست؟

حاشیه سود یا مارجین در بازار بورس چیست؟

مارجین در بازار بورس به چه معنی است؟ قبل از اینکه در مورد مارجین و حاشیه سود صحبت کنیم بهتر است تا اطلاعاتی در خصوص سرور مجازی بورس توشن در اختیارتان قرار دهیم.

سرور مجازی بورس توشن یکی از نکات کلیدی برای موفقیت در بازار بورس است.

هر چه از سرعت اینترنت بالاتری برای انجام معاملات در بازار سرمایه استفاده کنید در این بازار موفق تر خواهید بود.

در مطالب قبلی شما را با ترید در بایننس آشنا کردیم. در ادامه همراه ما باشید تا در خصوص مارجین و حاشیه سود اطلاعات بیشتری به دست آورید.

مارجین در بازار بورس

مارجین در بازار بورس چیست؟

نسبت سود شرکت تقسیم بر درآمد آن را مارجین می گویند.

مارجین یکی از نسبت های مالی با اهمیت به حساب می آید.

به زبان ساده شرکت به ازای هر فروش به اندازه حاشیه سود، سود دریافت می کند.

حاشیه سود را می توان براساس اطلاعات مندرج در صورت سود و زیان شرکت محاسبه کرد.

مارجین یکی از شاخص های مهم برای افرادی است که به صورت طولانی مدت یا به فعالیت در بازار بورس می پردازند.

مفهوم ارزش خالص دارایی ‌ها و حاشیه سود در بورس چقدر است؟

ارزش خالص دارایی‌ ها (NAV)

ارزش خالص دارایی‌ ها که با NAV نمایش داده می شود یک شرکت سرمایه‌ گذاری با ویژگی‌های یک صندوق سرمایه ‌گذاری مشترک می باشد که نتیجه تفاوت کل دارایی ‌ها منهای کل بدهی‌ های آن می باشد.

در ارزشیابی شرکت‌ها، ارزش خالص دارایی ها را به واسطه تفاوت ارزش دفتری دارایی‌ها و بدهی‌ها حساب می‌ کنند و در صندوق ‌های سرمایه ‌گذاری مشترک،NAV را از طریق کسر بدهی صندوق از ارزش روز کل پرتفوی به دست می‌آورند.

توجه تحلیلگران مالی غالباً به محاسبه نوع دوم NAV است زیرا از این طریق سهام شرکت مربوطه قیمت‌ گذاری می‌ شود.

نسبت سود پس از کسر مالیات به فروش خالص را حاشیه سود می گویند که یکی از نسبت های مالی مهم به حساب می آید.

با مطالعه اطلاعات بالا با حاشیه سود و مارجین آشنا شدید.

امیدواریم با استفاده از سرور مجازی بورس توشن و همچنین پیگیری آخرین اخبار در مورد بورس می توانید به نتیجه مورد نظرتان دست پیدا کنید.

چگونه سرور مجازی بورس با اینترنت پر سرعت برای خرید عرضه اولیه و سر خط زدن معاملات بورس تهیه کنم ؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.