(هزینه متغیر برای هر واحد – قیمت فروش برای هر واحد) / هزینه ثابت = نقطه سر به سر
هزینه ثابت سرمایه گذاری
هزینه ثابت سرمایه گذاری به هزینه ای گفته می شود که با بالا رفتن یا پایین آمدن میزان کالا یا خدمات تولید شده یا فروخته شده، تغییری نمی کند. هزینه های ثابت، به هزینه هایی گفته می شود که باید مستقل از هر گونه فعالیت تجاری خاص، به وسیله شرکت می پردازند. به طور کلی، یک شرکت می تواند دو نوع هزینه داشته باشد.
هزینه ثابت (Fixed Cost):
هزینه های ثابت یا متغیر، دو نوع هزینه احتمالی جهت یک واحد تجاری می باشند که تمام هزینه های یک شرکت را شامل می شوند. جهت پایین آوردن هزینه های ثابت از نقاط توقف تولید مورد استفاده قرار می گیرد.
به این معنا که هر زمان بنگاه اقتصادی به جایی برسد که درآمد به دست آمده از فروش کالا ها یا خدمات تولید شده حتی هزینه های متغیر تولید هم تحت پوشش قرار می گیرند، تصمیم به تعطیلی موقتی می شود.
درک هزینه های ثابت:
شرکت ها، در کسب وکارشان طیفی وسیع از هزینه های متفاوت را دارا هستند. این هزینه ها، به هزینه های مستقیم، غیر مستقیم و سرمایه ای تقسیم می گردند. این موارد در اظهارنامه سود و زیان ذکر شده و به شکل بدهی کوتاه مدت یا بلند مدت در ترازنامه، دسته بندی می شوند.
هزینه های ثابت و متغیر در کنار یکدیگر، ساختار هزینه کل یک شرکت را تشکیل می دهند. تحلیلگران، مسئولیت ارزیابی هر دو این هزینه ها را با استفاده از ساختار های متفاوت، را عهده دارند. به طور کلی، هزینه ها عاملی مهم می باشند که بر سودآوری کل واحد تأثیر گذارند.
شرکت ها در دسته بندی هزینه ها در صورت های مالی ، منعطف می باشند. به همین دلیل، هزینه های ثابت را می توان به شکل سود و زيان مختص کرد. نسبت هزينه های متغير به هزینه های ثابت يک شرکت، به صنعتي که در آن فعاليت دارد، وابسته می باشد. هزينه های متغیر، مستقیما با تولید مرتبط هستند. پس، با تغییر در خروجی کسب وکار ها، تغییر می کند.
هزینه های ثابت، عموما در یک بازده زمانی مشخص در نظر گرفته شده و با تفاوت در سطح تولید، تفاوتی ایجاد نمی کند. در این صورت، هزینه های ثابت می توانند در همبستگی با قسمت های هزینه های مستقیم در صورت سود و زیان به ازای هر واحد، کاهش یافته و در تجزیه هزینه کالا های فروخته شده، نوسان به وجود می آید.
هزینه های ثابت معمولاً توسط توافق نامه و برنامه ها تعیین می شوند. که همان هزینه های پایه ای هستند که به طور جامع در عملکرد تجارت دخیل هستند. بعد از دایر شدن، هزینه ثابت در طول عمر یک توافق یا برنامه، تغییری نمی کند.
شرکت هایی که فعالیتی نو را شروع می کند، احتمالاً با هزینه های ثابت جهت اجاره و حقوق مدیریت رو به رو می شود. تمامی انواع مشاغل، هزینه ثابت دارند که به شکل منظم، آن را بررسی می نمایند.
در حالی که این هزینه های ثابت احتمال دارد با گذشت زمان دگرگون شود، این تغییرات ناشی از نوسان سطح تولید نخواهد بود. ولی قرارداد های توافقی یا برنامه های جدید دلیل تغییر در هزینه های ثابت می شوند. پرداخت وجوه اجاره، استهلاک حقوق ها، بیمه هزینه های بهره ، مالیات بر دارایی و برخی دیگر، مثال هایی از هزینه های ثابت به حساب می آیند.
تاپ وان مطالعه مقاله طرح کسب و کار یا بیزینس پلن را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
تحلیل صورت مالی
نکات کلیدی:
مدیریت ساختار هزینه، قسمت اصلی از ارزیابی کسب وکار را متشکل می باشد. این کار، به بررسی تاثیرات جامع هزینه ثابت و متغیر بر روی یک کسب و کار می پردازد. هزینه ثابت در یک طول زمان مشخص معین می گردد و تحت تأثیر سطح تولید تغییر نمی کند.
هزینه های ثابت مستقیم یا غیر مستقیم اند. پس، احتمال دارد در موارد متفاوتی، صورت سود و زیان را تحت تأثیر فراوانی قرار دهند.
تحلیل صورت مالی:
کمپانی ها می توانند زمان بررسی هر واحد از هزینه، هر دو هزینه متغیر و ثابت را یکی کنند. به این شکل، هزینه کالا های فروخته شده در هر دو هزینه های متغیر و ثابت لحاظ می گردد.
به شکل جامع، تمام هزینه هایی که به شکل مستقیم با تولید یک کالا در ارتباط می باشند با یکدیگر جمع شده و از درآمد سود خالص کم می شوند. حسابداری هزینه ثابت و متغیر جهت هر واحد تجاری، بسته به هزینه هایی که دارد، مختلف می باشد.
می تواند عاملی جهت کمپانی هایی که توانایی تولید انبوه کالا دارند، مزیت مقیاس باشد. مزیت مقیاس یا صرفه به مقیاس ، به دست آوردن مزیت کم کردن هزینه در اثر بالا رفتن حجم تولید اشاره دارد. هزینه ثابت می تواند به شرکت هایی که صرفه به مقیاس خیلی خوبی دارند، کمک شایانی کند. چون با تولید بیشتر کالا، هزینه های ثابت می توانند به ازای هر واحد کم شوند.
هزینه های ثابتی که احتمال وارد با تولید، ارتباط مستقیم داشته باشند در هر شرکت مختلف اند. می توانند حاوی هزینه هایی مانند اجاره و نیرو کار مستقیم هستند. هزینه ثابت به قسمت هزینه های غیر مستقیم صورت سود و زیان هم اختصاص داده که سبب سود عملیاتی می شود.
استهلاک، یک هزینه ثابت می باشد که به شکل معمول در هزینه های غیر مستقیم ذکر می شود. شرکت ها، برنامه استهلاکی را برای دارایی های سرمایه گذاری شده که مقادیرشان در طی زمان کم می کنند، تنظیم می نمایند.
به فرض مثال، یک شرکت احتمال دارد ماشین آلاتی جهت خط تولید خود خریداری کند که با گذشت زمان، تمام شده و رو به استهلاک روند.
یکی دیگر از هزینه های ثابت و غیر مستقیم اولیه، حقوقی می باشد که جهت مدیریت در نظر گرفته می شود. شرکت ها، پرداخت های بهره را به عنوان هزینه ثابت خواهند داشت که عاملی جهت درآمد خالص به شمار می آید. هزینه ثابت بهره از سود عملیاتی کاهش پیدا کرده تا به سود خالص منجر گردد.
هر هزینه ثابت در صورت سود و زیان، در ترازنامه و صورت جریان پول هم در نظر گرفته می شود. هزینه ثابت در ترازنامه احتمال دارد حاوی بدهی بلند یا کوتاه مدت گردد.
در آخر، هر وجهی که در قبال هزینه ثابت می پردازد، در صورت جریان پول لحاظ می گردد. به طور کلی، هر فرصتی جهت کم شدن هزینه ثابت، می تواند سود و زیان یک کمپانی را از راه کم کردن هزینه و بالا بردن سود، بهتر کند.
مدیریت ساختار هزینه
گزارش صورت های مالی، خیلی از شرکت ها ساختار هزینه خود را از راه صورت های مستقل ساختار هزینه، از نزدیک دنبال می کنند.
تجزیه و تحلیل مستقل ساختار هزینه، به شرکت کمک می نماید تا هزینه های ثابت و متغیر خود و شکل تأثیر آنها بر قسمت های متفاوت کار و در کل تجارت خود را درک نمایند. خیلی از شرکت ها، صرفاً جهت تجزیه و ارزیابی هزینه های ثابت و متغیر خود، هزینه ای را به تحلیلگران اختصاص می دهند.
تاپ وان مطالعه مقاله نسبت های ارزش گذاری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
نسبت هزینه ثابت
نسبت ها:
نسبت هزینه ثابت:
نسبتی ساده می باشد که هزینه های ثابت را بر فروش خالص تقسیم می شود تا نسبت هزینه های ثابت وابسته به تولید را حاصل کند.
نسبت پوشش هزینه ثابت
نوعی معیار پرداخت بدهی می باشد که به ارزیابی توانایی یک شرکت در پرداخت تعهدات با هزینه ثابت کمک می کند.
نسبت پوشش هزینه ثابت از راه فرمول زیر محاسبه می شود
سود + هزینه ثابت پیش از مالیات / درآمد پیش از مالیات + هزینه ثابت پیش از مالیات
ارزیابی نقطه سر به سر یا تعادل
ارزیابی نقطه سر به سر حاوی استفاده از هر دو هزینه ثابت درک فرمول سرمایه گذاری و متغیر به منظور شناسایی سطح تولید می باشد که در آن، درآمد با هزینه برابر می باشد.
این موضوع می تواند موضوعی اصلی در تجزیه و تحلیل ساختار هزینه باشد. مقدار تولید سر به سر یک شرکت به شیوه زیر محاسبه می گردد:
(هزینه متغیر برای هر واحد – قیمت فروش برای هر واحد) / هزینه ثابت = نقطه سر به سر
تحلیل و تجزیه نقطه تعادل یک شرکت می تواند جهت تصمیم گیری ها حول هزینه ثابت و متغیر اصلی باشد. ارزیابی نقطه تعادل می تواند بر قیمت مورد نظر شرکت جهت فروش کالای خود هم موثرند.
اهرم عملیاتی:
یکی دیگر از معیار هایی می باشد که در مدیریت ساختار هزینه استفاده می شود.
نسبت هزینه ثابت به متغیر، بر اهرم عملیاتی یک شرکت موثر می باشد. هزینه های ثابت بالاتر باعث بالا رفتن اهرم عملیاتی خواهند شد. تجارتی با اهرم عملیاتی بالاتر، می تواند به ازای هر واحد تولید اضافی، سود بیشتری کسب نمایند.
[د – (ج – ب) الف] / [(ج – ب) الف] = اهرم عملیاتی
الف: تعداد واحدها
ب: قیمت هر واحد
ج: هزینه متغیر هر واحد
د: هزینه ثابت
[مهم] مبانی مدیریت سرمایه
مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :
معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.
در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:
درس اول: امید رياضی
درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.
فرمول امید رياضی:
Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1
در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.
امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.
برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.
برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده درک فرمول سرمایه گذاری را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.
درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن
در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.
فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :
Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1
در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.
همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.
درس سوم : ضريب سودآوری
در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.
فرمول محاسبه ضريب سودآوری :
Profit Factor = Gross Win / Gross Loss
در اينجا منظور از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.
پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.
درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات
همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:
1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.
2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.
برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)
درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه
مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.
انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.
درس ششم : تحلیل مونته كارلو
در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.
در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.
مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.
در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.
مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت درک فرمول سرمایه گذاری می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.
درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله
معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.
نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.
روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل
در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.
در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.
ارزش گذاری شرکت
چه در صورتی که بخواهید کسب و کاری را بخرید یا استارت آپ خودتان را بفروشید، باید قیمتی برای آن تعیین کنید. یک سری روش های مختلف برای ارزش گذاری شرکت وجود دارد؛ این ارزش شامل ارزش دارایی ها، ارزش کسب و کارهای مشابه و اندازه پیش بینی شده برای جریان پولی آینده می باشد. حتی در صورتی که شما فردی را برای ارزیابی شرکت استخدام کنید و ارزش یک کسب و کار را با موفقیت برآورد کنید، شناخت روش های محاسبه ارزش برای شما اهمیت زیادی خواهد داشت. برای اینکه بطور دقیقتر بدانید ارزش گذاری چیست، به مقاله آن در سایت مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان (گروه متیس) مراجعه کنید.
برای سفارش خدمات ارزش گذاری شرکت، استارت آپ و … تماس بگیرید.
ارزش گذاری دارایی، ارزش گذاری شرکت، ارزش گذاری استارت آپ، مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان آماتیس (متیس)
چرا ارزش گذاری شرکت اهمیت دارد؟
محاسبه ارزش شرکت در صورت تمایل شما برای خرید یا فروش اهمیت دارد، ولی این مورد تنها دلیل اهمیت ارزش گذاری نیست؛ سایر دلایل ارزش گذاری عبارتند از:
- در صورتی که شما به دنبال تأمین مالی باشید، وام دهنده ها، بانک های سرمایه گذار و سرمایه گذاران مخاطرهآمیز تمایل خواهند داشت که در مورد ارزش شرکت شما مطلع شوند.
- در صورتی که شما دارای شرکتی باشید و شریکتان بخواهد از آن خارج شود، باید ارزش سهم شریکتان از شرکت را محاسبه کنید.
- در یک طلاق هم ارزش شرکت ضرورت پیدا می کند، چرا که دارایی های مربوط به زندگی ازدواجی باید به صورت عادلانه تقسیم شوند.
ارزش گذاری شرکت می تواند یک موضوع اختلاف برانگیز باشد. برای مثال در سناریوی شراکت، ممکن است شریک شما نسبت به سهم واقعی که دارد مقدار بالاتری بخواهد. به همین دلیل روش های ارزش گذاری هدفمند مفید می باشند.
ارزش گذاری شرکت با استفاده از قیمت سهام
زمانی که یک شرکت به صورت عمومی معامله می شود، به راحتی و با استفاده از قیمت سهام می توان ارزش بازاری آن را برآورد کرد. فرض کنید که 500000 سهم یک شرکت به صورت عمومی مبادله شود و ارزش درک فرمول سرمایه گذاری هر سهم در حال حاضر برابر با 20 دلار باشد. در این قیمت ارزش کل شرکت برابر با 10 میلیون دلار خواهد بود.
این روش ساده ترین روش برای مشخص کردن ارزش شرکت است، ولی بهترین روش موجود نیست. قیمت سهم مبتنی بر ارزش درک شده از شرکت است و نشان دهنده ارزش واقعی شرکت نمیباشد. جنبه ذهنی قیمت سهام یکی از دلایل نوسان آن است. استفاده صرف از قیمت سهام برای ارزش گذاری ریسک زیادی دارد، چرا که:
ریسک های استفاده از قیمت سهام درک فرمول سرمایه گذاری در ارزش گذاری
- ممکن است سرمایه گذاران ارزش سهم را بر مبنای موفقیت یک محصول در حال ساخت جدید برآورد کنند. زمانی که یک محصول شروع به کار می کند، ممکن است قیمت ثابتی داشته باشد یا ارزش سهام کاهش یابد.
- سرمایه گذارانی که میخواهند سهام یک شرکت را خریداری کنند، ممکن است ارزش گذاری موثقی از آن کسب و کار نداشته باشند.
- ممکن است سرمایه گذاران رشدی را در آینده پیشبینی کنند که هیچ وقت اتفاق نیفتد.
- ممکن است سرمایه گذاران درک فرمول سرمایه گذاری این فرض را داشته باشند که به دلیل رشد شرکت در یک سال اخیر، همین رشد در سال آینده هم وجود خواهد داشت. هیچ لزومی برای مصداق داشتن این پیشبینی در همه موارد وجود ندارد.
- ممکن است قیمت سهام در واکنش به خبرهای بدی تغییر پیدا کند و نشان دهنده ارزش واقعی شرکت نباشد.
- در صورتی که یک شرکت به صورت سنگین مورد معامله قرار نگیرد، قیمت سهام معنادار نخواهد بود.
البته در صورتی که شرکت شما به صورت عمومی مورد معامله قرار نگیرد (شرایطی که اکثر کسب و کارهای کوچک دارند)، برای تخمین ارزش شرکت به یک روش متفاوت نیاز خواهید داشت و این روش یک تخمین نادرست به شما خواهد داد.
ارزش گذاری شرکت
ارزش گذاری یک شرکت با استفاده از comps
فرمول دیگری که برای تعیین کردن یک قیمت وجود دارد، عبارت از مقایسه کردن شرکت با یک شرکت مشابه است. برای مثال در صورتی که بخواهید کسب و کار خودتان را بفروش برسانید، میتوانید شرکت خودتان را با شرکتهایی مقایسه کنید که در منطقه جغرافیایی شما هستند و در یک صنعت مشابه فعالیت میکنند.
یکی از روشهای مناسب برای بدست آوردن comps عبارت از پیدا کردن کسب و کارهای اخیرا فروش رفته و مشخص کردن قیمت فروش است. یک روش دیگر عبارت از انتخاب کردن یک شاخص همانند نسبت قیمت / درآمدها است که در صورت در دسترس بودن اطلاعات کافی میتوان از آن استفاده کرد.
استفاده از این روش یک سری محدودیت هایی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- این امکان وجود دارد که نتوانید فروشهای قابل قیاس را پیدا کنید.
- در صورتی که اطلاعات مربوط به فروش به روز نباشد، نشان دهنده ارزش بازاری فعلی نخواهد بود.
- شرکتهای محدودی وجود دارند که با هم مشابه هستند. نحوه تعدیل کردن فرمول به منظور نشان دادن تفاوتهای کلیدی (برای مثال ممکن است تجهیزات یک شرکت قدیمی باشد یا کارمندانش آموزش بهتری دیده باشند) به مهارت خاصی نیاز دارد.
برای سفارش خدمات ارزش گذاری شرکت، استارت آپ و … تماس بگیرید.
ارزش دارایی ها
یک ارزیابی مبتنی بر ارزش دارایی ها عبارت از روشی است که به محاسبات ریاضی پیچیدهای نیاز ندارد. در این روش باید ارزش دارایی های خودتان را جمع کنید، بدهی های خودتان را کسر کنید و در نهایت ارزش کل شرکت خودتان را بدست بیاورید. برای این فرمول ارزش گذاری دو رهیافت وجود دارد که عبارتند از:
- ادامه دادن به فعالیت: در این رهیافت فرض میشود که کسب و کار ادامه پیدا کند و شما داراییهای اصلی خودتان را نفروشید.
- تسویه: در این رهیافت ارزش کسب و کار بر مبنای دریافتی شما در صورت تعطیل کردن آن، فروش داراییهای خودتان و پرداخت بدهیهایتان محاسبه میشود. این فرمول، تخمین حد پاینی را از ارزش شرکتتان ارائه می کند، چرا که فروش های تسویه ای معمولا با قیمت بازاری یکسان نیستند.
یکی از نواقص ارزش گذاری شرکت بر مبنای دارایی این است که یک کسب و کار خوب ارزش بیشتری نسبت به ارزش تجهیزات، ملک ها، موجودی انبار و سایر دارایی ها دارد.
هزینه شروع فعالیت
یک فرمول دیگر که برای ارزش گذاری شرکت وجود دارد (هر چند که به صورت گسترده استفاده نمیشود)، عبارت از تخمین هزینه شروع همان کسب کار از نقطه صفر است. برای مثال در صورتی که شما یک شرکت تولیدی را بررسی کنید، میتوانید هزینه خرید تجهیزات، اجاره فضای مورد نیاز، خرید ماشین آلات و استخدام نیروی کار را محاسبه کنید. با استفاده از این روش میتوانید ارزش شرکت تأسیس شده را تخمین بزنید.
روش نرخ جریان پول تنزیل شده (DCF)
روش DCF یک روش انعطاف پذیر برای تخمین ارزش شرکت است. ارزشگذاری شرکت با استفاده از DCF در مقایسه با روش ارزیابی دارایی به محاسبات عددی پیچیده تری نیاز دارد. با این وجود در نظر گرفتن میزان درآمد آتی شرکت در این روش باعث میشود که دید مناسبتری در مورد ارزش واقعی شرکت داشته باشیم.
منطق مربوط به مبنا قرار دادن جریان پول نقد برای ارزیابی یک شرکت عبارت از این است که پول آن چیزی است که مالکان میخواهند و به آن نیاز دارند. در صورتی که درآمد آتی شرکت شما شگفتانگیز باشد، ولی جریان پولی شما منفی باشد، نخواهید توانست بدهیهای خودتان، اجارهها و حقوق کارکنانتان را پرداخت کنید.
فرمول محاسبه DCF
- درآمد آتی خودتان را محاسبه کنید. میتوانید درآمد خودتان را بر مبنای پیشبینی رشد ساده تخمین بزنید یا عواملی همانند قیمت، حجم، رقابت و مشتری را در آن دخیل کنید. گزینه دوم زمانبرتر و سخت تر است.
- هزینهها و داراییهای سرمایهای خودتان را مشخص کنید. ترکیب این موارد با درآمد باعث خواهد شد که شما جریان پولی آیندهتان را مشخص کنید.
- ارزش نهایی جریان پولی را مشخص کنید. برای مثال ارزش کل جریان پولی شما بعد از پنج سال چقدر خواهد بود؟
- در نهایت به منظور مشخص کردن ارزش واقعی بر مبنای فرمول های استاندارد، از ارزش نهایی استفاده کنید. در صورتی که جریان پولی شرکت منجر به ایجاد ارزش نهایی 17.5 میلیون دلاری شود و این ارزش برای پرداخت بدهیهای شما کافی نباشد، برای مشخص کردن ارزش پول آیندهتان در زمان حال باید جریان پولی خودتان را تنزیل کنید. عدد به دست آمده نشانگر ارزش شرکت شما خواهد بود.
مزیت های فرمول DCF:
استفاده از DCF برای ارزش گذاری شرکت دارای مزیت های زیادی است که برخی از آنها عبارتند از:
- این روش هیچ نیازی به اطلاعات سایر شرکت ها ندارد.
- می توانید انتظارات و فرضیات خودتان در مورد آینده شرکت را در محاسبات DCF دخیل کنید.
- بر اساس شرایط مختلفی که ممکن است در آینده پیش بیاید، میتوانید از سناریوهای مختلفی در DCF استفاده کنید.
- هرچند که این روش به محاسبات ریاضی پیچیدهای نیاز دارد، ولی با استفاده از Excel میتوانید محاسبات آن را ساده تر کنید.
معایب DCF:
با این وجود ارزش گذاری با استفاده از DCF یک سری معایب هم دارد، که برخی از آنها عبارتند از:
- شما برای مشخص کردن رشد و جریان پولی آتی از یک سری فرضیات استفاده می کنید. همین مورد باعث وسوسه شدن برای خوشبینی بیش از حد می شود.
- تغییر دادن فرضیات منجر به تغییر قابل توجه جریانات پولی آینده میشود.
- تخمین ارزش با استفاده ازDCF یک روش پیچیده است و به همین دلیل احتمال خطا یک احتمال بالا است.
- هرچند که استفاده از اکسل منجر به تسهیل استفاده از روش DCF میشود، با این وجود استفاده از اکسل هم به مهارت و تجربه کافی نیاز دارد.
ضریبی از درآمد
درآمد هم مانند جریان پولی یک ابزار سنجش از میزان درآمدی می باشد که یک شرکت میتواند ایجاد کند. روش ضریب درآمد از این مورد (درآمد) برای ارزشیابی یک شرکت استفاده میکند. در این روش باید درآمد سالیانه فعلی شرکت را حساب کنید، آن را در عددی همانند 0.5 یا 1.3 ضرب کنید و ارزش شرکت را حساب کنید.
تعیین این ضریب در اختیار شما نیست. برای مثال این ضریب در صنعت محصولات خانگی 2.56 و برای صنعت غذا برابر با 1.3 است. استفاده از روش ضریب درآمد برای شرکتی که دارای 360.000 دلاری در هر سال می باشد، در صنعت غذا ارزشی معادل 500.400 و در صنعت محصولات خانگی ارزشی معادل 921.600 را برای شرکت تعیین خواهد کرد.
تحلیل گران کسب و کار به جای اینکه از فرمول ضریب درآمد برای تعیین ارزش شرکت استفاده کنند، از این روش به منظور تعیین یک حد بالا از ارزش شرکت استفاده میکنند.
مازاد و بدهی
بعد از تعیین عددی برای ارزش شرکت، شما فقط با این عدد سروکار خواهید داشت. اکثر روشها هیچ اهمیتی نسبت به پول نقد در دسترس و میزان کل بدهی شرکت قائل نیستند. شما قبل از تعیین ارزش یک شرکت باید این موارد را مد نظر قرار دهید.
برای مثال فرض کنید که میخواهید شرکت خودتان را بفروشید و روش جریان پول تنزیل شده ارزش خالص شرکت را برابر با 560.000 دلار برآورد کند. با این وجود شما یک وام 200.000 دلاری داشته باشید. در صورتی که بدهیها متعلق به شرکت باشد، خریدار فقط حاضر به پرداخت 360.000 دلار خواهد بود.
در صورتی که پول در دسترس شما بیش از پول مورد نیاز برای مخارج فوری باشد، تمایل خواهید داشت تا قیمت کسب و کار خودتان را بالا ببرید و مازاد پول نقد خودتان را به نحوی نشان دهید. همچنین شما میتوانید این مازاد پول نقد را به نحوی از شرکت خارج کنید و بقیه موارد را به خریدار انتقال دهید.
استفاده از یک متخصص
در صورتی که به تنهایی اقدام به ارزش گذاری شرکت نکنید، احتمال انجام دادن این کار به صورت بهتر افزایش خواهد یافت. حتی در صورتی که شما دانش مناسبی نسبت به بحثهای مالی و نرم افزارهای صفحه گسترده (همانند اکسل، اکسس و … ) داشته باشید، باید به این نکته توجه کنید که ارزش گذاری یک مجموعه مهارت تخصصی است. یک ارزیاب حرفه ای نسبت به استفاده از ضرایب مناسب، دادههای مربوط به شرکتهای مشابه، شرایط مربوط به بازار و نحوه استفاد از آنها در شرکتهای منحصر به فرد نسبت به شما تخصص بیشتری دارد.
نکته حائز اهمیت دیگری که وجود دارد عبارت از این است که متخصصان هدفمند هستند. چه در صورتی که شما به دنبال یک استراتژی خروج باشید یا اینکه خودتان را برای خرید یک شرکت مدنظرتان آماده کنید، فقط یک تصور سطحی از این کار خواهید داشت. استفاده از یک متخصص ارزیاب حرفهای باعث خواهد شد که شما از اشتباهات احتمالی دوری کنید.
همچنین یک ارزیابی واقعی منجر به تسریع پروسه میشود. یک ارزیابی حرفه ای نسبت به نحوه قیمت گذاری یک شرکت بمنظور فروش مناسب آن در محیط بازار فعلی تسلط بیشتری دارد. (منبع: https://economictimes.indiatimes.com/)
انتخاب فرمول ارزش گذاری شرکت
تغییر دادن فرضیات حتی در حین استفاده از یک فرمول (برای مثال استفاده از روش ارزش گذاری DCF برای یک شرکت) باعث میشود که میزان ارزش تخمین زده شده به صورت قابل توجهی تغییر کند. در روشهای ضریبی، تغییر ضریب منجر به بدست آمدن ارزش های متنوعی میشود. استفاده از فرمول ارزش گذاری مبتنی بر دارایی باعث میشود که ارزش تخمینی نسبت به روش ارزش جریان پولی تغییر کند. همچنین ارزش تخمین زده شده در روش Comps ممکن است بالاتر از ارزش تخمین زده شده در اکسل باشد.
اگر بخواهیم شرکت را بفروشیم
در صورتی که هدف شما فروش باشد، باید از روشی استفاده کنید که قیمت تعیینشده توسط آن بهترین قیمت ممکن و در عین حال یک قیمت واقعی باشد. همچنین در صورتی که بخواهید کسب و کاری را بخرید، قیمت تعیین شده علاوه بر اینکه باید تا حد ممکن پایین باشد، بلکه همچنین باید قیمتی باشد که فروشنده را نسبت به قبول آن ترغیب کند. علاوه بر این هیچ علم دقیقی در مورد بهترین گزینه و روش تخمین وجود ندارد. بنابراین در حین ارزش گذاری حتما باید موارد زیر را مد نظر قرار دهید:
- از خودتان بپرسید که چه نیازی به ارزشگذاری دارید. در صورتی که میخواهید مزایا و معایب مربوط به خرید یک شرکت را ارزیابی کنید، باید در مورد سودده بودن این خرید اطمینان کسب کنید. همچنین در صورتی که بخواهید شرکت خودتان را بفروشید، نیازهای متفاوتی خواهید داشت.
- آیا شرکت شما سرمایه سنگینی دارد؟ در صورتی که شرکت شما دارایی سنگینی همانند زمین یا دارایی های مهم داشته باشد، ارزش دفتری دارایی ها ممکن است بالاتر از ارزش تخمین زده شده با استفاده از جریان پولی تنزیل شده یا روش ضریب درآمد باشد.
- نرم های صنعت شما به چه نحوی هستند؟ ارزش گذاری مبتنی بر دارایی بیشتر برای تولید کنندگانی مناسب است که تجهیزات زیادی دارند. در صورتی که شما خدمات حرفه ای ارائه دهید و تجهیزات خاصی نداشته باشید، استفاده ار روش مربوط به ارزش دارایی ها نامناسب خواهد بود.
سایر روش ها
در صورتی که بخواهید وقت خودتان را صرف اینکار کنید، می توانید با استفاده از روش های مختلف تخمین های متعددی را در مورد ارزش شرکت بدست بیاورید. روش استاندارد مورد استفاده بانکداران به این صورت می باشد: بررسی شرکت های قابل قیاس و فروش های اخیر و بعد از آن استفاده از تحلیل جریان پولی تنزیل شده. استفاده از برآورد میانگین این روش باعث می شود که سرمایه گذاران ایده مناسبی در مورد میزان سرمایه گذاری خودشان در یک شرکت بدست بیاورند.
ارزش گذاری در گروه مشاوران خبره کسب و کار ایرانیان آماتیس
ارزش گذاری شرکت ها در شرایط کرونایی
همه گیری ویروس منحوس کرونا چالشی غیر طبیعی برای متخصصان ارزش گذاری ایجاد کرده، چرا که ما در مورد نحوه برخورد شرکت ها، کسب و کارها و صنایع با محدودیتهای ایجادشده در نتیجهی شیوع کووید 19 و اینکه آیا اقتصادهای جهان قدرت ادامه دادن به فعالیتهای خودشان بطور طبیعی را دارند، آگاه نیستم. بنابراین شرایط خاصی در چنین فضایی حاکم است. جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص ارزش گذاری شرکت در شرایط کرونایی، بهتر است به مقالهای که در این خصوص نوشتهایم مراجعه کنید.
برای سفارش خدمات ارزش گذاری شرکت، استارت آپ و … تماس بگیرید.
درک فرمول سرمایه گذاری
You are using an outdated browser. Please upgrade your browser to improve your experience.
دوشنبه 2 مهر 1397 | 1588 بازدید | آموزش
شاخص بورس
شاخص در "بورس" یعنی چه؟ حتما شما هم تاکنون، بارها و بارها، شنیدهاید که مثلا شاخص بورس امروز با 150 واحد رشد، به عدد 70 هزار واحد رسید. همچنین گاهی اوقات رسانهها از کاهش شاخص بورس خبر میدهند. اما تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که شاخص بورس، بیانگر چیست و چرا افزایش یا کاهش آن، اهمیت دارد؟ اساس نوسانات شاخص چه مفهومی دارد؟ در این مطلب از بورسینس قصد داریم درباره شاخصهای بورس و انواع شاخص صحبت کنیم. درفرهنگ لغات فارسی واژه شاخص اینطور معنی شده است: برآمده ، مرتفع . 2 - برجسته ، ممتاز. 3 - (اِ.) نمودار. 4 - نمونه ، الگو، سرمشق . 5 - عددی که میانگین ارزش مجموعه ای از اقلام مرتبط با یکدیگر را برحسب درصدی از همان میانگین در فاصله زمانی دو تاریخ بیان کند. شاخص یک معیار آماری است که تغییرات در یک اقتصاد یا بازار بورس را نشان میدهد. در مورد بازارهای مالی، شاخص یک سبد فرضی از کلیه سهامی است که در آن بازار خریدوفروش میشود و میانگین تغییرات قیمت همه سهام را نشان میدهد. روش اندازهگیری هر شاخص، منحصر به همان شاخص است و نمیتوان رقم فعلی یک شاخص را با شاخصی دیگر مقایسه کرد؛ بنابراین برای مقایسه دو شاخص مختلف بهتر است درصد تغییرات شاخصها را نسبت بهروز یا ماه قبل باهم مقایسه کرد، نه عدد فعلی آنها را. از شاخص کل و سایر شاخصهای بورس اوراق بهادار تهران میتوان برای سنجش عملکرد سهام و صندوقهای سرمایهگذاری استفاده کرد. مفهوم شاخص در بورس بسیار متفاوت است، کلمه شاخص (INDEX) در کل به معنای نمودار یا نشاندهنده یا نماینده میباشد. شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن میباشد و وسیلهای برای اندازهگیری و مقایسه پدیدههایی است که دارای ماهیت و خاصیت مشخصی هستند که بر مبنای آن میتوان تغییرات ایجاد شده در متغیرهای معینی را در طول یک دوره بررسی نمود. شاخص بازار سهام چیست ؟ روشی برای اندازهگیری بخشی از بازار سهام است. این شاخص بیانگر روند عمومی قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار است. طبق فرمول طراحی شده تغییر قیمت شرکتهای بزرگتر که در عین حال سرمایه بیشتری نیز دارند بر نوسان شاخص تاثیر بیشتری میگذارد. در هر بازار بورس اوراق بهاداری میتوان بنا بر احتیاج و کارایی شاخصهای زیادی را تعریف و محاسبه نمود. تاریخچه شاخص بورس روش محاسبه شاخص کل بورس تهران برای درک نحوه محاسبه شاخص کل ابتدا لازم است توضیح دهیم که بازدهی سرمایه گذاران که (در بورس) سرمایه گذاری کرده اند در بورس اوراق بهادار به دو روش محاسبه می شود. ابتدا بازدهی حاصل از دریافت سود نقدی در پایان هر سال است و دوم تغییر قیمت سهم در طول دوره سرمایه گذاری سهامدار. یعنی فرض کنید که شخصی سهامی را به ارزش هر سهم 100 تومان در ابتدای یک سال خریداری کرده است، قیمت هر سهم این شرکت در پایان سال 120 تومان شده و شرکتی که سهام آن خریداری شده است نیز در پایان سال 10 تومان به ازای هر سهم سود تقسیم کرده است. بنابراین این سرمایه گذار روی سهام توانسته تا پایان این سال در مجموع 30 تومان به ازای هر سهم سود کند و در واقع بازدهی این سرمایه گذار در پایان سال 30 درصد بوده است، زیرا سرمایه وی از 100 تومان به 130 تومان افزایش یافته است. حال روش و فرمول محاسبه شاخص کل بورس نیز بر همین اساس می باشد. بدین معنی که شاخص کل افزایش قیمت کلیه سهام های منتشر شده در بورس و همچنین تقسیم سود نقدی این شرکت های سهامی را در نظر گرفته و بر این اساس بازدهی کلیه سهام ها و در واقع بازدهی کل بورس را محاسبه می کند که به آن شاخص کل بورس یا بازدهی نقدی بورس می گویند. مفهوم واحد در شاخص چیست؟ شاخص براساس یک واحد تعریف می شود بدین صورت اگر شاخص کل بورس در ابتدای سال برای مثال 10 هزار واحد باشد و در پایان سال به 15 هزار واحد افزایش یابد یعنی 5 هزار واحد افزایش داشته که این به معنای بازده 50% درصدی در شاخص کل بورس است. شاخص بورس تهران شاخص کل قیمت در بورس تهران برای سه گروه محاسبه میشود که عبارتند از: 1 - شاخص قیمت کل بازار: که در محاسبه آن قیمت سهام تمام شرکتهای معامله شده تاثیر داده میشود. 2 - شاخص قیمت تالار اصلی: که در محاسبه آن فقط قیمت سهام شرکتهای معامله شده در تابلو اصلی تاثیر داده میشود. 3 - شاخص قیمت تالار فرعی: که در محاسبه آن فقط قیمت سهام شرکتهای معامله شده در تابلوی فرعی تاثیر داده میشود. در زیر به برخی دیگر از شاخصهای بورس اشاره شده است: 4 - شاخص صنعت: این شاخص عملکرد شرکتهای صنعتی بورس را نشان میدهد. مفاهیم این بازار کمک میکند. با یکی از این کلیدها آشنا شوید: 5 - شاخص واسطهگریهای مالی: این شاخص عملکرد شرکتهای واسطهگری مالی شامل هلدینگها، سرمایهگذاریها و لیزینگها را نشان میدهد. 6 - شاخص قیمت و بازده نقدی: این شاخص را در سالهای اخیر روزنامه همشهری با نام شاخص بازده بازار سهام به سهامداران شناسانده است. شاخص قیمت و بازده نقدی را میتوان یکی از دقیقترین شاخصهای محاسبه در بورس تهران به حساب آورد زیرا هر دو مولفه تقسیم سود در شرکتها و بازده سهام بر اثر افزایش قیمت سهام شرکتها در آن مدنظر قرار گرفته است. 7 - شاخص عملکرد تالار اصلی: این شاخص فقط روند حرکت قیمت سهام شرکتهای درج شده در تابلوی اصلی بورس تهران را طبق ضوابط محاسبه شاخص کل نشان میدهد. 8 - شاخص کل قیمت سهام: این شاخص بیانگر روند عمومی قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار است. طبق فرمول طراحی شده تغییر قیمت شرکتهای بزرگتر که در عین حال سرمایه بیشتری نیز دارند بر نوسان شاخص تاثیر بیشتری میگذارد. 9 - شاخص عملکرد تالار فرعی: این شاخص فقط روند حرکت قیمت سهام شرکتهای درج شده در تابلوی فرعی بورس تهران را طبق ضوابط محاسبه شاخص کل نشان میدهد محاسبه شاخص های مختلف بر اساس فرمولهای قراردادی انجام میگیرد و هر شاخصی بنا بر داده ها و فرمول مورد استفاده میتواند گویای تغییرات خاصی باشد. لذا به غیر از شاخص کل قیمت که نشاندهنده تغییرات قیمت کلیه شرکتها میباشد مابقی شاخصها بنا بر نوع محاسبه و شرکتهایی که در آن مورد محاسبه قرار میگیرند باید تفسیر شوند. حال که تا حدودی با نحوه محاسبه شاخصهای مختلف آشنا شدیم لازم است با توجه به اینکه سهام چه شرکتهایی در شاخص مورد نظر تاثیر گذار بوده اند تفسیر لازم را از شاخص مورد نظر داشته باشیم . سرمایه گذاران باید به دو نکته توجه نمایند: نکته ۱ - افزایش شاخص کل کلا بمعنی سودآوری کلیه سهام موجود در بورس نیست. برعکس این مسئله کاهش شاخص کل هم بمعنی ضرر در کل سهام موجود در بورس نیست. نکته ۲ - یکی از مهمترین مسائل در سرمایهگذاری در بورس تشکیل سبد سهام است. سرمایه گذاران باید از هر صنعتی یک نوع از سهام آن صنعت را در سبد خود داشته باشند. شاخص هم وزن بورس چیست؟ در محاسبه شاخص هموزن، بزرگی و کوچکی شرکتها در محاسبه دخالت داده نمیشوند و همه شرکتها به یک میزان در شاخص اثر میگذارند. به طور مثال شرکت بزرگی مانند هلدینگ خلیج فارس با شرکت کوچکی درک فرمول سرمایه گذاری مانند دامداری تلیسه نمونه هموزن است. بنابراین نوسانات قیمتی آنها تاثیر مشابهی روی شاخص هموزن میگذارد. بنابراین این عامل باعث میشود در برخی روزهایی که به طور مثال شاخص کل مثبت است ولی اکثر سهام بازار منفی هستند، شاخص هموزن منفی شود زیرا وضعیت اکثریت سهام بازار است که در شاخص هموزن منعکس میشود. مبنای شاخص هم وزن بورس مبنای شاخص هموزن 10000 واحد بوده و از اول فروردین 1393 معرفی شده است. به نظر میرسد که این شاخص با کیفیت بهتری نشاندهنده کلیت وضعیت بورس تهران است.
MBTI و سرمایهگذاری
سرمایهگذاری مالی روی تیپهای شخصیتی مختلف
در این قسمت میخواهیم درباره سرمایهگذاری پولی روی افراد با تیپهای شخصیتی مختلف صحبت کنیم و سؤال اصلی ما این است: «بهترین سرمایهگذاریای که میتوانیم روی یک نفر انجام دهیم چیست؟» در واقع شاید بخواهید بدانید براساس مشرب یا تیپ شخصیتی افرادی که قصد سرمایهگذاری روی آنها را دارید کدام نوع سرمایهگذاری بهتر جواب میدهد و شما را زودتر به نتیجه میرساند. وقتی روی یک نفر عاقلانه سرمایهگذاری میکنید، براساس مشرب یا تیپ شخصیتی آن فرد پاسخها و واکنشهای متفاوتی دریافت خواهید کرد. در این بخش میخواهیم ببینیم چطور میتوانید از پولتان برای سرمایهگذاری روی افراد استفاده کنید.
سرمایهگذاری روی تجربهگراها
وقتی میخواهید روی تجربهگراها سرمایهگذاری کنید در نظر داشته باشید که فرمول کلیدی سرمایهگذاری روی آنها این است:
یادگیری + فرصتها= تأثیرگذاری
بهترین راهی که میتوانید پولتان را روی تجربهگراها سرمایهگذاری کنید این است که برای آنها فرصتی برای یادگیری و اثرگذاری بهوجودآورید. تجربهگراها همیشه در جستجوی بهبود مهارتهایشان هستند و میخواهند از مهارتهایی که دارند استفاده کنند و در زندگیشان پیشرفت بزرگی کنند. بنابراین سرمایهگذاری شما این است که مورد یا پروژهای که برایتان مهم است و حاضرید روی آن شرط ببندید را انتخاب کنید، سپس آنها را به اندازه کافی تجهیز کنید و سپس از سر راهشان کنار بروید تا کارشان را انجام دهند.
برای اینکه انگیزه آنها را بالا نگه دارید و اجازه ندهید شارژشان خالی شود، کاری کنید به آنها خوش بگذرد: برایشان هدایای هیجانانگیز و غافلگیرکننده بخرید، کارهای هیجانانگیز بکنید و آنها را به یک رستوران خوب با غذا و نوشیدنی عالی ببرید. آنها دوست دارند مدام با رویدادها و تجربههای بزرگ و جسورانه دست و پنجه نرم کنند. آنها از طریق کسب لذت وخوشی انگیزه میگیرند.
وقتی روی یک تجربهگرا سرمایهگذاری میکنید انتظار چه نوع بازگشتی را باید داشته باشید؟ وقتی با یاددادن و بهوجودآوردن فرصت روی تجربهگراها سرمایهگذاری میکنید، آنها بهسرعت در مسیر رشد و پیشرفت قرار میگیرند و مهارتهایشان را بهبود میدهند و آنچه آموختهاند را در عمل به کار میگیرند. یادگیری برای تجربهگراها یک فرایند کاملاً فایدهگرایانه است و میخواهند از آن نتیجه بگیرند. آنها برای اینکه معلوماتشان را افزایش دهند به سراغ یادگیری نمیروند و هدفشان از یادگیری خودِ دانش نیست. آنها یاد میگیرند چون موضوعِ یادگیریشان بهطور مستقیم با نتیجه و هدف نهایی در ارتباط است و روی آن تأثیر میگذارد. سرمایهگذاری شما منجر به خلق خروجیهای قابل توجه میشود، حالا فرقی ندارد چه هدفی در سر داشته باشید.
سرمایه گذاری روی آرمانگراها
وقتی میخواهید روی آرمانگراها سرمایهگذاری کنید در نظر داشته باشید که فرمول کلیدی سرمایهگذاری روی آنها این است:
یکرنگی + آموزش (منتورینگ) = وفاداری
بهترین راهی که میتوانید پولتان را روی آرمانگراها سرمایهگذاری کنید این است که برای آنها هدایای نمادین و معنیدار بخرید یا کاری کنید تا حس بهتری از تجربههای یادگیری به آنها دست بدهد (مثل بهبود فضای آموزش و یادگیری). در این صورت نشان دادهاید که آنها را درک میکنید و این برای آنها مهم است. آرمانگراها همیشه دنبال صداقت و یکرنگی با خودشان و با دیگران هستند و حقیقتاً برایشان مهم است که منحصربهفرد باشند و دیگران این منحصربهفرد بودن و خاص بودن آنها را ببینند. بنابراین بهترین سرمایهگذاری روی این افراد فراهم آوردن موقعیتی برای آموزش آنهاست؛ زمان بگذارید و اجازه دهید با آموزش، چیزی معنادار درباره خودشان کشف کنند و توسعه دهند. مثلاً از مواهب درونی یا استعدادهایی که دارند مطلع شوند. راهنمای آنها در این مسیر شوید و وقتی احساس کنند در محیطی قرار گرفتهاند که در حال یادگیری و نوشدن هستند، در آنصورت بهطور شخصی و باتمام وجود با مسئله درگیر میشوند و آنها تشنه چنین شرایطی هستند.
برای اینکه انگیزه آنها را بالا نگه دارید و اجازه ندهید شارژشان خالی شود، برای آنها وقت بگذارید، آنها را هدایت و راهبری کنید و خاص بودن و متمایز بودنشان را ببینید و مرتب در این مورد به آنها بازخورد دهید. آنها دوست دارند دیگران عمیق بودنشان را ببینند و از خوشنیتی آنها قدردانی کنند و زمانیکه به آنها نشان دهید برایتان مهم و ارزشمند هستند با انگیزه و قدرت زیادی به حرکت ادامه میدهند.
وقتی روی یک آرمانگرا سرمایهگذاری میکنید انتظار چه نوع بازگشتی را باید داشته باشید؟ یک فرد کاملاً وفادار و حامی که آماده است در هر زمان، هر کاری که بگویید را انجام دهد. برای آرمانگراها مهم است که کاملاً خودشان باشند، آنها میخواهند ظرفیتهایشان را در حد اعلی شکوفا کنند و به بقیه هم کمک کنند به همین مقصود دست یابند. زمانیکه فضای اعتماد بهوجود بیاید، آنها بهترین خودشان را رو میکنند، و هر کاری که از عهدهشان بربیاید را انجام میدهند تا شما را سربلند کنند. بهترین عملکرد آنها وقتی است که کاملاً شناختهشدهاند، در این صورت خودشان را در اختیار گروه و مأموریت و رسالت آن قرار میدهند. سرمایهگذاری شما منجر به ایجاد رابطهای میشود که بهمرور زمان مستحکمتر خواهد شد و تا بلندمدت ادامه خواهد یافت.
سرمایه گذاری روی پشتیبانها
وقتی میخواهید روی پشتیبانها سرمایهگذاری کنید در نظر داشته باشید که فرمول کلیدی سرمایهگذاری روی آنها این است:
پاداش + تقدیر = فداکاری و تعلق
بهترین راهی که میتوانید پولتان را روی پشتیبانها سرمایهگذاری کنید این است که بعنوان جبران خدمات اجراییشان به آنها پاداشی خوب و مکفی بدهید و ازشان تقدیر و تشکر کنید. برای پشتیبانها بسیار مهم است که برای انجام درست کارها روی آنها حساب باز شود از این رو افرادی بسیار وظیفهشناس هستند. علاوه بر این دوست دارند بهخاطر مسئولیتپذیری و قابل اطمینان بودنشان مورد تأیید و تحسین قرار بگیرند تا متوجه شوند خدماتشان بهعنوان فردی دقیق و مسئول دیده شده. در نتیجه بهترین سرمایهگذاری روی آنها این است که پول خوبی بهشان بدهید و از آنها بهخاطر درستکاری و وظیفهشناسیشان ستایش کنید. قدردانی و پاداش مالی روی پشتیبانها بیش از هر تیپ شخصیتی دیگری تأثیر مثبت میگذارد.
برای اینکه انگیزه آنها را بالا نگه دارید و اجازه ندهید شارژشان خالی شود، در بازههای زمانی مشخص جایگاه یا درآمدشان را افزایش دهید، به آنها مرتب بازخورد دهید، و بهطور رسمی از دستاوردهایشان تقدیر به عمل بیاورید. آنها دوست دارند از شما درباره مسئولیتپذیریشان اعتبار و سندیت بگیرند و مورد تأییدتان باشند، و هرچقدر احترام و مقبولیت بیشتری بهدست بیاورند با قدرت و پشتکار بیشتری جلو خواهند رفت.
وقتی روی یک پشتیبان سرمایهگذاری میکنید انتظار چه نوع بازگشتی را باید داشته باشید؟ یک نیروی فداکار و کاملاً متعلق و حامی که کارها و مسئولیتها را با دقت و نظمی بینظیر انجام میدهد. پشتیبانها بهخاطر نیاز شدیدی که به تمام کردن کارها و قطعی کردن تصمیمات دارند، برایشان مهم است که هرکاری که شروع میکنند را تا انتها تکمیل کنند در نتیجه از آنها کار نیمه تمام نخواهید دید. پول و اعتبار اجتماعی برای آنها مفاهیمی ملموس و قابل اندازهگیری هستند، به همین دلیل آنها بهترین عملکرد ممکن را از خودشان نشان خواهند داد چون میدانند کسی روی آنها حساب باز کرده از این رو سعی میکنند با کیفیت بالایی کار کنند تا مطمئن شوند بهاندازه پولی که دریافت میکنند خروجی دارند. پس سرمایهگذاری شما منجر به این میشود که کارها و فرایندهای اجرایی سروقت و با کیفیت انجام شوند.
سرمایه گذاری روی خردگراها
وقتی میخواهید روی خردگراها سرمایهگذاری کنید در نظر داشته باشید که فرمول کلیدی سرمایهگذاری روی آنها این است:
مسائل پیچیده + امکانات = راهحلهای خلاقانه
بهترین راهی که میتوانید پولتان را روی خردگراها سرمایهگذاری کنید این است که منابع و امکاناتی در اختیار آنها قرار دهید تا از این طریق به آنها کمک کنید برای مسائل دشوار و پیچیده راه حل پیدا کنند. خردگراها همیشه دوست دارند روی مسائلی تمرکز کنند و به راه حل مشکلاتی فکر کنند که دیگران جرأت فکر کردن درباره آنها را ندارند. و آنها برای حل اینگونه مسائل حاضرند هر کاری که لازم است انجام دهند. در نتیجه سرمایهگذاریای که قرار است انجام دهید این است که چیزی به حد کافی دشوار بیابید تا توجه آنها را به خودش جلب کند، سپس منابع و امکانات کافی در اختیار آنها بگذارید تا با استفاده از آنها شما را به موفقیت برسانند.
برای اینکه انگیزه آنها را بالا نگه دارید و اجازه ندهید شارژشان خالی شود آنها را با افراد شایسته و باهوش و کاردان آشنا کنید تا از این طریق فرصتی برای یادگیری و کسب تجربه برای آنان فراهم شود. فرصتی که شاید خودشان به تنهایی نتوانند آن را ایجاد کنند. آنها از نظر ذهنی مدام به دنبال هرگونه راه حلی هستند که آنان را یک قدم به حل مسئله نزدیکتر میکند. خردگراها عاشق انگیزانندههای ذهنی هستند.
وقتی روی یک خردگرا سرمایهگذاری میکنید انتظار چه نوع بازگشتی را باید داشته باشید؟ راه حلهایی فوقالعاده و دقیق که آنقدر پیچیدهاند که بعید است به ذهن کس دیگری غیر از خودشان خطور کند. خردگراها به طور طبیعی عاشق حل مسئلهاند. آنها از هرنوع امکانات یا منابعی که در اختیارشان باشد استفاده میکنند تا مسئله را حل کنند. این افراد دوست ندارند مشغول مسائل یا چالشهای ساده و کوچک شوند و دوست دارند موانعی را بردارند که هیچکس نتوانسته است آنها را از میان بردارد. آنها عمیقاً دنبال این هستند که به استادانِ مسلط و خبره در حوزه خودشان تبدیل شوند و مدام در تکاپوی افزایش قلمرو و حوزه تأثیرگذاری و تخصصشان هستند. سرمایهگذاری شما روی خردگراها منجر به خلق راهحلهای خلاقانه و نوآورانه خواهد شد، راه حلهایی که حتی در تصور دیگران هم نمیگنجد.
دوره حضوری مرتبط
منبع: مجله Keirsey
دیدگاه و نظری درباره این مقاله اگر دارید، آنرا زیر همین پست و در قسمت کامنتها بنویسید.
دیدگاه شما