امواج ایمپالس چیست؟


تحلیل تکنیکال بر پایه امواج الیوت چیست؟

تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها می باشد.

هدف، پیش بینی روند آینده قیمت‌هاست که بتوانیم بر اساس این پیش بینی معامله کنیم و سود ببریم. ابزار این پیش بینی نمودار و چارت است. از طریق این نمودارها رفتار گذشته و حال بازار را بررسی می‌کنیم تا به نوع رفتار آینده بازار برسیم.

پایه و اساس تحلیل تکنیکال سه مورد زیر است :

  1. همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
  2. قیمت ها بر اساس روندها حرکت می‌کنند.
  3. تاریخ تکرار می‌شود.

هر چیزی که بتواند در قیمت اثرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، اقتصادی، فاندامنتالی، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است و ما می توانیم در نمودار مشاهده کنیم. پس هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش‌بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمت های آتی اتفاق بیفتند، روند آینده را مشخص کنند. در واقع بررسی نموداری، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال. این امکان وجود دارد که بتوان در یک بازار مالی صرفا با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریبا بعید به نظر می‌آید که شخصی بتواند صرفا بر اساس مسائل فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.

در اکثر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش یا برعکس هیچکس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی‌داند ولی تحلیلگر تکنیکی به سادگی و با استفاده از الگوها و ابزارهایی، می‌تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و از آن بهره ببرد.

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می‌باشد. همچنین چارتیست به راحتی می تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه و فعالیت قرار دهد، مانند بازار سهام، بازار کالا، فارکس، طلا، نفت و …

هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی اینکه قیمت‌ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می‌پردازند. یک تحلیلگر فاندامنتال علت‌های تغییر قیمت را بررسی می کند حال آنکه یک تحلیلگر تکنیکال تاثیرات آن را به چالش می‌کشد. تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علت‌ها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیلگر فاندامنتال به علت‌های تغییر قیمت می‌پردازد.

تحلیل تکنیکال بر پایه امواج الیوت

الیوت نظریه امواج الیوت را در نیمه نخست قرن بیستم به بازار سرمایه معرفی کرد. او با بررسی قیمت‌ها در بازار سرمایه متوجه شد امواج ایمپالس چیست؟ نه تنها تغییرات قیمت کاملا منظم است بلکه از ساختار خاصی که با طبیعت نیز هماهنگی و هارمونی کامل دارد، پیروی می‌کند. او با این کشف توانست مکانیزمی برای پیش بینی حرکات قیمت در بازار سرمایه طراحی کند. الیوت این کار را با ابداع الگوهایی که در بازار به صورت مرتب تکرار می‌شدند انجام داد.

الیوت بر این باور بود که هر عرصه‌ای که در آن جنب و جوش و فعالیت مردم زیاد باشد، حرکت ها بر اساس قاعده‌ای الهی که او آن را نظریه موج، برگرفته از حرکت امواج دریا می خواند، انجام می شود.

وی معتقد بود تنها 13 الگوی مختلف وجود دارد که دائم در بازار تکرار می‌شوند و مهمترین تفاوتشان در دامنه نوسان و مدت زمان تشکیل شان است.

الیوت با بررسی نمودارهای صنایع داوجونز توانست مجموعه ای از اصول و قوانینی تدوین کند که در آن زمان این قواعد کلیه حرکت های بازار مالی آن دوران تا سال 1940 را توجیه می‌کرد.

در آن سال ها هنگامی که سرمایه گذاران بر این باور بودند که محال است شاخص داوجونز سقف سال 1929 را بشکند و اعداد فراتری را تجربه کند، الیوت بازار افزایشی و شدیدی را برای چند دهه پیش بینی کرد و امروز شاهدیم اکثر پیش‌بینی‌های او تحقق یافته است.

طی دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( پس از مرگ الیوت )، همیلتون بولتون کارهای او را پیش برد. در سال ۱۹۶۰ بولتون کتاب اصل امواج الیوت را نوشت. پس از مرگ الیوت، تقریبا این کار از جمله ی نخستین کارهای عمده ای بود که انجام شد.

این نظریه فقط ابزاری برای پیش بینی قیمت نیست، این قضیه ما را توانا به تحلیل رفتار بازار تا جزئی ترین کنش ها می‌کند.

پس از الیوت و همکارش بولتون تقریبا می‌توان گفت اولین فردی که شروع به تحقیق و توسعه در مورد امواج الیوت کرد رابرت پریچر بود. وی دست نوشته های الیوت را گردآوری و آنها را بازنویسی کرد و معرفی دوباره امواج الیوت مرهون زحمات ایشان است.

پریچر توانست توضیحات بیشتری را به تئوری اصلی اضافه نماید از جمله توضیحات مفیدی در مورد امتداد در الگوهای ایمپالس، کانال کشی، تناوب، جنبه های ریاضی و فیبوناچی در امواج الیوت، توضیحات مختصری در مورد کارکشن (اصلاحی، تصحیحی) های استاندارد و توضیحات بسیار مختصرتری در مورد ترکیبات کامپلکس در کارکشن ها ارائه کرد.

از اساتید دیگری که عملا دنبال روی پریچر بودند می‌توان از: رابرت، جفری کندی، وین گورمن و کنستانس براون نام برد.

به جرات میتوان گفت کامل ترین و دقیق ترین روش تحلیل تکنیکال، همین بررسی امواج الیوت است. شاید بتوان بر این نکته نیز تاکید کرد که بسیاری از ترفندها و تکنیک های تحلیل تکنیکال برگرفته از روش امواج الیوت باشد.

با یادگیری این مبحث و تسلط بر آن می‌توان بازاهای مختلف را تحلیل و از نتایج آن شگفت زده شد.

آموزش الیوت ویو – قوانین امواج جنبشی

آموزش الیوت ویو – قوانین کلی امواج جنبشی Elliot Wave Theory

موضوع: آموزش الیوت ویو – قوانین کلی امواج جنبشی Role Of Impulse Waves

  • امواج جنبشی به صورت الگوهای 5 موجی ظهور می یابند
  • امواج 1 3 5 خود امواج جنبشی درجه پایین تر هستند
  • هنگام تکمیل این الگو 5 موجی همواره با یک اصلاح روبرو هستیم
  • ….

کلمات مرتبط: الیوت ویوز، آموزش الیوت ویو، الیوت نیو ویو، نرم افزار الیوت ویو، دانلود الیوت ویو،

اندیکاتور الیوت ویو، نرم افزار الیوت ویو 9.5، جزوه آموزشی الیوت ویو- فارکس، الیوت ویو، الیوت،

تئوری الیوت، تدوری الیوت ویو، ابعاد بازار، تحلیل الیوت، تحلیل امواج الیوت، تئوری موجی، تئوری موج الیوت،

آموزش الیوت ویو، آموزش الیوت، الیوت در بازار، الیوت در فارکس، تحلیل الیوت فارکس، تحلیل الیوت بورس، الیوت ویو دلار

امواج جنبشی، قوانین امواج جنبشی، قوانین امواج ایمپالس، موج جنبشیريال موج ایمپالس

خلیل رحمانی

خلیل رحمانی متولد 68 از توابع جنوب استان فارس با تحصیلات عالیه در رشته مهندسی فناوری اطلاعات IT، گرایش امنیت اطلاعات، دارای بیش از پانزده سال سابقه معامله گری و فعالیت در بازارهای مالی و دپارتمان های توسعه و تحقیق کارگزاران بین المللی است. شما قادر هستید مطالب و فعالیت ها را در انجمن ها و سایت های بورسی و اقتصادی فارسی زبان و همچنین شبکه های اجتماعی با جستجو نام ایشان دنبال نمائید که شامل مطالب آموزشی و تجزیه تحلیل از انواع بازارهای مالی همچون بازار تبادلات ارزی، بازار کالا، بازار سهام آمریکایی اروپایی و غیره. در حوزه تحلیل فاندامنتال (بنیادی)، تحلیل تکنیکال (تئوری موجی شخصی)، تحلیل انتظارات و تحلیل بین بازاری و .. نیز می باشد.

امواج ایمپالس چیست؟

آموزش تفسیر الکتروکاردیوگرام به زبان ساده

مبانی تفسیر الکتروکاردیوگرام

امواج الکتریکی قلب توسط دستگاه الکتروکاردیوگراف بر روی کاغذ مخصوصی ترسیم می‌شوند. این کاغذ شطرنجی بوده و از تعدادی مربع ریز و درشت تشکیل شده است. هر ضلع مربع‌های ریز، یک میلی‌متر طول دارد. هر 5 مربع ریز، با یک خط تیره از هم جدا شده‌اند، در نتیجه هر 25 مربع ریز تشکیل یک مربع درشت‌تر را می‌دهند. هر ضلع مربع‌های بزرگ 5 میلی‌متر طول دارد. بر روی کاغذ الکتروکاردیوگرام، محور افقی نشان دهنده‌ی زمان و محور عرضی نشان دهنده‌ی شدت جریان الکتریکی است.

دستگاه الکتروکاردیوگراف به طور استاندارد با سرعت 25 میلی‌متر در ثانیه وقایع الکتریکی قلب را ثبت می‌کند. پس هر مربع یک میلی‌متری بر روی محور افقی، معادل 04/0 ثانیه ، و هر مربع 5 میلی‌متری معادل 2/0 ثانیه می‌باشد.

دستگاه الکتروکاردیوگراف به طور استاندارد، به نحوی تنظیم شده است که یک جریان الکتریکی با شدت یک میلی‌ولت موجی به اندازه‌ی 10 میلی‌متر بر روی کاغذ الکتروکاردیوگرام ترسیم خواهد کرد. بدین ترتیب هر مربع کوچک بر روی محور عرضی، معادل 1/0 میلی‌ولت و هر مربع بزرگ معادل 5/0 میلی‌ولت می‌باشد.

اگر هیچ انرژی الکتریکی وجود نداشته باشد دستگاه الکتروکاردیوگرام یک خط صاف را ترسیم می‌کند، این خط خط ایزوالکتریک نامیده می‌شود. امواج مثبت به شکل انحراف رو به بالا از خط ایزوالکتریک، و امواج منفی به شکل انحراف رو به پایین از خط ایزوالکتریک نمایش داده می‌شوند.

الکتروکاردیوگرام یک فرد طبیعی به شکل زیر بر روی کاغذ الکتروکاردیوگرام نقش می‌بندد:

هر کدام از اجزای مشاهده شده بر روی شکل، نشان دهنده‌ی بخشی از فعالیت الکتریکی سلول‌های قلب می‌باشند. این اجزا به صورت قراردادی نام‌گذاری شده‌اند و در تمام دنیا به همین نام‌ها معروف هستند.

موج P : عبور جریان الکتریکی از دهلیزها، اولین موج ECG را ایجاد می‌کند. این موج P نام‌دارد. موج P در حالت طبیعی گرد، صاف و قرینه بوده و نشان دهنده‌ی دپولاریزاسیون دهلیزها ست.

فاصله‌ی PR : از ابتدای موج P تا شروع کمپلکس QRS به این نام خوانده می‌شود. این فاصله نشان دهنده‌ی زمان سپری شده برای رسیدن موج دپولاریزاسیون از دهلیزها به بطن‌ها است. قسمت عمده‌ی این فاصله به علت وقفه‌ی ایمپالس در گره‌ی AV شکل می‌گیرد.

کمپلکس QRS : از مجموع سه موج تشکیل شده است و مجموعاً نشان دهنده‌ی دپلاریزاسیون بطن‌ها است. اولین موج منفی بعد از P ، موج Q نام دارد. اولین موج مثبت بعد از P را موج R ، و اولین موج منفی بعد از R را S می‌نامند. چون هر سه موج ممکن است با هم دیده نشوند، مجموع این سه موج را با هم یک کمپلکس QRS می‌نامند.

قطعه‌ی ST : از انتهای کمپلکس QRS تا ابتدای موج T را قطعه‌ی ST نام‌گذاری کرده‌اند. این قطعه نشان‌دهنده‌ی مراحل ابتدایی رپولاریزاسیون بطن‌ها است.

موج T : موجی گرد و مثبت می‌باشد که بعد از QRS ظاهر می‌شود. این موج نشان دهنده‌ی مراحل انتهایی رپولاریزاسیون بطن‌ها است.

فاصله‌ی QT : از ابتدای کمپلکس QRS تا انتهای موج P می‌باشد و نشان دهنده‌ی زمان لازم برای مجموع فعالیت بطن‌ها در طی یک چرخه‌ی قلبی است.

موج U : موجی گرد و کوچک می‌باشد که بعد از T ظاهر می‌شود. این موج همیشه دیده نمی‌شود.

همانطور که متوجه شده‌اید، هر گونه انحراف از خط ایزوالکتریک را یک موج می‌نامند. بخشی از خط ایزوالکتریک که بین دو موج قرار می‌گیرد، قطعه ( segment ) و به مجموع یک قطعه و حداقل یک موج فاصله ( interval ) گفته می‌شود.

به یاد سپاری اندازه‌های طبیعی هر کدام از اجزای الکتروکاردیوگرام برای تشخیص اختلالات ECG ضروری است. این اندازه‌ها در جدول زیر نشان داده شده‌اند:

برای تفسیر و اصطلاحاً خواندن یک ریتم قلبی، مساله‌ی مهم توجه به تمام اجزا، امواج، قطعات و فواصل موجود بر روی نوار ریتم، قبل از قضاوت در مورد آن، می‌باشد. جهت جلوگیری از سردرگمی، شما می‌بایست یک توالی منطقی را در ذهن خود ترسیم، و در مواجهه با هر ریتم قلبی، از آن توالی پیروی کنید. ما روش 5 مرحله‌ای زیر را پیشنهاد می‌کنیم:

برای تعیین سرعت ضربان قلب از روی الکتروکاردیوگرام، روش‌های متعددی وجود دارند. 4 روش شایع، در زیر معرفی می‌شوند.

روش اول: روش 6 ثانیه‌ای

روش دوم: روش مربع‌های بزرگ

روش سوم: روش مربع‌های کوچک

روش چهارم: روش ترتیبی

این روش ساده‌ترین، سریع‌ترین و فراوان‌ترین روش اندازه‌گیری سرعت ضربان قلب از روی الکتروکاردیوگرام می‌باشد؛ که برای محاسبه‌ی ریتم‌های نامنظم و برادیکارد، نسبت به سه روش دیگر اولویت دارد. در این روش، 6 ثانیه از یک نوار ریتم انتخاب می‌شود (30 مربع بزرگ)، و سپس تعداد کمپلکس‌های QRS در این فاصله‌ی 6 ثانیه‌ای شمرده و در عدد 10 ضرب می‌شود تا تعداد ضربان قلب در یک دقیقه به دست آید.

روش مربع‌های بزرگ

چنانچه گفته شد، هر مربع برگ بر روی محور افقی معادل 2/0 ثانیه است. با این پیش زمینه، در این روش تعداد مربع‌های برگ بین دو کمپلکس QRS متوالی شمرده شده و بر عدد 300 تقسیم می‌شود .

روش‌ مربع‌های کوچک

چنانچه گفته شد، هر مربع کوچک بر روی محور افقی معادل 04/0 ثانیه است. با این پیش زمینه، در این روش تعداد مربع‌های کوچک بین دو کمپلکس QRS متوالی شمرده و بر عدد 1500 تقسیم می‌شود .

روش ترتیبی ( sequential )

در این روش یک موج را که دقیقاً بر روی یک خط تیره‌ی بزرگ قرار گرفته است پیدا کنید. خطوط تیره‌ی بعدی به ترتیب معرّف 300 ، 150 ، 100 ، 75 ، 60 و 50 هستند. یعنی اگر موج R بعدی روی خط تیره‌ی بعد افتاده باشد، تعداد ضربان قلب 300 و اگر روی خط تیره‌ی دوم افتاده باشد، تعداد ضربان قلب 150 است، الی آخر. در بسیاری از موارد چون موج R بعدی دقیقاً روی خط تیره واقع نمی‌شود، این روش یک محاسبه‌ی تخمینی است؛ اما چون به محاسبه‌ی خاصی احتیاج ندارد، روشی بسیار پرطرفدار می‌باشد.

تعداد ضربان طبیعی قلب بین 60 تا 100 ضربه در دقیقه می‌باشد. اگر تعداد ضربان قلب از 6 ضربه در دقیقه کم‌تر باشد، ریتم مورد نظر برادیکاردی ( bradycardia ) و اگر از 100 ضربه در دقیقه بیش‌تر باشد، تاکیکاردی ( tachycardia ) نام دارد.

در این مرحله به فواصل R-R نگاه کنید. 4 وضعیت زیر ممکن است وجود داشته باشد:

نظریه موج الیوت (Elliott Wave Theory)

نظریه موج الیوت (به انگلیسی Elliott Wave Theory) توسط شخصی با نام «رالف نلسون الیوت» ابداع شد.

هدف الیوت توضیح حرکات قیمت در بازارهای مالی بود که در آنها می‌توان الگوهای موجی تکرارشونده و فراکتال را مشاهده کرد.

امواج امواج ایمپالس چیست؟ الیوت در حرکات قیمت سهام و رفتار مصرف کنندگان تشخیص داده می‌شوند. معامله‌گران و سرمایه‌گذارانی که تلاش دارند از روند بازار کسب سود کنند را می‌توان در واقع “سوار بر موج‌ها” تفسیر کرد.

الیوت باور داشت که بازارهای سهام، که براساس تصور کلی رفتاری تصادفی و بی‌نظم داشتند، در واقع در قالب الگوهای تکرارشونده معامله می‌شوند. در این مقاله به شرح نظریه موج الیوت و نحوه به کارگیری آن در معاملات نگاهی خواهیم انداخت.

مبانی نظریه موج الیوت

نظریه موج الیوت توسط رالف نلسون الیوت در دهه 30 میلادی ابداع شد.

الیوت، پس از اینکه به دلیل بیماری به ناچار بازنشسته شد، احتیاج پیدا کرد تا با چیزی زمان خودش را پر کند و سرگرم شود.

به این سبب شروع به بررسی 75 سال نمودارهای سالیانه، ماهیانه، هفتگی، روزانه، و همچنین نمودارهای خودساخته ساعتی و 30 دقیقه‌ای در چندین شاخص مختلف کرد.
در سال 1935، هنگامی که الیوت پیش‌بینی عجیبی از کف بازار (market bottom) ارائه داد، نظریه او نیز به شهرت رسید و از آن زمان به بعد این نظریه اساس اقدامات هزاران مدیر سبد، معامله‌گر و سرمایه‌گذار خصوصی شده است.

الیوت قوانین خاص حاکم بر چگونگی شناسایی، پیش بینی، و سرمایه‌گذاری براساس این الگوهای موجی را توضیح داد. این امواج ایمپالس چیست؟ کتاب‌ها، مقالات، و نامه‌ها در شاهکارهای آر. اِن. الیوت (R.N. Elliott’s Masterworks) جمع آوری شده و در سال 1994 به چاپ رسیدند.

Elliott Wave International بزرگترین شرکت مستقل تحلیل مالی و پیش بینی بازار در جهان است که تحلیل‌ها و پیش بینی‌هایش از آینده بازار را براساس مدل الیوت انجام می‌دهد.

از نظر الیوت، این الگوها قطعیتی برای حرکات آینده قیمت نیستند بلکه می‌توانند کمکی در تحلیل احتمالات عملکرد آینده بازار قلمداد شوند. این الگوها را می‌توان در ارتباط با سایر انواع تحلیل تکنیکال، از جمله اندیکاتورهای تکنیکال، برای شناسایی فرصت‌های خاص استفاده کرد. معامله‌گران نیز ممکن است از ساختار موج الیوت بازار در یک بازه زمانی مشخص تفاسیر مختلفی داشته باشند.

موج‌ها

به عقیده الیوت، روند قیمت‌ها در بازارهای مالی از روانشناسی غالب سرمایه‌گذاران نشات می‌گیرد. او دریافت که تغییرات در ذهنیت و روانشناسی عموم در بازارهای مالی همیشه با همان الگوهای تکرارشونده و یکسان فراکتالی خود را نشان می‌دهد.

نظریه الیوت تا حدی یادآور نظریه داو (Dow) است زیرا در هر دو قیمت سهام به شکل موجی حرکت می‌کنند.

با این وجود، از آنجا که الیوت ماهیت “فراکتالی” بودن بازارها را نیز تشخیص داد، توانست بازارها با جزئیات دقیق‌تری بررسی کند.

فراکتال‌ها ساختارهای ریاضی هستند که پیوسته خود را تکرار می‌کنند و هر چقدر آنها را بزرگتر کنید باز همان ساختار اولیه به دست می‌آید. الیوت متوجه شد که الگوهای قیمت در نمودارهای سهام دارای ساختاری فراکتال هستند، و سپس تحقیقات خود را روی الگوهای تکرارشونده این ساختارها آغاز کرد که می‌توان آنها را به عنوان یک اندیکاتور برای پیش بینی آینده بازار در نظر گرفت.

نکات کلیدی:

  • در تحلیل تکنیکال، نظریه موج الیوت به دنبال الگوهای طولانی‌مدت و تکرارشونده قیمت است که براساس احساسات و روانشناسی سرمایه گذاران شکل گرفته‌اند.
  • این نظریه، امواج را متشکل از امواج ایمپالسی (impulse waves) می‌داند که الگو را شکل می‌دهند و همچنین امواج اصلاحی (corrective waves) که در تقابل با روند بزرگتر قرار می‌گیرند.
  • هر مجموعه موج، در قالب مجموعه‌ای بزرگتر از امواج جای می‌گیرد که از الگوی مشابه ایمپالس/اصلاح تبعیت می‌کند. به این رویکرد خاص از تحلیل بازار و سرمایه گذاری روش فراکتال گفته می‌شود.

تفسیر نظریه امواج الیوت

نظریه موج الیوت به این شکل تفسیر می‌شود:

پنج موج در مسیر روند اصلی حرکت می‌کنند و در پی آنها یک حرکت اصلاحی همراه با سه موج رخ می‌دهد (در کل یک حرکت 5-3). این حرکت 5-3 خود به دو زیرگروه در موج بعدی تقسیم می‌شود.
الگوی 5-3 اصلی ثابت می‌ماند، با این حال بازه زمانی هر موج ممکن است متفاوت باشد.

نگاهی به نمودار زیر بیندازید که متشکل از هشت موج است: (پنج موج بالا و سه موج پایین) که با 1، 2، 3، 4، 5، A، B، C نام‌گذاری شده‌اند.

موج‌های 1، 2، 3، 4، و 5 یک موج ایمپالس را شکل می‌دهند و موج‌های A، B، و C یک موج اصلاحی.

از سویی دیگر، یک ایمپالس پنج موجی موج 1 و یک اصلاح سه موجی موج 2 را در مقیاس بزرگتر بعدی نشان می‌دهند.

موج اصلاحی اغلب از سه حرکت مجزای قیمت تشکیل شده است – دو حرکت در مسیر اصلاحیه اصلی (A و C) و یک حرکت خلاف جهت آن (B).

موج‌های 2 و 4 در تصویر بالا موج‌های اصلاحی هستند.

این امواج به طور معمول ساختاری شبیه این دارند:

توجه داشته باشید که در این تصویر، موج‌های A و C در یک درجه بزرگتر در امواج ایمپالس چیست؟ مسیر روند حرکت می‌کنند و بنابراین ایمپالسی هستند و از پنج موج تشکیل شده‌اند. در مقابل، موج B برخلاف روند است و بنابراین اصلاحی و متشکل از سه موج است.

یک موج ایمپالسی که موجی اصلاحی آن را دنبال کند یک درجه از موج الیوت را تشکیل می‌دهند که از روندها (trends) و ضدروندها (countertrends) تشکیل شده است.

همانطور که از الگوهای تصویر بالا می‌بینید، پنج موج همیشه به سمت بالا و یا سه موج همیشه به سمت پایین حرکت نمی‌کنند. به عنوان مثال، هنگامی که روند بزرگتر به سمت پایین باشد، دنباله پنج موجی نیز به سمت پایین خواهد بود.

درجه موج

الیوت 9 درجه موج تعریف و آنها را به این ترتیب، از بزرگترین به کوچکترین، نامگذاری کرد:

  • چرخه فوق‌بزرگ (Grand Supercycle)
  • چرخه بزرگ (Supercycle)
  • چرخه (Cycle)
  • اولیه (Primary)
  • حد وسط (Intermediate)
  • کوچک (Minor)
  • جزئی (Minute)
  • بسیار جزئی (Minuette)
  • زیرگروه بسیار جزئی (Sub-Minuette)

از آنجا که موج‌های الیوت فراکتال هستند، درجات موج الیوت، به لحاظ نظری، بیشتر از آنچه که در بالا فهرست شد نیز می‌توانند تا ابد بزرگ و بزرگتر و در نتیجه جزئی و جزئی‌تر شوند.

یک معامله‌گر می‌تواند هرروز از این نظریه استفاده کند، یک حرکت ایمپالسی با روند صعودی را شناسایی کرده، با آن همراه شود و سپس این موقعیت را پس از کامل شدن الگوی پنج موجی و هنگامی که روند معکوس قریب الوقوع است بفروشد یا Short کند.

امواج الیوت چه چیزی را نشان می‌دهند

برخی تحلیلگران تکنیکال تلاش دارند تا از الگوهای موجی در بازار سهام با استفاده از نظریه موج الیوت بهره ببرند.

این فرضیه می‌گوید حرکات قیمت سهام را می‌توان پیش بینی کرد زیرا این حرکات در قالب الگوهای بالا و پایین و تکرار شونده‌ای به نام امواج شکل می‌گیرند که تحت تاثیر روانشناسی سرمایه‌گذار است.

در این نظریه، امواج مختلفی وجود دارد از جمله امواج محرک (motive waves)، امواج ایمپالس (impulse waves)، و امواج اصلاحی (corrective waves).

امواج الیوت یک الگوی ذهنی است و همه معامله‌گران این نظریه را به یک شکل تفسیر نمی‌کنند و برخی آن را استراتژی موفقی در معاملات نمی‌دانند.

خود نظریه تحلیل موج را نیز نمی‌توان به سادگی تعریف کرد.

برخلاف بسیاری از نظریه‌های شکل‌گیری قیمت، این نظریه دارای طرحی مشخص و قاعده‌مند نیست تا بتوان دستورالعمل‌های آن را بشکل کاملا دقیق دنبال کرد. تحلیل موج صرفا تصویری از تحرکات بازار ارائه می‌دهد و کمک می‌کند تا حرکات قیمت را در ابعادی بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر درک کنید.

شمارش امواج الیوت

نظریه موج الیوت در اصل شامل امواج ایمپالسی و اصلاحی می‌شود:

امواج ایمپالسی

موج‌های ایمپالسی از 5 زیرموج تشکیل می‌شوند که در مسیر بزرگترین روند حرکت می‌کنند.

این الگو رایج‌ترین موج محرک است و بسیار ساده می‌توان آن را در بازار تشخیص داد.

مانند تمامی امواج محرک، این موج از 5 زیر موج تشکیل شده که بین آنها 3 موج محرک و 2 موج اصلاحی هستند. این ساختار 5-3-5-3-5 نام گذاری شده و در تصویر بالا نشان داده شده است.

با این حال، این ساختار قوانینی دارد که شکل گیری آن را تائید می‌کنند. این قوانین غیرقابل نقض هستند.

اگر یکی از این قوانین نقض شود، ساختار را نمی‌توان موج ایمپالسی دانست و موج مشکوک باید دوباره نام‌گذاری شود. این قوانین عبارتند از:

  • موج 2 نمی‌تواند بیش از 100 درصد مسیر موج 1 را طی کند
  • موج 3 هرگز نمی‌تواند بین موج‌های 1، 3، و 5 کوتاهترین باشد

امواج اصلاحی

امواج اصلاحی، که گاهی امواج مورب (diagonal waves) نامیده می‌شوند، از سه موج یا ترکیبی از 3 زیرموج تشکیل شده‌اند که در مسیر خلاف روند بزرگترین درجه بعدی حرکت می‌کند.

مانند تمامی امواج محرک، هدف آن حرکت دادن بازار در مسیر روند است و از 5 زیرموج تشکیل شده است.

تفاوت اینجاست که به نظر می‌رسد امواج مورب یا در حال گسترش و یا در حال انقباض هستند. همچنین، با توجه به اینکه کدام موج مشاهده شده، تعداد زیرموج‌های امواج مورب ممکن است به 5 نرسد.

مانند دیگر امواج محرک، هر زیرموج از امواج مورب هرگز به طور کامل مسیر زیرموج قبل را طی نمی‌کند و زیرموج 3 از امواج مورب هرگز کوتاهترین موج نیست.

این امواج ایمپالسی و اصلاحی در یک ساختار فراکتال مشابه با خود جای گرفته‌اند تا الگوهای بزرگتر را بسازند.

به عنوان مثال، یک نمودار یک ساله ممکن است در میانه یک موج اصلاحی باشد، اما یک نمودار 30 روزه ممکن است یک موج ایمپالسی در حال رشد را نشان دهد. معامله‌گری که چنین تفسیری از موج الیوت دارد ممکن است دو دیدگاه بلندمدت خرسی و کوتاه مدت گاوی برای سرمایه‌گذاری داشته باشد.

پیش‌بینی‌های بازار براساس الگوهای موجی

الیوت پیش بینی‌های دقیقی از بازار سهام بر اساس ویژگی‌های قابل اعتمادی که در الگوهای موجی یافته بود انجام داد. یک موج ایمپالس (impulse wave) که در مسیری مشابه روند بزرگتر حرکت می‌کند، همیشه پنج موج در الگوی خود نشان می‌دهد.

با این حال، یک موج اصلاحی (corrective wave) در مسیری خلاف روند اصلی حرکت می‌کند. در مقیاسی کوچکتر، در هر موج ایمپالسی پنج موج را می‌توان یافت. و این الگو تا بی‌نهایت خود را در مقیاس‌های کوچکتر و کوچکتر تکرار می‌کند. الیوت این ساختار فراکتال را در دهه 30 میلادی در بازارهای مالی پیدا کرد اما تا دهه‌ها بعد دانشمندان پی به اهمیت فراکتال‌ها نبردند و آنها را به شکل ریاضی ترسیم نکردند.

ما اکنون میدانیم که در بازارهای مالی، “برای هر بالا رفتنی، پایین آمدنی نیز هست” زیرا هرگاه حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین باشد، حرکت بعدی در جهت مخالف خواهد بود. عملکرد قیمت شامل روندها و اصلاح‌های قیمت است. روندها مسیر اصلی قیمت را نشان می‌دهند درحالیکه اصلاح‌ها برخلاف روندها حرکت می‌کنند.

الیوت دریافت که دنباله فیبوناچی (Fibonacci sequence) تعداد امواج را در ایمپالس‌ها و اصلاح ها مشخص می‌کند. روابط موجی در قیمت و زمان نیز معمولا نسبت‌های فیبوناچی را نشان می‌دهند، مانند 38~ درصد و 62 درصد. برای مثال یک موج اصلاحی ممکن است 38 درصد از مسیر موج ایمپالسی قبل از خود را دوباره طی کند.

تحلیلگرانِ دیگر اندیکاتورهایی ایجاد کرده‌اند که از نظریه موج الیوت الهام گرفته شده‌اند، از جمله اسیلاتور موج الیوت که در تصویر زیر نشان داده شده است.

اندیکاتور امواج الیوت

این اسیلاتور با روشی مبتنی بر محاسبات انجام شده توسط کامپیوتر، پیش‌بینی مسیر آینده قیمت را بر اساس تفاوت بین میانگین متحرک 5 دوره‌ای و 34 دوره‌ای ارائه می‌دهد. سیستم هوش مصنوعی Elliott Wave International، به نام EWAVES، تمام قوانین و دستورالعمل‌های موج الیوت را روی داده‌ها اعمال می‌کند تا بتواند تحلیلی خودکار از موج الیوت به دست آورد.

شهرت نظریه امواج الیوت

در دهه 70 میلادی، اصل موج الیوت از طریق کتاب افسانه‌ای دو نفر با نام «ای. جی. فراست» (A.J. Frost) و «رابرت پرشتر» (Robert Prechter)، شهرت زیادی پیدا کرد.

نام این کتاب، اصل موج الیوت: کلید رفتار بازار (Elliott Wave Principle: Key to Market Behavior) بود.

نویسندگان این کتاب بازار گاوی دهه 80 را پیش‌بینی کرده بودند و پرشتر بعدها بر مبنای همین نظریه رکود 1987 را پیش‌بینی و یک پیشنهاد فروش صادر قبل از سقوط بازار در سال 1987 میلادی منتشر کرد.

سخن آخر

طرفداران موج الیوت تاکید دارند که فراکتال بودن ساختار بازار به منزله سهولت پیش بینی بازار نیست.

دانشمندان درخت را دارای ساختاری فراکتال می‌دانند اما نه به این معنا که می‌توان راه هر شاخه را پیش‌بینی کرد. نظریه موج الیوت، مانند هر روش تحلیلی دیگری، در عمل طرفداران و همچنین منتقدین خودش را دارد.

یکی از مشکلات اساسی این است که طرفداران نظریه‌ها همیشه می‌توانند اشتباهات را به گردن خوانش بد از نمودارها بیندازند تا ضعف خود نظریه‌ها.

علاوه بر این، تفاسیر و تعابیر از اینکه چقدر طول می‌کشد تا یک موج کامل شود بی‌شمار است. با این حال، معامله‌گرانی که طرفدار نظریه موج الیوت هستند سرسختانه از آن دفاع می‌کنند.

امواج ایمپالس چیست؟

آموزش تفسیر الکتروکاردیوگرام به زبان ساده

ریتم‌های دهلیزی

در این بخش ریتم‌هایی معرفی می‌شوند که از سلول‌های دهلیزی منشاء می‌گیرند. در این بخش 6 ریتم زیر معرفی می‌شوند:

در این بی‌نظمی یک کانون نابجا در دهلیزها، زودتر از آن‌که ایمپالس بعدی از گره سینوسی خارج شود، جریانی را تولید می‌کند؛ این جریان از مسیر غیر طبیعی در دهلیزها و سپس از مسیر طبیعی در بطن‌ها توزیع می‌گردد.

خصوصیات الکتروکاردیوگرام

- این بی‌نظمی نیز مانند بسیاری از بی‌نظمی‌های دیگر، در صورت عدم ایجاد اختلالات همودینامیکی احتیاجی به درمان ندارد و فقط به شناسایی و حذف عوامل ایجاد کننده اکتفا می‌شود.

- در صورت زیاد بودن تعداد آن‌ها یا ایجاد اختلال در وضعیت همودینامیکی، از داروهایی نظیر مسدود کننده‌های کانال‌های کلسیمی ، بتا بلاکرها و داروهای ضد اضطراب برای درمان این بی‌نظمی استفاده می‌شود.

در این بی‌نظمی، دیگر گره سینوسی ضربان‌ساز غالب قلب نیست؛ بلکه چند کانون در دهلیزها وجود دارند که با سرعت‌های متفاوتی ضربان تولید می‌کنند. هر کدام از این کانون‌ها که زودتر ایمپالس خود را تولید کند، باعث سرکوب شدن لحظه‌ای سایر کانون‌ها می‌شود. ایمپالس از مسیر غیر طبیعی دهلیزها و از مسیر طبیعی بطن‌ها را دپولاریزه خواهد کرد. ضربان بعدی از یک کانون دیگر منشا خواهد گرفت.

خصوصیات الکتروکاردیوگرام

جز شناسایی و رفع علل ایجاد کننده ، معمولاً احتیاج به درمان دیگری ندارد.

همان پیس‌میکر سرگردان است که سرع ت بطن‌ها بیش از 100 بار در دقیقه است.

خصوصیات الکتروکاردیوگرام

- شناسایی و حذف علل

- داروهایی مثل مسدود کننده‌های کانال‌های کلسیمی ، بتابلاکرها یا داروهای ضد آریتمی‌ مثل آمیودارون

در این بی‌نظمی یک کانون نابجا در دهلیزها به طور ناگهانی و با سرعتی بیش‌تر از 100 ضربه در دقیقه شروع به فرستادن ایمپالس می‌کند. در نتیجه فرصت فعالیت را از گره سینوسی سلب می‌کند. ایمپالس‌های شکل گرفته، دهلیزها را از مسیر غیر طبیعی و بطن‌ها را از مسیر طبیعی دپولاریزه می‌کند.

خصوصیات الکتروکاردیوگرام

به شدت علایم بستگی دارد. بسته به شرایط از درمان‌های زیر استفاده می‌شود:

- مانورهای تحریک کننده‌ی عصب واگ (مثل سرفه کردن، تحریک رفلکس gag ، حبس کردن نفس، مانور والسالوا، ماساژ سینوس کاروتید و . )

- داروهایی مثل مسدود کننده‌های کانال‌های کلسیمی و داروهای ضد آریتمی مثل آدنوزین

در این بی‌نظمی یک کانون نابجای دهلیزی با سرعتی در حدود 300 بار در دقیقه اقدام به فرستادن ایمپالس به گره AV می‌کند (بمباران گره AV )؛ اما چون گره AV طبق یک خصوصیت محافظتی نمی‌تواند بیش از 180 ضربان در دقیقه را هدایت کند، سرعت ضربان دهلیزی با بطنی متفاوت است. بدیهی است در این بی‌نظمی دهلیزها از مسیر غیر طبیعی و بطن‌ها از مسیر طبیعی دپولاریزه می‌شوند.

خصوصیات الکتروکاردیوگرام

هدف اول درمان کاهش سرعت پاسخ بطن‌ها است. برای این منظور از داروهایی مثل مسدود کننده‌های کانال‌های کلسیمی و بتابلاکرها استفاده می‌شود.

برای اصلاح این بی‌نظمی از داروهای ضد آریتمی مثل آمیودارون نیز ممکن است استفاده شود.

در وضعیت‌های شدید از شوک الکتریکی سینکورونیزه استفاده می‌شود.

برای اصلاح این ریتم و برخی دیگر از آریتمی‌ها گاهی از روش‌های تهاجمی‌تر مثل ablation استفاده می‌شود.

در این بی‌نظمی به جای یک کانون ضربان سازی، کانون‌های متعدد ضربان سازی در دهلیزها وجود دارند، که همه با هم با سرعت‌های بالا ایمپالس‌های الکتریکی را از خود خارج می‌سازند. در فیبریلاسیون دهلیزی، دهلیزها با سرعت 600-400 بار در دقیقه دپولاریزه می‌شوند. این سرعت بالا مانع از انقباض موثر ماهیچه‌های دهلیزی می‌شود. بسته به قدرت انتقال گره AV سرعت بطنی نیز متغیر خواهد بود.

خصوصیات الکتروکاردیوگرام

اگر خطوط بین امواج QRS ولتاژ کمی داشته باشند، فیبریلاسیون را نرم ( fine ) و اگر ولتاژ زیادی داشته باشند، فیبریلاسیون را زبر ( coarse ) می‌نامند.

AF در مقایسه با سایر ریتم‌های دهلیزی خطرناک‌تر است. در این بی‌نظمی چون انقباض دهلیزی موثری وجود ندارد، مقداری از خون همیشه در دهلیزها می‌ماند و علاوه بر کاهش برون ده قلبی (به علت از بین رفتن لگد دهلیزی)، احتمال تشکیل لخته در دهلیزها و ایجاد آمبولی ریوی و مغزی همواره وجود دارد.

- در فیبریلاسیون دهلیزی بیش‌ از آنکه به فکر اصلاح بی‌نظمی باشیم، می‌بایست سرعت پاسخ‌های بطنی را کم‌تر کرد. برای این منظور بسته به وضعیت بیمار از مسدود کننده‌های کانال‌های کلسیمی ، بتا بلاکرها و دیجوکسین استفاده می‌شود.

- برای اصلاح بی‌نظمی و بازگرداندن این ریتم به ریتم نرمال سینوسی از داروهای ضد آریتمی مثل آمیودارون ، پروکائین آمید و . استفاده می‌شود.

- در مواردی که وضعیت همودینامیکی بیمار مختل شده باشد (علایمی از قبیل تنگی نفس، درد قفسه‌ی سینه، کاهش فشار خون، سرگیجه و کاهش سطح هوشیاری)، از شوک الکتریکی سینکورونیزه جهت اصلاح ریتم استفاده می‌شود. در بیمارانی نیز که به درمان‌های دارویی پاسخ نمی‌دهند ممکن است از این روش استفاده شود.

- از روش‌های تهاجمی‌تر مثل ablation نیز در مواردی استفاده خواهد شد.

- بیماران دارای AF مزمن، برای پیشگیری از حوادث ناشی از تشکیل لخته، به صورت طولانی مدت می‌بایست از داروهای ضد لخته مثل وارفارین استفاده کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.